-* محسن تیزهوش: به شرایط محیط زیست ایران نیک بنگریم؛ هنگامی که شرایط برای نسل حاضر نیز سخت شده، چگونه از نسل های آتی سخن بگوییم و از حق آنها برای زیستن در یک محیطزیست سالم دفاع کنیم، درحالیکه میدانیم باید شرایطی مطلوب برای آیندگان این سرزمین به جای بگذاریم!
به گزارش ، قانون نوشت: به استانهای مختلف کشور با دید باز نگاه کنیم؛ازغرب تا شرق و حتی در جنوب، درگیر خشکسالی و کمبود منابع آب هستیم! در بسیاری از مناطق روستایی اگر لحظهای تانکر های آب دیر برسند، فاجعه انسانی رخ خواهد داد! در شمال کشور، چالش آلودگیهای گوناگون سلامت مردم را به مخاطره انداخته است. بحران عدم مدیریت اصولی پسماند نه تنها در شمال بلکه در سراسر کشور چرخه سبز امنیت غذایی را هدف گرفته و در دل مناطق جنگلی و حساس میتوانیم شیرابه های حاصل از پسماندها را ببینیم که به سمت منابع آبهای زیرزمینی حرکت کرده و متاسفانه هر روز بر عمق آسیبهای زیستی ناشی از آن افزوده می شود! امروز استانهایی همچون کرمان، خوزستان، خراسان جنوبی، فارس و حتی اطراف پایتخت درگیر تنش آبی بوده و شرایط برای زندگی دشوارتر از گذشته شده است. درحالیکه نخستین و بیشترین آسیب را جوامع محلی دیده که با از دست رفتن زمینهای کشاورزی، دام و به خطر افتادن سلامتی فرزندانشان مجبور به کوچ اجباری به کلانشهرها خواهند شد. اینگونه باید منتظر مالیاتهای سنگین اجتماعی و فرهنگی باشیم.
درحقیقت با از دست رفتن منابع آب و در نظر گرفتن شرایط خاص اقلیمی کشور که در کمربند خشک و نیمه خشک زمین قرار داشته با چالش بیابانزایی روبهرو شده و اینگونه خاک ارزشمند خود را از دست دادهایم. در نهایت این تنوع زیستی و امنیت غذایی ماست که ورشکسته خواهد شد! در حقیقت گسترش بیابان، سند بسیار محکمی از اقدامات نابخردانه ما انسانها محسوب میشود که گواهی این مطلب است که ما هنوز نیز در میان توهمات ناشی از راهبردهای اقتصادی و سیاسی گرفتار هستیم.در جهان امروز اهمیت و جایگاه نگهداشت منابع جنگلی و مرتعی در کنار موضوع حفاظت اصولی از اکوسیستمهای آبی بهدلیل ایجاد ثبات در منابع خاکی از طریق کارشناسان و دانشمندان حوزه محیط زیست و علوم مرتبط با اقلیم ثابت شده است. باوجود تمام مقالات علمی و معتبری که سالانه از طریق جامعه علمی منتشر و بهگوش جهانیان میرسد، شاهد روند رو به رشد بیابانی شدن مناطقی هستیم که قربانی خودخواهیهای بیپایان ما انسانها شده و میشوند! امروزه کاشت محصولاتی که برای تولید آب فراوانی را طلب میکنند، در بسیاری از مناطق کشور ممنوع شده اما شاهد کشت محصولی همچون برنج در مناطق بحرانی هستیم. از سوی دیگر در مناطق جنوبی و نفتخیز کشور، استخراج نفت سبب بروز آلودگی شده و زمینهای فراوانی حاصلخیزی خود را بهدلیل آلودگی منابع زیرزمینی از دست دادهاند!
آیا بهراستی کمر به خودکشی زیستی خود بستهایم؟در این بین، سهم ما از ریزشهای جوی تنها یک سوم میانگین بارندگی جهان بوده و با این میزان تبخیر و تعرق نیز با آماری نزدیک به سه برابر میانگین جهانی و با توجه به موضوع تغییر اقلیم که روی شاخصهای مختلف زیستی اثر گذاشته، نمیتوان از سدهای بزرگ انتظار معجزه داشت!این سوالها تکراری است، اما چرا امروز کانونهای تولید گرد و غبار در استانهای غربی و جنوبی و حتی شمالی کشور درحال گسترش هستند؟ چرا شرایط اقلیمی زاگرس و البرز درحال تغییر و حرکت به سمت بیابانی شدن است؟ جواب این سوالها را میتوانیم در عملکرد خویش پیدا کنیم، آن هنگام که شتابزده به سمت توسعه ناپایدار گام برداشتیم و با بهرهکشیهای گوناگون، شرایط را برای نسل حاضر به مخاطره انداختیم. در مقابل،احداث آبگیرهای کوچک،بازیافت آب در صنایع،استفاده از کشاورزی نوین و تعطیل کردن سنتهای مخرب آن،سیاستهای کنترل جمعیت،جلوگیری از تخریب و نابودی جنگلها و مراتع،حفاظت از منابع خاک،نگهداشت سدهای زیرزمینی،احداث نیروگاههای خورشیدی و بادی،حراست از رودخانههای کشور،برخورد بیچون و چرا با کسانی که در پی حفر چاههای غیرمجاز هستند و گرفتن مالیاتهای بسیار سنگین از صنایعی که در هدر رفت آب نقش عمدهای داشته و الزامات محیط زیستی را رعایت نمیکنند،می توانند راهگشای این تنش آبی رنگ باشند!
نگاهی به فعالیتهای معدنی خود بیندازیم،اگر براساس اصول و استانداردهای محیطی و توان اکولوژیک حرکت میکردیم، آیا امروز با چالش فرسایش خاک و از بین رفتن پوششهای جنگلی و مرتعی روبهرو میشدیم؟ امروزه کشورهای توسعه یافته با برنامهریزی درست و آیندهمحور از منابع آب خود حفاظت کرده و حتی در کشورهایی همچون کانادا که منابع آب در خطر نیست، میلیونها دلار برای حفظ و نگهداشت آن از طریق جامعه علمی هزینه و با داشتن برنامههایی خردمندانه و بر اساس شناخت از شرایط درپی حفاظت هر چه بیشتر از منابع جنگلی خود است. علت این آیندهنگری، شرایط اقلیمی زمین گفته شده که بهدلیل فعالیتهای انسان ساخت، افزایش جمعیت و تخریب منابع، پیچیده و غیرقابل پیشبینی شده است. اگر شرایط اینگونه ادامه یابد، روزی خواهد رسید که نفت نیز ما را نجات نخواهد داد! کلام آخر اینکه امروز میتوانیم با استفاده از راهبردهای عقلانی و کار کارشناسی شده و استفاده درست از منابع به طبیعت اجازه نفس کشیدن و احیا شدن بدهیم و بدانیم که راه حل برای تمامی این بحرانها وجود دارد؛ به شرطی که خود را از لبه پرتگاه کنار بکشیم.
*کارشناس محیط زیست