ماهان شبکه ایرانیان

«عاشقانه»: یک پایان عاشقانه یا تحمیل خودسانسوری

بالاخره بعد از جنجال‌های فراوان و فراز و نشیب‌های بسیار مجموعه «عاشقانه» پایان یافت. در دو قسمت آخر این مجموعه شاهد حوادث عجیب‌وغریبی بودیم که شاید از ابتدا پیش‌بینی‌اش برای خیلی‌ها مشکل بود

بالاخره بعد از جنجال‌های فراوان و فراز و نشیب‌های بسیار مجموعه «عاشقانه» پایان یافت. در دو قسمت آخر این مجموعه شاهد حوادث عجیب‌وغریبی بودیم که شاید از ابتدا پیش‌بینی‌اش برای خیلی‌ها مشکل بود. این‌که گیسو (مهناز افشار) نه‌تنها آن دختر مظلوم و بی‌کسی نبود که ادعا می‌کرد، بلکه اصلاً نسبتش با حاج یونس شکیبا (مسعود رایگان) چیز دیگری بود. گیسو نه دختر حاج یونس که همسر صیغه‌ای او بود و کارش سرقت و فروش اطلاعات بود و با همین هدف هم به حاج یونس نزدیک شده بود.
حقیقتی که رضا (حسین یاری) را حسابی شوکه کرد و تمام تلاش‌هایش را برای پذیرش گیسو به‌عنوان خواهرش را بی‌ارزش کرد؛ اما گیسو که برخلاف باور همه نمرده بوده با صحنه‌سازی و کمک همسر سابقش، دامون (حمیدرضا پگاه) سعی در مقصر جلوه دادن حاج یونس به‌عنوان قاتلش داشته است و با افشا شدن این راز همه‌چیز ختم به خیر می¬شود. مرگ هدیه (سارا رسول‌زاده) هم از دیگر اتفاقات غافلگیرکننده «عاشقانه» بود. با مرگ هدیه، احساس پیمان (هومن سیدی) به او رازی سربه‌مهر باقی ماند و بیننده متوجه نشد که آیا علاقه‌ای بین این دو کاراکتر بوده است یا فقط مرام و معرفت پیمان و شرایط سخت زندگی هدیه بوده که آن دو را به هم نزدیک کرده است.از دیگر نکات جالب‌توجه در دو قسمت پایانی مجموعه «عاشقانه» نماهنگ‌هایی بود که با صدای فرزاد فرزین یا فریدون آسرایی در طول قسمت پخش می‌شدند و با مرور لحظاتی از این سفر عاشقانه مجدداً سؤال‌هایی برای بیننده به وجود می‌آوردند. به‌ویژه که به نظر می‌رسید منوچهر هادی عمداً با تأکید بر لحظاتی خاص سعی در انتقال پیام و انگیزه واقعی شخصیت‌هایش داشته است؛ نگاه کردن گیسو به ‌عکس‌های سهیل (محمدرضا گلزار) نشان می‌داد که او صرف خیرخواهی و دوستی به سهیل کمک نکرده است و واقعاً قصد داشته با بر هم زدن زندگی سهیل و پگاه (ساره بیات) خودش وارد رابطه‌ای با سهیل شود. همین‌طور بازپخش سکانس‌هایی از رویارویی پیمان و هدیه به‌ویژه جایی که پیمان از خبر ازدواج هدیه شوکه می‌شود اشاره‌ای به علاقه بین این دو دارد.
درنهایت اما پیمان همان‌طور که از ابتدا قرار بود با درسا (بهاره کیان افشار) ازدواج می‌کند؛ اما نه یک ازدواج مصلحتی، بلکه این بار این درساست که از او درخواست ازدواج می‌کند و اعتراف می‌کند پسری که می‌خواسته به خاطرش به آمریکا برود مدت‌هاست ازدواج‌کرده و در این مدت درسا دلباخته پیمان شده است. پگاه هم از کما خارج می‌شود و سلامتی‌اش را بازمی‌یابد و سعی می‌کند فرصت دوباره‌ای که در زندگی به او داده‌شده است را قدر بداند. گیسو درنهایت فایلی که از حاج یونس دارد را به رضا برمی‌گرداند و از او می‌خواهد برای آسایش وجدان هر دوی‌شان آن فایل را به پلیس تحویل دهد و خودش به سازمان زیرزمینی که برایشان کار می‌کند بازمی‌گردد و مافیایی را در تاریکی می‌بینیم که گیسو اسیرشان است.
موضوعی که احتمالاً برای فصل بعد مجموعه در نظر گرفته‌شده است. همان‌طور که سهیل باوجود گلی که برای پگاه می‌برد از بازگشت به زندگی با او سرباز می‌زند زیرا خود را مقصر اتفاقاتی که برای پگاه افتاده است می‌داند، گرچه پگاه هیچ کینه‌ای از او به دل ندارد. تا پایان ماجرا هم اشاره‌ای به سرنوشت این دو نمی‌شود و مخاطب نمی‌داند چه بلایی بر سرزندگی سهیل و پگاه آمده است و احتمالاً باید تا فصل دوم صبر کند.دراین‌بین، دلیل کینه و انتقام‌جویی گیسو نسبت به حاج یونس مشخص نمی‌شود. به‌هرحال این او بوده که باهدف اخاذی به حاج یونس نزدیک شده است و حتی بعد از دریافت پول اسناد وی را پس نداده است. اگر گیسو دختر حاج یونس بود که همیشه مورد بی‌مهری او قرارگرفته بوده، شاید این پایان منطقی‌تر به نظر می‌رسید. همچنین در مورد پگاه و سهیل پرسشی که مطرح می‌شود این است که بعدازاین‌همه پرده‌دری و هتاکی چگونه ممکن است زندگی این دو دوباره شکل بگیرد؟ مخصوصاً که هرچه به پایان داستان نزدیک‌تر می‌شدیم، شخصیت پگاه متزلزل‌تر و غیرقابل‌اعتمادتر می‌شد. ادبیات و رفتار پگاه نه‌تنها شباهتی به یک پزشک فرهیخته نداشت که بیشتر شبیه بیمار روانی یا یک موجود حقیر و عقده‌ای می‌ماند و اگر قرار باشد بین سهیل و پگاه دوباره رابطه‌ای برقرار شود، لازم است پگاه حتماً با یک روان‌پزشک صحبت کند. پیمان هم که درنهایت عاقبت‌به‌خیر می‌شود و بیننده از خود می‌پرسد چنین شخصیت بی‌قیدی که حتی قصد ازدواج نداشته است، آیا ممکن است بتواند در یک زندگی مشترک و جدی دوام بیاورد؟
درواقع پایان «عاشقانه» آن‌قدر خوش و خرم است که حتی در مقابل فیلم‌های دیزنی هم اغراق‌شده به نظر می‌رسد. پایان‌بندی مجموعه «عاشقانه» آن‌قدر عجیب‌وغریب شیرین است که حتی دختر تازه متولدشده هادی هم به همراه مادرش یکتا ناصر در سکانسی حاضر می‌شوند و تأکید می‌کنند زندگی خیلی زیباست. این‌همه شهد و شیرینی که به خورد مخاطب داده می‌شود بیش از آنکه انگیزه‌بخش باشد و حال خوبی ایجاد کند، توی ذوق می‌زند و در گلو می‌ماند. موضوع وقتی جالب می‌شود که بدانید مهناز افشار به‌تازگی به این پایان‌بندی اعتراض کرده است و گفته به دلیل شرایط موجود و یک سری قوانین نانوشته، مجبور شده‌اند این پایان را برای «عاشقانه» در نظر بگیرند و درواقع عوامل این مجموعه را به سمت خودسانسوری سوق داده‌اند. قبلاً هم که پخش و توزیع مجموعه با مشکلات مالی و ممیزی بسیاری روبرو شده بود، این نکته برجسته بود که حد و حدود و قوانین شبکه نمایش خانگی چیست؟ این مجموعه‌ها که مستقل از صداوسیما هستند قاعدتاً از فضای آزادتری برخوردارند و دستشان بازتر است، اما تا کجا؟ متولی این مجموعه‌ها وزارت ارشاد است، اما مسلماً حد و حدود چنین مجموعه‌هایی با فیلم‌های سینمایی مغایرت دارد. درواقع شبکه نمایش خانگی بین قوانین صداوسیما و وزارت ارشاد معلق است و هیچ‌کس هم نیست که بگوید مرز این قوانین کجاست. کاش یک نفر پیدا می‌شد این قوانین نانوشته را مکتوب می‌کرد تا فیلم‌سازی که چند ماه وقت گذاشته و تهیه‌کننده‌ای که جمعی از بهترین بازیگران سینما را گرد هم آورده و هزینه هنگفت و سرمایه‌گذاری کلانی متقبل شده است، مجبور خودسانسوری نشوند که این از هر حذف و تعدیلی بدتر است. هنرمندی که به خودسانسوری روی بیاورد تا بتواند اثرش را نمایش دهد بالطبع بعد از مدتی در قالب جدید خواهد اندیشید و مسیرش را گم خواهد کرد و درنهایت هم ارتباطش با مخاطب قطع خواهد شد. همان‌گونه که این چندروزه فضای مجازی پرشده است از اعتراضات به پایان ساختگی و غیرقابل‌باور این مجموعه. همین قواعد نانوشته هم هست که پای «عاشقانه» و «شهرزاد» را به بحث‌های سیاسی می‌کشاند و منتقدان آن‌ها را محکوم‌به ولنگاری فرهنگی و رواج بی‌اخلاقی می‌کنند. البته این انتقادات در مورد «عاشقانه» بسیار پررنگ‌تر بوده است. عده‌ای با اشاره به قشر خاصی که در این مجموعه انتخاب‌شده است، عوامل عاشقانه را محکوم‌به رواج زندگی لوکس و لاکچری می‌کنند. درحالی‌که غافل از این هستند که اتفاقاً این لوکیشن‌های زیبا و ماشین‌های لوکس است که مخاطب را در درجه اول جذب می‌کند. مخاطب دوست دارد چیزی را ببیند که در زندگی روزمره¬اش رواج ندارد وگرنه نمایش بدبختی و بیچارگی که چیز جدیدی نیست. از طرف دیگر تهیه‌کنندگان «عاشقانه» ابراز داشته‌اند آن‌ها فقط قسمتی از مشکلات این طبقه را نشان داده‌اند و هدفشان ترویج شیوه زندگی این قشر نبوده است.درنهایت، فصل اول مجموعه «عاشقانه» با همه کم‌وکاست‌هایش پایان یافت. درحالی‌که در روزهای گذشته صحبت از پخش فصل دوم این مجموعه بعد از پایان پخش مجموعه «شهرزاد» در میان بود، هومن کبیری تهیه‌کننده  «عاشقانه»  با اشاره به مشکلاتی که بر سر راه این مجموعه قرار داشته است، اعلام کرد تا پایان امسال هیچ قراردادی برای تولید فصل دوم بسته نخواهد شد و هیچ مجوزی هم از ارشاد صادر نشده است. پس حداقل تا پایان سال 96 خبری از یک «عاشقانه» دیگر نخواهد بود؛ مگر آنکه تصمیم عوامل عوض شود و دست‌به‌کار شوند که البته در فضای سینما و تلویزیون ما چیز عجیبی نیست.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان