مسأله ی حجاب درمنظر قرآن کریم
امّا در این قسمت برای روشن شدن بیشترمطلب مسأله ی حجاب که از مسایل ضروری درپیش گیری از مفاسد است. در منظر قرآن کریم پرداخته می شود؛ « قرآن کریم درآیه 31 سوره نور به مسأله ی حجاب که از ویژگی زنان است، اشاره فرموده که چند بخش دارد:
اول - (وَ لا یُبدِینَ زِینَتَهُنَّ اِلاّ ما ظَهَرَ مِنها) و زینت و آرایش خود را جز آنچه قهراً ظاهر می شود بر بیگانه آشکار نسازند.
در اینکه منظور از زینتی که زنان، باید آن را بپوشانند و همچنین زینت آشکاری که در اظهار آن مجازند چیست؟ در تفسیر نمونه فرموده اند: زینتهایی که معمولا پنهانی است نباید آشکار سازند هر چند اندام شان نمایان نشود و به این ترتیب آشکار کردن لباسهای زینتی مخصوصی را که در زیر لباس عادی یا چادر میپوشند به نمایان نمودن آن مجاز نیستند، چرا که قرآن از ظاهر ساختن چنین زینتهایی نهی کرده است.و چون در روایات متعدد دیگری زینت ظاهر به انگشتر و سرمه و مانند آن تفسیر شده فهمیده می شود که منظور از زینت باطن نیز خود زینتهایی است که نهفته و پوشیده است.
دوم – حکم دیگر(وَ لیَضرِبنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَی جُیوُبِهِنَّ): آنها باید خمارهای خود را بر سینههای خود بیفکنند.
خُمُر جمع خمار (بر وزن حجاب) در اصل به معنی پوشش است، ولی معمولاً به چیزی گفته میشود که زنان با آن سر خود را میپوشانند (روسری). جیوب جمع جیب (بر وزن غیب) به معنی یقه پیراهن است که از آن تعبیر به گریبان میشود و گاه به قسمت بالای سینه به تناسب مجاورت با آن نیز اطلاق میگردد. از این جمله استفاده میشود که زنان قبل از نزول آیه، دامنه روسری خود را به شانهها یا پشت سر میافکندند، به طوری که گردن و کمی از سینه آنها نمایان میشد، قرآن دستور میدهد روسری خود را بر گریبان خود بیفکنند تا هم گردن و هم آن قسمت از سینه که بیرون است مستور گردد.
سوم - حکم مواردی را که زنان میتوانند در آنجا حجاب خود را بردارند و زینت پنهان خود را آشکار سازند با این عبارت شرح میدهد: آنها نباید زینت خود را آشکار سازند مگر (در دوازده مورد):
1 - (اِلاّ لِبُعوُلَتِهِنَّ) شوهرانشان
2 - (اَو آبَائِهِنَّ) پدرانشان
3 - (اَو آبَاءِ بُعوُلَتِهِنَّ) پدران شوهرانشان
4 - (وَ اَبنَائِهِنَّ) پسرانشان
5 - (اَو اَبنَاءِ بُعوُلَتِهِنَّ) پسران همسرانشان
6 - (اَو اِخوَانِهِنَّ) برادرانشان
7 - (اَو بَنِی اِخوانِهِنَّ) پسران برادرانشان
8 - (اَو بَنِی اَخَواتِهِنَّ) پسران خواهرانشان
نکته؛ از آنجا که استثنای پسر برادر و پسر خواهر نشان میدهد که عمه و خاله انسان نسبت به او محرمند روشن میشود که عمو و دائی یک زن نیز بر او محرم میباشند و به تعبیر روشن تر محرمیت دو جانبه است، هنگامی که از یکسو فرزندان خواهر و برادر انسان بر او محرم شدند، طبیعی است که از سوی دیگر و در طرف مقابل عمو و دائی نیز محرم می باشند
9- (اَو نِسائِهِنَّ) یا زنان هم کیش «مسلمه»
10-(اَو مَا مَلَکَت اَیمَانِهِنَّ) بردگانشان (کنیزانشان)
11- (اَوِ التّابِعِینَ غَیرِ اُولِی الإربَةِ مِنَ الرِّجَال)پیران و اشخاصی که تمایلی به زن ندارند (افراد سفیه و عقب مانده ذهنی که میل جنسی در آنها وجود ندارد)
12 - (اَوِ الطّفلِ الّذِینَ لَم یَظهَروُا عَلَی عَوراتِ النّسَاء)و کودکانی که از عورات زنان (امور جنسی) آگاه نیستند، البته اطفالی که به سنی رسیدهاند که این تمایل و توانایی در آنها بیدار شده باید زنان ودختران مسلمان حجاب را در برابر آنها رعایت کنند.» عده ای دیگر از محارم، محارم رضاعی هستند؛ که از آن جمله است مادر رضاعى و خواهر رضاعى و ازدواج با آنها نیز حرام است، این تحریم در سیاق بیان محارم نسبى همچون مادر و خواهر آمده است که دلالت بر آن دارد که خویشاوندى رضاعی و شیر دادن همچون خویشاوندى نسبی است، بنابر این آنچه به وسیله خویشاوندى نسبى حرام مىشود، بهواسطه خویشاوندى رضاعى نیز حرام مىگردد، که این پس آن است که جسم او از شیر این زن رشد کند، و چنان که در احادیث شریف آمده است استخوان او محکم وگوشت او بروید و این، به فتوای مراجع تقلید، پس از پانزده بارشیر دادن یا پس از یک شبانه روز شیرخوارگى تحقق مىیابد.(95)از اسباب محرمیت ازدواج یا پیوند زناشویی شرعی است که بعد از محرمیت زن و شوهر، عده ای دیگر نیز با آن دو محرم می شوند مثل پدر شوهر، مادر زن، فرزندان شوهر و بالعکس و ..... که به تفصیل طبق آیات قرآن توضیح داده شد و ازدواج با آنان نیز حرام است،« و در همه اسباب محرمیّت، همسران هر یک از پدر هرچه بالا رود، و پسر هرچه پایین آید، چه از روى نسب باشد یا رضاع، عقد دائم باشد یا متعه، به مجرد عقد، حتى اگر دخولى صورت نگرفته باشد بر دیگرى ازدواج با او حرام می گردد و در این رهگذر در زوجین و پسر و پدر تفاوتى نیست.(96)
چهارم- و حکم پایانی را چنین بیان میکند: (وَ لا یَضرِبنَ بِاَرجُلِهِنَّ لِیُعلَمَ مَا یُخفِینَ مِن زِینَتَهِنَّ)آنها به هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانی شان دانسته شود (و صدای خلخالی که بر پا دارند به گوش رسد). آنها در رعایت عفت و دوری از اموری که آتش شهوت را در دل مردان شعلهور میسازد و ممکن است منتهی به انحراف از جاده عفت شود، آنچنان باید دقیق و سختگیر باشند که حتی از رساندن صدای خلخالی را که در پای دارند به گوش مردان بیگانه خود داری کنند، و البته به طریق اولی عوامل مختلفی را که دامن به آتش شهوت جوانان میزند مانند نشر عکس-های تحریک آمیز و فیلم های اغوا کننده و رمّان ها و داستان های جنسی را نخواهد داد.و امروزه در استفتاءات مختلف از مراجع بزرگوار این گونه سؤالات زیاد پرسیده می شود به بعضی از این سؤالات توجه نمایید:
سؤال: نامه نگارى با نامحرم و طرح مسایل عشقى یا شهوانى در نامه چه حکمى دارد؟
جواب: از هر کارى که موجب مفسده است اجتناب شود.
سؤال: آیا نگاه کردن به عکس کسانى که براى انسان جالب است اشکال دارد؟
جواب: نگاه کردن به هر عکسى به قصد لذت حرام است، خواه عکس مرد باشد یا زن، محرم باشد یا نامحرم، عکس انسان باشد یا غیر آن (از این حکم عکس همسر استثنا است).(97)
سؤال: نگاه به تصویر زن ها و مردها که از تلویزیون و سینما پخش مى شود چگونه است؟
جواب: فیلمى که به طور مستقیم پخش مى شود، حکم انسان زنده را دارد و اگر به طور غیر مستقیم پخش مى شود حکم عکس را دارد. (98)
آیة الله خامنه اى: بنابر احتیاط واجب در پخش مستقیم به زنان بى حجاب نگاه نشود.(99)
سؤال: آیا نگاه کردن به عکس هاى زنان برهنه و مانند آن چطور و آیا دیدن فیلم هاى جنسى، بدون شهوت جایزاست؟ جواب: از آن جا که نگاه به تصویرهاى مبتذلى که محرک شهوت است، غالباً از نگاه شهوانى جدا نیست، لذا به عنوان مقدمه ى ارتکاب گناه، حرام مى باشد.(100)
سؤال: آیا نگاه کردن به فیلم هاى مستهجن و ماهواره اى براى مردان و زنان، بدون لذت و ریبه، جایز است؟
جواب: استفاده کردن از فیلم هاى فوق که به منظور انحراف، تدارک دیده شده، جایز نیست.(101)
سؤال: استفاده از ماهواره و برنامه هایى که توسط دولت هاى غربى و سایر کشورها تهیه مى شود، براى اطلاع از برنامه هاى علمى و قرآنى چگونه است؟
جواب: استفاده ى مذکور گرچه فى نفسه منعى ندارد، مگر آن که برنامه هایى که به واسطه ى ماهواره پخش مى شود که محصول کشورهاى غربى و یا اکثر کشورهاى مجاور است، غالباً مشتمل بر تعلیم افکار ضالّه و وارونه جلوه دادن حقایق است، علاوه بر آن که مشتمل بر برنامه هاى لهو و فساد مى باشد؛ حتى مشاهده ى برنامه هاى علمى و یا قرآنى آن هم چه بسا سبب وقوع در فساد و ابتلا به حرام مى شود، لذا شرعاً استفاده از گیرنده ها براى مشاهده ى این نوع برنامه ها حرام است، مگر آن که برنامه هاى علمى محض و یا تماماً قرآنى و مانند آن باشد و دیدن آن ها مستلزم فساد و یا ابتلا به هیچ عمل حرام دیگرى نباشد.(102)امّا آنچه غرب برای افکار عمومی و خصوصاً جوانان تبلیغ می نماید آزادیِ زیبا در لاقیدی و بی بندوباری است ولی آن روی سکّه که زشتی ها و بیماری هاست، را هرگز نشان نمی دهد « و افکار و تبلیغات این گونه است که در قرن متمدّن زن و مرد می توانند آزادانه و بدون هیچ قید و شرطی و بدون دخالت قوانین معمول مذهبی با هم زندگی زناشویی داشته باشند. و بخصوص در سوئد اغلب مردان با استفاده از این روش از ازدواج رسمی خودداری کرده و به صورت غیر رسمی بدون هیچ تعهّد و قید و بند ازدواج می نمایند؛طبق گزارش مرکز آمار در سال 1987 احتمال جدایی در ازدواج های غیر رسمی بیش از سه برابر ازدواج های رسمی بوده است و 50% از بچه ها در خانواده های غیر رسمی متولد می شوند، بدتر از آن این که در 85% این طلاق ها عهده دار نگه داری بچه یا بچه ها زنان هستند که گاه 2 تا 3 فرزند از مردان مختلف دارند و بعد از آن نیز پیدا کردن مرد دیگر برای زندگی که طول مدت آن نامعلوم است رقابتی شدید با زنان دیگر در جذب مردان دارند، باید وارد شوند.در این نوع زندگی ها، اغلب زنان زودتر از سنین واقعی خود شکسته و فرتوت (بیمار) می شوند، بخصوص با بالارفتن سن در جوّی که آزادی های بدون مرز جنسی، زنان را به آسانی به صورت کالای مصرفی در دست مردان قرار داده، و از طرفی این گونه آزادی ها موجب سوء استفاده ناپدری از دختران و حتی پسران شده است.که در پی آن افزایش روز افزون اعتیاد، مصرف مشروبات الکلی، داروهای خواب آور و آرام بخش و... از ناراحتی-های موجود، در زنان شده است.با مطرح شدن آزادی مسایل جنسی در غرب؛ بحران اجتماعی در بین زنان پیش آمده که عبارت است از: پوشیدن هرگونه لباس، آرایش ظاهری و هر نوع معاشرت با هر مردی و همچنین آزادی همجنس بازی و لذایذ کوتاه مدّت آن، دختران جوان و زنان بی تجربه و بی ثبات و فاقد اعتقادات مذهبی و هوسران را به سرعت جذب نموده است. که وسیله ی عیش و نوش در دست مردان قرار داده است.امّا زنان برای اینگونه آزادی ها و روابط نامشروع تلاش می کردند و از هر فرصتی بهره می بردند و این حقیقت را نادیده گرفته بودند که به تدریچ با بالارفتن سن زنان، دور و بر آنان از مردان علاقه مند کاسته می شود و رقابت با دختران و زنان جوان تر و زیباتر سخت تر می گردد. و برگ برنده در دست مردان و حتی مردان با سنّ بالاتر است، چرا که به خاطر تمکّن مالی خود می توانند ارتباط و همزیستی و استفاده و بهره-وری از زنان جوان تر را برای خود فراهم بیاورند.امروزه در سوئد و بسیاری از کشورهای غربی، زنان در سنّ 40 سالگی به مرحله ای می رسند که به بحران 40 سالگی معروف است و در این سن، دچار فشار عصبی و نگرانی از دست دادن شوهر و یا مردان دوست خود می شوند که مجذوب دختران و زنان جوان تر شده و آنها را رها می نمایند.افزایش سقط جنین در چنین زنانی بسیار زیاد است، هرچند امروزه وسایل و طرق گوناگون برای جلوگیری از بارداری در اختیار زنان و دختران حتّی درسنّ نوجوانی قرار داده می شود، باز سقط جنین یک بحران است! چرا که به خاطر رقابت های سخت زنان و دختران خصوصاً دختران نوجوان برای جذب پسر یا مرد مورد علاقه «خصوصاً ثروتمند» حاضر به تن دادن به هر گونه شهوت رانی و استفاده جنسی می شوند و چون هیچ احساس مسئولیّتی از طرف مردان و پسران در برابر بارداری این گونه دختران و زنان وجود ندارد. از طرف مردان هیچ گونه پیش گیری از باردار نمودن زنان و دختران نیست.(103)
اقرارغربی ها به ضرورت عفت و پاکدامنی
خانم هیلاری کارلیپ در کتاب خود به نام «قدرت دختران » می نویسد: رفتارهای خشونت آمیز بر علیه دختران از جمله مزاحمت های جنسی، اذیت و آزار روانی و آزار جنسی و کلامی و تجاوز به عنف هر روزه صورت می گیرد.و مزاحمت های جنسی نگرانی های روزانه آنان محسوب می گردد و بیشتر دختران حتی برای قدم زدن در خیابان احساس امنیّت نمی کنند.امّا شیلت« نویسنده دیگر» با اشاره به امنیت خیابانی زنان در گذشته می گوید: محترم شمردن پاکدامنی به زنان نیرو می بخشد. او رهایی از مزاحمت های جنسی را نتیجه مستقیم ارزش قائل شدن برای عفاف زنان در جامعه بر می شمارد(104).ترولوپ«رمّان نویس» در کتاب زندگی نامه خود می گوید:از دلیل های نویسنده شدنش این بود که به مردان صداقت بیاموزد و به دختران بیاموزد، که عفت گوهری است که ارزش محافظت دارد.(105)و این ها همه نتیجه آزادی های بی حد و حساب در روابط و ثمره بی حجابی در غرب است، که فشار آنها بر دولت های اسلامی خصوصاً جمهوری اسلامی ایران برای آلوده نمودن جوانان و نوجوانان پاک و معصوم و جلوگیری از پیشرفت روزافزون آنها در سایه عفّت و حجاب است. امّا بعد از نگاه، ازعوامل دیگر تحریک شدن به زنا، خلوت نمودن با نامحرم است، که تأثیری زیادی در تحریک به گناه دارد، درحدیث وارد شده است؛ شیطان به حضرت موسی(علیه السلام) گفت: ای موسی! با زنی که بر توحلال نیست خلوت مکن؛ که هرکس چنین کند، من خودم برای گمراه نمودن او حاضر می شوم، و آن را به یارانم واگذار نمی کنم.(106) به قدری این خلوت ها می تواند خطرآمیز باشد که در رساله مراجع تقلید آمده است: بودن زن و مرد نامحرم در جای خلوت، جایز نیست و همچنین نمازخواندن دو نامحرم به تنهایی در خانه ای که کسی نمی تواند درآن وارد شود جایز نیست(107)، یعنی آنها نیز از وسوسه های شیطان در امان نیستند، حتی در بعضی از روابط با محارم که احتمال ایجاد تحریک می باشد باید از بعضی رفتارها خود داری نمود چرا که یکی از توطئه های غرب، توسعه و سازماندهی روابط نامشروع و زنای محارم (انست) بین خواهر و برادر و پدر و دختر است که به شدّت در سایت های فحشا و حتی در گوشی های تلفن همراه بر روی آن تبلیغ می کنند. که در شرع مقدّس به شدّت با آن برخورد شده و حکم آن اعدام است. همچنین صحبت با نامحرم خصوصاً صحبت های عاشقانه و عشوه گرانه شرعاً حرام است و در احکام و سؤال و جواب های شرعی نیز آمده است:
سؤال: صحبت کردن مرد با نامحرم بدون لذّت و احتمال گناه چگونه است؟
جواب: صحبت کردن با نامحرم در غیر مورد ضرورت، مکروه است، خصوصاً اگر مخاطب، جوان باشد.(108)
سؤال: اگر انسان با رعایت موازین اسلامى، باز هم در شرایطى به واسطه ى صحبت کردن با نامحرم، مثل دانشجوى هم-کلاسى، در خودش احساس تغییر و لذّت کند اشکال دارد؟
جواب: اگر مردى بداند چنانچه با نامحرمى صحبت کند به گناه خواهد افتاد، نباید با او صحبت کند، خواه زن به گونه اى صحبت کند که مرد را به گناه بیندازد یا درباره ى مطلبى صحبت کند که مرد به گناه بیفتد.(109)
سؤال: آیا سخن گفتن و شوخى نمودن با زن نامحرم حرام است؟
جواب: صحبت کردن با هر کسى درباره ى هر چیزى از روى شهوت و لذت جایز نیست (مگر با همسر(110)
سؤال: سخن گفتن زن ها با مرد نامحرم چه حکمى دارد؟
جواب: خانم ها مى توانند با نامحرم صحبت کنند، مشروط بر آن که:
1. به قصد لذّت و ریبه نباشد
2. صداى خود را ترقیق و تلطیف نکنند
3. خوف افتنان(فتنه گناه) نباشد.
سؤال: آیا هم صحبت شدن زن ها با مرد نامحرم بدون قصد لذّت اشکال دارد
جواب: صحبت کردن خانم ها با نامحرم به غیر ضرورت مکروه است.(111)
سؤال: برخى از خانم ها در صحبت با دیگران بسیار با نرمى صحبت مى کنند؟ لطفاً حکم آن را بیان کنید؟
جواب: خانم ها نباید در هنگام صحبت کردن با نامحرم، صداى خود را رقیق و نازک کنند، به گونه اى که اگر در دل مخاطب مرضى باشد، او را به خود جلب کند. اگر چه درباره ى مطالبى عادى صحبت کنند.(112)
و از دیگر مبادی ورود شیطان و عوامل زنا تماس بدنی با نامحرم است هر چند به قدر دست دادن باشد، چه بسا بسیاری از زناها و فحشاها از یک ارتباط بدنی مختصر و ریخته شدن قبح آن بوده است.
سؤال: تماس بدنى زن و مرد نامحرم چه حکمى دارد؟
جواب: هر کسى که نگاه کردن به او جایز نیست، تماس بدنى با او نیز جایز نیست و هرگونه لمس کردن بدن با هر عضوى باشد، حرام است و باید از آن اجتناب کرد، مگر از روى لباس بدون قصد لذت و ریبه.
سؤال: آیا دست دادن با نامحرم جایز است؟ در صورتى که بدون قصد لذت و ریبه باشد؟
جواب: جایز نیست مگر از روى لباس، و در این صورت، بنا بر احتیاط، نباید دست او را بفشارد.
سؤال: ما در محیط دانشگاه کشورهاى غربى، هنگام برخورد با اساتید زن یا دانشجویان دختر، ناگزیر از مصافحه (دست دادن) هستیم، و گرنه حمل بر سوء ادب دانشجویان مسلمان مى شود، تکلیف چیست؟
جواب: لازم است به آن ها تفهیم کنید که عدم مصافحه با زن نامحرم، ناشى از سوء ادب نیست، بلکه معلول عقیده ى اسلامى و تعهّد به احکام آن است.(113)
آثاروپیامدهای دنیوی واخروی زنا
از آثار و پیامدهای مهمّ زنا، در رفتارهای شخصی و اجتماعی؛ می توان به آثار سوئی همچون عدم ازدواج و تشکیل خانواده توسط جوان و به طور کلّی فرد آلوده و گسترش فحشا در جامعه به واسطه بالا رفتن سن و عدم ارضای صحیح غریزه جنسی اشاره نمود، وآثار سوء آن در قیامت هم که یک دسته از خالدین در جهنم زناکاران هستند. ازدیگر آثار آن، ازبین رفتن غیرت مرد و عفّت زن است چرا که مرد با عمل منافی با عفّت خود نسبت به خانواده اش (خواهر، دختر، همسر) بی-اهمیت شده و چه بسا از خطای آنان به راحتی گذشته و حتی مشوّق بی عفّتی آنها شود، مانند آنچه که امروز گریبان غرب را گرفته است،
روش برخورداسلام
قرآن روش برخورد با زنا و مرد و زن زناکار را اینگونه بیان می نماید:«الزّانِیَةَ وَ الزّانِی فَاجْلِدوُا کُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِأةَ جَلدَة» زن و مرد زناکار را، هر یک صد تازیانه بزنیدو برای تاکید بیشتر اضافه میکند؛ «وَلا تَاخُذکُم بهِمارَأفَةً فی دِینِ الله اِنْ کُنتُم تُؤمِنونَ بِاللهِ وَ الیَومَ الاخِر»(114) هرگز نباید در اجرای این حد الهی گرفتار رأفت (و محبت کاذب و دروغین) شوید، اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید، در پایان این آیه به نکته دیگری برای عبرت دیگران و توبیخ سخت زناکار میفرماید «وَ لیَشهَد عَذابَهُما طَائِفَةً مِنَ المُؤمِنین»(115) و باید گروهی از مؤمنان حضور داشته باشند و مجازات آن دو را مشاهده کنند. « در واقع این آیه مشتمل بر سه دستور است:
1 - حکم مجازات زنان و مردان آلوده به فحشاء
2 - تاکید بر این که در اجرای این حد الهی گرفتار محبّت ها و احساسات بی مورد نشوید، احساسات و محبّتی که نتیجهای جز فساد و آلودگی اجتماع ندارد
3 - دستور حضور جمعی از مؤمنان در صحنه مجازات است چرا که هدف تنها این نیست که گناه کار عبرت گیرد، بلکه هدف آن است که مجازات او سبب عبرت دیگران هم شود و به تعبیر دیگر: با توجه به بافت زندگی اجتماعی بشر، آلودگی های اخلاقی در یک فرد ثابت نمیماند، و به جامعه سرایت میکند، برای پاک سازی باید همانگونه که گناه برملا شده مجازات نیز برملا گردد.و به این ترتیب اساس پاسخ این سؤال که چرا اسلام اجازه میدهد آبروی انسانی در جمع بریزد روشن میشود، زیرا مادام که گناه آشکار نگردیده و به دادگاه اسلامی کشیده نشده است خداوند ستّار العیوب راضی به پرده دری نیست اما بعد از ثبوت جرم و بیرون افتادن راز از پرده استتار، و آلوده شدن جامعه و کم شدن اهمیت گناه، باید به گونهای مجازات صورت گیرد که اثرات منفی گناه خنثی شود و بزرگی و زشتی گناه به حال نخستین باز گردد.»(116) از آنجا که در آیه مورد بحث سخن از مجازات زن و مرد زناکار در میان است، به همین مناسبت سؤالی پیش میآید که ازدواج مشروع با چنین زنان چه حکمی دارد؟ آیه سوم این سؤال را چنین پاسخ میگوید:« الزّانِی لا یَنکِح الاّ زانِیَة اَو مُشرِکَة و الزّانِیَة لا یَنکحُها الاّ زانٍ اَو مُشرکٍ» مرد زناکار جز با زن آلوده دامان یا مشرک و بی ایمان ازدواج نمیکند، همان گونه که زن آلوده دامان جز با مرد زانی یا مشرک نباید ازدواج کند« وَحُرّمَ ذلکَ علَی المُؤمِنین»(117) و این کار بر مؤمنان تحریم شده است. در اینکه این آیه بیان یک حکم الهی است، یا خبر از یک قضیه خارجی و طبیعی؟ در میان مفسران گفتگو است: بعضی معتقدند آیه تنها یک واقعیت عینی را بیان میکند که آلودگان همیشه دنبال آلودگان میروند، و همجنس با همجنس پرواز میکند، اما افراد پاک و با ایمان هرگز تن به چنین آلودگی ها و انتخاب همسران آلوده نمیدهند، و آن را بر خویشتن تحریم میکنند، شاهد این تفسیر همان ظاهر آیه است که به صورت جمله خبریه بیان شده. ولی گروه دیگر معتقدند که این جمله بیان یک حکم شرعی و الهی است مخصوصاً میخواهد مسلمانان را از ازدواج با افراد زناکار باز دارد، چرا که بیماریهای اخلاقی همچون بیماریهای جسمی غالبا واگیردار است.(که امروزه همه می دانند بیماری هایی همچون ایدز، هپاتیت و بیماری های مختلف از همین تماس های نامشروع بین زنان و مردان بی-بندوبار و بویژه زنان فاحشه منتقل می شود) و از این گذشته این کار یک نوع ننگ و عار برای افراد پاک محسوب میشود، بعلاوه فرزندانی که در چنین دامان های لکهدار یا مشکوکی پرورش مییابند سر نوشت مبهمی دارند. روی این جهات اسلام این کار را منع کرده است. شاهد این تفسیر جمله (وَحُرّمَ ذلکَ علَی المُؤمِنین) است که در آن تعبیر به تحریم شده. و شاهد دیگر روایات فراوانی است که از پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و سایر پیشوایان معصوم (علیهمالسلام) در این زمینه رسیده و آن را به صورت یک حکم تفسیر کردهاند. حتی بعضی از مفسران بزرگ در شأن نزول آیه چنین نوشتهاند: مردی از مسلمانان از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اجازه خواست که با ام مهزول ( زنی که در عصر جاهلیت به آلودگی معروف بود و حتی پرچمی برای شناسایی بر در خانه خود نصب کرده بود) ازدواج کند، لذا آیه فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت که مرد مسلمان حق ازدواج با چنین زنان آلوده ای را ندارند.(118) «ضمناً باید توجه داشت که عطف مشرکان بر زانیان در واقع برای بیان اهمیت مطلب است، یعنی گناه زنا هم طراز گناه شرک است، چرا که در بعضی از روایات نیز وارد شده که شخص زناکار در آن لحظهای که مرتکب این عمل میشود از ایمان باز داشته میشود چرا که به فرموده پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شخص هنگام ارتکاب این عمل، ایمان را از او بیرون میآورند همانگونه که پیراهن را از تن! امّا آنچه در آیه فوق در مورد حدّ زنا ذکر شده، یک حکم عمومی است که موارد استثنایی هم دارد از جمله زنای محصن و محصنه است که حدّ آن با تحقق شرایط، اعدام است.منظور از محصن مردی است که همسری دارد و همسرش در اختیار او است، و محصنه به زنی میگویند که شوهر دارد و شوهرش نزد او است، هر گاه کسی با داشتن چنین راه مشروعی باز هم مرتکب زنا بشود حدّ او اعدام میباشد، شرایط و کیفیت اجرای این حکم در کتب فقهی مشروحاً آمده است، همچنین زنای به عنف و جبر که حکم آن نیز همین است.»(119) زنا و اعمال منافی با عفّت از مبادی ورود شیطان در جان آدمی و تسخیر اوست و حتی با این حربه( که مقابله با آن از سخت ترین مراحل خودسازی است) برای اغفال بزرگان وعبّاد زمان وحتی پیامبرانی همچون یوسف وارد می شده است و لذا مبارزه و صرف نظر نمودن از آن، بالاترین ارج و قرب ها را دارد، و وارد شدن در آن از بدترین مهلکه هاست قرآن می فرماید:« وَ لا تَقرَبوُا الزِّّنی اِنَّه کانَ فَاحِشَةً وَ سَاءَ سَبیلاً »(120)در تفسیر المیزان در ذیل این آیه آمده است:این آیه از زنا نهی میکند و در حرمت آن مبالغه کرده است، چون نفرموده این کار را نکنید، بلکه فرموده نزدیکش هم نشوید، و این نهی را چنین تعلیل کرده که این عمل فاحش است، و زشتی و فَحش آن صفت لاینفک و جدایی ناپذیر آن است، به طوری که در هیچ فرضی از آن جدا نمیشود، و با تعلیل دیگر که فرمود: «و سَاءَ سَبیلا» فهماند که این روش، روش زشتی است که به فساد جامعه، آن هم فساد همه شؤون اجتماع منجر میشود، و به کلّی نظام اجتماع را مختل ساخته و انسانیت را به نابودی تهدید میکند، و در آیهای دیگر در عذاب مرتکبین آن نیز مبالغه نموده و در ضمن صفات مؤمنین فرموده: وَ لا یَزنوُنَ وَ مَن یَفعَل ذلِکَ یَلقَ أثَاماً * یُضَاعَف لَه العَذابُ یَومَ القِیامَة وَ یَخلُد فِیهِ مُهاناً * اِلاّ مَن تَابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صَالِحاً.(121) آنان زنا نمیکنند، و هر کس آن را انجام دهد سزایش را دریافت خواهد کرد. برای او در روز قیامت عذاب دو چندان میشود و پیوسته در آن خوار میماند، مگر کسی که توبه کند و ایمان آورد و کار شایسته کند. پس خداوند بدی هایشان را به نیکی ها تبدیل میکند، و خدا همواره آمرزنده و مهربان است.(122) و درآخر تأکید می نماید: و هر کس توبه کند و کار شایسته انجام دهد، در حقیقت به سوی خدا باز میگردد. دراین رابطه امام صادق (علیه السلام) در ضمن حدیث طولانى فرمود: در میان بنى اسراییل ، روزى شیطان ، عابدى را گول زد، به طورى که او را واداشت که به درخانه یک زن بدکاره اى برود و با او زنا کند، آن زن (که سیمای عابد بیچاره رادید) به او گفت: ترک گناه آسان تر از درخواست توبه است، وانگهى چنین نیست که هر توبه اى قبول شود (همین دو کلمه باعث شد که آن ) عابد از تصمیم خود منصرف شد، و اتفاقا همان شب ، آن زن بدکاره مرد، وقتى که صبح شد، دیدند بر بالاى در خانه او نوشته شده اِحضِروُا فُلانَه فَاِنَّها مِن اَهلِ الجَنَّة ( حاضر بشوید به خانه فلان زن ، (و جنازه او را بردارید) او اهل بهشت است. مردم در شک و تردید قرار گرفتند و سه روز جنازه او را از روى شک برنداشتند، خداوند به پیامبرى از پیامبران بنى اسرائیل ، - که همان موسى (علیه السلام) بود - وحى کرد که کنار جنازه آن زن حاضر شو و بر آن نماز بخوان و به مردم دستور بده بر جنازه او نماز بخوانند، من او را بخشیدم ، و بهشت را بر او واجب نمودم به خاطر اینکه فلان بنده مرا از گناه و آلودگى ، منصرف ساخت.(123)این تأکید های فراوان نه تنها در قرآن بلکه در همه شریعت-های الهی بوده و هست ولی امروزه کسانی که مدّعی پیروی از حضرت عیسی و موسی(علیهماالسلام) هستند، مروّج زشت-ترین اعمال جنسی در دنیای غرب هستند و به نام آزادی تمام اصول انسانی را زیر پا قرار داده اند، و البته از آثار و پیامدهای بی بندوباری نیز مصون و در امان نمانده اند و گریبان خودشان را نیز گرفته است، «هرج و مرج در روابط جنسی در غرب موجب انواع بیماری های جسمی و روحی شده است که می توان آنها را این گونه بیان کرد، بیماریهای جسمی عبارتند از: گسترش انواع امراض مقاربتی به سبب عدم توجّه در روابط زناشویی و تواتر عمل جنسی بین افراد مختلف و متفاوت که موجب انتقال این بیماری ها به بخش قابل توجهّی از جامعه شده است . در دهه ی1980 بی بند وباری جنسی در آمریکا موجب شده است از میان 400 نوع بیماری مقاربتی لاعلاج 20 میلیون زن و مرد آمریکایی را به کام خود فرو برد.سقط جنین که به خاطر زمینه های اجتماعی و اقتصادی بسیاری از زنان بدان تن می دهند و سپس ناگزیر از تحّمل عوارض طاقت فرسای آن هستند، امّا بیماری های روحی و روانی:
1. بیماری روانی کودکان؛ ناشی از تغییر و بحران مکرّر در روابط والدین از جمله تغییر مداوم جایگزین های پدر و مادر (به واسطه طلاق و ازدواج های رسمی و غیر رسمی)
2. بیماری عصبی زنان و مردان، ناشی از بی بندوباری جنسی و از خود بیگانگی افراد جامعه خصوصاً زنان.(124)
روشهای غیرطبیعی
الف. همجنس بازی
چنانچه منابع تاریخی و اسلامی به آن پرداخته اند، ریشه اصلی پیدایش آن میان قوم لوط، بوده است و قبل از قوم لوط در هیچ قومی سابقه نداشته است که در قرآن می فرماید: «وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَکُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمینَ»(125)همجنس بازی، یک نوع بیماری است که بیشتر مواقع به صورت تدریجی در انسان شروع می گردد، ابتدا به واسطه عدم مراقبت والدین از خلوت کودک با همسالان خود و سپس به عنوان یک راه لذت جویی انحرافی به وجود می آید، ازآنجایی که کودک با همسالان و دوستان خود از یک راحتی و امنیت برخوردار است، اگر این انحراف در یکی از آنها بوجود بیاید به راحتی آن را مطرح و زمینه لذّت خواهی از همدیگر بوجود آمده و اگر چه در ابتدای امر، فقط برای سرگرمی و نوعی بازی با همدیگر بروز می نماید ولی با ادامه این مسایل زمینه انزال و بلوغ کامل جنسی را فراهم می-نماید، که آنقدر این بیماری می تواند پیشرفت، نماید که اصلاً شخصِ مبتلا، تن به ازدواج ندهد و یا حتی با ازدواج دست از عمل انحرافی خود برنداشته و حتی از همجنس بازی بیش از عمل جنسی با همسر خود لذّت ببرد. این مسأله هم در بین زنان و هم در بین مردان اتفاق می افتد، امّا در بین مردان لواط نامیده می شود و در بین زنان سحق.
بین مردان ( لواط)
لواط عبارت است از جمع شدن دو مذّکر و وارد کردن آلت یکی در دبر «پشت» دیگری و امروز هرگونه عشق بازی دو مذکّر و لذّت خواهی از همدیگر را همجنس بازی می گویند. « در زمان بلوغ، در بیضه ها دو نوع هورمون ترشح می شود، استروژن(هورمون زنانه) و اندروژن(هورمون مردانه) اگرجنس نر از طریق همجنس اطفاء شهوت نماید، هورمون مردانه تقویت می شود و علاقه زیادی به مردان پیدا می کند و اگر از طریق جنس مادّه فقط ارضاء شود، هورمون استورژن در او تقویت شده و به همین نسبت علاقه او به زن زیاد می شود.(126) » لواط که در دین اسلام منکر بسیار بزرگی شمرده شده، از جمله گناهان کبیره است و خداوند عقوبت های دنیوی و اخروی زیادی برای آن قرار داده است که به بررسی آیات قرآن و روایات معصومین در این مبحث پرداخته می شود:آیات قرآنی:« وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَکُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمینَ»(127) و لوط را فرستادیم که به قوم خود گفت: «آیا عمل زشتی که پیش از شما هیچ کس بدان مبادرت نکرده بجای می آورید، در ادامه فرمود: شما زنان را ترک کرده و با مردان سخت شهوت رانی می کنید آری شما قومی فاسد و نابکارید(مسرفید). آیه بعدی نیز اشاره دیگری به همین داستان دارد:« وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفاحِشَةَ وَ أَنْتُمْ تُبْصِرُونَ»(128) و لوط زمانی که که به قوم خود گفت: آیا شما با آنکه بصیرت و آگاهی به عمل زشت خود دارید باز مرتکب چنین کار منکری می شوید و در ادامه فرمود: آیا این عمل زشت را با مردان انجام می دهید؛ و زنان را رها کرده اید شما مردمی جاهل و نادان هستید. دراین آیه حضرت، آنها را به خاطر 2 امر سرزنش می نماید:یکی داشتن قبح عمل لواط و دیگری ترک کردن زنان و عدم توجه به آنها و از این آیه هم این مطلب استفاده می شود که اینان راه طبیعی اِعمال غریزه جنسی و شهوت را که همان بهره گیری از زنان و ازدواج بوده رها کرده و به عمل همجنس بازی روی آورده اند.و در آیه دیگراشاره به ریخته شدن قبح عمل به واسطه انجام این گناه در کنار همدیگر می نماید: «وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَکُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمینَ»(129) و لوط زمانی که به قوم خود گفت: آیا شما به عمل زشتی که هیچ کس در عالم پیش از شما مرتکب نشده روی آورده اید. و در ادامه اشاره نمود که شما به شهوت خلوت کردن با مردان روی آورده و راه آنرا «منظور راه صحیح ارضاء» را قطع کرده و در مجامع خود بدون هیچ دخالتی بکار قبیح خود می پردازید و قوم لوط به طعنه گفتند: اگر راست می گویی عذاب خدا را بر ما نازل کن!پس از بررسی این آیات به چند نکته تفسیری در مورد آنها(قوم لوط) توجّه نمایید؛قال رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) «اِنَّ أخوَفَ ما أَخافُ عَلی اُمَّتی مِن عَمَلِ قَوم لوطٍ»(130)بیشترین چیزی که برای اُمَّتم از آن می ترسم عمل قوم لوط است.و این یک اعلام خطر از طرف آن حضرت برای همه امّت در همه ی زمان ها و من جمله زمان حاضر بوده است. در روایت دیگری امیر مؤمنان (علیه السلام) فرمودند: ما أمکَنَ أحَدٌ مِن نَفسِه طائِعاً یُلعَبُ به اِلّا أَلقَی اللهُ عَلَیهِ شَهوَةَ النّساء(131)هرکس(هرمردی) که با میل و رغبت اجازه دهد که با او بازی شود، خداوند شهوت زنان را در او قرار می دهد، و در حدیث دیگری آنها مورد لعن قرار گرفته اند؛ قال رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم): أَلا لَعنَةُ الله و المَلائکَةِ و النّاسِ اَجمَعین عَلی ناکِحِ یَدِه و عَلی مَن اتَی الذُّکرانَ مِن العالَمین(132) هان! لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم به کسی که خود ارضائی کند و بر کسی که به غلام-بارگی(لواط) روی آورد. و درباره اثر این عمل در برزخ رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند:«مَن یَعمَل مِن اُمَّتی عَمَلَ قَومِ لوطٍ ثُمَّ یَموتُ علی ذالک فَهُوَ مُؤَجَّلٌ اِلی أَن یُوضَعَ فی لَحَدِه فَاِذا وُضِعَ فیه لَم یَمکُث اَکثَرَ مِن ثَلاثٍ حَتّی تَقذِفَهُ اَلاَرَض اِلی جُملَةِ قومِ لُوطٍ المُهلَکیِن فَیُحشَرَ مَعَهُم»(133) هر فردی از امّت من کار قوم لوط را انجام دهد و بر این کار بمیرد، مهلت داده شده تا در لحد گذاشته شود، زمانی که در لحد گذاشته شد، بیش از سه روز نمی گذرد که زمین او را به میان قوم هلاک شده لوط پرت می کند و در روز قیامت با آنها محشور می شود. و در تعبیری زیبا امام رضا(علیه السلام) علّت تحریم آن را این گونه بیان می فرماید:«عِلَّةُ الذُّکران والأناث لِلأناث، لِمارُکَّب فِی الأناثِ وَ ما طُبِعَ عَلَیهِ الذُّکران وَ لِما فی اِتیانِ الذُّکران الذُّکرانَ و الأناثِ الأناثَ مِن اِنقِطاعِ النَّسل و فَسادِ التَّدبیر و خَرابِ الدُّنیا»(134) علّت تحریم روی آوردن مردان به مردان و زنان به زنان، یکی ساختار وجودی زنان و سرشت وجودی مردان است (که هر کدام برای جنس مخالف خود آفریده شده) و دیگری به سبب از بین رفتن نسلها و بر هم خوردن نظم و تدبیر جامعه و نابودی دنیا است. امّا بین زنان (سحق) نیز در احادیث مختلف مورد مذمّت و سرزنش قرار گرفته است؛ از امام صادق (علیه السلام) رسیده، که در پاسخ زنی که از حکم مساحقه پرسید، فرمودند: «حَدُّها حَدُّ الزّانِی، فَقالَت ما ذَکَرَ اللهُ عَزَّوَجَلّ ذالِکَ فی القرآن؟ قال: بَلی؛ قالت: وَ أینَ هُو؟ قال: هُو اَصحابُ الرَّسَّ»(135) حدّش حدّ زناکار است! پرسید: آیا خداوند عزّوجل در قرآن آن را بیان فرموده است! فرمود: آری؛ عرض کرد: در کجای آن؟ فرمود: داستان اصحاب رس.آنچه از تفاسیر بر می آید این است که یکی از اقوام نابود شده و مورد عذاب قرار گرفته اصحاب الرّس بوده اند (که در آیه 38 سوره فرقان به آنها اشاره شده است که گناه آنها قتل پیغمبرشان به نام حنظله بوده و به تعبیر امام صادق (علیه السلام) یکی دیگر از گناهان آنها عمل جنسی بین زنان بوده است).در سبب روی آوردن زنان به عمل جنسی با یکدیگر؛ امام صادق (علیه السلام) فرمودند:« اَوَّل مَن عَمِلَ هَذا العَمَل قَومُ لوطٍ فَاستَغنَی الرِّجالَ بالرِّجالِ وَ بَقیِ النِّساءُ بِغَیرِرجال، فَفَعَلنَ لَما فَعَلَ رجالُهُنَّ»(136) نخستین کسانی که این عمل را مرتکب شدند قوم لوط بودند، زیرا مردها به یکدیگر پرداختند و زنان بی مرد ماندند و در نتیجه آنها نیز همانند مردانشان به هم روی آوردند! و باز از ششمین امام نور (علیه السلام) روایت شده است که: لَمّا دَخَلَت أمرَأةٌ مَعَ مَولاةِ لَها عَلَیه و سَألََت ما تَقُولُ اللّواتِی مَعَ اللَّواتی؟قال: هُنَّ فی النّار، اِذا کانَ یَومُ القِیامَة اُتِِیَ بِهِنَّ فَاُلبِسنَ جِلباباً مِن نارٍ و خُفَّینِ مِن نارٍ و قِناعاً مِن نار(137)زنی همراه کنیز خود خدمت امام صادق (علیه السلام) رسید و عرض کرد: درباره پرداختن زنان به یکدیگر چه می فرمایید! حضرت فرمود: جایگاه شان آتش است، روز قیامت اینگونه زنان آورده می شوند و بالاپوشی از آتش و پای افزاری از آتش و روبندی بر صورتهای شان از آتش پوشانده می شود!
عوامل وریشه ها
اما عوامل و ریشه های آن عبارتند از:
1- تربیت ناصحیح خانواده مثل پوشاندن لباس جنس مخالف به کودک و او را به شکل جنس مخالف درآوردن
2- تنها ماندن دو همجنس و عدم مراقبت از آنها و تنها گذاشتن آنها خصوصاً برای مدّت طولانی
3- حمام رفتن دو هم جنس و لمس بدن عریان همدیگر بویژه بصورت دو نفره
4- وجود بیماری های انگلی و میکروبی در ناحیه مقعد
5- عدم امکان ازدواج و به وجود آمدن زمینه همجنس بازی
6- دیدن فیلم ها و تصاویر مبتذل جنسی مروّج همجنس بازی«که امروزه متأسفانه در(سی دی های سکسی) و (سایت های) مبتذل درحال ترویج آن هستند
7- بی ایمانی،لاابالی و نبود ضوابط اخلاقی
8 - عدم تمکین و ارضای مناسب توسط همسر(درعده معدودی)
روش برخورد اسلام
« اگر کسى مذکرى را وطى کند و در او دخول کند قتل او و قتل مفعول ثابت مى شود، البته این در صورتى است که هر دو بالغ و عاقل و مختار باشند، و در حکم قتل آن دو فرقى نیست در اینکه مسلمان باشند یا کافر، زن داشته باشند یا نه ، و اگر فاعل بالغ و عاقل باشد و مفعول نابالغ در صورت تحقق دخول فاعل کشته مى شود و مفعول تأدیب مى گردد، و همچنین است اگر بالغ عاقل در مجنونى دخول کند که بالغ عاقل اعدام و مجنون اگر شعورى داشته باشد بوسیله حاکم بمقداری که او مقتضى بداند تأدیب مى شود. و اگر کودک با کودک چنین کند هر دو تأدیب مى شوند، و اگر مجنونى با عاقل چنین کند تنها عاقل اعدام مى شود نه مجنون، و اگر با بالغى چنین کند بالغ اعدام و کودک تأدیب مى شود.در چگونگى اعدام لواط کننده و لواط دهنده حاکم مخیر است بین اینکه گردنش را با شمشیر بزند، و یا از کوه یا هر مکان بلند با دست و پاى بسته پرتابش کند، و یا او را در آتش بسوزاند، و یا سنگ سارش کند. بنابر قولى نیز مى تواند دیوارى را بر سرش خراب کند چه فاعل باشد و چه مفعول، حتى جایز است او را به هر طریقى که اعدام کرد مرده اش را در آتش بسوزاند.اگر همجنس بازى به دخول کشیده نشود، مثلا به ران یا سرین او اکتفا کرده باشد، حدش صد تازیانه است،و در این حکم فرقى نیست بین اینکه زن داشته باشند یا نه ، مسلمان باشند یا کافر، البته در صورتیکه فاعل کافر و مفعول مسلمان نباشد و گرنه فاعل کافر حدّش اعدام است همچنان که گذشت، و اگر این عمل را مکرر انجام داده باشد و سه بار هر نوبت صد تازیانه خورده باشد بار چهارم اعدام مى شود. دو نفر مذکر اگر لخت و عریان در زیر لحافى دیده شوند و بین آن دو قرابت رحمى نباشد و ضرورتى هم این عمل را اقتضاء نکرده باشد هر دو تعزیر مى شوند، و مقدار تعزیر آن دو بنظر حاکم است، و نزدیکتر به احتیاط این است که حدّ را بر آنها جارى سازند ولى یک تازیانه کمتر بزنند، و همچنین تعزیر مى شود کسى که پسرى رابلکه حتى مردى یا زنى بالغ یا نابالغ را از روى شهوت ببوسد.مساحقه که عملى نظیر لواط است و بین دو زن اتفاق مى افتد ثابت مى شود، به همان راه هایى که لواط با آن راهها ثابت مى شد،(چهار شاهد یا چهار بار اقرار و...) و حد آن بشرطى که مرتکبش بالغ و عاقل و مختار باشد صد تازیانه است چه شوهر داشته باشد و چه نداشته باشد. و بعضى از فقهاء گفته اند اگر زنى شوهردار این عمل را مرتکب شود حدش سنگسار است ، لکن قول اول اشبه است. و در این عمل فرقى بین فاعل و مفعول و کافره و مسلمه نیست .اگر چند بار مساحقه کند و هر بار تازیانه آن را بخورد در نوبت چهارم حدش کشته شدن است.اگر دو نفر زن اجنبى با یکدیگر زیر لحاف برهنه دیده شوند حاکم به هر یک از آن دو تازیانه هایى کمتر از حد مى زند، و نزدیکتربه احتیاط آنست که نود و نه تازیانه بزند.اگر عمل مساحقه و تعزیر آن از هر دو تکرار شد یعنى دوبار مرتکب شدند بار سوم حد بر آن دو جارى مى شود، و اگر بعد از حد باز هم تکرار کردند نزدیکتر به احتیاط آنست که دوبار تعزیر مى شوند و بار سوم حد بر آن دو جارى مى شود، بعضى گفته اند کشته مى-شوند.(138)البته باید با صد تأسف گفت این عمل شنیع امروزه در غرب به صورت رسمی و با ازدواج دو همجنس صورت می گیرد و پرده حیا و انسانیت کاملاً دریده شده است؛«امروز ببینید که در آمریکا و انگلیس، همجنس بازی رسمی وقانونی شده است! خجالت نمی کشند!کاری را انجام داده اند که ما از نقل و حکایت آن شرم داریم و حیا می کنیم. آیا وقتی در کشوری ازدواج دو همجنس قانونی شود بنیان خانواده در این جامعه باقی خواهد ماند؟ امروزه توده ی مردم آمریکا و اروپا، نه قدرت مندها و نه تبلیغات چی ها، از سُست بودن بنیان خانواده رنج می برند و ناراحتند و این، روز به روزشدیدتر می شود، این فرهنگ غربی است.»(139)کتاب در غرب چه می گذرد نقل می کند:در کشور سوئد در اوایل نوامبر1993 کمسیونی از طرف دولت مأمور گردیده بود که پس از بررسی تقاضای همجنس بازان مبنی براینکه هم زیستی و ارتباط آنها به عنوان ازدواج رسمی ثبت شود و از کلیه حقوق موجود در ازدواج های معمولی بین زنان و مردان برخوردار شوند که به این تقاضا نظر مثبت داده شد!اعلام این خبر موجب شادی و شعف در بین همجنس بازان گردید و به این مناسبت در روزنامه AB مورخ 11/11/1993 مقاله ای همراه با عکس های شادی تعدادی از همجنس بازان از گروه های مختلف بود، منتشر شد!در سال 1994 این تقاضا به تصویب مجلس رسید. امّا مقامات کلیسا اعلام داشتند از برگزاری این نوع ازدواج ها در کلیسا خودداری نموده و فقط منحصر به دفاتر ثبت ازدواج شد.درکشور دانمارک و نروژ هم ازدواج همجنس بازان قانونی گردید.(140)البته عجیب تر آن است که خود آنها اقرار به بیماری های روانی و جسمی در میان همجنس بازان دارند ولی به واسطه ی شهوت رانی و دوری از عفّت بر این مسایل سرپوش قرار داده و به عمل ننگین خود می پردازند.
پی نوشت ها :
95.امام خمینی؛ رساله عملیه؛ مسأله2474
96.احکام خانواده و آداب ازدواج بخش2
97.امام خمینی (رحمةالله علیه) توضیح المسائل، با استفاده از مسئله ى 2453
98.امام خمینی(رحمةالله علیه)استفتاء کتاب احکام بانوان، سؤال42، ص32
99.ستفتائات ج 2، مسئله 102
100.آیة الله خامنه اى: استفتائات، ج 2، مسئله ى 107
101.آیة الله فاضل لنکرانی(رحمةالله علیه): جامع المسائل، ج 1، سؤال 1729
102.آیت الله خامنه اى: استفتائات، ج 2، مسئله ى 135، ص 48
103.در غرب چه می گذرد ص 23-33
104.کتاب فمینیسم تا سال 2003/ص 28
105.همان ص28
106.ترجمه دررالأخبار ص131
107.امام خمینی توضیح المسایل مسأله889
108.امام: تحریر، نکاح، مسئله ى 29 و استفتائات
109.آیة الله خامنه اى: با استفاده از استفتائات ج 1، ص 342، مسئله ى1095
110.امام: تحریرالوسیله، باب نکاح، مسئله ى 29
111.آیات عظام: امام، فاضل گلپایگانى و مکارم، استفتائات باب محرم و نامحرم
112.آیات عظام: امام، فاضل گلپایگانى و مکارم، استفتائات باب محرم و نامحرم
113.آیات عظام: امام، فاضل، گلپایگانى و مکارم، عروه نکاح، با استفاده از مسئله ى 47
114.نور / 2
115.نور /2
116.تفسیرنمونه ج14 ص 359
117.نور / 3
118.تفسیر مجمع البیان ذیل /3 ج9 ص700
119.تفسیرنمونه ج14 ص 363
120.اسرا, آیه32
121.فرقان آیه 68 تا70
122.تفسیر المیزان ج13ص117
123.وسایل الشیعه ج11 ص406
124.فمینیسم در آمریکا ص 24-25
125.اعراف /80
126.بلوغ جنسی ص140
127.اعراف /80
128.نمل / 54
129.عنکبوت / 28
130.میزان الحکمه / باب لام /ص 5366
131.ثواب الأعمال ص 316
132.کنز العمال؛ حدیث 44057
133.میزان الحکمه ص 5366
134.علل الشرایع ج 1 ص 547
135.بحارالانوار ج 79 ص 75 ح 2
136.بحارالانوار ج 76 ص3
137.نورالثقیلین ج 4 ص 19
138.امام؛تحریر الوسیله مسأله12،4،5،6،7،9،10،11
139.آئینه زن /ییانات مقام معظم رهبری ص 124
140.در غرب چه می گذردص86و87
ادامه دارد
/ع