سال هاست که شیطان بزرگ از براندازی جمهوری اسلامی ایران ناامید شده است. آن ها انواع جنگ های رو در رو را آزموده اند. «در دوره ی ده ساله ی اول (پیروزی انقلاب)، با توطئه ی براندازی سخت -جنگ تحمیلی و تحریم اقتصادی- شروع کردند؛ اما نتوانستند کاری بکنند... در دوره ی بعد، براندازی نرم را دنبال کردند -تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی- که آن هم به جایی نرسید.[1] اما امروز نقاب بر چهره کشیده اند. حرف هایشان را تغییر داد ه اند و «میگویند ما تغییر نظام را نمیخواهیم» تنها به دنبال این هستیم که ایران رفتارش تغییر کند.
اما ملت ایران به خوبی می داند که «تغییر رفتار با تغییر نظام هیچ تفاوتی ندارد؛ درست همان است؛ یعنی تغییر آن سیرت اسلامی... تغییر رفتار یعنی شما از آن چیزهایی که از لوازم قطعی و حتمی حرکت به آن سرمنزل است، دست بردارید؛ از آن کوتاه بیایید و نسبت به آن، اهتمام خودتان را از دست بدهید.[2] و این تغییر به این معنا است که «باقی ماندن نام جمهوری اسلامی و حتی حضور یک معمم در رأس آن مهم نیست، مهم آن است که ایران تأمین کننده ی اهداف آمریکا، صهیونیسم و شبکه ی قدرت جهانی باد.[3] برنامه ی کنونی آمریکا، تغییر رفتار ایران است. جریان غرب گرای داخلی هم در این پازل بازی می کند و این روزها فعالیت خود را در رسانه ها و تریبون های مختلف در نزد افکار عمومی افزایش داده است. به نظر می رسد این برنامه سه ضلع دارد؛ اضلاعی که هر کدام یکی از پایه های حیات مقتدرانه ی جمهوری اسلامی ایران را هدف قرار داده است.
1. تحریف رهبر جمهوری اسلامی؛
اولین ضلع برنامه ی تغییر، خط امام را مورد هدف قرار داده و به شدت به دنبال جایگزینی تفسیرها و روایت های خودساخته به جای نص صریح و معتبر امام است. درحالی که مهم ترین شاخص جهت گیری های انقلاب اسلامی ایران، محکمات امام (بیانات، آثار و وصیت نامه ی امام) است. انحراف در شاخص سبب می شود که رفتار هم منحرف شود. به همین دلیل «جهت گیری ها مهم است... گاهی تفسیر غلط از امام می شود، تفسیر غلط از جهت گیری مورد نظر امام انجام می گیرد؛ که این هم چیز بدی است و خطرناک هم هست.[4]
محکمات امام، چراغ راه است. «اگر راه امام را گم کنیم یا فراموش کنیم یا خدای نکرده عمداً به کنار بگذاریم، ملّت ایران سیلی خواهد خورد.[5]
2. ایجاد تردید در مردم
یکی از پایه های مشروعیت و اقتدار جمهوری اسلامی، مردم هستند؛ مردمی که «ما می توانیم» را از امام خود آموخته و با عزمی راسخ، انقلاب را در گردنه های مهم و صعب العبوری نظیر جنگ تحمیلی، فتنه ها و ایستادگی در مقابل نظام سلطه یاری کرده و می کنند و جوان هایشان پیشرفت های تحسین برانگیز علمی، دفاعی، امنیتی و... را به منصه ی ظهور رساندند. اما برخی «سعی میکنند عزم راسخ ملّت را در مسائل مهمّ مربوط به سرنوشت کشور به هم بزنند، در آنها تردید ایجاد کنند؛ جای احساس عزّت و اعتمادبه نفس ملّی، احساس حقارت ملّی را به آنها تزریق میکنند؛ جای ایمان راسخ، شبهه افکنی و بی اعتقادی؛ جای کار و تلاش و همّت بلند، لذّت جویی و شهوت رانی.[6] را جایگزین کنند. جریانی که «میخواهد وابستگی را تئوریزه کند، استقلال را مسخره کند، دلهای جوانان را برای مستقل زیستن متزلزل کند، نمیشود در مقابل او بی تفاوت ماند؛ باید در مقابل او عکس العمل نشان داد.[7]
3. بزک کردن دشمن
سومین ضلع تلاشی که بزک کنندگان آمریکا برای تغییر رفتار در ایران انجام می دهند؛ تغییر در ذهنیت مردم است تا دشمنی های آمریکایی ها با ملت ایران فراموش شود. توضیح اینکه با روی کار آمدن اوباما با شعار «تغییر»، برخی در ایران وسوسه شدند که می شود با این رئیس جمهور، راهی برای حل مسائل و اختلافات بین آمریکا و ایران پیدا کرد و وارد تعامل شد. اما حقیقت چیز دیگری بود. «میگویند ما به سمت ایران دست دراز کردیم... اگر دستی دراز شده باشد که یک دستکش مخمل رویش باشد، اما زیرش یک دست چدنی باشد، این هیچ معنای خوبی ندارد.[8]
فریبکاری های اوباما با ارسال دو نامه به حضرت آیت الله خامنه ای به اوج خود رسید؛ نامه هایی که کارویژه شان «تغییر محاسبات مسئولان» کشور بود. رهبر انقلاب دراین باره فرمودند: «اظهارات رئیس جمهور آمریکا در دو نامه به اینجانب مبنی بر اینکه قصد براندازیِ جمهوری اسلامی را ندارد، خیلی زود با طرف داری اش از فتنه های داخلی و کمک مالی به معارضان جمهوری اسلامی، خلاف واقع از آب درآمد و تهدیدهای صریح وی به حمله ی نظامی و حتّی هسته ای... پرده از نیّت واقعی سران آمریکا برداشت.[9]
اگر کارهای اوباما مبنی بر «فریب» مردم ایران روی خارجی سکه ی «تغییر رفتار» باشد، «بزک»، نقشه ی غرب گرایان داخل کشور و روی داخلی آن است. «یکی از کارهای آمریکایی ها در این سالهای آخر، این است که کسانی را وادار کنند به بَزَک کردن چهره ی آمریکا؛ به اینکه این جور وانمود بکنند که آمریکایی ها اگر هم یک روزی دشمن بودند، امروز دیگر دشمنی نمیکنند... یک عدّه ای البتّه مغرضانه این کار را میکنند، یک عدّه ای هم از روی ساده لوحی این کار را میکنند.[10] بنابراین «کسانی که می خواهند دشمنی خباثت آلود آمریکا و برخی دنباله روهای آن را با بزک تبلیغاتی و رسانه ای بپوشانند در واقع به ملت و کشور خیانت می کنند.[11]
اظهاراتی نظیر «امام با حذف شعار مرگ بر آمریکا موافق بودند» و یا تقلیل ماهیت استکباری آمریکا و هم تراز کردن خصومت های آن با دیگر کشورها، موجب می شود «تا از دشمنی او غفلت بشود و او بتواند دشمنی خودش را اعمال کند و خنجر را از پشت فرو کند.[12]
پی نوشت ها:
[1] 1385/03/29
[2] 1393/12/21
[3] 1394/07/20
[4] 1392/04/30
[5] 1394/03/14
[6] 1393/01/01
[7] 1393/01/01
[8] 1388/01/01
[9] 1394/07/29
[10] 1394/08/12
[11] 1394/04/6
[12] 1394/08/12