چکیده:
انسانها در زندگی دنیوی با بسیاری از رنجها و شدائد روبرو هستند و اگر کسی نسبت به آنها نگرش صحیحی نداشته باشد نه تنها در برابر آنها پیروز نمیشود بلکه با عواقب ناگواری روبرو خواهد شد بنابراین برای اینکه بخواهد از ناگواریها رهایی یابد باید بر خداوند متعال تکیه و اعتماد داشته و از او استمداد بخواهد تا مورد رضایت حق تعالی صورت بگیرد پس برای روشن شدن این مسئله بهتر است که به آثار و عوامل آن آشنا شویم تا با نگرشی درست به وقایعِ روزگار بنگریم بنابراین اینکه آثار چنین عملی که در واقع تمام امور را به دست خدا بسپاریم چه آثاری را به دنبال دارد و یا اینکه اگر کسی نسبت به این امر کاهل و یا جاهل است و یا کسی که علم دارد اما در امور زندگی، خداوند را وکیل نمیداند و بر او توکل نمیکند چه عواملی در تقویت و ترغیب به این فضیلت موثر است از مباحث مهم زندگی به شمار میرود و سوالی مطرح میشود که اگر کسی بر خداوند توکل داشته باشد آیا تلاش و کوشش در معیشت زندگی نیازی هست یا نه؟ که دانستن آنها بسیار ضروری میباشد که تک تک آن مواردها را مورد بررسی قرار خواهیم داد تا نسبت به این امر آگاهی اجمالی پیدا کنیم.
کلید واژه: توکل، صبر، قضاء الهی، اطاعت، تلاش و کوشش
مقدمه:
آن چنان که طبیعت زندگی مملو از رنج و دردهاست و روبرو شدن با مشکلات یک امر اجتناب ناپذیری است نوع نگرش و عقیده انسان نسبت به مواجهه با مشکلات و سختیها بسیار موثر است؛ و در دنیا به دنبال هر لذتی، درد و رنج و ناملایماتی پدید میآید که فرد دچار تنگناها و فقدانهایی میشود و خداوند هم در آیاتی از قرآن کریم به این مسئله اشاره داشته است و به صراحت اظهار کرده است که انسانها را حتی به اندکی از کم شدن مالها و جانها و به کمی از ترس و گرسنگی و همچنین از محصولاتی که به دست میآورند آزمایش خواهد کرد که افراد شکیبا را در برابر این ناملایماتها مژده دهد به همان کسانی که وقتی مصیبت و درد و رنجی به آنها وارد میشود میگویند قطعاً ما از خداوند متعال هستیم و تنها ملک حقیقی اوست به طوری که حفظ و تدابیر امور همگی به دست او میباشد و در این حال است که از اعماق وجودشان میگویند إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ و همانا به سوی او باز خواهیم گشت.
اینجاست که بینش فرد نسبت به وقوع مشکلات و سختیها انسان را نجات خواهد داد کسی که چنین نگرشی که خداوند در قرآن فرموده داشته باشد از قبل خود را آماده برخورد با مشکلات کرده و به آسانی میتواند آن را پشت سر بگذارد و از همه حوادث تلخ و شیرین برداشت و تفسیر درست و منطقی خواهد داشت و به همه آنها به عنوان آزمونهای الهی خواهد نگریست.
علاوه بر این، در چارچوب نگرش اسلامی وقوع سختیها دارای حکمتهایی است که در باره آن خداوند اینگونه فرموده است که مواردهایی برای انسانها پیش میآید که خوشایند آنها نمیباشد در حالی که خداوند متعال در آن امر خیر و برکت کثیری را قرار داده است و این مسئلهایی است که باعث رشد و بالندگی مادی و معنوی انسان خواهد شد.
توکل به همراه تلاش و زحمت
متأسفانه معدودی از افراد گمان میکنند که توکل، ترک تدبیر به دل و ترک زحمت به بدن است و باید در خانه نشست و عبادت کرد و در هیچ امری تلاش نکرد و این تفکر نادانها و جاهلان است و چنین راهی در شرع اسلام حرام است بلکه توکل زمانی ثمره دارد که به همراه تلاش و کوشش باشد و برای اینکه صفت توکل به دست فراموشی سپرده نشود و از آن به خوبی در زندگیمان حفظ شود به آثار و عوامل آن توجه بیشتری داشته باشیم تا آثار و عوامل آن در حرکت و سعی بندگان در راه مقاصدشان به خوبی نمایان و ظاهر شود.
نا گفته نماند که تلاش و کوشش انسانها در هر امری از چهار نوع خارج نیست:
یا برای جلب منفعتی میباشد که آن منفعت را ندارد و سعی در کسب آن دارد.
یا برای حفظ منفعتی است که در پیش خود دارد و میخواهد آن را حفظ کند.
یا برای دفع ضرری است که قرار است به او برسد و مبادا دچار آن ضرر شود.
و یا برای رفع و قطع ضرری است که به همراه دارد و سعی دارد آن را از خودش دور کند.
انسان مؤمن همه تغییرات و تحولات جهان هستی را در تصرف و احاطه خداوند میداند و در مواجهه با مشکلات و مسائل زندگی، توکل و اعتماد به چنین خدایی سبب تقویت اراده میشود و برای حل و فصل این مشکلات و برای به تعادل رسیدن در زمانهای دشوار قطعا تواناتر خواهد شد همانگونه که با عدم توکل بر خدا اراده هر شخصی به تضعیف کشیده میشود، و او را از تلاش و جدیت کافی باز داشته و نه تنها مشکلی حل و فصل نگشته بلکه وضعیت آن فرد به مراتب بدتر و بغرنجتر خواهد شد.
و این امر باعث شده است به دنبال عوامل و آثار توکل رفته تا دید و نگرش درستی از آن داشته باشیم بنابراین از این دریای عمیق مواردی را برای شما خوانندگان عزیز جمع آوری کردیم. اما قبل از اینکه وارد این بحث شویم بهتر است که کمی از خصوصیات توکل دانسته شود تا با رغبت بیشتری دل به آثار و عوامل آن بدهیم.
ویژگیهای توکل
1. حرکت:
زمانی که اصحاب کهف دیدند در روی زمین پناهگاهی پیدا نکردند به غاری که در کوه جای داشت پناه بردند چراکه هیچ کسی نبود به یاری آنان بیاید و به سخنان آنان گوش بدهند و دعوت آنان را قبول کنند بنابراین وقتی دست خود را از همه جا کوتاه دیدند به طوری که تمام اسباب و وسائل ظاهری در برابرشان از کار افتاده بود به پروردگار پناه بردند، و از خدا خواستند که دو چیز به آنها عنایت کند:
اول: رحمت و در حقیقت خیر و پیشرفت را در زندگی آنها مقرر گرداند که سبب خوشبختی و رستگاری آنها شود.
دوم اینکه این که آنان را به راه راست هدایت کند (1) شاید شما خوانندگان به این امر توجه کنید که فطرت آنان برای آنان روشن و اظهار داشت که متوجه شدند راه طایفهشان صحیح نیست اما مسئله دیگری که بسیار مهم است و از آن غافل هستیم این است که آنان نمیدانستند به جای آن راه نادرست چه راهی درست است تا آن راه را انتخاب کنند و آیه 10 سوره کهف دلیلی بر این گفته میباشد که خداوند متعال میفرماید إِذْ أَوَی الْفِتْیَةُ إِلَی الْکَهْفِ فَقالُوا رَبَّنا آتِنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً وَ هَیِّی لَنا مِنْ أَمْرِنا رَشَداً. زمانی را به خاطر بیاور که آن جوانان به غار پناه بردند، و گفتند: پروردگارا! ما را از سوی خودت رحمتی عطا کن، و راه نجاتی برای ما فراهم ساز.
در نتیجه در این هنگام خداوند متعال بر اراده و خواست آنان میافزاید و به آنان نیرومندی و شکیبایی میبخشد تا حرکت کنند.
2. صبر:
خداوندی که راه هدایت را به بندگانش نشان میدهد و بر آن امر میفرماید خودش هم حمایت و پشتیبانی تامه را میکند. از اینرو با درک این مسئله باید تنها بر او توکّل کرد چراکه این راه، راه انبیاء و پیامبران بوده است؛ و راه آنان همان راه خداوند است. بنابراین لازمهای که برای طی کردن راه خداوند بسیار نیاز دارد تحمّل و صبر بر سختیهاست؛ و کسی میتواند صبر کند که تکیهگاهی داشته باشد.
در نتیجه دو امر با هم آمیخته شدهاند یکی بر خدا توکل کردن و دیگری در برابر ناملایمتها صبر و مقاومت نمودن. از اینرو توکل ملازم و هم سو با صبر و استقامت است و این ویژگی مومنان است که با در آفتادن سختیها دست از عقیده و عملش برنمیدارد.
چنانکه در سوره ابراهیم آیه 12 میخوانیم: وَ ما لَنا أَلاَّ نَتَوَکَّلَ عَلَی اللَّهِ وَ قَدْ هَدانا سُبُلَنا وَ لَنَصْبِرَنَّ عَلی ما آذَیْتُمُونا وَ عَلَی اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُون و ما را چیست که بر خدا توکل نکنیم در حالی که ما را به راههای (کمالات دنیا و آخرت) خودمان هدایت نموده!؟ و یقینا بر اذیت و آزاری که بر ما روا میدارید صبر خواهیم نمود، و توکل کنندگان باید تنها بر خدا توکل کنند.
و در دو موضع دیگر یعنی در سوره مبارکه نحل آیه 42 و سوره مبارکه عنکبوت آیه 59 میفرماید: الَّذینَ صَبَرُوا وَ عَلی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُون
همانها که صبر کردند و پیوسته بر پروردگارشان توکل میکنند.
از اینرو صبر و توکّل، رمز پیروزی در برابر ناملایمتها است و باید به ایمان، توکّل و صبر خود تکیه داشته باشد، نه به قدرتهای بیگانه و خارجی چنانچه برای رسیدن به گشایش و آسایش، بدون تحمّل سختی و صبر حاصل نخواهد شد.
3. تصمیم گیری:
فرد قبل از تصمیم گیری باید مشورت لازم را کرده باشد و به هنگام مشورت تمام خوش خلقی و انعطاف پذیری را باید بخرج داد و از این روش کمک بجوید از اینرو به همان اندازه که این رفتارها مورد اهمیت واقع گشته در زمان تصمیم گیری نهایی هم باید شخص قاطع باشد به طوری که بعد از برگزاری مشاوره نتیجهی مشورت روشن شد باید هر گونه شک و دودلی و آراء پراکندهای که به وجود میآید را کنار زد و با قاطعیت کامل تصمیم بگیرد و این همان مسئلهای است که در سوره آل عمران آیه 159 که تعبیر به عزم شده است که خداوند میفرماید: وَ شاوِرْهُمْ فِی الامْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ
و در کارها، با آنان مشورت کن! اما هنگامی که تصمیم گرفتی، (قاطع باش! و) بر خدا توکل کن! زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد.
4. جلوگیری از سستی:
تنها کسی که از تصمیمات ما آگاهی کامل را دارد خداوند متعال است و وجود عنصری به نام سستی در عمل به کاری عامل شکست و خطر به شمار میآید و کسی که زیر پرچم ولایت خداوند نباشد، سست میشود و نباید فراموش شود که خداوند مؤمنان را به حال خودشان وا نمیگذارد و در مواقع حساس دست آنان را میگیرد؛ و تنها دارویی که برای درمان سستی موثر بخش است توکّل بر خداوند است و این دارو هم فقط در دست مومنین قرار دارد و این از عوامل پیروزی به حساب میآید.
و از سوره آل عمران آیه 122 دانسته میشود که توکل جلو سستی را می گیرد إِذْ هَمَّتْ طائِفَتانِ مِنْکُمْ أَنْ تَفْشَلا وَ اللّهُ وَلِیُّهُما وَ عَلَی اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُومِنُونَ (و نیز به یاد آور) زمانی را که دو طایفه از شما تصمیم گرفتند سستی نشان دهند (و از وسط راه بازگردند) و خداوند پشتیبان آنها بود (و به آنها کمک کرد که از این فکر بازگردند) و افراد با ایمان، باید تنها بر خدا توکّل کنند!
بنابراین دو قبیلهای که میخواستند از شرکت در جنگ احد خودداری ورزند و نسبت به انجام آن سستی کنند، صورت نگرفت و خداوند متعال با عنایت خود این دو گروه را از افتادن به دام گناه نگاه داشت و آنان را در ولایت خود حفظ کرد؛ و این چیزی نبود جز با توکل داشتن بر خداوند.
آثار توکل:
اما از جمله از آثار توکل به شرح زیر میباشد.
1- اقتدار و عزت بخشیدن به انسان:
کسی که به دنبال اقتدار و عزتمندی است و خواستار این است که از اقتدارش اندکی کم نشود باید تنها بر خداوند توکل نماید و هر کسی نباید به هر قدرتی که در دست دارد توکل کرد چنانچه در این روزها کسی که دارای مقام و منزلت دنیوی باشد به او رجوع کرده و حل مشکلش را از او میخواهد و به توهم، حلش را در دست او میبیند بلکه باید بر قدرتی توکّل و اعتماد کرد که شکست ناپذیر باشد و با گذشت زمان از قدرتش کاسته نشود و تمام کارهایش از روی حکمت باشد و این قدرت خداوند متعال است که به همراه عزّت و حکمت است.
و این مسئله به خوبی از آیه شریفه 49 سوره انفال فهمیده میشود إِذْ یَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هؤُلاءِ دینُهُمْ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزیزٌ حَکیم
آن گاه که منافقان و کسانی که در دلهایشان بیماری (کفر و شک) بود میگفتند: اینان را (سپاه اسلام عازم بدر را) دینشان فریفته است! حال آنکه هر که بر خدا توکل کند به یقین (پیروز است، زیرا) خداوند غالب مقتدر و صاحب حکمت است.
از اینرو هر کس پس از جمع کردن تمام نیروهایش، خود را به خداوند بسپارد و از او یاری بجوید، قطعاً خداوند او را یاری خواهد کرد چراکه او قادری است که هیچ کس در مقابل او مقاومت ندارد و نخواهد داشت بنابراین این توکل است که انسان را به تمام عزت میرساند در حالی که افرادی کوته فکر آن را در غیر از آن میبینند.
نه تنها این مسئله در آیات روشن است بلکه در روایت هم به چشم میخورد و امام جواد (علیه السلام) میفرماید: عِزُّ الْمُؤْمِنِ غِنَاهُ عَنِ النَّاس. عزت مؤمن در بی نیازی از مردم است. (2)
بنابراین باید به کسی توکل کرد که دارای ویژگی خاصی باشد تا به عزت رسیدنمان تضمین شود و آن را با استناد به قرآن کریم ویژگی های کسی که می توان بر آن توکل کرد را بیان میکنیم.
1- توکل کردن بر زندهای که هیچ گاه نمیمیرد.
2- آگاهی داشتن به گناهان بندگانش
و این دو ویژگی را خداوند در سوره فرقان آیه 58 میفرماید: وَ تَوَکَّلْ عَلَی الْحَیِّ الَّذی لا یَمُوتُ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِهِ وَ کَفی بِهِ بِذُنُوبِ عِبادِهِ خَبیرا
و بر آن زندهای که هیچ گاه نمیمیرد توکل کن، و او را همراه حمد و ستایش او تسبیح گو (و از هر نقصی منزه دان) و او کافی است که به گناهان بندگانش آگاه باشد.
2- ایمنی از ترس از دشمن:
با در دست داشتن ابزاری قوی در برابر دشمن شخص محکم بوده و هرگز نخواهد ترسید از اینرو نباید در برابر تبلیغاتِ توخالیِ دشمن ترسید که یکی از دشمنان سرسخت مسلمانان و شیعیان، همان شیطان است و باید با قویترین اهرم در برابر تهدیدات دشمن، ایستاد که این اهرمها همان ایمان و توکّل به خداست و وقتی مؤمن در گرداب بلا قرار میگیرد، توکّل و اتصال خود را با خدا بیشتر میکند و خود را از شیاطین جنی و انسی دور میکند البته فراموش نشود که هم حرکت و تلاش لازم است و هم ایمان و توکّل.
حضرت موسی بن جعفر علیه السّلام در باره قوی بودن در برابر دشمن میفرماید: مَنْ أَرَادَ أَنْ یَکُونَ أَقْوَی النَّاسِ فَلْیَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ وَ سُئِلَ عَنْ حَدِّ التَّوَکُّلِ مَا هُوَ قَالَ لَا تَخَافُ سِوَاه (3)
کسی که میخواهد از همه مردم قویتر و نیرومندتر باشد باید بر خدا توکل کند. از حقیقت و حدود توکل سؤال شد که چیست؟ فرمود اینکه به جز خدا از هیچ چیز ترس و خوف نداشته باشی.
خداوند تبارک و تعالی در آیه ی شریفه ی 173 توکل مومنان را بیان کرده است؛ که گفتند: قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیل و در آیه ی 174 اثر این توکل را بیان کرده است؛ چرا که خداوند میفرماید: فَانقَلَبُواْ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَّمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ پس با نعمتی از جانب خداوند (صحت و عافیت) و فضلی (سود تجارتی در مسیرشان) بازگشتند در حالی که هیچ بدی و آسیبی بدانها نرسید.
امام صادق علیه السلام فرمود: عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ کَیْفَ لَا یَفْزَعُ إِلَی أَرْبَعٍ:
عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ کَیْفَ لَا یَفْزَعُ إِلَی قَوْلِهِ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ فَإِنِّی سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ بِعَقَبِهَا فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ
وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ کَیْفَ لَا یَفْزَعُ إِلَی قَوْلِهِ- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ فَإِنِّی سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ بِعَقَبِهَا- وَ نَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ
وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُکِرَ بِهِ کَیْفَ لَا یَفْزَعُ إِلَی قَوْلِهِ- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّی سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ بِعَقَبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَیِّئاتِ ما مَکَرُوا
وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْیَا وَ زِینَتَهَا کَیْفَ لَا یَفْزَعُ إِلَی قَوْلِهِ- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَإِنِّی سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ بِعَقَبِهَا- إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْکَ مالًا وَ وَلَداً. فَعَسی رَبِّی أَنْ یُؤْتِیَنِ خَیْراً مِنْ جَنَّتِکَ وَ عَسَی مُوجِبَة (4)
در شگفتم از کسی که از چهار چیز بترسد و چگونه به چهار چیز نگراید.
شگفتم از آنکه بترسد پس چرا به گفته حق تعالی که او ما را بس است نگراید و او چه خوب وکیلی است که شنیدم خدا دنبالش فرمود با نعمت خدا و فضل او بازگشتند و بد ندیدند.
و در شگفتم برای آنکه غمگین است پس چرا به او نگراید وقتی گفته است او معبود حقی نیست جز تو منزهی و به راستی من از ستمکارانم که شنیدم خدای عز و جل دنبالش فرماید نجاتش دادیم از غم و همچنین مؤمنان را نجات دهیم
در شگفتم از آنکه نیرنگش زند پس چرا به گفته حق تعالی نگراید که فرموده کار خود را به خدا واگذارم زیرا خدای بندگان بینا است زیرا شنیدم خدا دنبالش فرماید خدا از کردارهای بد آنچه نیرنگ زدند او را نگه داشته است.
در شگفتم از کسی که دنیا و زیورش خواهد چرا نگراید به گفته حق تعالی که آنچه که هست خدا خواهد و جز به خدا توانی نیست زیرا شنیدم خدای عز و جل دنبالش فرماید اینکه بینی من از تو، کمتر مال و فرزند دارم امید هست که پروردگارم بهتر از باغت به من بدهد و امید به خدا نتیجه مثبت دارد.
3- پاداش اخروی:
متاع و کالاهای زرق و برق زندگی باعث میشود که انسان را فریب دهد و او را از کارسازی خداوند غافل گرداند و با تصوری واهی در سرش میپروراند که این مواهب دنیوی همیشه در اختیارش است در حالی که آن همانند برقی است جهنده که به زودی خاموش میشود، همانند مشعلی است در برابر باد و همانند حبابی است که بر سطح آب قرار دارد و همانند غباری است با آمدن طوفان اثری از آن را باقی نمیگذارد.
اما پاداشهایی که نزد خداوند است عالی و پایدارتر میباشد و این برای کسی نیست جز کسانی که ایمان آوردهاند و بر پروردگارشان توکل میکنند.
از اینرو اگر کسی این بهره زودگذر زندگی را که پست و محدود به جهان ماده است را با آن سرمایه بزرگ جاودانی مبادله کند قطعا تجارتی پر سود کرده است، و این بالاترین موفقیت و پیروزی است!
با کمی تفکر و بینش معقولانه کدام عقلی رخصت میدهد که انسان از چنین تجارت پرمنفعتی کنار بکشد!؟
یکی از چیزهایی که سبب پاداش اخروی نزد پروردگار میشود کسانی هستند که بر خدا توکل میکنند و خداوند در سوره شوری آیه 36 میفرماید: فَما أُوتیتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَمَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ وَ أَبْقی لِلَّذینَ آمَنُوا وَ عَلی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُون پس آنچه به شما داده شده (از وسائل گوناگون حیات موقت) بهره و کالای زندگی دنیاست، و آنچه (از پاداشهای اخروی) در نزد خداوند است بهتر و پایدارتر است برای کسانی که ایمان آورده و بر پروردگارشان توکل میکنند.
پیغمبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله میفرماید: مَا الدُّنْیَا فِی الْآخِرَةِ إِلَّا مِثْلُ مَا یَجْعَلُ أَحَدُکُمْ إِصْبَعَهُ فِی الْیَمِّ فَلْیَنْظُرْ بِمَ یَرْجِع (5)
به خدا سوگند دنیا در برابر آخرت مثل این است که یکی از شما انگشت خود را به دریا زند و سپس بیرون آورد، باید دید چه مقدار آب دریا را با آن برداشته است.
4 - دوری از تمایلات نفسانی و علاقههای شخصی
یکی از لوازمهای توکل، واگذار کردن تمام امور به دست پروردگار است و واگذاری امور به این معنا است که خواستهها و تمایلات نفسانی و علاقههای شخصی را کنار بگذارد و فقط رضایت خداوند را در کسب و تحصیل منافع مادی قرار دهد و با این منش هرگز بر خلاف رأی او کاری و عملی را انجام نخواهد داد.
5- کمال توحید
هر کسی و هر چیزی که به غیر حق باشد محتاج و نیازمند به حق است و تنها خداوند است که حق است و او برای بندهاش کافی و بس است چون خداوند در سوره زمر آیه 37 میفرماید: أَ لَیْسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَهُ (آیا خدا بندهاش را کافی نیست؟ و هر که دست احتیاج و امیدش را پیش غیر او دراز کند خداوند امید او را قطع میکند چنانچه در حدیث قدسی میفرماید: و عِزَتی و جَلالِی لا قطَعَن اَمل آمل غَیرِی)
قسم به عزت و جلالم البته امید هر کسی که به غیر من امیدوار باشد قطع خواهم کرد؛ و این یکی از مراتب توحید است و به این معنا است که انسان توجهش را در همه امور از خدا قطع نکند و امید و خوف و توکل و اعتمادش بر غیر او نباشد، و این همان است که به جز او نبیند و جز او چیزی نخواهد و به جز او علاقهای نداشته باشد. (6) و خداوند در سوره احزاب آیه 4 میفرماید: ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ خداوند برای هیچ مردی دو تا دل در درونش (و دو تا جان در داخل بدنش و قهرا دو تا اعتقاد متضاد در درون مغزش) قرار نداده است.
6- حصول مرتبه رضا و رضای به تقدیرات حق تعالی
فرد با داشتن فضیلتی به نام توکل، در حقیقت در داشتن یقین ظهور دارد و درجه یقین از درجه اسلام و ایمان و تقوی بالاتر است و این که شخص بخواهد به مرتبه رضا تحصیل پیدا کند باید در امر توکل تمرین داشته باشد و در این راستا امام رضا علیه السلام میفرمایند: ایمان یک درجه از اسلام بالاتر است، و تقوی یک درجه از ایمان بالاتر میباشد و یقین یک درجه بالاتر از تقوی میباشد. بین مردم چیزی کمتر از یقین تقسیم نشده است، و شخصی عرض کرد یقین چیست؟
فرمودند: توکل بر خداوند، تسلیم در برابر خداوند، رضا به حکم خداوند، و تفویض کارها به خداوند. (7)
7- برقراری مقام عبودیت و نائل به مثوبات دنیوی و اخروی
توکل ظرفی از حقیقت است، که اگر هر کس از آن ظرف بنوشد، به مقام ارتباط و عبودیت میرسد. بنابراین با این گفته دانسته میشود که یکی از اثرها و از علامتهای مخصوص حقیقی ایمان صحیح، توکل است. خداوند در سوره هود آیه 123 میفرماید: وَ لِلَّهِ غَیْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُ الْأَمْرُ کُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَ تَوَکَّلْ عَلَیْهِ وَ ما رَبُّکَ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُون
و اسرار نهان آسمانها و زمین از آن خداست (در حیطه ملک و قدرت و علم اوست) و همه فرمانها و تمام کارها (در جهان هستی به نحو رجوع معلول به علت) به او بازگردانده میشود، پس او را بپرست و بر او توکل کن، و هرگز پروردگارت از آنچه میکنید غافل نیست.
8- رفع اضطراب و توحش
از آنجا که در کتاب کافی جلد یکم صفحه بیست و یک نگاشته شده است که عقل هفتاد و پنج لشکر دارد و در مقابلش جهل هم هفتاد و پنج لشکر دارد و یکی از لشکر های عقل، توکل است که در مقابلِ توکل، حرص قرار میگیرد که با نداشتن توکل شخصِ حریص، پیوسته در حال وحشت و خوف و اضطراب است، زیرا حال رضا و تسلیم و توکل در دل او نیست و نخواهد بود. در حقیقت حرص به معنای علاقه شدید است و لذا اگر کسی حرص را در راهی که خداوند در آن رضایت ندارد ببندد در حقیقت آرامشی را که خداوند برای او به ودیعت گذاشته است را از بین میبرد چون به دنبال رسیدن به خواستهاش میباشد آن هم به صورت علاقه شدید و با این اوصاف باعث میشود که در دلش نوعی اضطراب حاصل شود که درمانش حصول توکل است که آرامش عمیقی را به دنبال دارد.
9- شکر بر نعم الهی
یاد نعمتهای خداوند بر مؤمنین لازم است چون هم نوعی شکر است، و هم غرور و غفلت را از انسان دور مینماید و هم عشق انسان را به پروردگار میافزاید و از مهمترین نعمتهای خداوند، دفع خطرات دشمن است؛ و باید با تقوا و توکّل و ایمان، لطف و عنایت خدا را به خود جلب کند، و خطر دشمنان را دفع کنیم و هر کس باید بداند که دشمنان، برای سرکوبی و غلبه پیدا کردن بر مسلمانان در تلاش و مکر هستند؛ و تقوا و توکّل داشتن، از اثرات یاد خداوند و ایمان میباشد و لازمهی ایمان و تقوا تکیه و توکل بر خداوند است.
و خداوند در سوره مائده آیه 11 میفرماید: یا أیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ یَبْسُطُوا إِلَیْکُمْ أَیْدِیَهُمْ فَکَفَّ أَیْدِیَهُمْ عَنْکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ عَلَی اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُون
ای کسانی که ایمان آوردهاید، نعمت خدا را بر خود به یاد آرید آن گاه که گروهی آهنگ آن کردند که به سوی شما دست درازی کنند، (به فکر ترور و شبیخون بر مسلمین بودند) پس خداوند دستشان را از شما بازداشت؛ و از خدا پروا کنید و مؤمنان باید تنها بر خدا توکل نمایند.
مضمون این آیه شریفه با وقایعی که بین کفار و مسلمین در جنگ بدر و احد و احزاب رخ داد منطبق است؛ و ظاهرا، منظور کلیه آن فعالیتهائی است که مشرکین برای قتل مؤمنین و نابودی آثار اسلام و دین توحید تلاش میکردند.
معنای عبارت: وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ عَلَی اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ در آیه شریفه این است که از خدا بترسید و شکر نعمتهای خدا را فراموش نکنید. یا اینکه مؤمنین باید از خدا بترسند و بر خدا توکل نمایند تا برای همیشه دشمنان آنان را نابود و حوائج ایشان را روا نماید. (8)
خداوند مکرر در آیات قرآن مسلمانان را به یاد نعمتهای گوناگون و الطاف خود میاندازد، تا به این وسیله روح ایمان را در آنها تقویت کند و حس شکرگزاری و دوام در برابر مشکلات را در آنها ایجاد میکند، و آیه فوق یکی از این آیات است.
10- تسلیم افعال و اوامر حضرت حق تعالی
کسی که ایمان به خدا دارد، مؤمن به طور اجمال به مقام پروردگارش آشنا میشود، و مؤمن هم علم و هم یقین پیدا میکند که خدای تعالی سببی است که فوق همه اسباب است، و این سببی است که سببیت تمام اسباب به او منتهی میشود، و با این مسئله میفهمد که تدبیر همه امور به دست خداست، و لذا ایمان است که مؤمن را راهنمایی میکند که همه امور را به خداوند تسلیم کند.
و هرگز به سببهای ظاهری که از نظر افرادی، سبب مستقل است، اعتماد نکند، چرا که اعتماد به این سببهای ظاهری یک نوع جهل محض است؛ و برای اینکه به سبب های ظاهری هیچ توجهی نداشه باشد لازمهاش این است که شخص مؤمن همه امور را از خداوند بداند و همه توکلش بر خدا باشد. (9) و خداوند در سوره یونس آیه 84 میفرماید: وَ قالَ مُوسی یا قَوْمِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ فَعَلَیْهِ تَوَکَّلُوا إِنْ کُنْتُمْ مُسْلِمین؛ و موسی گفت: ای قوم من، اگر به خدا ایمان آوردهاید پس بر او توکل کنید اگر تسلیم اویید.
بنابراین تسلیم واقع شدن در برابر رضای الهی، مرتبهای بالاتر از ایمان است و ایمان، از توکّل جدا نیست و با سر فرود آوردن در برابر خداوند تمام مشکلات و ناگواریها سپری خواهد شد.
11- کفایت شونده از طرف خداوند متعال:
آیات متعددی وجود دارد که بیان کننده این است که خداوند کفایت کننده کافی است:
1. در سوره احزاب آیه 3 میخوانیم: وَ تَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ وَ کَفی بِاللَّهِ وَکیلا و بر خدا توکل کن، و خدا در وکالت و کارسازی (امور بندگانش) کافی است.
این آیه بیانگر این است که اگر هزار دشمن قصد هلاکت تو را داشته باشند، به هیچ وجه از دشمنان باکی نداشته باش. چرا که من دوست و یاور تو هستم لذا نگرانی به خود راه نده.
اگر چه مخاطب در این آیات، به شخص مبارک پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است، ولی این دستوری است که برای همه مسلمانان جهان صادر شده است و این نجات بخشترین امر در هر عصر و هر زمان میباشد.
در آیات قبل از کلمه یا ایها استعمال شده است که بعضی از مفسران گفتهاند خطاب «یا ایها» برای جلب توجه عموم به مطلب است، هر چند مخاطب یک نفر باشد؛ و چون در آیات مورد بحث خطاب با «یا ایها» شروع شده عمومیت هدف این آیات را تاکید میکند. (10)
2. در سوره زمر آیه 62 میخوانیم: اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ وَکیل
خداوند آفریننده (بلا واسطه و با واسطه) همه اشیاء است، و او متکفل تدبیر همه چیز است.
3. در سوره طلاق آیه 3 میخوانیم: وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْراً
و او را از راهی که گمان نمیبرد روزی میدهد و کسی که بر خدا توکل نماید او برایش کافی است مسلّما خداوند رساننده فرمان و تحقق بخشنده اراده خویش است همانا خداوند برای هر چیزی (از اجزاء عالم هستی از نظر ماهیت و کمّ و کیف و آثار وجودی و مدت بقا) اندازهای قرار داده است.
اگر انسانی از فرمانهایی که هواهای نفسانی صادر میکند از خودش دور کند و فقط بر خداوند متعال توکل کند، و تمام ارادهها را از خدا و اراده او را بر تمام ارادهها مقدم بداند و دستوری که از جانب پروردگار است را عمل کند و عملی را که نفسش دوست دارد را ترک کند و در حقیقت به دین خدا متدین شود و به احکام او دقیق عمل کند. چنین کسی خدا کافی و کفیل او خواهد بود، و آن وقت آنچه را که او آرزو میکند، خداوند هم همان را به اجابت میرساند. البته درخواستهایی که او را به سعادت بکشاند نه هر چیزی که سبب دوری از خداوند تبارک و تعالی باشد.
و اینکه فرمود: خدا کافی و کفیل او است، به این علت است که خداوند آخرین سبب است، در نتیجه وقتی او چیزی را اراده کند به جا میآورد و به خواسته خود میرسد، بدون اینکه در ارادهاش دگرگونی صورت بگیرد و هیچ چیزی بین او و خواستهاش حائل نمیگردد و خداوند به هر چه بخواهد میرسد. (11)
و هر کس از خداوند کمک بخواهد و در برابر فشارهای بغرنج زندگی استوار باشد و به وسوسههایی که او را به سوی گناه میکشاند جوابی ندهد، برای خود تکیهگاهی محکم تدارک دیده است.
12- به پیروزی نائل شدن
برای رسیدن به پیروزی، تنها توکل به صرف زبانی کفایت نمیکند بلکه باید توکل در قلب انسان باشد و این چنین نیست که با جاری بودن عبارت توکلت علی الله بر زبان، کفایت کند.
13- یاد خداوند متعال
یکی از آثار توکل ذکر و یاد خداوند است که با یاد خدا بودن، سبب دو ویژگی بسیار مهم می شود و آن دو ویژگی عبارتند از:
1- ترسیدن دل با یاد خداوند
2- افزایش ایمان با خواندن آیات (که خواندن آیات یکی از مصادیق یاد خدا میباشد)
و دلیل بر این نکته از آیه شریفه 2 سوره مبارکه انفال استخراج می شود: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ إیماناً وَ عَلی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُون
مؤمنان تنها کسانی هستند که چون یاد خدا به میان آید دلهایشان میترسد، و چون آیات او بر آنان خوانده شود بر ایمانشان میافزاید، و همواره بر پروردگارشان توکّل میکنند.
14- از بین رفتن رذیلت ریا و انجام عمل خالصانه
توکل دارای ارکانی است که چهار رکن آن علمی است و یکی از آنها عملی میباشد و آن چهار تا بدون پنجمی قوامی ندارد، بلکه رکنی که عمل است به عنوان پایه توکل محسوب میشود و ثمره توکل در عمل ظاهر میشود و میوه آن در عمل چیده میشود و از اینجا میفهمیم که علم بدون عمل ریشهای ندارد و رشد نمییابد و از آن بهرهای گرفته نمیشود.
وقتی بنده این ارکان را دارا باشد جز برای خدا کار نمیکند و قلبش منحرف نمیشود، که این سه امر است:
اول اخلاص: زیرا وقتی دانست که مخلوق ضرر و نفعی ندارد برای مخلوق کار نمیکند و خواستار مقامی نیست و در قلب او مقامهای دنیوی جایی ندارد. پس انگیزه ریاکاری از ریشه کنده شده و منهدم میشود و قلبش منحرف نمیشود؛ و نه تنها با صفت اخلاص استقامت مییابد بلکه اعمال عبادی او به قصد قربت در مقام شایستهایی قرار میگیرد.
دوم: عزت نفس با کمال بینیازی از مردم: زیرا هر کس فهمید که انسانها روزی ده نیستند به آنان امید نمیبندد و به پروردگارش اعتماد میکند و تنها به او امید دارد، زیرا خداوند روزی ده است و نه غیر او.
سوم: به امنیت رسیدن: چراکه دیگر از تمام مخلوقات نمیترسد. (12)
عوامل توکل
هر کس حقیقت توکل را بشناسد و آن را به کار بگیرد، از همه مردم آسودهتر است و آرامش خاصی هم دارد و سود بیشتری هم خواهد برد؛ و هر کس در آن شک کند، از همه مردم گرفتارتر و زیانکارتر است و احساس آرامش واقعی هم ندارد بنابراین چند راهکار را برای بارور شدن توکل بیان میکنیم.
1- صبر قبل از توکل:
خداوند در سوره عنکبوت آیه 59 و سوره نحل آیه 42 میفرماید: الَّذِینَ صَبرُواْ وَ عَلیَ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُون
همانها که صبر کردند و پیوسته بر پروردگارشان توکل میکنند.
پیش نیازهای پنجگانه توکل:
از حضرت صادق علیه السّلام روایت شده است که فرمود:
جَاءَ جَبْرَئِیلُ إِلَی النَّبِیِّ صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ أَرْسَلَنِی بِهَدِیَّةٍ لَمْ یُعْطِهَا أَحَداً قَبْلَکَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم فَقُلْتُ وَ مَا هِیَ قَالَ الصَّبْرُ
وَ أَحْسَنُ مِنْهُ قُلْتُ وَ مَا هُوَ قَالَ الْقَنَاعَةُ
وَ أَحْسَنُ مِنْهَا قُلْتُ وَ مَا هُوَ قَالَ الرِّضَا
وَ أَحْسَنُ مِنْهُ قُلْتُ وَ مَا هُوَ قَالَ الزُّهْدُ
وَ أَحْسَنُ مِنْهُ قُلْتُ وَ مَا هُوَ قَالَ الْإِخْلَاصُ
وَ أَحْسَنُ مِنْهُ قُلْتُ وَ مَا هُوَ قَالَ الْیَقِینُ
قُلْتُ فَمَا تَفْسِیرُ الْیَقِینِ قَالَ الْمُوقِنُ [الَّذِی] یَعْمَلُ لِلَّهِ کَأَنَّهُ یَرَاهُ وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ یَرَ اللَّهَ فَإِنَّ اللَّهَ یَرَاهُ وَ أَنْ یَعْلَمَ یَقِیناً أَنَّ مَا أَصَابَهُ لَمْ یَکُنْ لِیُخْطِئَهُ وَ أَنَّ مَا أَخْطَأَهُ لَمْ یَکُنْ لِیُصِیبَهُ وَ هَذَا کُلُّهُ أَغْصَانُ التَّوَکُّلِ وَ مَدْرَجَةُ [مَدْرَجُهُ الزُّهْدُ.]
وَ أَحْسَنُ مِنْهُ قُلْتُ وَ مَا هُوَ قَالَ إِنَّ مَدْرَجَةَ ذَلِکَ کُلِّهِ التَّوَکُّلُ عَلَی اللَّهِ
قُلْتُ یَا جَبْرَئِیلُ وَ مَا تَفْسِیرُ التَّوَکُّلِ عَلَی اللَّهِ قَالَ الْعِلْمُ بِأَنَّ الْمَخْلُوقَ لَا یَضُرُّ وَ لَا یَنْفَعُ وَ لَا یُعْطِی وَ لَا یَمْنَعُ وَ اسْتِعْمَالُ الْیَأْسِ مِنَ الْمَخْلُوقِ فَإِذَا کَانَ الْعَبْدُ کَذَلِکَ لَمْ یَعْمَلْ لِأَحَدٍ سِوَی اللَّهِ وَ لَمْ یَزِغْ قَلْبُهُ وَ لَمْ یَخَفْ سِوَی اللَّهِ وَ لَمْ یَطْمَعْ إِلَی أَحَدٍ سِوَی اللَّهِ فَهَذَا هُوَ التَّوَکُّلُ.
قَالَ قُلْتُ یَا جَبْرَئِیلُ فَمَا تَفْسِیرُ الصَّبْرِ قَالَ یَصْبِرُ فِی الضَّرَّاءِ کَمَا یَصْبِرُ فِی السَّرَّاءِ وَ فِی الْفَاقَةِ کَمَا یَصْبِرُ فِی الْغِنَی وَ فِی الْغِنَی کَمَا یَصْبِرُ فِی الْعَافِیَةِ وَ لَا یَشْکُو خَالِقَهُ عِنْدَ الْمَخْلُوقِ بِمَا یُصِیبُهُ مِنَ الْبَلَاءِ
قُلْتُ فَمَا تَفْسِیرُ الْقَنَاعَةِ قَالَ یَقْنَعُ بِمَا یُصِیبُ مِنَ الدُّنْیَا یَقْنَعُ بِالْقَلِیلِ وَ یَشْکُرُ بِالْیَسِیرِ
قُلْتُ فَمَا تَفْسِیرُ الرِّضَا قَالَ الرَّاضِی الَّذِی لَا یَسْخَطُ عَلَی سَیِّدِهِ أَصَابَ مِنَ الدُّنْیَا أَمْ لَمْ یُصِبْ وَ لَمْ یَرْضَ مِنْ نَفْسِهِ بِالْیَسِیرِ [مِنَ الْعَمَلِ]
قُلْتُ یَا جَبْرَئِیلُ فَمَا تَفْسِیرُ الزُّهْدِ قَالَ الزَّاهِدُ یُحِبُّ مَا [مَنْ] یُحِبُّ خَالِقُهُ وَ یُبْغِضُ مَا [مَنْ] یُبْغِضُ خَالِقُهُ وَ یَتَحَرَّجُ مِنْ حَلَالِ الدُّنْیَا وَ لَا یَلْتَفِتُ إِلَی حَرَامِهَا فَإِنَّ حَلَالَهَا حِسَابٌ وَ حَرَامَهَا عِقَابٌ وَ یَرْحَمُ جَمِیعَ الْمُسْلِمِینَ کَمَا یَرْحَمُ نَفْسَهُ وَ یَتَحَرَّجُ مِنْ [کَثْرَةِ] الْکَلَامِ فِیمَا لَا یَعْنِیهِ کَمَا یَتَحَرَّجُ مِنَ الْحَرَامِ وَ یَتَحَرَّجُ مِنْ کَثْرَةِ الْأَکْلِ کَمَا یَتَحَرَّجُ مِنَ الْمَیْتَةِ الَّتِی قَدِ اشْتَدَّ نَتْنُهَا وَ یَتَحَرَّجُ مِنْ حُطَامِ الدُّنْیَا وَ زِینَتِهَا کَمَا یَتَجَنَّبُ النَّارَ أَنْ یَغْشَاهَا وَ أَنْ یَقْصُرَ آمَالَهُ وَ کَانَ بَیْنَ عَیْنَیْهِ أَجَلُهُ.
قُلْتُ یَا جَبْرَئِیلُ فَمَا تَفْسِیرُ الْإِخْلَاصِ قَالَ الْمُخْلِصُ الَّذِی لَا یَسْأَلُ النَّاسَ شَیْئاً حَتَّی یَجِدَ وَ إِذَا وَجَدَ رَضِیَ وَ إِذَا بَقِیَ عِنْدَهُ شَیْءٌ أَعْطَاهُ لِلَّهِ فَإِنْ لَمْ یَسْأَلِ الْمَخْلُوقَ فَقَدْ أَقَرَّ لِلَّهِ بِالْعُبُودِیَّةِ وَ إِذَا وَجَدَ فَرَضِیَ فَهُوَ عَنِ اللَّهِ رَاضٍ وَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عَنْهُ رَاضٍ وَ إِذَا أَعْطَاهُ لِلَّهِ فَهُوَ جَدِیرٌ بِهِ (13)
جبرئیل نزد رسول حق- صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم- آمد و عرضه داشت: یا رسول اللَّه! خداوند متعال به همراه من هدیهای برای تو فرستاد که آن را به احدی قبل از تو نداده است، پیامبر- صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم- پرسید: آن هدیه چیست؟ گفت: صبر است.
«بهتر از صبر هم هست، گفتم: چیست؟ گفت: قناعت».
«بهتر از آن هم هست، گفتم: چیست؟ گفت: رضا».
«بهتر از آن نیز هست، گفتم: چیست؟ گفت: زهد».
«بهتر از آن هم هست، گفتم: چیست؟ گفت: اخلاص».
«از آن بهتر باز هم هست، گفتم: چیست؟ گفت: یقین».
«باز از آن بهتر نیز هست، گفتم چیست؟ گفت: راه رسیدن به همه اینها توکل بر خداست».
«گفتم: ای جبرئیل! تفسیر» توکل بر خدا چیست؟ گفت: دانستن اینکه مخلوقاتش، نه ضرری میرسانند نه نفعی، نه چیزی میدهند، نه مانع چیزی میگردند، باید از مخلوقاتش مأیوس گشت وقتی بنده به این درجه رسید، آنگاه برای غیر خدا کار نمیکند و قلبش به بیراهه نمیرود و از غیر او نمیهراسد و به غیر او دل نمیبندد، این است معنای توکل.
«رسول اللَّه- صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم- فرمود: گفتم: ای جبرئیل! معنای» صبر چیست؟ گفت: بنده باید در ناخوشیها صبر کند (و آن را پذیرا باشد) همچنان که در خوشیها صبر میکند (و آن را میپذیرد)، هنگام نداری، صبور باشد همچنان که هنگام دارایی، صبور است، در سختی و رنج، صابر باشد آن طور که زمان عافیت، صابر است؛ و هرگز به خاطر بلاهای روزگار نزد مخلوق، لب به شکایت از خالقش نگشاید.
«گفتم: تفسیر» قناعت چیست؟ گفت: هر قدر از نعم دنیا که به او رسید، بدان قانع باشد، با کم بسازد و اندک را شکرگزاری کند.
«گفتم: تفسیر» رضا چیست؟ گفت: راضی، کسی است که از خدایش ناراحت نمیشود، چه به دنیا برسد و چه نرسد و از عمل اندک خود نیز هرگز خشنود نیست (و خود را مکلّف به عمل بسیار میداند).
«گفتم: ای جبرئیل! تفسیر» زهد چیست؟ گفت: زاهد، دوست دارد هر آنچه را که خالقش دوست دارد و بد دارد هر آنچه را که خالقش بد دارد. از حلال دنیا دوری میکند و توجهی به حرامش ندارد، چون حلالش حساب دارد و حرامش عقاب. بر هر مسلمانی ترحم میورزد آن چنان که بر خود ترحم میکند، همان طور که از حرام پرهیز دارد از سخنان بیهوده و بیفایده نیز دوری میکند. از پرخوری پرهیز مینماید چنان که از مرداری که بوی گندش شدّت یافته، دوری میکند. از نعمتها و زینتهای دنیا دوری دارد آنچنان که از فرا گرفتن آتش، دوری میورزد. آرزوهایش کوتاه و مرگ در برابر چشمانش حاضر است.
«گفتم: ای جبرئیل! تفسیر» اخلاص چیست؟ گفت: مخلص، کسی است که از مردم چیزی طلب نمیکند تا آنکه خودش آن را بیابد و وقتی که یافت، بدان راضی است و اگر نزدش چیزی اضافه آمد، در راه خدا میدهد. درخواست نکردن او از دیگران، خود اقراری است به بندگی خدا و وقتی چیزی یافت، بدان راضی میگردد (و از کم یا زیادش شکایت نمیکند) هم او از خدا راضی است هم خدا از او. بخشیدنش در حالی است که خود بدان نیازمندتر و سزاوارتر است.
«گفتم: تفسیر» یقین چیست؟ گفت: انسان اهل یقین، آن طور برای خدا کار میکند که گویا او را میبیند؛ و اگر به این درجه نرسید که خدایش را ببیند، این قدر میداند که او وی را میبیند و یقین داشته باشد که آنچه به او رسیده میبایست برسد و آنچه به او نرسیده، نمیبایست برسد این همه که گفتیم، شاخههای توکّل و طریق زهد بود.
صبر، قناعت، رضا، زهد، اخلاص و یقین، همه از توکل سرچشمه میگیرند، اگر نبود جز همین یک حدیث در مدح و ستایش توکل، کافی بود و نکته دیگری که در این حدیث شریف نهفته است، سه اثر مهم توکل است:
اوّل- اخلاص
دوّم- عزّت
سوّم- امنیّت
که توضیح هر یک از آنها گذشت.
2- ایمان به غیب:
ایمان به غیب، زمینهساز عبادت و توکّل بر خداوند است و خداوند در سوره هود آیه 123 به این مسئله اشاره کرده است و قبلا به توضیح آن پرداختیم.
3- یاد نعمت ها:
ترسِ از دستدادن نعمتها را باید با یاد الطاف الهی، دفع کنیم آری یاد نعمتها، عامل توکّل و رفع نگرانیهاست. که خداوند در سوره قصص آیه 57 میفرماید: وَ قالُوا إِنْ نَتَّبِعِ الْهُدی مَعَکَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنا أَ وَ لَمْ نُمَکِّنْ لَهُمْ حَرَماً آمِناً یُجْبی إِلَیْهِ ثَمَراتُ کُلِّ شَیْءٍ رِزْقاً مِنْ لَدُنَّا وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُون.
و (مشرکان مکّه بهانهای دیگر آورده) گفتند: اگر با تو پیروی از هدایت کنیم (مشرکان دیگر) ما را از سرزمینمان میربایند (و به قتل و اسارت میکشانند)، آیا ما آنها را در حرم امنی جای ندادیم که هر گونه محصولی به سوی آن گرد آورده میشود!؟ رزق و روزی از جانب ما است، و لکن بیشتر آنها نمیدانند.
امام رضا علیه السّلام از پدرانش علیهم السّلام روایت میکند که در بعضی از جنگها گروهی نزد رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله آمدند، رسول خدا پرسیدند شما که هستید گفتند: یا رسول اللَّه ما مؤمن هستیم.
رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله فرمود: علامت ایمان شما چیست گفتند در هنگام گرفتاری صبر میکنیم، و در هنگام نعمت و رفاه سپاسگزار هستیم، و هر چه خداوند در باره ما انجام دهد راضی و خوشنود میباشیم.
رسول اکرم صلی اللَّه علیه و آله فرمودند: شما همه حلیم و عالم هستید، و نزدیک است که از فقه و درکی که دارید به انبیاء برسید، اگر آن طور است که بیان میکنید پس در خانهای که سکونت نمیکنید نسازید، و مالی را که نمیخورید جمع نکنید و از خداوندی که بازگشت شما بسوی او است بترسید. (14)
نتیجه گیری:
هر اطاعتی مستلزم یک نوع توکل است و اطاعت از توکل جدا نیست و با توکل انسان به بن بست نمیرسد چه بسا با توکل ایستادگی و شکیبائی و عدم ترس از دشمن و دل گرمی و پیروز شدن بر هر مشکلاتی را در جلودار ما قرار میدهد.
بنابراین با اعتماد کردن بر خدا و همه کارها را به او سپردن تمام و نهایت کار است که هیچ گاه انسان به ضرر نخواهد رسید و به سراغ غیر خدا رفتن بدترین ضرر و جبران ناپذیر میباشد.
پینوشتها:
1. مترجمان، تفسیر هدایت، 6 / 367
2. بحار الأنوار، 72 / 109
3. همان، 68 / 143
4. شیخ صدوق، أمالی الصدوق، 6
5. علی، مشکینی، تحریر المواعظ العددیة، 72
6. أطیب البیان فی تفسیر القرآن، 1 / 111
7. قوچانی، ایمان و کفر- ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار، 1 / 637
8. تفسیر آسان، 4 / 118
9. ترجمه المیزان، 10 / 166
10. تفسیر نمونه، 17 / 190
11. ترجمه المیزان، 19/ 527
12. آداب راز و نیاز به درگاه بی نیاز، 87
13. آیین بندگی و نیایش، 158
14. ایمان و کفر - ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار، 2، 161
منابع:
1. قرآن کریم
2. شیخ صدوق، أمالی الصدوق پنجم، بیروت، اعلمی،1400 ه ق
3. طیب، سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، دوم، تهران، اسلام،1378 ه ش
4. عطاردی، قوچانی، عزیز الله، ایمان و کفر- ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار، اول، تهران، عطارد، 1378 ه ش
5. غفاری ساروی، حسین، آیین بندگی و نیایش، اول، قم، بنیاد معارف اسلامی،1375 ه ش
6. مترجمان، تفسیر هدایت، اول، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی،1377 ه ش
7. مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، جمعی از محققان، بی چا، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، 1403 ه ق
8. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، اول، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1374 ه ش
9. موسوی همدانی، سید محمد باقر، ترجمه تفسیر المیزان، پنجم، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعهی مدرسین حوزه علمیه قم،1374 ه ش
10. نائیجی، محمد حسین، آداب راز و نیاز به درگاه بی نیاز، اول، تهران، کیا،1381 ه ش
11. نجفی خمینی، محمد جواد، تفسیر آسان، اول، تهران، اسلامیه، 1398 ه ق
12. مشکینی، علی، تحریر المواعظ العددیة، هشتم، قم، الهادی، 1424 ه ق
13. عطاردی، عزیز الله، ایمان و کفر - ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار، اول، تهران، انتشارات عطارد، 1378 ه ش.