ماهان شبکه ایرانیان

انواع طبابت

مقدامه ای بر طب مکمل – جایگزین   امروزه آنچه که با شنیدن واژه «پزشکى» یا «طبابت» بى درنگ به اذهان اکثر ما خطور مى کند، مجموعه اى از روش هاى تشخیصى- درمانى است که در بیمارستان ها، درمانگاه ها و اغلب مطب هاى پزشکان در ایران انجام مى گردد و به دانشجویان پذیرفته شدگان رشته پزشکى در دانشگاه هاى کشور آموزش داده مى ش ...

انواع طبابت

مقدامه ای بر طب مکمل – جایگزین
 

امروزه آنچه که با شنیدن واژه «پزشکى» یا «طبابت» بى درنگ به اذهان اکثر ما خطور مى کند، مجموعه اى از روش هاى تشخیصى- درمانى است که در بیمارستان ها، درمانگاه ها و اغلب مطب هاى پزشکان در ایران انجام مى گردد و به دانشجویان پذیرفته شدگان رشته پزشکى در دانشگاه هاى کشور آموزش داده مى شود. این علم را «پزشکى رایج» یا «طب غربى» مى نامند، چرا که در حال حاضر رایج ترین سیستم درمان در ایران است و از غرب منشا گرفته است.
طب غربى تنها یکى از رویکردهاى بشر به مسئله سلامت و بیمارى به شمار مى آید. در کنار این روش، شیوه هاى دیگرى از پزشکى نیز وجود دارند که با تفاوت هایى در اصول، قواعد و راه هاى تشخیص و درمان، سعى در بازگردانیدن سلامتى به افراد بیمار و جلوگیرى از ایجاد بیمارى در اشخاص سالم دارند.
تعداد این روش ها بالغ بر 100 عدد است که مجموعه آنها را با نام هایى نظیر «طب مکمل» (Complementary medicine) یا «طب جایگزین» (Alternative medicine) در جهان مى شناسند. این مجموعه از سیستم هاى پزشکى بسیار متفاوتى تشکیل شده است که آنچه در تمامى آنها مشترک است تفاوتشان با رویکرد طب رایج در روش هاى تشخیص، درمان و یا هر دوى آنها است. برخى از این شیوه ها در اصول تشخیصى- درمانى خود شباهت هاى زیادى با یکدیگر دارند، ولى گاهى تفاوت برخى از آنها با هم، بیش از اختلافشان با طب غربى است. این امر سبب شده است که طب جایگزین ملغمه اى از روش هاى گوناگون باشد که هر یک به نوبه خود سعى در بالا بردن سطح سلامتى افراد و جامعه دارند
در حال حاضر، در بیشتر کشورهاى دنیا- به خصوص کشورهایى مانند آمریکا، انگلستان، فرانسه و آلمان که خود از سردمداران طب غربى هستند- از این شیوه ها در کنار پزشکى رایج به منظور تشخیص و درمان بیمارى ها استفاده مى شود و روش هاى طب مکمل هر روز از محبوبیت و استقبال گسترده ترى بهره مند مى گردند. با این وجود تاکنون جایگاه طب مکمل (جایگزین) در کشور ما به درستى مشخص نشده و درباره کارایى، لزوم استفاده و فواید این روش ها نظرات مختلف و حرف و حدیث بسیارى وجود دارد.
در حقیقت، امروز جامعه ما در آغاز راه استفاده از روش هاى درمانى مکمل قرار گرفته است، لذا دستیابى به اطلاعات صحیح و علمى درباره این شیوه هاى پزشکى- چه براى پزشکان و چه براى بیماران- یک امر ضرورى به حساب مى آید.
به نظر مى رسد که تنها راه درستى که مى تواند منجر به دستیابى طب مکمل به جایگاه واقعى خود در جامعه گردد، آشنایى علمى و به دور از هرگونه غرض ورزى و تعصب با این علوم- شیوه هاى عملکرد و توانایى هریک از آنها در تشخیص و درمان بیمارى ها- و در کنار آن سنجش ادعاهاى آنها به وسیله تحقیقات علمى و مطالعات بالینى معتبر است.
هریک از این روش ها توانایى هاى تشخیصى و درمانى منحصر به فردى را دارند. برخى از آنها در محدوده بسیار کوچکى از بیمارى ها کارایى دارند، در حالى که بعضى دیگر سیستم هاى پزشکى جامع و کاملى هستند که در طیف وسیعى از بیمارى ها مى توان از آنها استفاده کرد.

طب مکمل یا جایگزین
 

همانطورى که پیشتر نیز گفته شد، در حال حاضر شیوه هاى بسیار متفاوتى در سراسر جهان براى تشخیص و درمان بیمارى ها وجود دارد که در کنار طب رایج سعى در بازگردانیدن سلامتى به افراد بیمار و پیشگیرى از ایجاد بیمارى در افراد سالم (با ارجحیت مورد دوم) دارند.
در حقیقت آن چیزى را که امروزه همه ما به عنوان «پزشکى» مى شناسیم و فرد متخصص در آن را پزشک یا دکتر طب مى نامیم، روشى از سیستم تشخیصى- درمانى است که با نام هایى همچون پزشکى غربى، پزشکى مدرن یا نوین، پزشکى معمول، طب متعارف یا رسمى،پزشکى فن ورانه یا تکنیکى ، طب علمى و آلوپاتى نیز شناخته مى شود.
به رغم تمامى پیشرفت ها و تبلیغات انجام شده در مورد پزشکى غربى، هر روزه تعداد بیشترى از مردم به طب مکمل علاقه مند مى شوند.
با وجود اینکه تمامى رشته هاى پزشکى غیر از پزشکى رایج را تحت عنوان پزشکى مکمل یا جایگزین طبقه بندى مى نمایند، اما به دلیل تنوع آنها شاید چندان واقع گرایانه نباشد که بخواهیم تعریفى جامع و دقیق از مجموعه درمان هایى که خارج از روش پزشکى معمول است داشته باشیم، به طورى که همه آنها را شامل شود.«فیشر» و «وارد» در این رابطه مى گویند: «صحبت کردن درباره طب مکمل یا جایگزین مانند این است که بخواهیم (در کشورى) راجع به «خارجیان» صحبت کنیم.
هردوى این واژه ها داراى مفاهیمى گنگ و مبهم هستند و به دسته ها و گروه هاى بزرگ و ناهمگونى اشاره مى کنند که توسط آنچه که نیستند (طب رایج در مقابل طب مکمل یا جایگزین) تعریف شده اند، نه به وسیله آنچه که هستند.»
براین اساس یکى از معتبرترین مراکز طب مکمل دنیا به نام «مرکز ملى طب مکمل و جایگزین» (NCCAM) وابسته به «موسسه هاى ملى بهداشت آمریکا»(NIH) مجموعه این روش را بدین صورت تعریف مى کند: «طیف وسیعى از فلسفه هاى درمانى (مدارس فکرى) و رهیافت ها و درمان هایى که طب مرسوم غربى معمولاً از آنها استفاده نمى کند، آنها را نپذیرفته است، مطالعه و درک نکرده و اکثراً در دسترس قرار نمى دهد.»
در هر نقطه از جهان این روش ها را با اسم خاصى مى شناسند که ناشى از شیوه نگرش و برخورد با این رشته هاى طبى است.
در این قسمت تعدادى از این عناوین را با توضیح مختصرى در مورد هر یک از آنها ملاحظه مى کنید:
طب مکمل (Complementary medicine): در کشورهاى اروپایى معمولاً مجموعه این روش ها را با نام «طب مکمل» مى شناسند. این نام بیانگر این نکته است که از این روش ها مى توان در کنار طب رایج و جهت تکمیل کردن آن براى رسیدن به سلامتى بیشتر استفاده کرد. این واژه براى نخستین بار در سال 1981 در گزارشى که توسط «بنیاد ترش هولد» درباره وضعیت روش هاى طبى جدا از پزشکى معمول جامعه به چاپ رسید به کار گرفته شده است. اشکالى که در این واژه به چشم مى خورد این است که کلمه طب مکمل اکثراً این تصور را در ذهن شنونده به وجود نمى آورد که استفاده از این شیوه هاى طبى تنها در کنار طب غربى، مجاز و قابل قبول است.
طب جایگزین (Alternative medicine) : در آمریکا این سیستم هاى درمانى تحت عنوان «طب جایگزین (جانشین)» شناخته مى شوند. این نام نشان دهنده آن است که در بسیارى از موارد مى توان تنها با تکیه بر این روش ها، بیمارى را معالجه کرد و نیازى به مداخله پزشکى رایج نیست. با این وجود به نظر مى رسد که حتى در آمریکا نیز حداقل در موارد بیمارى هاى بسیار سخت و پیشرفته از این سیستم به عنوان مکمل طب غربى استفاده مى گردد.
« مارک اس. میکوزى» در این زمینه مى گوید: «آنچه که به عنوان طب جایگزین در ایالات متحده لقب گرفته است، در درجه اول یک پدیده اجتماعى و جنبش مصرف کنندگان (پزشکى) است که از ابعاد مهمى برخوردار است. واژه طب مکمل به طور متناوب است به جاى واژه فوق به کار مى رود و تعریف عملکردى دقیق ترى از این پدیده اجتماعى ارائه مى کند، چرا که بیماران در آمریکا معمولاً از این روش ها در کنار طب غربى- و نه به عنوان جانشینى براى آن- استفاده مى نماید.»برپایه توضیح بالا، امروزه اکثر متخصصان این علوم ترجیح مى دهند تا از واژه مرکب «طب مکمل- جایگزین» (CAM) براى اشاره به این شیوه هاى طبى استفاده نمایند. نخستین بار از واژه «طب جایگزین» در اواسط دهه هشتاد میلادى استفاده شده است.
طب کل نگر (کل گرا) (Holistic medicine): این نام برپایه باورى بنا شده که اعتقاد دارد هر چیزى در دنیا خصوصیاتى بیش از خواص مجموعه اعضا یا قسمت هاى تشکیل دهنده خود دارد. این دیدگاه را فلسفه کل گرایى مى نامند. بر این اساس در برخورد با بیمارى هر قسمت از بدن، تنها نگاه به آن قسمت و درمان آن کافى نیست، بلکه براى تشخیص و درمان درست باید به «کلیت» فرد (سایر خصوصیات جسمى، روانى، ذهنى و…) نیز توجه داشت. این عنوان از اسامى رایجى است که به کرات براى اشاره به طب مکمل _ جایگزین به کار مى رود. معمولاً درمانگران این رشته ها از واژه طب کل گرا در مقابل طب جزءگراى غربى (Reductionistic medicine) استفاده مى کنند و بدین ترتیب سعى در ابراز برترى این شیوه ها دارند. گروهى در زبان فارسى از مترادف هاى دیگرى براى کلمه طب کل نگر استفاده مى نمایند که از آنها مى توان به واژه «طب جامع» یا «طب جامع نگر» اشاره کرد.
طب طبیعى (Natural medicine): در بسیارى از شیوه هاى طب مکمل _ جایگزین، درمان تنها با استفاده از فرآورده هاى طبیعت (گیاهان دارویى، مواد معدنى، محصولات جانورى و…) و بدون استفاده از هیچ گونه مواد مصنوعى و غیرطبیعى صورت مى گیرد. در این روش ها سعى مى شود که درمان برپایه اصول زندگى طبیعى، با الهام از طبیعت و قوانین آن انجام شود. فلسفه «طب طبیعى» بر پایه وجود تمامى درمان ها در خود طبیعت استوار است.
طب سنتى (Traditional medicine): بسیارى از این روش ها ریشه در تاریخ دارند و صدها یا هزاران سال از ابداع آنها مى گذرد. هر کشور یا منطقه اى طب سنتى خاص خود را دارا است که در موارد زیادى بین شیوه هاى تشخیصى _ درمانى و اصول آ ن، مشابهت هایى با دیگر کشورها و فرهنگ ها به چشم مى خورد. از معروف ترین روش هاى طب سنتى مى توان به طب سنتى چین، طب سنتى هند (آیورودا) و طب سنتى ایران اشاره کرد. عنوان طب سنتى خصوصاً توسط سازمان بهداشت جهانى و کشورهاى جهان سوم به کار مى رود. امروزه برخى از افراد با استفاده از شیوه هاى نوین، تکنولوژى هاى مدرن و علوم جدید به تحلیل، بررسى و تکمیل طب سنتى پرداخته اند. گاهى به این رویکرد جدید «طب سنتى جدید» گفته مى شود.
طب بومى( Indigenous medicine): از این کلمه براى اشاره به پزشکى مرسوم در هر منطقه یا کشور استفاده مى شود که عمدتاً نشانگر شیوه هاى بدوى و ابتدایى است. از جمله این روش ها مى توان طب بومى سرخ پوستان آمریکا و انواع طب هاى بومى آفریقا و آسیا را نام برد. گاهى دو واژه «طب سنتى» و «طب بومى» به صورت مترادف به کار مى روند.
طب حاشیه (Fringe medicine): این واژه توسط اشخاصى به کار برده مى شود که اعتقاد دارند طب رایج غربى جریان اصلى پزشکى دنیا را شکل مى دهد و مى توان از دیگر روش هاى طبى در مواردى تنها به عنوان کمک کننده _ آن هم نه به شکل درمان اصلى _ استفاده کرد. این واژه در اوایل دهه 1960 میلادى توسط برایان اینگلیس و جفرى موراى ابداع شد، اما از آنجایى که به طور ضمنى نشانگر فرعى بودن این رشته هاى طب بود نتوانست محبوبیت چندانى در میان عامه مردم کسب نماید.
با این وجود «مجله پزشکى بریتانیا»(BMJ) به سرعت این واژه را مورد قبول قرارداد! تا آنکه در دهه 1970 واژه «طب طبیعى» را جایگزین آن ساخت (به نظر مى رسد که در این زمان شکل گیرى هیپى ها و جنبش هیپى گرى با شعار «بازگشت به طبیعت» در این امر نقش داشته است.)علاوه بر اسامى گفته شده عناوین دیگرى همچون طب غیررسمى( Unconventional medicine) و طب غیررایــج (غیرمعمــول _ غیرمتـعارف) (Unorthodox medicine) نیز به این روش ها اطلاق مى گردد.
در برخى از کشورها نیز واژه هاى خاصى به منظور اشاره به این شیوه هاى طبى در نظر گرفته شده است، به عنوان مثال در ایتالیا با نام «طب دیگر» و در فرانسه با عنوان «طب موازى» معروف است.
توجه داشته باشید که هیچ یک از این اسامى به طور کامل بیانگر مجموعه این روش ها نیست و در عین حال یک روش مى تواند زیرمجموعه چند عنوان قرار بگیرد.
منبع:http://fa.parsiteb.com
ارسال توسط کاربر محترم سایت : hasantaleb
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان