زخم کهنه هنوز جوش نخورده است؛ انگار همین دیروز ١٠٠ تیر ساچمهای از اسلحه شکارچی به پای محیطبان دنا شلیک شد. ٩ ماه از حادثه گذشته و ٧٠ تیر در پای راست علی آرامشفر جا خوش کرده است. گفتهاند برای پر کردن زخم باید از جای دیگری گوشت برداشت. گفتهاند شاید این زخم سرطانی شود. زخم عمیق، او و زن و ٤ فرزندش را تنگدست کرده و گفتهاند تا زخم خوب نشود، تکلیف دیه معلوم نیست. این گفتهها آرامش را از محیطبان زخمی دنا گرفته است.
به گزارش ، روزنامه شهروند نوشت: خردادماه امسال وقتی شکارچی از فاصله سهمتری به پای سرپرست منطقه دنای شرقی شلیک کرد، پای راستش چنان متلاشی شد که او همچنان خانهنشین است. از آن وقت، هر روز سه مرتبه پانسمانش را عوض میکند، هفتهای سه روز و دو شب به بیمارستان شیراز میرود و پایش را به این دکتر و آن دکتر نشان میدهد. سازمان محیطزیست همان اوایل ١٢میلیون تومان و هیأت دولت در سفری که به یاسوج داشت، ٥میلیون تومان برای هزینه درمان به او کمک کردند، اما محیطبان آرامشفر میگوید، برای درمانش چنان در مضیقه است که بیشتر از یک ماه به فیزیوتراپی نرفته، پایش دیگر حس ندارد و دیگر مثل چهار ماه پیش تکان نمیخورد.
علی آرامشفر داستان «آن روز نحس» را بارها تعریف کرده که پیش از روز حادثه شکارچی سابقهدار را بارها دیده بود و آن روز که فقط ٢٠ روز از تولد پسرش میگذشت، در ارتفاعات کوه حجاز، به او فرمان ایست داد اما شکارچی امانش نداد و ماشه را چکاند. آن روز شکارچی اسلحه داشت و محیطبان فقط یک دوربین.
هفت ماه پیش، آرامشفر در گفتوگو با «شهروند» از درد شدید پایش گفته بود و اینکه نمیتواند روی پایش بایستد و حتی به زور برانکارد و با چند همراه به بیمارستان میرود. او حالا دست به عصا شده اما میگوید همچنان نگران است، چون پایش دیگر تکان نمیخورد و دیگر نمیشود به کوه زد و از روی قله، دشت را تماشا کرد: «پایم دیگر فلج شده. سه، چهار ماه است که اصلا تکان نخورده، حس ندارد. همین دلنگرانم کرده. هنوز روزی سهبار شستوشو میدهم و پانسمانش را عوض میکنم اما دهان زخمم بازِ باز است. من امید داشتم خوب شوم و به کارم ادامه بدهم اما نشد که نشد. آخرینبار که پیش دکتر رفتم گفت اگر خوب نشود شاید به سرطان پوست دچار بشوی. پیش ١٠ تا دکتر رفتهام، میگویند از یک جای دیگر بدنت باید گوشت برداریم و بگذاریم روی این زخم، بلکه بسته شود. نزدیک ٧٠ ساچمه در آن جامانده که دیگر بعید است بیرون بیاید.»
هزینهها سر به فلک میکشد
میگوید هزینهها سر به فلک میکشد؛ فیزیوتراپی، رفتوآمد، کاردرمانی و هزار خرج دیگر. مگر حقوق یکمیلیون و سیصدهزار تومان به این همه هزینه میرسد؟ «به زور به خرج خانه و زندگی میرسد، چه رسد به دوا و درمان. عذاب میکشم. هزینه فیزیوتراپی هم آنقدر زیاد است که یک ماه و نیم است از پسش برنیامدهام. دکتر گفته بود مرتب فیزیوتراپی کنم تا عصبها درست شود اما چطور میتوانم بیپول؟»
او ادامه میدهد: «از سازمان محیطزیست یکی، دو بار گفتند میخواهی برای درمان بیایی تهران؟ چرا نمیخواستم؟ حرفشان فقط در حد تعارف بود، گفتند خبرت میکنیم، نکردند. چند باری برای پیگیری زنگ زدم، ولی خبری نشد.» با حسرت حرف میزند که شاید اگر پول داشتم پایم خوب میشد و مدام «نشد» را تکرار میکند: «اگر همان وقت میرفتم بیمارستان خصوصی، اگر رسیدگی بهتر بود شاید به این روز نمیافتادم. اما نداشتم، نشد.»
سازمان گفت بودجه نداریم
همان اوایل خودرواش را فروخت و به زخمش زد. فامیل هم کمکش کردند، سازمان محیطزیست ١٢میلیون داد و هیأت دولت ٥میلیون تومان اما خرج درمان بیش از اینهاست: «بیشتر از ٨٠میلیون تومان تا الان.»
از سازمان محیطزیست گله دارد و به پیگیریهای محیطزیست استان دلخوش است که «گناهی ندارد» و چیزی توی دستشان نیست: «سازمان محیطزیست به فکر ما نیست، انگار نه انگار که به خاطر دفاع از محیطزیست و حیات وحش به این روز افتادهام. انگار نه انگار که ١٧سال خدمت کردهام. در این سالها بیشتر روزها و شبها در کوهستان بودم، بعضی روزها حتی زن یا فرزندانم مریض میشدند اما آنقدر برای کارم ارزش قایل بودم که رهایش نمیکردم. آنقدر کَلها و میشهای دنا برایم مهم بود که همیشه فکرم این بود اگر تیراندازی شود و من نباشم چه اتفاقی میافتد؟»
فاکتور هزینه ٢٦میلیون تومانی خرید دارو را دو هفته پیش به سازمان فرستاده اما بعد که پیگیری کرده کسی پای تلفن به او گفته: «فعلا بودجه نداریم.» و او در جواب گفته: «مگر من نیروی شما نبودم؟ دارم از بین میروم.»
همسرش که هفت ماهی پس از حادثه سر کار نرفت تا از او مراقبت کند، تازه ١٠-١٥ روزی است که به کارش برگشته. او بهیار بیمارستان است و آرامشفر میگوید به خاطر مشکلات معیشتی مجبور است کار کند. «زنم وقتی که تیر خوردم، بچه بیستروزه را رها کرد و آمد شیراز. نوزاد یک ماه تمام شیر نداشت. جواب اینها را کی میدهد؟»
فرمانده یگان حفاظت:بیمه هزینهها را پرداخت میکند
حمیدرضا خیلدار، فرمانده یگان حفاظت سازمان محیطزیست، درباره وضع مالی این محیطبان و مشکلاتش برای هزینههای درمان به «شهروند» میگوید: «هزینه درمان این محیطبان که هنگام انجام وظیفه زخمی شده، تحت نظر بیمه پرداخت میشود و اگر خارج از تعرفه بیمه هم هزینهای کرده باشد، مابهالتفاوت آن به او پرداخت
خواهد شد. سندهای بیمهای و سندهای خارج از تعرفه را میتواند بفرستد. سازمان همه را محاسبه و با دو، سه ماه تأخیر پرداخت میکند.»
او که عضو کمیته ستاد حمایت از محیطبانان و حافظان محیط زیست در سازمان حفاظت
محیطزیست هم هست درباره گلایههای این محیطبان چنین توضیح دارد: «نه که کاری انجام نشده، از طرف سازمان حتی او را برای درمان به شیراز بردند. در سفری هیأت دولت هم به او کمک کرد و سازمان هم در دو نوبت هزینههایی پرداخت.»
به گفته خیلدار، در ستاد حمایت از محیطبانان و حافظان محیط زیست از محیطبانانی که وضع مشابه دارند، آسیب دیدهاند و مشکلاتی دارند، حمایت میشود. بودجه این ستاد اسفند هر سال از طرف دولت پرداخت میشود و همه مطالبات محیطبانان اینچنین در قالب دیه به آنها پرداخته میشود.
او وعده میدهد که به فرمانده یگان استان کهگیلویه و بویراحمد درباره وضع محیطبان آرامشفر بگوید تا با او ملاقات کند و گزارشی از وضعیتش بدهد.
شکارچی حالا که تکلیف پرونده معلوم نیست، طبق قانون با قید وثیقه آزاد شده اما محیطبان دنا که بارها با شکارچیان درگیر شده و سرنوشت همکارانش را دیده، قسم میخورد که اگر او به طرف شکارچی شلیک کرده بود، الان در زندان بود و شاید برای پرداخت خسارت هم به مشکل برمیخورد.
منتظر پایان درمانیم
شکارچی ضارب را پیش از اتفاق چهار بار گیر انداخته بود. یک بار دوسال پیش بود که قصد درگیری مسلحانه داشت. یک هفته بعد از اینکه محیطبان با پای متلاشی به بیمارستان رفت، شکارچی هم خودش را به کلانتری معرفی کرد اما حالا که تکلیف پرونده هنوز معلوم نیست او به قید وثیقه آزاد شده است.
اسدالله هاشمی، مدیرکل محیط زیست کهگیلویه و بویراحمد که هر هفته با محیطبان زخمی دنا دیدار یا تماس تلفنی داشته به «شهروند» میگوید: «هنوز پزشکی قانونی درباره وضعیتش نظریهای نداده است چون زخم پس از ٩ ماه هنوز خوب نشده و باز است. ما منتظر نظریه پزشکی قانونی هستیم تا تکلیف دیه روشن شود. همه چیز به درمان بستگی دارد.»
هاشمی میگوید حال محیطبان آرامشفر بهتر شده، میتواند با عصا راه برود اما هنوز مشکلاتی هست: «کسی که اینطور صدمهدیده و از کار بیکار شده دچار ناراحتی روحی هم میشود. خانم ابتکار هم تا امروز هر بار بازدیدی بوده، پیگیر وضع این محیطبان شده است اما او همچنان گله دارد.»
علی آرامشفر همچنان تحت درمان است و هاشمی میگوید در حد نیاز و توان به او کمک میکنند.« برای رفتوآمدش به بیمارستان با درخواست خودش، خودرویی در اختیارش میگذاریم، اما بالاخره محدودیتها و ممنوعیتهایی هست.»