فعالیت پارکبانان غیرقانونی است، اما این افراد همچنان مشغول به فعالیت هستند؛ مؤسسات مالی و اعتباری مجوز ندارند، اما همچنان باز هستند؛ رستورانها نباید مالیات بر ارزش افزوده اخذ کنند، اما همچنان میگیرند، ثبتنام موتورسیکلتها برای طرح ترافیک غیرقانونی است، اما همه راکبان موتور ملزم به ثبتنام میشوند، به حقوق زیر 2 میلیون تومان مالیات تعلق نمیگیرد، اما با کسر مالیات پرداخت میشود، مدارس دولتی مجاز به دریافت شهریه نیستند، اما همچنان خانوادهها مجبور به پرداخت برخی هزینهها هستند و الی ماشاءالله بایدهایی که اجرا نمیشود و نبایدهایی که اجرا میشود!
به گزارش ، جوان نوشت:در نهایت این مردم هستند که بهرغم حجمی از مشکلات اقتصادی و خانوادگی، با یکدیگر درگیر میشوند، مردم و پارکبانان با یکدیگر، کارگر با کارفرما، ارباب رجوع با کارمندان، مدیر مدرسه با والدین، دانشجو با راننده تاکسی، قصاب با مشتری و الی آخر و همه این درگیریها که منجر به تنش روحی و روانی در جامعه میشود تنها به این دلیل است که فقدان عمل به قوانین، بلاتکلیفی را تنها و تنها برای مردم به ارمغان میآورد.
سؤال اصلی این است، اگر قانون است چرا اجرا نمیشود، اگر باید اجرا شود، چرا با عاملان اجرا نشدن برخورد نمیشود، اگر هم که قانون نیست و جهت اجرایی شدن آن ضرورتی تعریف نشده است، پس چرا این غیرقانونیها به صورت خبر اعلامی در جامعه درز پیدا میکند؟! آیا هیچکس به این فکر نمیکند بلاتکلیفی در اجرایی کردن این قانونها تنها منجر به درگیر کردن مردم با یکدیگر در طول روز میشود و همین دوگانگی اخبار اعلامی با سیاستهای اجرایی باعث کاهش آستانه تحمل و تنشهای روحی و روانی میشود؟!
بعد از سالها اعتراض و بهرغم کژدار و مریز عامه مردم با پدیده نوظهور شهری به نام «پارکبان»ها، چند روز پیش فعالیت این گروه بنا بر دلایلی غیرقانونی اعلام شد و مسئولان از مردم خواستند که به آنها پول ندهند.
وقتی از قوانین، درگیری سهم مردم میشود
آیا پیش از اعلام غیرقانونی بودن فعالیت پارکبانها سابقه درگیر شدن با پارکبان را به دلیل اخذ هزینه هنگفت برای دقایقی کوتاه را داشتهاید؟ اگر جواب شما مثبت باشد، بیشک در بسیاری مواقع شاهد آسیبرساندن به خودروی خود بعد از مراجعه به محل پارک ماشین بودهاید یا در حداقلترین نوع خود درگیری لفظی و تنش روحی با پارکبان را تجربه کردهاید، حال این را در نظر بگیرید که فعالیت پارکبانها غیرقانونی تعریف میشود و از مردم میخواهند که به پارکبانها پول ندهند، اما همچنان در نقاط مختلف شهری شاهد حضور این افراد و اخذ وجه بابت پارک ماشین هستید، این یعنی درگیر کردن مستقیم مردم با پارکبانها!
این در حالی است که همین چند وقت قبل هم خبری تحت عنوان آغاز ثبتنام از راکبان موتورسیکلت برای تردد در محدوده طرح ترافیک منتشر و در آن تأکید شد کسانی که موفق به ثبتنام نشوند در آینده برای ورود به محدوده قانونی طرح ترافیک با مشکل مواجه میشوند، اما فردای اعلام این خبر، ثبتنام موتورسیکلتها برای طرح ترافیک غیرقانونی اعلام شد. این یعنی باز هم بلاتکلیفی و درگیری سهم مردم میشود!
میگویند در مدارس دولتی هیچ پولی پرداخت نشود، اما هنوز چند روز از شروع مدارس نگذشته که به بهانه کلاس فوق برنامه، غذا و... اقدام به پول گرفتن از والدین میکنند. میگویند مالیات بر ارزش افزوده حذف شود، اما یک رستوران و فستفود اقدام به اخذ مالیات میکند و دیگری نمیکند و در نهایت هم ذیل ماده و تبصرهای که مردم توان درگیر شدن با آن را ندارند، اقدام خود را قانونی تعریف میکنند، میگویند ایرلاینها باید برای تأخیر بیش از چهار ساعت غرامت پرداخت کنند، اما وقتی مردم به ایرلاین مراجعه میکنند، ذیل هزاران ماده و تبصره از پرداخت خسارت سرباز میزنند، میگویند اگر حین حمل ماشین در محوطه پارک ممنوع سر رسیدید باید خودرو تحویل مالک شود، اما بعید میدانم تا به حال کسی قادر به پسگیری خودروی خود شده باشد.
و این قصه همچنان سر دراز دارد. قانون را مصوب و سیاست خود را اعلام میکنند، اما به بهانه تبصره و ماده، مردم را با یکدیگر درگیر میکنند و در پایان هم اگر شخصی بخواهد حق سلب شده خود را باز پس گیرد در چنان پروسه طولانیمدت و فرسایشی قرار میگیرد که عطای حق خود را به لقایش میبخشد!
مسئولان نوع درگیری مردم با یکدیگر را تعریف میکنند
این مردم هستند که باید قانون را اجرایی کنند، گویی مسئولان فقط وظیفه تصمیم گرفتن برای نوع درگیری مردم با یکدیگر را دارند تا در نهایت بعد از اعلام قانون نوشته شده در کناری بایستند، شاهد دعوا و درگیری مردم با یکدیگر باشند؛ چراکه ارادهای برای اجرایی شدن وجود ندارد و این مردم هستند که ظرفیت روحی و روانی خود را باید بالا ببرند تا مسئولان را در اداره مملکت یاری کنند.
اگر پارکبان نباید پول بگیرد پس به طور حتم فارغ از هر بند و تبصرهای نباید فردی را با لباس متحدالشکل تحت عنوان پارکبان در نقاط شهری را ببینیم، اگر رستورانها نباید مالیات بر ارزش افزوده اخذ کنند پس مردم نباید در صورتحساب خود شاهد این دریافت باشند، اگر ثبتنام موتورسواران برای دریافت طرح ترافیک غیرقانونی شناخته میشود پس چه دلیلی برای ثبتنام راکبان موتورسوار در سامانه ثبتنامی وجود دارد، اگر حقوق زیر 2 میلیون مشمول دریافت مالیات نمیشود پس ذیل هیچ بند و تبصرهای نباید کارگر شاهد کسر مالیاتی در فیش حقوقی خود باشد، اگر مدارس دولتی مشمول دریافت هزینه و شهریه یا هر عنوان دیگری تحت عنوان «پول گرفتن» را دارند، پس والدین نباید در طول سال به بهانههای مختلف مجبور به دادن هزینهای شوند و هزاران اگر دیگری که در فقدان نظارت درست و اجرایی کردن قوانین بلاتکلیفی را بر دوش مردم میگذارد.
به راستی وضع چنین قوانینی برای نفع رساندن به چه کسانی یا مقابله با منافع ناحق چه کسانی است که نظارت بر اجرای آنها همیشه فراموش میشود و جز تنشافزایی در جامعه، کارکرد دیگری از آنها دیده نمیشود؟!