خشم چیست؟
خشم احساسی طبیعی در انسان است که همه ی افراد آن را به نوعی تجربه می کنند. هر وضعیتی که ما را ناکام کند باعث ایجاد احساس خشم می شود. ناکامی یعنی نرسیدن به خواسته های فردی. وقتی عاملی مانع رسیدن فرد به هدف و خواسته ها شود، عصبانیت بروز می کند. عاملی از جمله جسمانی (خستگی مفرط)، محدودیت هایی مثل (فلج یا ناتوانی پس از یک حادثه)، کم کاری فرد (آماده نبودن برای امتحان)، رفتاری دیگران (سخت گیری بی دلیل، تحقیر و مسخره کردن) و فریب خوردن توسط دیگران می توانند موجب خشم شوند.
در صورتی که خشم به طور صحیح مدیریت شود، به ما انرژی می دهد تا در جهت رسیدن به اهداف مان فعالیت کنیم یا به مسائل و مشکلات رسیدگی نماییم. خشم، در صورتی که متعادل باشد، به کنترل اوضاع کمک می کند. به ما شجاعت می بخشد تا با قاطعیت خواسته های خود را ابراز و دیگران را با دیدگاه های خویش آشنا کنیم. در صورتی که خشم به شیوه ای غلط ابراز شود یعنی سبب واکنش های غضب آلود و پرخاشگرانه گردد، نه تنها مشکلات حل نشده باقی می ماند بلکه بیشتر می شود که مهمترین اثر منفی آن اختلال در ارتباط با دیگران است.
چرا خشمگین می شویم؟
خشم ابزار دفاعی در مقابل مانع است و زمانی رخ می دهد که به چیزی که می خواهیم نمی رسیم یا مورد حمله واقع می شویم یا احساس می کنیم که تحقیر شده ایم. در خشم حسی از برحق بودن یا همان حق به جانب بودن است. بدین معنی که فکر می کنیم حقوق فردی یا اجتماعی ما پایمال شده یا دیگران با ما غیرمنصفانه رفتار کرده اند. عصبانیت غالباً هنگام مواجهه با تعارض ها بروز می کند. وقتی دیگران مانع رسیدن ما به هدف شوند و ما را در راه رسیدن به آن ناکام کنند عصبانی می شویم. زمانی که دیگران در برنامه های ما دخالت کنند یا نشان دهند که هیچ ارزش یا اهمیتی نداریم خشمگین می شویم. در واقع وقتی دیگران نیاز ما را مبنی بر شایسته بودن ما برآورده نمی کنند و احترام مورد انتظار ما را رعایت نمی کنند خشم برانگیخته می شود.
گاهی فقط افراد نیستند که باعث خشم می شوند، ممکن است ما از موقعیت ها و اشیا عصبانی شویم. مثل وقتی که در ترافیک گیر می کنیم یا زمانی که نمی توانیم با کلید در را باز کنیم. زمانی نیز از خودمان عصبانی می شویم مثل وقتی که در حد انتظارمان ظاهر نشده یا در کارمان اهمال کرده ایم یا به هر علت خود را محکوم کنیم. گاهی نیز به دلیل شرایط محیطی مثل گرسنگی شدید، نور زیاد، سروصدای بیش از حد، سرما یا گرمای شدید، با کوچکترین محرکی خشمگین می شویم و در صورت ناتوانی در مدیریت احساس خود ممکن است واکنش های مخربی مثل از کوره در رفتن نشان دهیم.
خشم ممکن است فقط به دلیل ذهنیت یا افکار ما بروز کند. به این معنی که ممکن است واقعاً رویداد خشمگین کننده ای اتفاق نیفتاده باشد بلکه صرفاً تفسیر ما از اوضاع به گونه ای باشد که باعث عصبانیت شود.
به یاد داشته باشیم که خشم و پرخاشگری در همه ی افراد، فقط به خاطر دلایل فوق نیست. گاهی خشم ابزاری است در دست فرد تا به خواسته هایش برسد. در واقع او در طی زمان یاد گرفته که با تظاهر به خشم یا پرخاشگری به اهدافش دست یابد.
تفاوت خشم و پرخاشگری چیست؟
خشم احساسی طبیعی است که حاصل حالت هیجانی، فیزیولوژیک و شناخت ماست و در صورت مواجهه با ناکامی ایجاد می شود. وقتی عامل درونی یا بیرونی مانع رسیدن ما به هدف شود احساس خشم می کنیم. ولی پرخاشگری رفتاری است که گاهی بر اثر احساس خشم در افراد دیده می شود. هدف پرخاشگری صدمه زدن به دیگری است که ممکن است به صورت کلامی (توهین، تهدید، طعنه زدن یا مسخره کردن) یا جسمی (تنبیه کردن و درگیری فیزیکی با دیگران) باشد. پرخاشگری نوعی واکنش رفتاری است که در افرادِ خشمگینی که ترسو و ضعیف بوده و احساس ناامنی می کنند دیده می شود. آن ها هنگام مواجهه با ناکامی، خویشتن را در خطر انهدام می یابند. احساس خطر انهدام حتی اگر یک خطر واقعی نباشد، افراد را به سوی پرخاشگری سوق می دهد.
اولین کلید شناسایی خشم چیست؟
برای شناسایی خشم خود لازم است بدانید غالباً چه کسانی در زندگی روزانه باعث خشم شما می شوند. معمولاً افرادی که ارتباط نزدیک تری با شما دارند و دوستشان دارید به طور روزمره بیشتر خشم شما را برمی انگیزند، زیرا اولاً ارتباط تان با آن ها زیاد است، ثانیاً توقعات طرفین از هم بیشتر از دیگران است. دیگر این که بدانید چه وقت هایی بیشتر عصبانی می شوید و در چه شرایط جسمی- گرسنگی، بی خوابی و... - امکان عصبانی شدن شما بیشتر است و در نهایت موقعیت های خشم برانگیز را در مورد خود تشخیص دهید. کدام محرک ها و شرایط بیرونی باعث برآشفتگی شما می شوند.
منبع مقاله:
حامدی، رباب؛ (1385)، کنترل خشم(علل، پیامدها، راهکارها)، تهران: نشر قطره، چاپ ششم