کربلا سرزمین عشق و ایثار

معاویه، حاکم ستمکار در سال ۶۰ هجری درگذشت؛پسر او یزید به خلافت رسید، در حالی که در آن زمان، امام حسین علیه السلام شایسته ترین فرد برای پیشوایی مردم بود و یزید فردی نالایق، هوسباز، شرابخوار و اهل گناه و ظلم بود

کربلا سرزمین عشق و ایثار

معاویه، حاکم ستمکار در سال 60 هجری درگذشت؛پسر او یزید به خلافت رسید، در حالی که در آن زمان، امام حسین علیه السلام شایسته ترین فرد برای پیشوایی مردم بود و یزید فردی نالایق، هوسباز، شرابخوار و اهل گناه و ظلم بود. یزید در شام (دمشق) حکومت می کرد و امام حسین علیه السلام در مدینه بود. یزید به حاکم مدینه نوشت که امام را وادار کند تا با حکومت یزید بیعت کند و اگر نپذیرفت، گردن او را بزند.

امام حسین علیه السلام که هرگز حاضر نبود زیر بار حکومت کسی مثل یزید برود، بیعت نکرد و شبانه با تعدادی از بستگان و برادران و فرزندان خود از مدینه خارج شد و به مکه رفت که حرم خدا و شهری امن بود. شیعیان کوفه که دل خوشی از حاکمان نداشتند، به امام نامه های زیادی نوشتند که به کوفه بیاید و رهبری آنان را برعهده بگیرد تا با یزیدیان مبارزه کنند. این قضایا مربوط به بیش از هزار و سیصد سال قبل است. حتماً داستان کربلا را خوانده و شنیده ای. نمی خواهم آن قصه طولانی را بگویم.

به هر حال. .. امام حسین علیه السلام پس از چهار ماه و پنج روز اقامت در مکه، به سمت کوفه حرکت کرد. کسانی هم به او پیوستند. در این مدّت، اوضاع کوفه عوض شد. حاکم جدیدی که بسیار بی رحم و ظالم بود (به نام ابن زیاد) بر سر کار آمد و سختگیری های زیادی کرد و فرستاده امام حسین، یعنی مسلم بن عقیل را شهید کرد. مردم هم ترسیدند و بی وفایی کردند.

امام حسین علیه السلام پس از 25 روز حرکت، پیش از آنکه به کوفه برسد، در سرزمینی به نام «کربلا» نزدیک رودخانه فرات و نهر علقمه در محاصره هزاران نفر از نیروهای دشمن قرار گرفت. چند روز گذشت، روز عاشورا رسید. لشکریان کوفه را تا 30 هزار و بیشتر گفته اند. امّا همراهان امام 72 نفر بودند. از چند روز جلوتر همراهان امام با کم آبی رو به رو شده بودند.

در آن سرزمین، نهر آبی لا به لای نخلستان ها وجود داشت به نام علقمه. علقمه یک نهر فرعی بود که از رودخانه فرات جدا می شد. امام و همراهانش نزدیکی های علقمه فرود آمده بودند، تا دسترسی به آب داشته باشند. ولی دشمن، چند هزار سرباز را در حاشیه علقمه گماشته بود تا امام و یارانش نتوانند از آب استفاده کنند. می خواستند با تشنه نگه داشتن آنان و فشار کم آبی، آنان را مجبور کنند تسلیم شوند و از ابن زیاد و یزید پیروی کنند.

از دوم محرّم که وارد این سرزمین شدند و اردو زدند، تا هفتم محرم گاهی نفرات امام، حلقه محاصره را می شکستند و مشک های خود را پر از آب می کردند و به خیمه ها برمی گشتند. امّا با مراقبت بیشتر سپاه دشمن، از روز هفتم به بعد، کار تهیه آب مشکل شد و در خیمه ها کمبود آب بود.

تا اوج عطش و تشنگی که روز عاشورا بود.

نهر علقمه را به یاد داشته باش، دوباره به آنجا سر خواهیم زد و از شهید علقمه یاد خواهیم کرد.وقتی امام در این سرزمین فرود آمد، دستور داد خیمه ها را بر پا کنند، امّا آن ها را به صورت نزدیک به هم و به حالت نیم دایره. خیمه امام در وسط این خیمه ها بود. بعضی از خیمه ها مخصوص امام و اهل بیت او و جوانان هاشمی بود، برخی برای یاران و همراهان و بعضی هم مخصوص سلاح و ادوات جنگ و مشک های آب و. ..

امروز وقتی به کربلا می روی، به دیدن محلّی می روی که به فاصله بیش از 200 متر دورتر از حرم امام حسین علیه السلام قرار دارد و به صورت بنای یادبودی است که جایگاه خیمه های امام حسین علیه السلام را نشان می دهد که از محلّ درگیری و میدان جنگ فاصله داشت.

بگذریم. روز عاشورا فرا رسید. امام و فرزندان و یارانش از جلوی این خیمه ها به طرف میدان می رفتند و می جنگیدند. یک بار حمله عمومی طرف صبح انجام گرفت، از آن پس نبرد تن به تن. ابتدا یاران امام یکایک به میدان رفتند و جنگیدند و شهید شدند. سپس جوانان هاشمی و در آخر حضرت عباس و در پایان همه امام حسین علیه السلام بود که در نبرد دلاورانه با آنان شهید شد. هر کس به میدان می رفت، رَجَز و شعرها و شعارهای حماسی می خواند و درگیر می شد. این نبردها که از صبح عاشورا شروع شده بود، تا بعد از ظهر ادامه یافت.

تپه ماهورهایی میان خیمه ها و میدان فاصله انداخته بود. اگر کسی می خواست میدان را ببیند، باید روی آن بلندی می آمد تا میدان و سپاه دشمن در چشم اندازش قرار گیرد. اینکه اکنون در کربلا نزدیک حرم سیدالشهدا به فاصله 30 متر آن طرف خیابان، جایگاهی وجود دارد به نام «تلّ زینبیه» که با چند پلّه بلندتر از سطح خیابان ساخته شده و شبیه یک حسینیه کوچک است و زائرین کربلا آنجا را هم زیارت می کنند، یکی از همان بلندی هایی بود که روز عاشورا حضرت زینب برای کسب خبر از وضع میدان و سرنوشت برادرش، چند بار از جلوی خیمه ها به آن بلندی آمد و به صحنه نبرد نگاه کرد. فاصله چندانی بین تلّ زینبیه و حرم نیست. این ساختمان به یاد آن حادثه و برای زنده نگه داشتن آن خاطره ساخته شده است.

روز عاشورا وقتی همه یاران و نزدیکان و فرزندان امام به شهادت رسیدند، خود آن حضرت به میدان رفت. بارها حمله کرد و با آن گروه جنگید و عدّه ای را کشت. ولی خودش هم خیلی تشنه و خسته و زخمی بود. تنهای تنها آن قدر جنگید و زخم بر پیکر او وارد شد که سرانجام بر زمین افتاد.

امّا هنوز زنده بود و جان در بدن داشت. شمر که یکی از جلّادان و نیروهای بی رحم دشمن بود، با قساوت تمام، سر امام حسین علیه السلام را از پیکرش جدا کرد.

کربلا، مدفن امام حسین علیه السلام

محلّی که امام حسین علیه السلام بر زمین افتاده بود و همانجا شهیدش کردند، کمی گودتر از جاهای دیگر میدان بود. به آن قسمت، «گودال قتلگاه» می گویند. وقتی وارد حرم امام حسین می شوی، به فاصله کمی از جایی که ضریح مطهّر قرار دارد، راهرو باریکی است که به اتاقکی ختم می شود و آنجا هم ضریح کوچکی بر قسمتی از دیوار است و داخل آن چراغ سرخی روشن است. آنجا را هم زیارت می کنند و گریه می کنند. آنجا همان محلّی است که امام در روز عاشورا بر زمین افتاد و شهید شد. وقتی دو روز بعد از عاشورا، امام سجاد علیه السلام برای دفن شهدا از کوفه به کربلا آمد، پیکر امام حسین علیه السلام را در حصیری پیچید و در جایی دفن کرد که امروز ضریح مقدّس بر روی آن است.

اگر دقت کنی، ضریح امام حسین علیه السلام، دو گوشه اضافه تر از ضریح های دیگر دارد. یعنی «شش گوشه» است و آن دو گوشه اضافه تر به خاطر آن است که امام سجاد، پیکر برادرش حضرت علی اکبر را طرف پایین پای امام حسین به خاک سپرد. ضریح راشش گوشه ساخته اند، تا جای دفن حضرت علی اکبر مشخص باشد. در اطراف ضریح امام حسین علیه السلام، محلّ دیگری است که پنجره فولادی مثل ضریح دارد و نام شهدای دیگر کربلا بالای آن نوشته است. این همان جایی است که امام سجاد پیکرهای پاک دیگران را (چه از فرزندان و خویشاوندان امام و چه از یاران و همراهان شهیدش) همه را در یک جا گرد آورد و به خاک سپرد.

حرم ابا الفضل علیه السلام

به فاصله 300 متر از حرم امام حسین علیه السلام به طرف شرق، حرم حضرت اباالفضل علیه السلام قرار دارد، فرزند گرامی امیرالمؤمنین و علمدار رشید امام حسین علیه السلام که در 34 سالگی در کربلا شهید شد. فاصله این دو زیارتگاه را «بین الحرمین» گویند. قدیم ها در این فاصله، خانه و مغازه و کوچه و مسافرخانه بوده، ولی الآن فضای باز و یکدستی دیده می شود که با دو ردیف نخل های تزیینی و سایه بانی در امتداد آنها، مکان مناسبی برای تجمّع مردم و مراسم عزاداری یا استراحت زائران است و ساختمان دیگری بین این دو حرم نیست. شاید روزی هم ا ین دو حرم به یک حرم بزرگ تبدیل شود.

امّا چرا دو حرم؟. .. شنیده ای که روز عاشورا حضرت عباس، برای آوردن آب از نهر علقمه، مشک بر دوش به آب فرات رسیدو مشک را پر از آب کرد و در بازگشت از لا به لای نخلستان به طرف خیمه گاه، با سپاه دشمن که او را محاصره کرده بودند درگیر شد. آنان کمین کردند و در یک نوبت با ضربتی دست راست او را از کار انداختند و در نوبت دیگر دست چپ او قطع شد و او که می خواست سوار بر اسب با همان حالت آب را به خیمه ها برساند، دشمنی از پشت یک نخل ناگهان بیرون آمد و با گرز آهنین بر سر آن حضرت زد و وی از اسب بر زمین افتاد و همانجا شهید شد. وقتی امام سجاد علیه السلام برای دفن شهدا آمده بود، پیکر قطعه قطعه عباس را همانجا که افتاده بود به خاک سپرد و آن را نزدیک پیکر سیدالشّهدا نیاورد. نزدیک حرم حضرت اباالفضل، دو جایگاه دیگر هم به عنوان نماد و یادبود ساخته اند که شبیه سقّاخانه هاست که یکی محلّ قطع شدن دست راست عباس است و دیگری محلّ جدا شدن دست چپ از پیکرش.

می دانی که این دو محل، محلّ دفن دست های بریده نیست، بلکه جایی است که دستان او در درگیری با دشمن در این دو جا قطع شد. این نیز برای زنده نگه داشتن خاطره آن حماسه و مظلومیت است.

این همه که از فرات و عطش و شهادت امام و یارانش با لب تشنه در کنار آب فرات شنیده ای، مربوط به همان نهر علقمه است که از فرات منشعب می شود. قبلًا هم اشاره کردم که فرات، رودخانه بزرگ و پر آبی است که چند کیلومتر آن طرف تر قرار دارد و مثل رود دجله از کوههای ترکیه سرچشمه می گیرد و این دو نهر، پس از پیمودن صدها کیلومتر در خاک عراق، در یک جا به هم متّصل می شوند و به خلیج فارس می ریزند. محلّ برخورد و به هم پیوستن این دو رودخانه را «اروند رود» یا به قول عرب ها شطّ العرب می گویند.

زیارت کربلا

باری. .. آن روزها و سال ها گذشت. روزهایی بود که کربلا تنها یک بیابان بود و هیچ آبادی و ساکنانی نداشت. البته در اطراف آنجا قبایلی کوچک با فاصله های مختلف زندگی می کردند، مثل قبیله بنی اسد که برای دفن اجساد شهدا هم

آمده بودند و به امام سجاد کمک کردند، ولی کربلا دشت خالی بود. در چهلمین روز شهادت امام حسین علیه السلام که به آن اربعین می گوییم، دو نفر از شیعیان معروف به نام جابر بن عبداللَّه و عطیه برای زیارت قبر امام حسین علیه السلام آمدند. آن دو، اوّلین زائران قبر سیدالشّهدا بودند. بنا به نقلی اهل بیت امام حسین علیه السلام هنگام برگشت از شام به مدینه، از همین مسیر عبور کردند و به کربلا آمدند تا قبر سیدالشهدا و دیگر عزیزان را زیارت کنند و در همین سفر بود که با جابر و عطیه برخورد کردند.

حادثه ای که در کربلا رخ داد و به شهادت امام و یارانش انجامید، از یک سو برای خاندان پیامبر یک افتخار بود که در راه مبارزه با ظلم و دفاع از حق، آن حماسه را آفریدند و شهید دادند ولی زیر بار زور نرفتند. از سویی هم برای بنی امیه مایه ننگ بود که به خاطر ریاست و حکومت، دست به چنان کشتار بی رحمانه و بی سابقه زدند و عزیزترین انسان ها و خالص ترین بندگان خدا را قتل عام کردند و با این که ادّعا می کردند در دین حضرت محمّدند، ولی فرزندان پیامبر را کشتند.

از آن پس، بنی امیه می کوشیدند تا این حادثه رسواگر از یادها برود و کسی از شهدای عاشورا یاد نکند و به زیارت قبرشان نرود. امامان شیعه هم پیروان خود را تشویق می کردند که برای ادای احترام به آن شهیدان راه خدا و اظهار محبّت و دوستی نسبت به آنان و برای زنده نگه داشتن یاد و خاطره آنان، به زیارت کربلا بروند و برای آن شهید عزاداری و گریه و نوحه کنند و زیارت قبر امام

حسین علیه السلام را در آن شرایط خفقان بار و خطرناک، یکی از بافضلیت ترین کارها می دانستند، چون چنان زیارتی اعلام همبستگی با راه شهیدان بود و زائری که به زیارت سیدالشهدا می رفت و می رود، معنای کارش این است که ما طرفدار این جبهه و گروهیم و از جهادشان طرفداری می کنیم و با دشمنانشان مخالفیم و از جنایتشان بیزاریم، یعنی همان «تولّی» و «تبرّی» که از وظایف دینی هر مسلمان و از فروع دین است.

امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس ادّعا دارد که شیعه ماست، ولی به زیارت کربلا نرود، ادّعای او ثابت نمی شود.

عشق زیارت

به هر حال، رفتن به زیارت کربلا که خطر هم داشت، ثابت می کرد که زائر به این خاندان و به راهشان عقیده دارد و طرفدار آنان است و زیارت، نوعی عهد بستن با شهدا بود که هدف و راهشان را فراموش نکند. این حسّ و حالت نسبت به کربلای حسینی همیشه بوده است. در زمان متوکل عباسی، خلیفه ای که به شدّت با خاندان پیامبر و شیعیان مخالف بود، چون تجمّع شیعه را بر گرد مزار سالار شهیدان امام حسین علیه السلام در کربلا می دید و از قیام هواداران اهل بیت می ترسید، بارها دستور داد تا قبر امام حسین علیه السلام را خراب کنند و مردم را پراکنده سازند و به کسی اجازه رفتن به زیارت کربلا ندهند، ولی پس از گذشت مدّتی، دوباره علاقه مندان با شور و حالی خاص، مرقد امام را بازسازی می کردند و به زیارت می رفتند و دوباره آنجا محلّ رفت و آمد شیعه می شد

و آباد می گشت. این ها همه به سفارش امامان بود و زائران به ثواب الهی می رسیدند.

شاید شنیده باشی که در طول تاریخ، خیلی ها عشق به زیارت کربلا داشتند. سال ها در این آرزو بودند. وقتی هم شرایط فراهم می شد، همه گونه سختی را تحمّل می کردند و حتّی گاهی جان خود را فدا می کردند. در کشور ما یکی از آرزوهای رزمندگان و شهدا در سال های دفاع مقدس این بود که با پیروزی به زیارت کربلا بروند. شعار می دادند: «کربلا کربلا، ما داریم می آییم». بعضی هم پشت پیراهن های خود می نوشتند: «مسافر کربلا». اصلًا شوق کربلا شوری در دل رزمندگان ایجاد می کرد. قدر خودت را بدان که چنین فرصت و توفیقی برایت پیش آمده است.

در قدیم رسم بود کسی که می خواست به زیارت کربلا برود، چون این سفر چند ماه طول می کشید، خیلی خاطره ای و با شور و احساسات بود. مردم، زائر کربلا را بدرقه می کردند و چون برمی گشت، طی مراسمی استقبال انجام می گرفت و در این مراسم، کسی با نوای سوزناکی شعرهایی می خواند که به آن «چاووش خوانی» می گفتند. وقتی برمی گشتند، به آنان «کربلایی» می گفتند و مورد احترام بودند. کربلا رفته ها هم سعی می کردند حرمت این لقب و عنوان را حفظ کنند و کار ناپسند و گناه نکنند. آنان همیشه از خاطرات سفر کربلا برای دیگران می گفتند و شوق آنان را برای زیارت می افزودند.

و. .. جاهای دیگر

باز برویم سراغ کربلا. در کربلا به زیارت حرم ها و قبرهای دیگری هم می روی که به نوعی با حادثه عاشورا ارتباط دارد.

مثلًا قبر «طفلان مسلم» را زیارت می کنی. می دانی که «مسلم بن عقیل»، نماینده و فرستاده امام حسین و پسر عموی او بود که امام، قبل از رفتن به کوفه، او را همراه نامه ای فرستاد تا مردم به او بپیوندند و زمینه ای برای آمدن امام به کوفه و مبارزه با ظالمان بنی امیه فراهم شود. داستانش مفصّل است. مردم بی وفایی کردند و او تنها ماند و دستگیر و شهید شد. دو پسر او به نام های محمد و ابراهیم که کوچک بودند، در کاروان امام حسین علیه السلام بودند و به کربلا رفتند. پس از جریانات عاشورا و اسیر شدن اهل بیت امام حسین و کودکان دیگر، آن دو پسر هم به صورت اسیر به کوفه برده شدند. ابن زیاد (حاکم کوفه)، چون آن دو را شناخت و فهمید که پسران مسلم اند، دستور داد آنان را زندانی کنند. اسیران اهل بیت، از کوفه به شام و از آنجا به مدینه رفتند و آن دو پسر همچنان در زندان بودند.

یک سال گذشت، روزی پیرمردی به نام مشکور که زندان بان بود و از علاقه مندان امام حسین علیه السلام به شمار می رفت، آن دو را شناخت و دلش به حال آنان سوخت و کمک کرد تا از زندان گریختند. ولی پس از چند روز دوباره دستگیر شدند. آنکه آنها را پیدا کرد، مرد پلیدی به نام «حارث» بود، آن دو عزیز بی گناه را کنار فرات برد و سر از بدنشان جدا کرد، پیکر آنان را به آب انداخت و سر آن دو را پیش ابن زیاد برد تا جایزه بگیرد. در حوالی کربلا به فاصله 40 کیلومتر دورتر از کربلا در راه بغداد، نزدیکی شهر مُسیب، مدفن و زیارتگاه آن دو شهید نوجوان است که حرم آنان دو گنبد دارد. خیلی ها به زیارت آنان می روند و مظلومیت ایشان را به یاد می آورند.

یکی دیگر از زیارتگاهها، قبر «عَون» پسر حضرت زینب است که حدوداً در ده کیلومتری شمال غرب کربلا قرار دارد.

همچنین قبر «حُرّ» در شش کیلومتری جنوب غربی کربلاست که زائران به زیارتش می روند، همان کسی که ابتدا با لشکر هزار نفری راه را بر امام حسین علیه السلام بست و نگذاشت آن حضرت به کوفه برسد، ولی وقتی برای او روشن شد که سپاه کوفه با امام خواهند جنگید و تصمیم به قتل امام دارند، در یک اقدام شجاعانه از لشکر دشمنان امام حسین جدا شد و به آن حضرت پیوست و جزو اولین شهیدانی بود که در کربلا در رکاب امام به شهادت رسید. او از قهرمانان کوفه به شمار می رفت و چون قبیله او در یک فرسخی کربلا زندگی می کردند، پیکر او را به آن منطقه بردند و به خاک سپردند.

قدم به قدم این سرزمین، خاطراتی از عشق و ایثار مردان خدایی دارد. امید است هنگام زیارت این دیار، حوادث گذشته و قهرمانان فداکار را به یادآوری و از رشادت و ایمان آنان الهام بگیری.

درباره کربلا و حرم حسینی و زیارتگاهای این منطقه، گفتنی بسیار است. فعلًا به این اندازه بسنده می کنیم و سری به کاظمین می زنیم.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر