ماهان شبکه ایرانیان

استان هرمزگان

استان هرمزگان با وسعت شصت و هشت هزار و چهارصد و هفتاد و پنج و هشت دهم کیلومتر مربع، در جنوب ایران واقع شده است.

استان هرمزگان با وسعت شصت و هشت هزار و چهارصد و هفتاد و پنج و هشت دهم کیلومتر مربع، در جنوب ایران واقع شده است.

این استان از شمال و شمال شرقی با استان کرمان؛ از جنوب با خلیج فارس و دریای عمان از جنوب شرقی با سیستان و بلوچستان؛ و از غرب با استان‌های فارس و بوشهر همسایه است. تنگه هرمز، یکی از حساس‌ترین و حیاتی‌ترین گذرگاه‌های آبی عصر حاضر، در قلمرو سیاسی این استان قرار دارد.

این تنگه هلالی شکل صد و هشتاد و هفت کیلومتر طول دارد. عمق تنگه هرمز به دلیل شیب تند کف آن از قسمت شمال به جنوب متغیر است؛ به طوری که در نزدیکی جزیره لارک، در حدود سی و شش متر و در ساحل جنوبی نزدیک شبه جزیره مسندام صد و هشتاد متر است.

همچنین چهارده جزیره کوچک وبزرگ به نام‌های ابوموسی، بنی فرور، تنب بزرگ وکوچک، سیری، شتور، فرور، کیش، لاوان، قشم، لارک، هرمز، هندورابی و هنگام در محدوده آب‌های ساحلی این استان قرار دارند.

استان هرمزگان،‌طبق آخرین تقسیمات کشوری،‌مشتمل بر هشت شهرستان،‌بیست و یک بخش، شصت و نه دهستان و دو هزار و چهل و شش آبادی دارای سکنه است و شهرستان‌های آن عبارتند از: بندرعباس، بندر لنگه، میناب، رودان، قشم، جاسک، حاجی‌آباد و ابوموسی.

استان هرمزگان

جغرافیای طبیعی و اقلیم استان

بخش عمده‌ای از مساحت این استان را مناطق کوهستانی در برگرفته‌اند. کوه‌های این منطقه ادامه رشته کوه‌های زاگرس‌اند که به تدریج از شمال شرقی به جنوب شرقی امتداد می‌یابند. ادامه این رشته همراه با کاهش ارتفاع، به تپه ماهورهای آهکی، گچی و شنی منتهی شده و به زمین‌های پست ساحلی خلیج‌فارس و دریای عمان متصل می‌گردد.

این ناحیه پست ساحلی، در اطراف تنگه هرمز وسعت بیشتری یافته، و شرایط مساعدی برای کشاورزی و صیفی‌کاری به وجود آورده است.

با توجه به مشخصات اقلیمی و استقرار استان هرمزگان در منطقه فوق حاره‌ای، گرمی هوا مهم‌ترین پدیده مشهود اقلیمی آن است.استان هرمزگان از مناطق گرم و خشک ایران است و اقلیم آن تحت تأثیر آب و هوای نیمه‌بیابانی و بیابانی قرار دارد. هوای نوار ساحلی در تابستان‌ها، بسیار گرم و مرطوب است و گاهی نیز دمای آن از پنجاه و دو درجه سانتی‌گراد تجاوز می‌کند. دمای متوسط سالانه این منطقه در حدود بیست و هفت درجه سانتی‌گراد است.

از ویژگی‌های آب و هوایی استان هرمزگان، یک فصل طولانی گرم و یک فصل کوتاه خنک است. فصل گرم همراه با هوای شرجی نه ماه به درازا می‌کشد. فصل تابستان از اوایل اسفندماه شروع می‌شود؛ هوا رفته رفته رو به گرمی می‌رود تا این که گرما در تیر و مرداد به اوج خود می‌رسد. فصل خنک آن همراه با خشکی نسبی هوا، در حدود سه ماه طول می‌کشد. این فصل از اوایل آذرماه شروع می‌شود و تحت تأثیر توده‌های هوای خنک غربی قرار می‌گیرد.

دمای هوای این استان، در سردترین شب‌های سال، به ندرت به صفر درجه می‌رسد و در روزهای زمستانی، دمای آن معمولاً از ده درجه سانتی‌گراد بالای صفر پایین‌تر نمی‌آید. اصولاً آب و هوای این استان همانند آب و هوای نواحی بیابانی است و میزان بارش‌های جوی آن نیز فوق‌العاده اندک می‌باشد. در این منطقه، در حدود نه ماه از سال، بارندگی مهمی صورت نمی‌گیرد و قسمت عمده بارندگی آن نیز در یک یا دو نوبت به وقوع می‌پیوندد در همان موارد اندک هم،‌ بارندگی آن اغلب مانند باران‌های بهاری سیل‌آسا است و خسارات فراوانی به بارمی‌آورد. میزان رطوبت‌ نسبی در سواحل خلیج‌فارس عمدتاً بالا است و بین بیست تا صد درصد نوسان دارد.

جغرافیای تاریخ استان

جغرافیای تاریخی استان هرمزگان با تاریخ و جغرافیای خلیج‌فارس در هم آمیخته است. تا قرن چهارم پیش از میلاد، مدارک پراکنده‌ای بر پایه نوشتارهای تاریخ‌نگاری یونانی درباره خلیج‌فارس وجود دارد. ظاهراً در دوران بسیار کهن، اقوامی در سواحل غربی خلیج‌فارس و دشت‌های جنوبی و غربی ایران می‌زیسته‌اند.

شواهدی نیز مبنی بر پیدایش و توسعه دریانوردی در آن دوران وجود دارد. از جمله می‌توان به دریانوردی بابلیان در قرن هفتم پیش از میلاد، در خلیج‌فارس اشاره کرد. نخستین مدرک قطعی در خصوص دریانوردی در خلیج‌فارس،‌ به زمان نئار خورس یا «نئارک»، دریاسالار اسکندر مقدونی، مربوط است.

اسکندر پس از فتح سرزمین‌های اطراف رودخانه سند (هندوستان) ظاهراً از طریق مصب رودخانه سند و دریا، به سوی مکران و تنگه هرمز و خلیج‌فارس حرکت کرد و در سال سیصد و بیست و شش قبل از میلاد، از دهانه رودخانه سند گذشت؛ ولی طوفان و امواج سهمگین دریا وی را مجبور به بازگشت نمود. اسکندر، دریاسالار خود به نام نئارک ( نئار خوس ) را به عنوان سرپرست ناوگان دریایی رهسپار خلیج‌فارس کرد. نئارک پس از عبور از سواحل مکران،‌ به بندر هرمز یا میناب کنونی رسید. نئارک در خلیج‌فارس به جزیره خالی از سکنه‌ای به نام «بارقانا»‌که گفته می‌شود همان جزیره «هرمز» یا «لارک» یا «اوآراکنا» و یا «کیش» کنونی است،‌رسید.

نئارک چنین گفته است که هیچ یک از سواحل را در طول سفر دریایی خود مانند سواحل خلیج‌فارس آباد و مزروع ندیده است. تاریخ مکتوب بندر هرمز از زمان اردشیر بابکان آغاز می‌شود. مورخین شرقی و اروپایی چنین گفته‌اند که روزگار آبادانی بندر هرمز بین سال‌های دویست و چهل و یک الی دویست و یازده میلادی بوده؛ ولی پس از ظهور اسلام و سقوط دولت ساسانی، به عنوان یکی از مهم‌ترین مراکز داد و ستد شرق معروفیت پیدا کرده است. در سال‌های هفتصد و پنجاه الی ششصد و شصت و یک میلادی، منطقه خلیج‌فارس جزو قلمرو خلافت اموی و سپس جزو قلمرو خلافت عباسی (در سال‌های هزار و دویست و هشتاد و پنج الی هفتصد و پنجاه میلادی) بوده است.

از اواخر قرن هشتم میلادی که دوران شکوفایی خلافت عباسی بود، داد و ستدهای دریایی رونق بسزایی یافت. بسیاری از مورخین،‌این راه دریایی را با اهمیت‌تر از جاده معرو ف ابریشم یا شاخه مهمی از آن می‌دانند. مارکوپولو، جهانگرد مشهور ایتالیایی در سال‌های هزار و دویست و هفتاد و دو و هزار و دویست و نود و سه میلادی از بندر هرمز دیدن کرد. وی گزارش کرده است که جواهرات ایران، عاج و ابریشم هند و چین و مروارید بحرین در بازارهای بندر هرمز خرید و فروش می‌شده است.

در سال هزار و سیصد میلادی سیف‌الدین- پادشاه بومی بندر هرمز- از ترس حمله مغول‌ها، بندر هرمز را ترک و به جزیره هرمز (جردم) عزیمت کرد و در آنجا شهر دیگری بنا نهاد. در سال هزار و چهارصد و پنجاه و سه میلادی هنگامی که قسطنطنیه به دست سلطان محمد فاتح سقوط کرد، ارتباط زمینی اروپاییان با آسیا گسسته شد. در سال هزار و چهارصد و نود و هفت میلادی، برای اولین بار استعمارگران غربی به فرمانروایی «واسکو دوگاما» در بنادر خلیج‌فارس پیاده شدند.

در سال هزار و پانصد و شش میلادی پرتغالی‌ها به عنوان محافظت از منافع پرتغال در برابر تجار مصری و ونیزی، به رهبری «آلفونسو آلبوکرک» با هفت‌کشتی جنگی جزیره هرمز را محاصره نمودند. بندر هرمز در این زمان،‌کلید تجاری خلیج‌فارس محسوب می‌شد و راوادویه از کنار همین بندر در تنگه هرمز عبور می‌کرد. سقوط هرمز که از نظر تجاری و نظامی برای دولت ایران اهمیت داشت، به جدا شدن هرمز از ایران و تسلط پرتغالی‌ها بر تنگه هرمز و وضع مالیات برای عبور کشتی‌ها گردید.

شاه اسماعیل صفوی که در صدد اعاده مالکیت ایران بر هرمز بود به سبب گرفتاری‌های ناشی از جنگ با عثمانیان، به بیرون‌راندن پرتغالی‌ها موفق نشد و پیمانی با آنان منعقد نمود که به موجب آن پرتغالی‌ها می‌بایست در لشکرکشی به بحرین، شاه اسماعیل را مساعدت می‌کردند. با این پیمان تسلط پرتغالی‌ها بر خلیج‌فارس تا مدتی تثبیت شد؛ ولی شاه‌عباس بزرگ با کمک قوای انگلیس، حاکمیت پرتغالی‌ها بر خلیج‌فارس را پایان داد. هنلدی‌ها در هزار و چهار هجری قمری تجارتخانه‌ای در بندرعباس تأسیس کردند و به دنبال آن رقابت،‌بین هلند و انگلستان شدت گرفت.

در اواخر دوره سلطنت شاه صفوی، دولت ایران به لغو معافیت گمرکی واردات و صادرات هلندی‌ها اقدام کرد. هلندی‌ها به حصار جزیره قشم هجوم آوردند و برای جلوگیری از تجارت انگلیس، چند کشتی‌ جنگی به تنگه هرمز و بندرعباس اعزام کردند.

دولت ایران ضمن تقاضای صلح، ‌به هلندی‌ها اجازه داد که در هر نقطه‌ای از ایران به تجارت ابریشم اقدام کنند و از معافیت گمرکی در واردات برخوردار شوند. در همین زمان،‌با تیره شدن روابط بین هلند و انگلیس در اروپا،‌ هلندی‌ها به کشتی‌های انگلیس در جاسک حمله کردند و قشم را به دست گرفتند؛ بندرعباس را گلوله‌باران کردند؛ دژ مستحکمی را در نزدیکی تجارتخانه خود در بندرعباس احداث نمودند؛ برای نزدیکی بیشتر با دهانه خلیج‌فارس تأسیسات تجاری خود را به جزیره خارک منتقل کردند و از پرداخت اجاره بهای خارک به میرمهنا، خاکم بندر ریگ و جزیره خارک خودداری نمودند.

میرمهنا در سال هزار و هفتصد و شصت و پنج میلادی به هلندی‌ها حمله برد، دژ آن‌ها را تسخیر کرد و آنان را از جزیره بیرون راند. بدین ترتیب هلندی‌ها که مرکز تجاری خود را از بندرعباس برچیده بودند،‌ عملاً از خلیج‌فارس خارج شدند. با تشکیل و رسمیت‌یافتن کمپانی هند شرقی،‌دولت انگلیس سیاست گسترده استعماری خود را علیه ایران به کار گرفت و در اندک مدتی بر سراسر سواحل خلیج‌فارس تسلط یافت.دولت انگلیس و عمال کمپانی هند شرقی با نیرنگ، از اتحاد قدرت‌های محلی جلوگیری کردند و با ایجاد جنگ‌های منطقه‌ای، موجبات ضعف آن‌ها را فراهم آوردند.

در این دوره، سیاست انگلیس در خلیج‌فارس ایجاد شیخ‌نشین‌های متعدد و کوچک بود تا از اتحاد آن‌ها در مقابل خود جلوگیری کند. خلیج‌فارس بعد از جنگ جهانی اول، نه تنها به عنوان یک معبر دریایی تجاری بسیار مهم، بلکه به عنوان بزرگترین کانون نفت و منبع مهم رشد صنایع،‌اهمیت اقتصادی و استراتژیکی فراوانی یافت؛ به طوری که کلیه طرف‌های تجاری خارجی ایران به ویژه انگلیس با جدیت تمام تلاش کردند حضور فیزیکی خود را در خلیج‌فارس حفظ کنند. موقعیت استراتژیکی استان هرمزگان، در دهه‌های بعدی نیز توجه ویژه به این منطقه را برای دولت‌ها و کشورهای خارجی الزامی می‌ساخت.

بندر عباس

تا قبل از قرن چهارم هجری در حوالی بندرعباس- فعلی، بندر و روستای کوچکی به نام «سورو» وجود داشت که جغرافیا نویسان قرن چهارم هجری قمری از آن نام برده‌اند. برخی معتقدند «شهرو» که اصطخری به عنوان «دهی کوچک بر کنار دریا» از آن نام برده، همان بندر «سورو» است.

این بندر در سال نهصد و بیست و چهار هجری قمری «بندر جرون» خوانده می‌شد و دهکده‌ای کوچک بود و در روبه‌روی سواحل شمالی جزیره پراهمیت «هورموز» آن روزگار،‌ قرار داشت. در سال هزار و پانصد و چهارده، پرتغالی‌ها این دهکده کوچک را برای پیاده‌شدن و بارگیری اجناس از خشکی انتخاب کردند.

به دلیل خرچنگ زیادی که در ساحل این بندر وجود داشت، نام آن را «بندر کامارااو» یا «کامبارائو»، یعنی بندر خرچنگ گذاشتند. نام متداول بعدی؛ یعنی «گمبرون» یا «گامبرون» به احتمال زیاد از لغت پرتغالی «گامارائو» اقتباس شده است. در سال هزار و ششصد و بیست و دو میلادی شاه عباس توانست با کمک انگلیسی‌ها دست پرتغالی‌ها را از این بندر کوتاه کند. به افتخار این پیروزی «بندر گمبرون» به «بندرعباس» تغییر نام داد.

تا قبل از سال هزار و ششصد و پنجاه میلادی (هزار و هفتاد هجری قمری) بندرعباس حصار نداشت؛ ولی از این زمان دور شهر را محصور کردند و بر امنیت آن افزوده شد. انگلیسی‌ها و هلندی‌ها در بندرعباس تجارتخانه،‌ و در کنار دریا عمارت زیبایی بنا کردند. در این بندر لنگرگاه مناسبی وجود داشت؛ لذا اکثر کشتی‌های بزرگی که از هند برای ایران و عثمانی و سایر نقاط کالا حمل می‌کردند،‌ در این بندر لنگر می‌انداختند.

هلندی‌ها در سال هزار و صد و ده هجری قمری (هزار و ششصد و نود و هشت میلادی) با کسب اجازه از دولت ایران، شهر تازه‌ای با بافت و معماری ویژه، در وسط شهر بندرعباس بنا نمودند. عمارت کلاه‌فرهنگی در همین ایام بنا شده است. بافت و شکل ظاهری شهر جدید تا سال هزار و صد و سی و پنج هجری قمری دوام یافت. در نیمه نخست قرن هفدهم، نمایندگان کمپانی هند شرقی سعی کردند بندرعباس را به پایگاه اصلی خود در خلیج‌فارس تبدیل کنند؛ به همین لحاظ، مرکز کمپانی هند شرقی در بندرعباس مستقر گردید.

ناوهای نظامی کمپانی هند شرقی نیز در آب‌های نزدیک بندرعباس پهلو گرفتند. این شرکت در سال هزار و هفتصد و پنجاه و نه به علت متشنج‌شدن اوضاع و بمباران تأسیسات تجاری انگلیسی‌ها در بندرعباس، مرکز تجارت خود را از این بندر به بندر بصره منتقل نمود. این امر بیش از پیش، شرایط انحطاط بندرعباس را فراهم کرد. بعد از ظهور نادرشاه، بندر بوشهر مقر ناوگان ایران شد و بندرعباس و توابع آن طبق قرارداد، به سلطان مسقط به اجاره واگذار شد.

درپی شورش سال هزار و هشتصد و شصت و هشت میلادی در مسقط، این امتیاز لغو شد و شهر بندرعباس و توابع آن دوباره به تصرف کامل دولت ایران درآمد. پس از پیروزی نهضت مشروطیت و تصویب قانون ایالات و ولایات، بندرعباس و توابع آن جزء محدوده ایالت فارس قرار گرفت و سپس در محدوده اختیارات حاکم کرمان درآمد.

در تقسیمات فعلی کشوری شهر بندرعباس مرکز استان هرمزگان است. این شهر یکی از مهم‌ترین مراکز استراتژیکی و تجاری ایران در جوار خلیج فارس و دریای عمان است. بارانداز شهید رجایی، اسکله عظیمی است که بخش وسیعی از مبادله کالاهای تجاری بین ایران و دیگر کشورها از طریق آن صورت می‌گیرد. بندرعباس از طریق راه‌های دریایی، راه‌آهن، جاده‌های ترانزیتی درجه یک و از طریق هوا به کلیه مناطق داخلی و دیگر کشورهای جهان مرتبط است.

جاذبه های دیدنی

عمارت کلاه فرنگی، قلعه خمیر، قلعه لا فت، قلعه هرمز، محله باستانی سورو، حمام گله داری، پل لاتیدان، معبد هندوها

بندر لنگه

در جغرافی زمان هخامنشیان، از بنادر مهم و تجاری خلیج‌فارس اندک نام برده شده است. گمان می‌رود که بندر «گوگانا» همان بندر لنگه امروزی باشد که در دوران حکومت هخامنشیان از بنادر معتبر تجاری محسوب می‌شده است؛ ولی در اثر تغییر و تحولات تاریخی و عدم توجه، این بندر کم‌کم رو به انحطاط گذارده و از رونق آن کاسته شده است.

در سال هزار و ششصد و سی و هشت «تاورنیه»- سیاح فرانسوی- طی سفر از بصره به بندر لنگه،‌ مدت دو روز در این بندر اقامت نموده و از آن به خوبی یاد کرده است.

در سال هزار و هفتصد و شصت میلادی، اعراب جواسم سواحل جنوبی خلیج فارس طی یک مهاجرت وسیع، جزیره قشم و بندر لنگه و بندرشناس را تصرف کردند. در زمان کریم‌خان زند (هزار و هفتصد و هفتاد و سه- هزار و هفتصد و چهل و سه میلادی) سهولت ارتباط دریایی خلیج‌فارس از طریق بندرلنگه،‌ رونق تجاری قابل توجهی در بندر لنگه و بندر کنگ به وجود آورد و راه کاروان رو شیراز نیز به اهمیت بازرگانی این دو بندر افزود.

اعراب جواسم به دستور کریم‌خان زند و بنا به سیاست نظامی او، در بندر لنگه سکونت گزیدند و در آبادی و رونق آن همچنان کوشیدند؛ به طوری که بندر فوق از مشهورترین بنادر خلیج‌فارس شد و در دوران قاجار، به عروس بنادر ایران معروف گردید. تا سال هزار و هشتصد و نود و شش میلادی، اعراب جواسم بر بندر لنگه تسلط داشتند.

در سال هزار و هشتصد و هشتاد و نه میلادی در بندر لنگه دفتر کنسولگری فرانسه تأسیس گردید و از همین سال، گمرک بندر لنگه و بندرعباس زیر نظر و ریاست بلژیکی‌ها قرار گرفت.

در سال هزار و هشتصد و نود و هشت میلادی یکی از افراد خانواده‌‌های حکومتی بندر لنگه به علت ضعف حکومت مرکزی، بندر لنگه و مناطق اطراف آن را تحت تصرف خود درآورد و علی‌رغم مخالفت دولت مرکزی ایران،‌ نمایندگانیرا جهت اداره امور بندر لنگه انتخاب نمود. در اوایل سال هزار و هشتصدو نودونه به سلطه او در بندر لنگه خاتمه داده شد.

در اواخر حکومت سلسله قاجاریه، بندر لنگه روبه ویرانی گذاشت و از شروع جنگ جهانی اول تا بعد از جنگ دوم جهانی هزار و نهصدو چهل‌و پنج که انواع بیماری‌های واگیردار همراه با فقر و قحطی شیوع پیدا کرده بود، اکثر مردم این شهر فعالیت خود را تعطیل کرده، و به نقاط دیگر مهاجرت کردند.

به همین دلیل به مرور زمان، نقاط مسکونی شهر خالی از سکنه شد و شهر فعالیت و چهره واقعی خود را از دست داد و سپس آرام‌آرام رونق یافت. بندر لنگه امروزی شهری نسبتاً آباد است و همچنان فعالیت‌های تجاری آن روبه‌ گسترش می‌باشد. این بندراز طریق جاده‌های درجه یک و فرودگاه، با سایر نقاط ایران ارتباط زمینی و هوایی دارد.

جاذبه های دیدنی

عمارت فکری، قلعه لشتان، شهر باستانی کنگ، قلعه شیخ سلطان

بندر جاسک

نام این بندر که امروز جاسک نامیده می‌شود، در دوران گذشته به صورت‌های جاشک، چاشک، جک، رأس‌الجاسک و چاسک نیز ثبت شده است. در دوران بسیار قدیم بندر جاسک یکی از کانون‌های معتبر آئین میترا بود. معبدی به نام آناهیتا در جاسک باقی مانده است.

تهمتن‌بن توران‌شاه ملقب به سلطان قطب‌الدین در سال 1330 میلادی به بعد در جاسک حکومت داشته است. در سال هزار و ششصد و چهارده میلادی انگلیسی‌ها بندر جاسک را به عنوان بندر تجاری خود در شمال خلیج فارس انتخاب کردند.

اولین محموله انگلیسی‌ها در سال هزار و ششصد و شانزده با کشتی از هند در جاسک پهلو گرفت و در سال هزار و ششصد و نوزده میلادی، تجار مذکور اولین تجارتخانه شرکت هند شرقی در جاسک را تأسیس کردند. این بندر تا زمانی که بندرعباس به تجارت انگلیسی‌ها اختصاص داده شد، مرکز تجارت و معاملات کمپانی هند شرقی با مرکز ایران بود.

در اواخر سال هزارو ششصد و بیست میلادی هلندی‌ها از ورود دو کشتی کمپانی هند شرقی به بندر جاسک جلوگیری کردند. این کار که منجر به نبرد سختی بین انگلیسی‌ها و هلندی‌ها در حوالی این بندر شد، به شکست و اخراج هلندی‌ها از بندر جاسک انجامید.

کشور انگلیس برای بسط نفوذ خود در سال هزار و هشتصد شصت و چهار میلادی اقدام به استحکام مواضع خود در خلیج‌فارس نمود. از جمله این اقدامات، ایجاد خطوط تلگراف و کابل زیر دریایی بود که ایران و هند را از طریق گواتر- جاسک- بندرعباس مرتبط می‌ساخت. دولت انگلیس استحکامات نظامی چندی در جاسک به وجود آورد. در سال هزار و نهصدویک میلادی خطوط تلگرافی (سیم دریایی) دیگری از بندر جاسک به مسقط (عمان) دایر شد که مرکز آن در جاسک قرار داشت.

درسال هزار و نهصد و سی‌ و دو از سوی دولت ایران عبور بدون اجازه هواپیماهای انگلیسی و هلندی که از خاور دور به خاور میانه می‌آمدند، ممنوع اعلام شد؛ زیرا از بدو تأسیس خطوط هوایی، این دو کشور بدون کسب اجازه در فرودگاه‌های جاسک- بندرعباس- لنگه‌ فرود می‌آمدند.

در نتیجه این ممنوعیت، مسیر پروازهای فوق تغییر کرد. بندر جاسک امروزه از شهرهای نسبتاً آباد استان هرمزگان است که سه طرف آن را آب‌های ساحلی احاطه کرده و آن را به صورت یک شبه‌جزیره درآورده است. شهر از دو سوی شرق و غرب به خلیج جاسک می‌پیوندد و از سوی دیگر ( شمال شرقی ) ، به مناطق نظامی متصل است. این موقعیت، شکل ظاهری شهر را به حالت طولی درآورده و عرض آن را بسیار محدود کرده.

جاذبه های دیدنی

کوه بشاگرد، رودخانه جگین، معبدآناهیتا

جزیره قشم

مردم ایران در روزگاران پیش از قبولی دین اسلام جزیره قشم را بنوکاوان برخت ابرکافان ابرکاوان ولافت می‌گفتند ولی به تدریج این اسامی به فراموشی سپرده شد و نام‌های کشم و قشم متدوال گشت. این جزیره را به خاطر طول زیاد آن جزیره « الطویله » نیز نامیده‌اند در زمان شورش مغول و هرج و مرج ناشی از آن، رئیس قبیله توران در جزیره قشم سکونت اختیار کرد و به آبادانی آن پرداخت و به توران‌شاه ملقب شد.

پرتغالی‌ها در سال هزار و پانصد و هفت میلادی در جزیره قشم استحکامات نظامی مهمی ایجاد کردند، و از ورود کشتی‌های جنگی سایر دولت‌ها به این جزیره جلوگیری کردند. این وضع تا زمان سلطنت شاه‌عباس صفوی ادامه داشت. در سال 1645، هلندی‌ها قوای نظامی مهمی در خلیج فارس گرد آوردند و به بهانه این که ایران قرارهای عهدنامه تجاری خود با آن کشور را رعایت نکرده است، حصار و قلعه قشم را تصاحب کردند و نیروهای نظامی خود را در آنجا اسکان دادند؛ ولی به علت گرمای شدید هوا، بسیاری از نیروهای هلندی تلف شده، و عاقبت هلندی ها مجبور به تخلیه جزیره قشم شدند.

در بین سال‌های هزار و هفتصد و هجده و هزارو هفتصد و بیست میلادی اوضاع خلیج فارس رو به وخامت نهاد. حاکم عمان تعدادی از جزایر واقع در نزدیک سواحل ایران، از جمله قشم را تصرف کرد؛ ولی چندین فروند کشتی جنگی انگلیسی مهاجمان عمانی را مغلوب کردند.

پس از مرگ نادرشاه در سال 1747 میلادی، نفوذ ایران بر خلیج فارس ضعیف‌تر شد و طوایف عرب جواسم توانستند دامنه تجاوزات خود را گسترش داده و حوزه متصرفات خویش را تا نزدیکی سواحل ایران برسانند و در سال هزار و هفتصد و شصت، جزیره قشم را که تا آن زمان در تصرف یک طایفه مشخص بود، تسخیر نمایند.

در سال هزار و هفتصد و شصت و سه، کریمخان زند نفوذ و اقتدار خود را در جنوب ایران مجدداً مستقر ساخت. در سال 1882میلادی، حکومت انگلیسی بمبئی تصمیم گرفت که مرکزی جهت توقف نیروی دریایی انگلیس در خلیج فارس ایجاد کند. برای این منظور چندین نقطه در خلیج فارس مورد بررسی قرار گرفت و بالاخره باسعیدو، واقع در جزیره قشم برای این منظور انتخاب شد.

در این ایام دولت انگلیس قوای خود را در محل باسعیدو استقرار داد. چندی بعد، آنها نیز به دلیل بدی آب و هوا و نبودن امکانات زندگی مجبور به ترک باسعیدو شدند تأسیسات انگلیسی‌ها در بندر باسعیدو هنوز هم باقی مانده است.

در سال هزار و نهصد و نه میلادی، انگلیسی‌ها مجدداً در بندر باسعیدو، انبارهایی برای سوخت کشتی‌ها ایجاد کردند که در جنگ جهانی دوم مورد استفاده قرار گرفت پس از پایان جنگ جهانی دوم، به فعالیت انگلیسی‌ها در این بندر خاتمه داده شد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، قشم اهمیت بیشتری پیدا کرد، تا این که پس از پایان جنگ تحمیلی، در سال هزار و سیصد و شصت و هشت شمسی به عنوان دومین بندر آزاد ایران شناخته شد و به دنبال آن در سال هزار و سیصد و شصت و نه، این عنوان به تصویب هیأت دولت رسید.

در همین سال فعالیت گمرکی این بندر که یکی از فعال‌ترین مناطق تجاری و صنعتی در خلیج‌فارس و دریای عمان است، آغاز شد بدین ترتیب با فعال‌شدن این بندر، فعالیتهای تجاری ایران با سایر کشورهای همسایه و منطقه گسترش یافت علاوه بر آن، پروژه‌های احداث فرودگاه بین‌المللی قشم و بندرگاه آن، با ظرفیت پذیرش کشتی‌های شصت هزار تنی و نیز طرح اتصال زمینی جزیره قشم به بندرعباس آغاز شد.

جاذبه های دیدنی

آب انبار بی بی‌، آب انبار خربز، چاه پرتقالی ها، شهر قدیمی خربز، تپه کولغان قشم، د بالا تل، نیایشگاه میترا، قلعه قشم

میناب

تاریخ میناب با تاریخ شهر هرمز باستانی در آمیخته است. در حال حاضر خرابه‌های این شهر در نزدیکی شهر میناب قرار دارد و در واقع این شهر جای آن را گرفته است. در سال سیصد و بیست‌ و شش قبل از میلاد، اسکندر مقدونی دریاسالار خود- نئار‌خوس (نئارک) – را از طریق مصب سند رهسپار خلیج‌فارس کرد. وی پس از عبور از سواحل مکران به دهانه رودخانه «آدمیس» در نزدیکی شهر هرمز رسید و مورد استقبال اهالی شهر قرار گرفت و چندین روز در این شهر اقامت کرد.

عده‌ای از مورخان، بنیانگذاری شهر هرمز کهنه را به اردشیر بابکان (پاپکان) ساسانی منسوب می‌دانند؛ در صورتی که چندین قرن پیش از آن سپاه اسکندر در این شهر اقامت داشته است. در حدود سال هزار میلادی یکی از شیوخ عمان به نام محمد برای تصرف خلیج فارس و سواحل آن هجوم آورد و از نارضایتی اهالی هرمزنسبت به حاکم وقت استفاده کرد و بندر هرمز را تصرف کرد.

پس از او، پسر وی به نام سلیمان وسپس فرزندان او حکومت شهر هرمز را به دست گرفتند در سال هزارو سیصد میلادی، جمعی از سواران مغول (نوادگان امیر تیمور گورکانی) به این شهر حمله کردند و خرابی بسیار به بارآوردند. در نتیجه امیر هرمز همراه با مردم شهر، بندر هرمز را ترک کرده و به جزیره هرمز کنونی مهاجرت نمودند و بدین ترتیب حکومت خشکی هرمز به جزیره جرون منتقل شد.

در سال‌های هزار و هفتصد و نودوسه تا هزارو هشتصد چهار میلادی سلطان عمان- سلطان‌ابن احمد- با حمایت انگلیسی‌ها، حاکمیت خود را در گواتر به ناصرخان- حاکم آن ناحیه- تحمیل کرد و نفوذ خود را در سواحل مکران گسترش داد و بدین‌سان سواحل دریای عمان نیز به دست وی افتاد. وی در رویارویی با ایران احتیاط می‌کرد؛ اما سعی کرد تا اداره بندرعباس و میناب را نیز به دست آورد.

در این ایام، آغامحمدخان قاجار به دلیل درگیری‌های داخلی فرصت نکرده بود تا قدرت خود را در جنوب کشور تحکیم نماید. بدین لحاظ جزائر قشم و هرمز تحت کنترل حکومت عمان قرار داشت.

در سال هزار و هشتصد و پنجاه و دو با توافق دولت ایران و عمان عهدنامه‌‌ای تنظیم شد که طی آن، اراضی سواحل و جزیره‌های ایران و شهر میناب مجدداً به مالکیت ایران درآمد. میناب امروزی که تاریخ آن با قدمت تاریخی هرمز قدیمی درآمیخته است، شهری آباد و پررونق است. این شهر یکی از نواحی مستعد کشاورزی استان هرمزگان نیز هست و محصولات جالیزی، مرکبات وخرمای آن بسیار معروف می‌باشد.

جاذبه های دیدنی

قلعه هزاره، رود میناب، امامزاده امیر دیوان

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان