ماهان شبکه ایرانیان

مگر چند فیلم‌ساز با پشتوانه‌ حرفه‌ای و فرهنگی کیمیایی و مهرجویی داریم؟

امیدوارم این تذکر و گلایه بحقِ نگارنده، مورد پذیرش منصفانه قرار گیرد و برای سردبیر محترم و مسئولان صفحه آخر و بخش هنری گران تمام نشود و درصدد حذفش برنیایند

 
مسعود کیمیاییجواد طوسی _شنبه، هفتم مرداد، سالگرد تولد مسعود کیمیایی بود؛ فیلم‌سازی با بیش از 5٠ سال سابقه فعالیت مستمر در سینمای حرفه‌ای. آیا روزنامه‌ای که همواره نشان داده به فرهنگ و تاریخ‌سازانِ فرهنگی اهمیت می‌دهد، نباید به این مناسبت اشاره کوتاهی به این فیلم‌ساز و نویسنده و جایگاهش می‌کرد؟ این بی‌تفاوتی و انفعال فقط شامل حال کیمیایی است یا در ترافیک رخدادهای سیاسی و دسته‌بندی‌های جناحی و موضوعات روز توی بورس، دیگر این کهنه‌کارانِ مؤلف محلی از اعراب ندارند؟

امیدوارم این تذکر و گلایه بحقِ نگارنده، مورد پذیرش منصفانه قرار گیرد و برای سردبیر محترم و مسئولان صفحه آخر و بخش هنری گران تمام نشود و درصدد حذفش برنیایند. واقعا مگر ما چند فیلم‌ساز با سابقه و پشتوانه‌ حرفه‌ای و فرهنگی مسعود کیمیایی و داریوش مهرجویی داریم؟ آیا از دید شورای سیاست‌گذاری روزنامه، دیگر دوره این‌گونه بزرگداشت‌ها و حرمت قائل‌شدن هنرمندان صاحب‌ عقیده و امضای مستقل گذشته است؟ مثلا فلان هفته‌نامه فرهنگی- هنری و تا حدی سیاسی از بنده گاه‌وبی‌گاه خواسته به مناسبت سالگرد تولد یا مرگ بزرگانی مانند اینگمار برگمن، جان فورد و … یادداشتی بنویسم؛ اما امثال کیمیایی شایستگی این ارج‌نهادن را ندارند؟ می‌دانم باز متهم به جانبداری از کیمیایی خواهم شد؛ اما خیالی نیست. ما که رسوای جهانیم… .
سه دهه و نیم از عمر اولیه سینمای ایران از سال ١٣٠٩ تا نیمه اول دهه 4٠ در سرگرمی‌سازی سپری شد و به جز تجربه‌های تکنیکی و صناعتی ساموئل خاچیکیان، دستاورد ماندگاری نداشت. آیا قصه‌گویی و روایت‌پردازی، حرف اول و آخر سینماست؟ اگر بخواهیم این نوع شیوه فیلم‌سازی را به جوامع ملتهب تجویز کنیم، ‌نقش و اهمیت رسانه و هنرمند مسئول چه می‌شود؟ پاسخ را سینمای مسعود کیمیایی در پنج دهه حیات طبیعی و پیوسته خود داده و می‌دهد. سینمایی که قصه‌هایش را در کانون ستیز و اعتراض و عدالت‌خواهی تعریف می‌کند و نسبت به زمانه و آدم‌هایش بی‌تفاوت نیست. در همان نقطه مرکزی و آغازین موج نو، «قیصر»سازی جدا زد و در بطن عریان و ستیزنده‌اش هیچ نشانی از محافظه‌کاری و تمثیل‌گرایی افراطی نبود و تداوم این نوع نگاه آمیخته با قواعد کلاسیک سینما را در «رضا موتوری»، «گوزن‌ها»، «سفر سنگ»، «خط قرمز»، «دندان مار»، «سلطان»، «اعتراض»، «جرم» و «قاتل اهلی» می‌بینیم. سینمای مسعود کیمیایی جدی است و با مخاطب و کارگزاران زمانه‌اش شوخی ندارد. هرگاه ضرورت‌های اجتماعی ایجاب کند، ‌در بزنگاه‌های تاریخی مستقیم و بی‌واسطه حرف زمانه‌اش را می‌زند؛ اما به همین بسنده نمی‌کند. سینمای کیمیایی فراتر از جامعه، سیاست و ایدئولوژی حاکم، با انسان کار دارد. مرام‌نامه اخلاقی کیمیایی در کانون خیر و شر و ستیز و عشق و جداافتادگی و تنهایی تراژیک، از آدم‌بودن می‌گوید که گوهری کیمیاست.  اشیا، نشانه‌ها و واژگان در این روایت‌پردازی نامتعارف، گاه به اسطوره‌ها پهلو می‌زند، گاه فاعلیت و پایداری و نه‌گفتن و سازش‌ناپذیری را با ابزار و اجرائی بدوی برگزار می‌کند و گاه در عین خوشامدگویی به عشق از آن گذر می‌کند و مرگ آگاهی را در ستیزی‌ ناگزیر و عدالت‌خواهانه می‌بیند. آیا این دست‌به‌دست‌شدن چاقو از قیصر و سید و رضاها، بیانگر نگاه سلبی و جزم‌اندیشانه کیمیایی به قانون‌مندی‌های عُرف و جامعه باز است ‌یا در بی‌اعتمادی به این ویترین‌ها و مفاهیم روبنایی جامعه مدرن، با انسان عادل و برتری کار دارد که می‌خواهد انتخاب دلخواه خودش را داشته باشد؟
مسعود کیمیایی با آثار و جنس نگاهش تعریفی متفاوت و منحصر‌به‌فرد از «سینمای مستقل» ارائه داد. او حالا در این گذر طاقت‌فرسا، خودش بهتر از هر کسی می‌باید و می‌تواند از مستقل‌بودن تعریفی معاصر داشته باشد. در این شرایط مخاطره‌آمیز و به‌شدت آسیب‌پذیر، او می‌باید میزان تأثیرپذیری و موج مثبت و حرف حساب از دوستان و دور و بری‌هایش را مشخص کند و از یک جا به بعد خودش تصمیم‌گیرنده و فعال مایشاء و تعیین‌کننده خوب و بد زندگی هنری‌اش باشد. کیمیایی یکی از شاه‌کلیدهای مفهومی‌اش، قدرت انتخاب آدم‌های برگزیده‌اش بوده است. حال در این شرایط حساس، خود او برای استفاده بهتر از عمر مفیدش گریزی از انتخاب‌های درست و هوشمندانه،‌ چه درباره فیلم‌نوشت، چه تهیه‌کننده و کستینگ بازیگری و دیگر عوامل اصلی ندارد. عمر پر‌بارش مستدام… .

منبع: شرق

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان