اشتغال در جامعه ما همچون کلافی سر در گم است. هر یک از افراد بنابر جایگاه، سن و سال و مهارتشان به نحوی با آن درگیر هستند، غافل از اینکه این رشته سر دراز دارد. در سالهای اخیر به وضوح میتوان حضور گسترده زنان به ویژه زنان میانسال را در انواع مشاغل به ویژه مشاغل کاذب شاهد بود. این در حالی است که زنان تحت تاثیر مشکلات، بیشترین قربانیان آسیبهای اجتماعی هستند.
باید بر اساس برنامههای مدون بتوان زنان به ویژه زنان میانسال و زنان خانهدار را به سمت کسب مهارتهای مختلف و حمایتهای تامین اجتماعی سوق داد تا به این شکل آنها با بروز هر گونه اتفاق و دگرگونی در زندگی با مشکلات و نارسایی مواجه نشوند. یکی از مهمترین معیارها برای سنجش درجه توسعه یافتگی یک کشور، میزان اهمیت و اعتباری است که زنان در آن کشور دارند. اکنون نگاه جهان، بیشتر به سوی زنان معطوف شده است، زیرا چنانچه به زنان به عنوان نیروی فعال و سازنده نگریسته شود، قطعا توسعه اتفاق نمیافتد. نقش زنان در توسعه، مستقیما با هدف توسعه اجتماعی و اقتصادی انکار نشدنی است و از این رو در تحول همه جوامع انسانی، عاملی بنیادی محسوب میشود.
با توجه به اینکه نیمی از کل جمعیت جهان را زنان تشکیل میدهند و دو سوم ساعات کار انجام شده توسط زنان صورت میپذیرد، تنها یک دهم درآمد جهان و فقط یک صدم مالکیت اموال و داراییهای جهان به زنان اختصاص یافته است. بنابراین وجود نابرابری برای زنان در تمامی جوامع کم و بیش وجود دارد که در برخی سازمانهای جهانی در چند سال اخیر به این مساله بیشتر توجه شده و در برنامهریزیهای خرد و کلان اقتصادی و اجتماعی سازمانهای مختلف جهانی زنان در کانون توجه قرار گرفته اند.
اشتغال زنان در ایران
نگاهی به نتایج طرح آمارگیری نیروی کار سال 1394 نشان میدهد زنان همچنان در وضعیت خوبی از نظر اشتغال قرار ندارند. بر اساس نتایج این طرح در سال 1394، بررسی نرخ بیکاری نشان میدهد که 11 درصد از جمعیت فعال، بیکار بودهاند و نرخ بیکاری در بین زنان نسبت به مردان بیشتر بوده است. همچنین این نتایج نشان میدهد نرخ مشارکت اقتصادی در بین زنان نسبت به مردان و در نقاط شهری نسبت به نقاط روستایی کمتر بوده است. در بررسی نرخ بیکاری در هر دو گروه 24 - 15 و 29 - 15 ساله نیز دیده میشود که نرخ بیکاری زنان نسبت به مردان بیشتر بوده است. به نظر میرسد گامهای آهستهای برای ایجاد فرصتهای شغلی بیشتر برای زنان برداشته شده، اما هنوز راه درازی در پیش است تا زنان به عنوان بازوهایی قدرتمند برای اشتغال در بخشهای مختلف و مناصب مدیریتی به حساب بیایند. باید توجه داشت که این وضعیت در مورد زنان تحصیلکرده جامعه هم وجود دارد. هنوز از سوی مراجع تصمیمگیر برای رسیدگی به وضعیت زنان میانسال، خانهدار و کمسواد برنامهریزی خاصی انجام نشده است.
تصادف پسر و دردسرهای مادر
در میان شلوغی مترو هر یک از مسافران به زور خود را در کنج قطار جا کردهاند. در این میان زنی مسن با چهرهای خسته و فرتوت به تبلیغ کالاهایش میپردازد. او با صدای بلند خطاب به مسافران میگوید: فرزندش به دلیل تصادف و قتل غیرعمد در زندان است و حالا او مانده با چند نوه قد و نیم قد. این مادر سبزی خشکهایش را بسته بندی کرده و از مسافران میخواهد در صورت نیاز از او خرید کنند. از لحنش میتوان به شدت احتیاجش پی برد. به گفته خودش به غیر از سبزی خشک کردن کار دیگری از دستش برنمیآید. هر یک از مسافران بنابر نیازشان از او خرید میکنند. پسرش به دلیل عدم توان در پراخت دیه در زندان به سر میبرد. این زن سالخورده که خرج فرزند و نوههایش را از طریق دستفروشی در مترو به دست میآورد، میگوید: قبل از این اتفاق همچون دیگر زنان خانهدار به رتق و فتق کارهای خانه میپرداختم، اما بعد از این حادثه یکی از زنان همسایه که فروشنده مترو هم هست مرا به اینجا آورد. عذرا درباره درآمدش چیزی نمیگوید و همین که به کسی محتاج نیست خدا را شکر میکند. این زن فروشنده میگوید که هم اکنون که در مترو در حال فروش سبزیهایش است، نوههایش کارهای خرید، پاک کردن و خرد کردن سبزیها را انجام میدهند تا بتواند برای روزهای آینده وسایلی برای فروش داشته باشد. این مادر از نامهربانی روزگار شکایت دارد. به گفته او همسرش راننده کامیون بوده و بر اثر تصادف فوت کرده است، اما از سر انسان دوستی به فرد ضارب رضایت داده و حتی یک ریال هم بابت خسارت یا دیه از او دریافت نکرده، اما حالا فرزندش برای تصادف به زندان افتاده است.
وقتی اشتغال توفیق اجباری میشود
این روزها دفاتر خدمات نظافت سرشان شلوغ است. با یک تماس فرد و میزان دستمزدش مطابق با ساعات فعالیتش به شما معرفی میشود. مهین زنی 60 ساله است که در یکی از شرکتهای نظافت فعالیت میکند. او میگوید که از وقتی شوهرش فوت کرده کار میکند. شوهرش کارگر ساختمان بوده و بر اثر سقوط از داربست فوت کرده است. این زن میانسال درباره زندگیاش میگوید: تا وقتی همسرم سالم بود به قول معروف دستمان به دهانمان میرسید، اما بعد از حادثهای که در حین کار برایش پیش آمد تا 9 ماه زمینگیر شد. ما هم از هیچ خرج و مخارجی برای بهبود او دریغ نکردیم، هر چند این خرج و مخارج جواب نداد و او فوت کرد. این زن هم اکنون برای سه دخترش آرزوهایی دارد. او از طریق نظافت در خانه دیگران دخترهایش را به خانه بخت فرستاده، در حال حاضر هم در پی خرید سیسمونی برای دختر بزرگش است. مهین 10 سال است که به کار نظافت مشغول است. او از اینکه این کار را به شکل مقطعی انجام میدهد راضی است و میگوید: از سر ناچاری کار میکنم و از اینکه تا الان کسی از دوستان و آشنایان مرا در حین این کار ندیده خدا را شکر میکنم. به گفته مهین کار عار نیست، اما زن 60 سالهای را که روزگاری دستش به دهانش میرسید دوست و دشمن نباید در این وضعیت ببینند. به قول او سن کار و اشتغالش گذشته است، اما از سر احتیاج کار میکند. در حین حرف زدن صدایش گرفته به سرفه میافتد. اسپری آسم را از جیبش درآورده، سری تکان میدهد و این را نارسایی را نمونهای از مجموعه بیماریهایش میداند.
نیاز اقتصادی چالش اشتغال زنان میانسال
با توجه به ارزشمند بودن کار، اشتغال و پویایی میتوان زنان را به سمت مهارت آموزی سوق داد و از این طریق در ارتقای شاخص توسعه در کشور همت گماشت. زنان با بهرهگیری از پوششهای تامین اجتماعی میتوانند در سنین میانسالی و کهنسالی درآمد مستقل داشته باشند. این در حالی است که اغلب افراد شاغل در مشاغل کاذب از تحصیلات و تخصص کافی برخوردار نیستند. متاسفانه آموزشهای فنیوحرفهای در کشور ما ضعیف است و اکثر نهادهای حمایتی همچون بهزیستی و کمیته امداد هم جای سرمایهگذاری و برنامهریزی در آموزش مهارت به افراد نیازمند، به اندک حمایتهای مالی اکتفا میکنند. امروزه اشتغال زنان، یکی از مسائل اجتماع است و زنان به علل گوناگون به اشتغال روی میآورند. یک فعال حوزه زنان درباره اشتغال زنان میگوید: با بررسی وضعیت انتخاب شغل در بین زنان میانسال باید گفت که این نوع مشاغل از سر احتیاج و شرایط نامطلوب اقتصادی بروز میکند. اغلب زنان میانسال شاغل فعالیت در مشاغل کاذب را به دلیل احتیاج میدانند. درضمن آنها از دست دادن سرپرست و نانآور خانوار را دلیل اشتغالشان عنوان میکنند.
فریده غیرت میافزاید: این زنان به دلیل نداشتن توانایی مالی و عدم کسب مهارت در رشته خاص مجبور به ورود به بازار کار میشوند؛ مثل زنان فروشنده در مترو. به گفته او با توجه به اینکه تامین اجتماعی در قانون اساسی کشور به عنوان یک اولویت عنوان شده است، میتوان با گسترش حمایتهای تامین اجتماعی شدت نیاز افراد در جامعه را کاهش داد. در قانون هم وضعیت زنان سرپرست خانوار و نیازهای آنها پیشبینی شده و کم و کیف تامین مخارج آنها نیز مورد بررسی قرار گرفته است، اما از حرف تا عمل فاصله بسیار است! این حقوقدان میافزاید: در قوانین کشور رسیدگی به زنان نیازمند و سرپرست خانوار مورد تاکید قرار گرفته است.
اگر شرایط تامین اجتماعی برای زنان و مردان تازه وارد در عرصه اشتغال تامین شود به نسبت برای اقشار نیازمند جامعه نیز باید پوشش حمایتی به شکل مناسبتر لحاظ شود. به گفته او این زنان برای گذران امورات زندگی خود نیازمند کار و اشتغال هستند. آنها به دلیل احتیاج مالی به این گونه شغلها روی آوردهاند و بنابراین نمیتوان آنها را از این شغل محروم کرد. غیرت میگوید: اگر یک زن از سر احتیاج در مترو به دستفروشی مشغول است به هیچ عنوان نباید او را از این شغل محروم کرد، بلکه باید زمینه اشتغال برای او ایجاد کرد و با درک شرایط او تا حد ممکن زمینه بروز دیگر مشکلات را کاهش داد.