تقدیر از ورزشکاران زن
این خیلی مهم است که شما [ورزشکاران]چه جوری عمل میکنید. آن خانم جوانی که با چادر میرود روی سکوی قهرمانی، نشان میدهد که در مقابل هجمه های قابل رؤیت و غیر قابل رؤیت که به این چنین کاری در دنیا از سوی مراکز ضدّ فرهنگ و ضدّ دین و ضدّ عصمت و پاکیزگی صورت میگیرد، مقاوم است، این خانم یک شخصیتی از خود نشان میدهد؛ یعنی در واقع ملّت خود را معرّفی میکند[1]
*این مسئله ی بانوان و دختران ورزشکار ما که با حجاب در میدان میروند، خیلی چیز مهمی است.[2]
*همه باید قلباً از زنان ورزشکار ما که در میدانها با حجاب، با عفاف، با متانت و با وقار حاضر میشوند، تشکر کنند.[3]
اثر مراقبت خانم ها از حجاب، در زندگی اخروی و پیشرفت کشور
این زندگی میگذرد؛ لذات و سختی هایش همه به طرفةالعینی میگذرد. شما در دوره ی جوانی، این حرف را درست نمیفهمید. انسان در دوران جوانی خیال میکند دنیا ثابت است، ساکن است، همیشه همین جور است؛ به سن ما که رسیدید، یک نگاه میکنید، می بینید دنیا عجب سریع میگذرد؛ چشم به هم میزنید، گذشته. خب، آن طرف: «و انّ الدّار الأخرة لهی الحیوان» زندگی و حیات، آنجاست. «ذلک الّذی یبشّر الله عباده» - که امروز در آیات کریمه میخواندند - بشارتهای الهی آنجاست. هم برای آنجا، هم برای حفظ عزت کشور و پیشرفت کشور، وضع حجاب را، وضع عفاف را، وضع تقیدات و پایبندی را خانمها باید مراقبت کنند؛ این وظیفه است. خودنمائی و جلوه فروشی، یک لحظه است و آثار سوء آن برای کشور، برای جامعه، برای اخلاق، حتّی برای سیاست، آثار مخرب و ماندگار است؛ در حالی که ملاحظه ی عفاف، ملاحظه ی حدود شرعی در رفتار و حرکات بانوان، اگر چنانچه سختی ای داشته باشد، سختیِ کوتاهی است، اما آثارش، آثار عمیق و ماندگاری است. خود خانمها خیلی باید مراقبت کنند مسئله ی حجاب را، مسئله ی عفاف را؛ وظیفه ی آنهاست، افتخار آنهاست، شخصیت آنهاست.
حجاب مایه ی تشخص و آزادی زن است؛ برخلاف تبلیغات ابلهانه و ظاهربینانه ی مادیگرایان، مایه ی اسارت زن نیست. زن با برداشتن حجابهای خود، با عریان کردن آن چیزی که خدای متعال و طبیعت پنهان بودن آن را از او خواسته، خودش را کوچک میکند، خودش را سبک میکند، خودش را کم ارزش میکند. حجاب وقار است، متانت است، ارزشگذاری زن است، سنگین شدن کفه ی آبرو و احترام اوست؛ این را باید خیلی قدر دانست و از اسلام باید به خاطر مسئله ی حجاب تشکر کرد؛ این جزو نعمتهای الهی است.
وَما هذِهِ الحَیاةُ الدُّنیا إِلّا لَهوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدّارَ الآخِرَةَ لَهِی الحَیوانُ لَو کانوا یعلَمونَ[4]
ترجمه:
این زندگی دنیا چیزی جز سرگرمی و بازی نیست؛ و زندگی واقعی سرای آخرت است، اگر می دانستند!
ذلِک الَّذی یبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذینَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ قُل لا أَسأَلُکم عَلَیهِ أَجرًا إِلَّا المَوَدَّةَ فِی القُربی ۗ وَمَن یقتَرِف حَسَنَةً نَزِد لَهُ فیها حُسنًا إِنَّ اللَّهَ غَفورٌ شَکورٌ[5]
ترجمه:
این همان چیزی است که خداوند بندگانش را که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند به آن نوید می دهد! بگو: «من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی کنم جز دوست داشتن نزدیکانم [= اهل بیتم ]؛ و هر کس کار نیکی انجام دهد، بر نیکی اش می افزاییم؛ چرا که خداوند آمرزنده و سپاسگزار است.[6]
حجاب و آزادی
حجاب مایه ی تشخص و آزادی زن است؛ برخلاف تبلیغات ابلهانه و ظاهربینانه ی مادیگرایان، مایه ی اسارت زن نیست.[7]
مقابله دشمن با حجاب
آنچه که نظام طاغوت بر سر این کشور و این ملت آورد، در طول سالهای متمادی حاکمیت سیاه و ننگین خود، حقیقتاً یکی از فصول تلخ تاریخ ماست.
یکی از همین فعالیتهای فاجعه آمیز، قضایای هفدهم دی بود که در زمان رضاشاه اتفاق افتاد. طبق نقشه ی دشمنان اسلام و ایران، به کمک روشنفکران آن روزِ متصل به دربار پهلوی، تصمیم گرفتند که زن ایرانی را از دائره ی عفاف و حجاب خود بیرون کنند و این نیروی عظیم ایمانی را که به برکت عفاف، زن همواره در جوامع مسلمان وجود داشته است، نابود کنند و بر باد بدهند.
یکی از جنایات بزرگ رژیم طاغوت، همین مسئله ی هفده دی هست. کشف حجاب، از بین بردن آن حائل و فاصله ای که در اسلام میان دو جنس قرار داده شده است - که این برای سلامت زن و سلامت مرد است؛ برای سلامت جامعه است - تا همان بلائی که بر سر زن در جوامع غربی آمد، بر سر زن مسلمان ایرانی بیاورند. این اقدام را با چماق، رضاخان در داخل کشور انجام داد.
زن غربی با ورود در منجلاب فساد، دستاوردش نابودی خانواده بود. اینجور نبود که زن با برداشتن حجاب در میدان علم یا در میدان سیاست یا در میدان فعالیتهای اجتماعی پیشرفت کند؛ همه ی اینها با حفظ حجاب و عفت ممکن بود و ما در نظام اسلامی این را تجربه کردیم. برداشتن حجاب، مقدمه ای برای برداشتن عفت بود؛ برای برداشتن حیا در جامعه ی اسلامی بود؛ برای سرگرم کردن مردم به عامل بسیار قوی و نیرومند جنسی بود؛ برای اینکه از همه ی کارهای دیگر بمانند؛ و یک مدتی هم موفق شدند، اما ایمان عمیق ملت ایران نگذاشت. زنهای مسلمان ما با وجود سختگیریها در طول زمان، در مقابل این فشار سرکوبگر مقاومت کردند؛ بعد از رفتن رضاخان به نحوی، در زمان خود او به نحوی، در طول دوران بقیه ی طاغوت هم به نحوی. لذا در همان دیماه 1356، روز هفدهم دیماه در مشهد، یک اجتماع عظیمی، تظاهراتی از زنان مسلمان با شعار «حفظ حجاب» راه افتاد. ما آنوقت در تبعید بودیم؛ خبر آن را شنیدیم که زنان مؤمن و مسلمان و شجاع یک چنین حرکتی را به راه انداختند. این، گوشه ای از فجایع رژیم طاغوت بود؛ نابود کردن آرمانهای دینی، ارزشهای اخلاقی، پیشرفتهای اقتصادی، عزت بین المللی و خلاصه بر باد دادن سرمایه های یک ملت جزو کارهائی بود که آن رژیم طاغوت و سیاهکار انجام داد.[8]
با حجاب بودن زنان اعیان و اشراف ایرانی و اروپایی در گذشته
در قضیه ی زن، آنی که باید جواب بدهد، آنی که گریبانش گیر هست، غرب است، نه اسلام، نه جمهوری اسلامی. آنهائی که مرزهای دو جنس را بکلی از بین بردند، آزادی جنسی را در عمل، در زبان، در تبلیغات، حتّی در فلسفه ترویج کردند، باید پاسخ بدهند. نتیجه این شد که با توجه به خوی تجاوزگری طبیعی و قوّت طبیعی ای که مرد نسبت به زن دارد، زن مظلوم واقع بشود و نسبت به زن حق کشی انجام بگیرد. زن را وسیله ای برای فروش کالاهایشان قرار بدهند؛ مثل یک کالا، مثل یک متاع! شما این مجلات فرنگی را نگاه کنید؛ برای فروش یک متاع، پیکر لخت یک زن را نشان میدهند! آخر اهانتی از این بالاتر برای یک زن ممکن است؟ آنها باید جواب بدهند.
حجاب، تکریم آن کسی است که در حجاب است. حجاب زن، تکریم زن است. در بیشتر کشورها- حالا من «بیشتر» که می گویم، چون همه را اطلاع ندارم- در گذشته، در قدیم، در همین اروپا تا دویست سیصد سال پیش زنهای اعیان و اشراف حجابی روی صورتشان می انداختند؛ در بعضی از فیلمهای قدیمی شاید دیده باشید. یک حجاب می انداختند که چشمها به روی آن ها نیفتد. این، تکریم است. در ایران باستانی زنهای اعیان و اشراف و رؤسا همه باحجاب بودند؛ زنهای افراد پائین و طبقات پست، نه، بی حجاب هم می آمدند؛ مانعی هم نبود. اسلام آمد این تبعیض را گذاشت کنار، گفت نخیر، زن باید باحجاب باشد؛ یعنی این تکریم مال همه ی زنان است. آن وقت آنها حالا شده اند طلبکار، ما شده ایم بدهکار! آنها بدهکارند؛ آنها باید بگویند چرا زن را مثل یک کالا وسیله ی شهوترانی قرار دادند.[9]
حجاب برتر
حجاب برتر همین چادر ایرانی خود ماست - حقیقتا حجاب برتر است؛ هیچ تردیدی در این نباید داشت.[10]
مطابق فطرت
حجاب، ارزشی است منطبق با طبیعت انسان.[11]
حجاب و عفاف
این مساله ی حجاب و محرم و نامحرم و نگاه کردن و نگاه نکردن، همه به خاطر این است که قضیه ی عفاف در این بین سالم نگه داشته شود.[12]
حجاب و امنیت
با حجاب زن، هم خود زن مسلمان امنیت پیدا می کند و هم مردان مسلمان امنیت پیدا می کنند.[13]
چادر بهترین حجابهاست
ما هیچ وقت نگفتیم که «حتما چادر باشد، و غیرچادر نباشد.» گفتیم که «چادر بهتر از حجابهای دیگر است.[14]
حجاب ایرانی
چادر، پیش از آن که یک حجاب اسلامی باشد، یک حجاب ایرانی است.[15]
کرامت زن
ما زن را به عفت، به عصمت، به حجاب، به عدم اختلاط و آمیزش بی حد و مرز میان زن و مرد، به حفظ کرامت انسانی، به آرایش نکردن در مقابل مرد بیگانه دعوت می کنیم.[16]
تأثیرنپذیرفتن از غرب در مسائل پوشش زن
بحثهایی که درباب پوشش زن می شود، بحثهای خوبی است که انجام می گیرد؛ منتها باید توجه کنید که هیچ بحثی در این زمینه های مربوط به پوشش زن، از هجوم تبلیغاتی غرب متأثر نباشد؛ اگر متأثر از آن شد، خراب خواهد شد. مثلاً بیاییم با خودمان فکر کنیم که حجاب داشته باشیم، اما چادر نباشد؛ این فکر غلطی است. نه این که من بخواهم بگویم چادر، نوع منحصر است؛ نه، من می گویم چادر بهترین نوع حجاب است؛ یک نشانه ی ملی ماست؛ هیچ اشکالی هم ندارد؛ هیچ منافاتی با هیچ نوع تحرکی هم در زن ندارد. اگر واقعاً بنای تحرک و کار اجتماعی و کار سیاسی و کار فکری باشد، لباس رسمی زن می تواند چادر باشد و - همان طور که عرض کردم - چادر بهترین نوع حجاب است.
البته می توان محجبه بود و چادر هم نداشت؛ منتها همین جا هم بایستی آن مرز را پیدا کرد. بعضیها از چادر فرار می کنند، به خاطر این که هجوم تبلیغاتی غرب دامنگیرشان نشود؛ منتها از چادر که فرار می کنند، به آن حجاب واقعی بدون چادر هم رو نمی آورند؛ چون آن را هم غرب مورد تهاجم قرار می دهد!
شما خیال کرده اید که اگر ما چادر را کنار گذاشتیم، فرضاً آن مقنعه ی کذایی و آن لباسهای «و لیضربن بخمرهنّ علی جیوبهنّ»[17] و همانهایی را که در قرآن هست، درست کردیم، دست از سر ما بر می دارند؟ نه، آنها به این چیزها قانع نیستند؛ آنها می خواهند همان فرهنگ منحوس خودشان عیناً این جا عمل بشود؛ مثل زمان شاه که عمل می شد. در آن زمان، زن اصلاً پوشش و حجابی نداشت؛ حتّی در این جاها وقتی نوبت به این کارها می رسد، بی بندوباری خیلی بیشتر هم می شود؛ کمااین که در زمان شاه، بی بندوباری یی که در همین شهر تهران و بعضی دیگر از شهرهای کشور ما بود، از معمول شهرهای اروپا بیشتر بود! زن معمولی در اروپا، لباس و پوشش خودش را داشت؛ اما در این جا آن طوری نبود. آن طور که دیده بودیم و شنیده بودیم و می دانستیم و مناظری که از آن وقت الان جلوی نظر من هست، انسان واقعاً حیرت می کند که چرا بایستی این گونه بشود؛ کمااین که در خیلی از کشورهای متأسفانه عقب مانده ی مسلمان و غیرمسلمان هم همین طور است. بنابراین، باید بدقت و با نهایت کنجکاوی و بدون اغماض، مسائل ارزشی را رعایت کرد.[18]
حق مالکیت و کار نداشتن زنان غربی تا اوایل قرن بیستم
باید مسائل ارزشی اسلام در جامعه ی ما احیاء بشود. مثلاً مسأله ی حجاب، یک مسأله ی ارزشی است. مسأله ی حجاب، مسأله یی است که اگرچه مقدمه یی است برای چیزهای بالاتر، اما خود یک مسأله ی ارزشی است. ما که روی حجاب این قدر مقیدیم، به خاطر این است که حفظ حجاب به زن کمک می کند تا بتواند به آن رتبه ی معنوی عالی خود برسد و دچار آن لغزشگاههای بسیار لغزنده یی که سر راهش قرار داده اند، نشود.
نقطه ی مقابل این، درست همان فرهنگ رومی حاکم بر امروز اروپاست. آن ها با همه چیز کنار می آیند، جز با دو، سه چیز؛ یکی از آن ها و شاید مهم ترینش حفظ این حالت حفاظ منضبط میان دو جنس زن و مرد است؛ یعنی خویشتن داری در مقابل چیزی که به آن آزادی جنسی گفته می شود. در مقابل این، به شدت سرسختند؛ هر کار دیگری بکنند، مهم نیست. از نظر آن ها کسی مرتجع است که روی این مسئله تکیه بکند. اگر در کشوری، زنان با یک حدودی از مردان مجزا شدند، این می شود خلاف تمدن! راست هم می گویند؛ تمدن آن ها که بر ویرانه های همان تمدن رومی بنا شده، چیزی جز این نیست؛ اما این از لحاظ ارزشی غلط است؛ عکسش درست است. ما از دنیای غرب که آمدند زن بشری را در طول دوره های گذشته تا امروز این قدر مورد تحقیر قرار دادند، طلبکاریم. شما ببینید در اروپا و در کشورهای غربی، تا اندکی پیش زنان حقوق مالی مستقلی نداشتند. من یک وقت بدقت آمارش را استخراج کردم و در صحبتی ظاهراً در نماز جمعه ی چهار، پنج سال پیش از این بود آن را مطرح کردم. مثلًا تا اوایل قرن بیستم، با همه ی آن ادعاهایی که شده است، با آن کشف حجاب عجیب و غریبی که در غرب روز به روز هم بیشتر شده، با آن اختلاط جنسی بی نهایت و بی مهار که خیال می کنند این احترام کردن و ارزش دادن به زن است درعین حال زن غربی حق نداشته از ثروتی که متعلق به خودش بوده، آزادانه استفاده کند! در مقابل شوهر، مالک دارایی خودش نبوده است. یعنی زنی که ازدواج می کرد، ثروت و دارایی و ملکش متعلق به شوهرش بود؛ خودش حق نداشت نسبت به آن تصرفی بکند؛ تا اینکه بتدریج حق مالکیت و حق کار، تا اوایل قرن بیستم به زنان داده شد. یعنی این مسأله یی که جزو اولی ترین حقوق بشری است، از زن دریغ داشتند؛ اما فشار و تکیه ی بیشتر را روی آن مسأله یی گذاشتند که درست نقطه ی مقابل مسائل ارزشی واقعی است که در اسلام به آن اهتمام شده است. اینکه ما حالا در باب حجاب این همه تأکید داریم، علتش این است.[19]
حجاب یک مسئله ارزشی است
حجاب، مساله یی است که اگرچه مقدمه یی است برای چیزهای بالاتر، اما خود یک مساله ی ارزشی است.[20]
حجاب، به معنای منزوی کردن زن نیست
مسأله ی حجاب، به معنای منزوی کردن زن نیست. مسأله ی حجاب، به معنای جلوگیری از اختلاط و آمیزش بی قیدوشرط زن و مرد در جامعه است. این اختلاط، به ضرر جامعه و به ضرر زن و مرد - بخصوص به ضرر زن - است.[21]
پی نوشت ها
[1] بیانات دیدار قهرمانان و ورزشکاران مسابقات آسیایی و پارا آسیایی - 1393/11/01
[2] بیانات در دیدار مدال آوران المپیک و پارالمپیک - 1391/12/21
[3] بیانات در دیدار مدال آوران المپیک و پارالمپیک - 1391/12/21
[4] سوره مبارکه العنکبوت آیه 64
[5] سوره مبارکه الشوری آیه 23
[6] بیانات در دیدار جمعی از مداحان سراسر کشور - 1391/02/23
[7] بیانات در دیدار جمعی از مداحان سراسر کشور - 1391/02/23
[8] مربوط به: بیانات در دیدار مردم قم در سالروز قیام نوزدهم دی ماه - 1386/10/19
[9] بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه های استان یزد - 1386/10/13
[10] بیانات در جلسه پرسش و پاسخ مدیران مسئول و سردبیران نشریات دانشجویی - 1377/12/04
[11] بیانات در جلسه پرسش و پاسخ مدیران مسئول و سردبیران نشریات دانشجویی - 1377/12/04
[12] بیانات در دیدار جمعی از زنان - 1376/07/30
[13] بیانات در اجتماع زنان خوزستان - 1375/12/20
[14] بیانات در دیدار جمعی از پرستاران - 1373/07/20
[15] بیانات در دیدار جمعی از پرستاران - 1373/07/20
[16] بیانات در دیدار جمعی از زنان - 1371/09/25
[17] سوره مبارکه النور آیه 31
وَقُل لِلمُؤمِناتِ یغضُضنَ مِن أَبصارِهِنَّ وَیحفَظنَ فُروجَهُنَّ وَلا یبدینَ زینَتَهُنَّ إِلّا ما ظَهَرَ مِنها وَلیضرِبنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُیوبِهِنَّ وَلا یبدینَ زینَتَهُنَّ إِلّا لِبُعولَتِهِنَّ أَو آبائِهِنَّ أَو آباءِ بُعولَتِهِنَّ أَو أَبنائِهِنَّ أَو أَبناءِ بُعولَتِهِنَّ أَو إِخوانِهِنَّ أَو بَنی إِخوانِهِنَّ أَو بَنی أَخَواتِهِنَّ أَو نِسائِهِنَّ أَو ما مَلَکت أَیمانُهُنَّ أَوِ التّابِعینَ غَیرِ أُولِی الإِربَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفلِ الَّذینَ لَم یظهَروا عَلی عَوراتِ النِّساءِ وَلا یضرِبنَ بِأَرجُلِهِنَّ لِیعلَمَ ما یخفینَ مِن زینَتِهِنَّ وَتوبوا إِلَی اللَّهِ جَمیعًا أَیهَ المُؤمِنونَ لَعَلَّکم تُفلِحونَ[17]
ترجمه:
و به زنان با ایمان بگو چشمهای خود را (از نگاه هوس آلود) فروگیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را -جز آن مقدار که نمایان است- آشکار ننمایند و (اطراف) روسری های خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدر شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان هم کیششان، یا بردگانشان [=کنیزانشان ]، یا افراد سفیه که تمایلی به زن ندارند، یا کودکانی که از امور جنسی مربوط به زنان آگاه نیستند؛ و هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود (و صدای خلخال که برپا دارند به گوش رسد). و همگی بسوی خدا بازگردید ای مؤمنان، تا رستگار شوید!
[18] بیانات در دیدار اعضای شورای فرهنگی، اجتماعی زنان - 1370/10/04
[19] بیانات در دیدار اعضای شورای فرهنگی، اجتماعی زنان - 1370/10/04
[20] بیانات در دیدار اعضای شورای فرهنگی، اجتماعی زنان - 1370/10/04
[21] بیانات در دیدار جمعی از بانوان پزشک سراسر کشور - 1368/10/26