گفتگوی ویژه با سارا کاربونرو، همسر کاسیاس- بخش دوم

سارا کاربونرو خبرنگار سرشناس اسپانیایی، همسر ایکر کاسیاس است. او اخیرا گفتگویی متفاوت را با خبرنگار روزنامه ال پائیس انجام داد. سارا حالا با کاسیاس و دو پسرش در پورتو زندگی می‌کند و در صحبت‌هایش اعلام کرده که وقت کافی برای انجام همه کارهایش دارد. این گفتگو و گزارش جالب را در دو قسمت برایتان آماده کرده ایم. این بخش دوم این گزارش ‌دو قسمتی است:

مصاحبهسارا کاربونرو خبرنگار سرشناس اسپانیایی، همسر ایکر کاسیاس است. او اخیرا گفتگویی متفاوت را با خبرنگار روزنامه ال پائیس انجام داد. سارا حالا با کاسیاس و دو پسرش در پورتو زندگی می‌کند و در صحبت‌هایش اعلام کرده که وقت کافی برای انجام همه کارهایش دارد. این گفتگو و گزارش جالب را در دو قسمت برایتان آماده کرده ایم. این بخش دوم این گزارش ‌دو قسمتی است:

*با حضور در دنیای مد چه حسی داری؟

حس خیلی خوبی دارم. اینکه حس کنی که کسی دوست دارد شبیه تو باشد، حس خوشایندی به تو می‌دهد. وقتی مشهور باشی این اتفاقات پیش می‌آید ولی من به این مسائل خیلی فکر نمی‌کنم.

مصاحبه*این حس مسئولیت را روی دوش تو بیشتر نمی‌کند؟

نه. در یک سال اخیر همه چیز در پورتو کاملا متفاوت بود. واقعا احساس آرامش می‌کردم. الان هم با داشتن دو بچه وقت زیادی ندارم که به سر و وضع و ظاهرم فکر کنم.

*اوضاع کمد لباس‌هایت چطور است؟

با توجه به طرز لباس پوشیدنم، خیلی خسته کننده است! کلی شلوار جین دارم. بیشتر لباس‌هایم سفید و طوسی رنگ است . چکمه زیاد دارم و اکثر لباس‌هایم گشاد و راحت هستند‌.

*دلت برای دنیای ورزش تنگ نمی‌شود؟

چرا تنگ می‌شود. چرا باید دروغ بگویم. امسال و در جریان برگزاری رقابت‌های یورو به من خیلی سخت گذشت . همکارانم (که قبلا در برنامه‌های ورزشی با آنها همکاری می‌کردم) را می‌دیدم. بازیها را مستقیم تماشا می‌کردم و خیلی دلم تنگ شد.

 *نظرت در مورد عملکرد تیم ملی اسپانیا در یورو چیست؟

من هم مثل خیلی از طرفداران اسپانیا خیلی حرص خوردم. به نظر می‌رسید که اوضاع برای اسپانیا خوب پیش می‌رود. این تیم تجدید قوا شده بود و انگیزه‌های زیادی داشت.

*پس تماشای این بازی‌ها از خانه برایت سخت بود. نه؟

راستش، حتی وقتی که در کنار زمین چمن بودم هم خیلی سختی و استرس می‌کشیدم. هفته گذشته با همکارانم در آن دوره دیدار کردم. آن‌ها هم در کمال عشق و هیجان‌شان، خیلی استرس کشیده بودند.

مصاحبه*زندگی درکمال شهرت چطور است؟

وقتی وارد خانه و زندگی افراد مشهور می‌شوی، همه چیز فرق می‌کند. در خارج از خانه، تو یک فرد شناخته شده هستی و هرکاری که انجام می‌دهی هیجان انگیز به نظر می‌رسد. الان بهتر با شرایط کنار می‌آیم. طبیعی است که همه دنیا از تو خوششان نمی‌آید. هضم کردن این موضوع کمی‌سخت است ولی وقتی این را درک کنی، زندگی شیرین تر می‌شود. راستش از شنیدن انتقادات بی پایه و اساس خیلی ناراحت می‌شوم. دوست ندارم که کسی مرا قضاوت کند. چون من هم اشتباهات زیادی می‌کنم. انتقادات حرفه ای را می‌پذیرم. اما پذیرش انتقادات شخصی سخت هستند.

*تو خودت دوست داری که زندگی شخصی خودت را داشته باشی و به حریم خصوصی ات احترام گذاشته شود ولی یک وبلاگ داری که در آن از زندگی شخصی ات می‌گویی

وبلاگ من مثل بلندگوی من است. من در این وبلاگ برای خواننده‌هایم مطالبی می‌نویسم تا بیشتر مرا بشناسند. ولی من این حق را دارم که درخواست کنم تا به حریم خصوصی ام احترام گذاشته شود. آن زمان هرچه که دوست دارم را تعریف می‌کنم.

*پس خودت از پسر دومت لوکاس برایمان بگو

او خیلی بامزه است.کمی‌بور است و بیشتر شبیه شوهرم ایکر کاسیاس است.


قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان