محمد یوسفیپور/ پنجشنبه شب برنامه «شهر فرنگ» شبکه خبر شاهد حضور محمدحسین فرحبخش کارگردان و تهیهکننده سینما و «محمدتقی فهیم» منتقد سینما و تلویزیون بود. در این نشست محمدحسین فرحبخش با دفاع از سایر آثار کمدی اکران شده در سال جاری گفت: «به نظرم هر فیلمی که گیشهای تر بود ارزشمندتر است چون مخاطب بیشتری را به سینما کشانده است. «نهنگ2» مایه افتخار است چون مردم میروند آن را می بینند، حتی «گشت2» و «ساعت 5عصر» هم مایه افتخار است چون فیلمهایی هستند که مخاطب دارند. وقتی مردم میروند «50 کیلو آلبالو» می بینند باید افتخار کنید.»
فرحبخش که فیلم سینمایی «پا تو کفش من نکن» را روی پرده دارد، در حالی فیلمهایی چون «گشت 2» و «نهنگ عنبر2» را صرفا به خاطر گیشهای بودنشان مایه افتخار میداند که این روزها به واسطه ضعفهای فنی و محتوایی جدیدترین اثرش مورد انتقاد اغلب رسانهها قرار گرفته است.
قصه کیلویی چنده؟!
قصه «پا تو کفش من نکن» در ارتباط با دو زوج است که به واسطه تشابه اسمی، در زمان عقد در محضرخانه، نامشان به اشتباه در شناسنامه زوج دیگر به ثبت میرسد و در پیش بودن یک تعطیلات چند روزه باعث میشود اصلاح این موضوع به زمانی بعد از تعطیلات موکول شود تا این چهار نفر مجبور شوند این چند روز را در کنار هم سپری کنند.
اما این قصه یک خطی در ظاهر جذاب در ادامه چیزی بیشتر از یک موش و گربه بازی ساده همراه با فرمول تکراری آثار کمدی سالهای اخیر یعنی استفاده از شوخیهای جنسی و کمی رقص و آواز به مخاطب ارائه نمیکند. فرمولی که در طی این سالها باعث تغییر ذائقه مخاطبان شده و حالا توانسته خود را به پای ثابت همه آثار کمدی تبدیل کند.
فیلمنامه «پا تو کفش من نکن» ترکیبی است از کمدیهای سوپرمارکتی دهه هشتاد و فیلمفارسیهای قدیمی که به شدت آشفته و نامفهوم است و در نهایت نیز نه سرگرم کننده است و نه مفرح!
تله فیلمهایی که به اسم سینمایی به خورد مخاطب داده میشود!
سینمای ایران در طی سالهای گذشته شاهد اکران آثار بسیاری بوده که اساسا فیلم سینمایی محسوب نمیشدند. آثاری که در بهترین حالت میتوان آنها را یک تله فیلم به حساب آورد و گاهی حتی در همان حد هم نیستند! «پا تو کفش من نکن» نیز دقیقا یکی از مصادیق همین موضوع محسوب میشود. اثری که با درنظر نگرفتن محتوای ضدخانوادهاش، در نهایت شاید میشد از آن به عنوان یکی از تله فیلمهای زیرشانه تخممرغی که تلویزیون در مناسبتهای شاد به روی آنتن میفرستد، استفاده کرد. اثری که به لحاظ فرم و به لحاظ محتوا بیشتر با همان آثار زیرشانه تخممرغی تناسب دارد تا یک اثر کمدی سینمایی که قابلیت پخش در سینما را داشته باشد.
شکستن خط قرمزهای بیربط
محمدحسین فرحبخش در «پا تو کفش من نکن» به سیاق اغلب آثار پیشیناش به سراغ شکستن خط قرمزها رفته است. ورود او به مسئله ترنسکشوالها و اشارهاش به ازدواجهای موقت در بخشی از این فیلم دو نمونه از مواردی است که فرحبخش سعی کرده تا خط قرمزهای عرفی جامعه عبور کند.
اتفاقی که همانند همه اجزای فیلم – چه تکنیکی و چه محتوایی- سطحی باقی میماند و اصلا مشخص نمیشود که دلیل استفاده از یک شخصیت ترنسکشوال در فیلم و حضور او در قامت منشی یک مرکز مشاوره چیست. آن هم در شرایطی که نه این نقش تناسبی با قصه دارد و نه اطلاعات خاصی از این فرد که با ظاهری مردانه ولی ویژگیهای زنانه رفتار میکند؛ به مخاطب ارائه میشود که حداقل آگاهی مخاطبان نسبت به افرادی با چنین ویژگیهایی بالاتر برود؛ پس آیا استفاده از چنین شخصیتی در یک اثر سینمایی به غیر از استفاده ابزاری معنای دیگری دارد؟
حد اعلای ابتذال!
هر چند که شورای پروانه نمایش پس از اعتراض رسانهها وادار شد تا این اثر را با درجه بندی سنی راهی اکران کند ولی آنچه که امروز با عنوان «پا تو کفش من نکن» بر پرده سینماها نقش بسته است را باید یکی از مبتذلترین آثار تاریخ سینمای ایران دانست.
جابهجا شدن زنان دو مرد و شوخی با این موضوع به وقیحترین شکل ممکن در کنار هم خانه شدن مرد و زنی که صرفا نام آنها به اشتباه در شناسنامه یکدیگر درج شده و به لحاظ شرعی رابطهای با هم ندارند، موضوعی نیست که بتوان به راحتی از کنار آن عبور کرد.
شاید حذف برخی از دیالوگها و حتی سکانسها میتوانست اندکی از وقاحت موجود در اثر را کم کند ولی در شرایط فعلی اکران اثر، نمیتوان صرفا با اطلاق یک درجه بندی سنی +12 که البته بسیار مضحک و باورنکردنی است؛ تاثیر منفی چنین فیلمی را در جامعه نادیده گرفت.
* فردا