عوامل بلوغ زودرس
عوامل زیادی در بلوغ زودرس تأثیر دارد که به بخشی از آن اشاره میگردد:
1.عومل ارثی: که عبارتند از وضعیت فیزکی و جسمی شخص مثل استخوان بندی درشت، داشتن استعداد برای بلوغ زودرس
2.ساختمان بدنی: افرادی که کوتاه قد هستند زودتر از بلند قدها به بلوغ میرسند.
3.عوامل آب و هوایی: فرد ساکن در مناطق معتدل و سرد، دیرتر از فرد ساکن در مناطق گرمسیر به بلوغ میرسد.
4.سلامتی و تغذیه: تغذیههایی که در آن ویتامینها و پروتئینها زیادتر است بلوغ را زودتر حاصل میکند.
5.ترشح زودرس «گونادوتروپینهای هیپوتالاموس و هیپوفیزی»: که این ترشح ها نیز باعث بلوغ زودرس میشوند.(65)
که البته اگر درست مدیریت شود نمیتواند خطر آفرین باشد و این مدیریت و پیشگیری بر عهده والدین و مربیان است.
انحرافات جنسی در کودکان
برخی از مسایل انحرافی (انحراف جنسی) به منظور اقناع خود، گاهی در مرحلهی کودکی شروع و ادامه آن در نوجوانی همراه با انزال منی و گاهی تا میانسالی و چنانچه درمان نشود حتی تا سنّ پیری ادامه دارد.تا موقعی که کودکان به سنّ تمییز نرسیدهاند(سنی که خوب و بد را میفهمند) میتوانند دختر و پسر با هم باشند و اختلاط عادی مثل بازی کردن و همبازی شدن بدون اشکال است، ولی به تصریح آیات و روایات از موقعی که آنان از مسایل مربوط به زن و مرد«تفاوتها» آگاه شدند، محیطشان باید از هم جدا شود و زن باید از پسری که به سنّ تمییز رسیده بدنش را بپوشاند، حتی در محیط مدرسه وجود بعضی اختلاطها، از جمله در مدارس ابتدایی تدریس خانم برای پسران و بالعکس و حتی مستخدم مرد برای مدارس دختران (آن هم مرد جوان) و بالعکس میتواند مخاطره آمیز باشد.(66) بسیاری از انحرافات اخلاقی و روانی از دوران کودکی در انسان شکل میگیرد و به مرور بروز و نمود مینماید، چون کودک احتیاج به وسایل بازی و سرگرمی دارد، اگر وسایل مناسب بازی نداشته باشند، ممکن است با آلت خود بازی کند و به تدریج به طور عادت برای او در آید و او را به «اونانیسم» و استمناء در پسران و استشهاء در دختران تبدیل نماید، اما راه حل چیست؛ از جمله راه های جلوگیری از این مسایل انحرافی، عبارتند از:
الف- عدم تنها گذاشتن فرزند
ب- نخواباندن چند فرزند یا چند بچّه در یک بستر
ج- آموزش اجازه گرفتن قبل از ورود به اتاق بزرگترها خصوصاً پدر و مادر
د- دوری از بازی با آلت تناسلی کودک حتی دست زدن یا مالش دادن کودک
ه- دوری از آمیزش جنسی در اتاقی که کودک در آن خوابیده است.(67)
رفتار مربیان، پدران و مادران
چنانچه گفته شد یکی از وظایف اولیای کودک آموزشهای اخلاقی و مواظبتهای مختلف بود، مثل همان حکم قرآنی در آداب ورود به اتاق دیگران (پدر و مادر) البته این حکم مخصوص به مکانی است که پدر و مادر در آنجا استراحت میکنند و گرنه وارد شدن در اتاق عمومی مخصوصا به هنگامی که دیگران هم در آنجا حاضرند، و هیچگونه مانعی و برهنگی خاصی در کار نیست اجازه گرفتن لزومی ندارد البته فراموش نشود که این در جایی صدق میکند که ضوابط اخلاقی در مراعات بعضی پوششها در مقابل فرزندان نوجوان و در آستانه بلوغ بشود و اگر نه نوجوان ابتدائاً به خاطر روحیه حجب و حیاء، معذّب خواهد بود و بعد از عادی شدن بعضی مسایل غیر اخلاقی، زمینه انحراف پدیدار خواهد شد. همانطورکه اشاره شد، یکی از علایم بلوغ در دختران، توجّه به خود نمایی است که نقش اولیاء در برخورد با این مسأله نیز بسیار مهم است؛
1- آشنا نمودن نوجوان با ارزش واقعی این صفت در وجود زن، که خداوند آنرا در وجود او برای آینده، یعنی زندگی مشترک با همسر و ضامنی برای بقاء خانواده و جلب محبّت شوهر قرار داده
2- تقویت حیا و ارزشهای دینی و اخلاقی؛ که دختر در سن بلوغ باید بداند درمقابل چه کسانی، پوشش کافی و مورد تأیید اسلام را داشته باشد که این البته به رفتار مادران با نامحرم و پوشش آنها بویژه در بیرون از خانه بر میگردد چرا که مادران الگوی دختران خود هستند و اگر مادری خود مزیّن به ارزشهای اخلاقی و حیا نباشد، توقع آن از فرزند سخت است.
3- رفتار مناسب پدر و مادر، با فرزند و ارزش دهی به او برای عدم بروز روحیه سرشکستگی و حقارت و جبران آن بیرون از محیط گرم خانواده.
4- کنترل و برخورد صحیح برای اصلاح رفتارهای نامطلوب.(68)
مرحله تکاملی بلوغ(جوانی و بزرگسالی)
مراحل تکاملی بلوغ، از خصوصیتهای فوق العادهای برخوردار است، یکی از آنها عشق ورزی به مادیّات و معنویّات است... «عشق چیزی است مافوق محبّت، در عربی این کلمه از ماده عَشَقَ و به معنی گیاهی که در فارسی به آن پیچک می-گویند که به هرچه برسد عاشقانهوار به دور آن میپیچد و آنرا در اختیار خود میگیرد و آن را در میان خود محصور می-نماید، یک چنین حالتی نیز در انسان بویژه در دوران بلوغ، شخص را از حالت طبیعی خارج میکند و توجّهش را به همان نقطه معطوف میدارد، این عشق به نظر فیلسوفان بر دو نوع است؛..یکی عشق جنسی (مادی و جسمانی) که به آن عشق مجازی میگویند، و امّا دیگری عشق روحانی و معنوی است که به آن حقیقی میگویند. عشق مجازی(جسمانی) چون منشأ آن غریزه جنسی است، با رسیدن به معشوق و ارضای غریزه، پایان میپذیرد. امّا انسان گاهی به مرحلهای از عشق میرسد که مافوق این مراحل عادی است و عده ای معتقدند که آن مرحله مادّی فقط محرّک آن است و لذا عدّهای آن مرحله را طی میکنند و عدهای در همان عشق مادّی میمانند و چه بسا به تباهی کشیده میشوند، امّا اگر در سن نوجوانی که این عشق جنبه شهوانی و مادی دارد، والدین و مربیان آن را به سمت و سوی عشق واقعی و روحانی که عشق الهی است هدایت کنند و او را به پرستش حضرت حق راهنمایی کنند، بزرگترین خدمت را درحق او کرده اند».(69) امام زین العابدین (علیه السلام) فرمودند: ازجمله حق فرزندت این است که او را به خداوند بزرگ راهنمایی کنی و در بندگی پروردگار، یاریش نمایی!(70)و در تخلیه جنبه شهوانی و جنسی آن، والدین او را به ورزش و کارهای سالم جسمانی تشویق و در نهایت با آماده شدن شرایط، اسباب ازدواج او را فراهم نمایند. فرد در اوایل نوجوانی، به جنس مخالف متمایل میشود و این میل در رفتار و فعالیتهای او اثر میگذارد، میل به جنس مخالف، ابتدا به صورت پنهانی و سپس به صورت یک عشق افلاطونی آشکار میشود، پس از آن به صورتِ واقعی خود تبدیل میشود، که همان جلب توجّه دیگری و کام جویی جنسی از اوست.(71)
فصل سوم ارضای غریزه جنسی
مقدمه
از آنجایی که نحوه ارضای غریزه جنسی مختلف است، و در دین اسلام نحوه ارضای آن بسیار مهم شمرده شده است و چنانچه از راه صحیح ارضا شود مورد تأیید و اگر از راههای غیر صحیح و نامشروع دنبال شود مورد تنبیه و بازخواست قرار میگیرد، دانستن نحوه صحیح و دوری از راههای غیر صحیح بسیار مهم است.
تعریف ارضاء غریزه
ارضای غریزه جنسی به معنی؛ تخلیه جنسی فرد با انزال منی است و ظاهراً آنچه در فقه به عنوان جنابت غیر از دخول مطرح است، و سه نشانه دارد: یعنی انزال با شهوت؛ جستن منی و سست شدن بدن(72) را میتوان ملاک قرار داد البته این حالت میتواند به هر طریق ممکن باشد، این مرحله را میتوان حالت ارضای کامل جنسی دانست.
انواع ارضای جنسی
روشهای طبیعی
الف. روش صحیح
روش صحیح اسلامی
ازدواج: راه صحیح و طبیعی ارضای شهوت جنسی که خدا برای تکامل آدمی قرار داده است ازدواج میباشد و اسلام به عنوان یک پیشگیری مهم از آلوده شدن به اعمال منافی عفت دستور ازدواج سهل و آسان را صادر میکند تا از طریق ارضای مشروع غریزه جنسی، با ارضای نامشروع مبارزه کند. ازدواج که در سایه آن زندگی با سلامت کامل دنبال خواهد شد، آیة الله مظاهری در کتاب خانواده در اسلام ضرورت ازدواج را اینگونه بیان میکنند:انتخاب همسر در فرهنگ پاک اسلام بخودى خود مستحب و کارى بسیار پسندیده، و برنامهاى نیکوست، ولى در صورتى که مجرد ماندن و عزب زندگى کردن، دامن پاک زندگى را به گناه و معصیت، و فحشا و منکرات آلوده نکند، در غیر این صورت ازدواج و تشکیل زندگى ضرورى و مسألهاى واجب، و تکلیفى قطعى است.اینجاست که باید دستور حضرت حق را نسبت به ازدواج با جان و دل به اجرا گذاشت، و از آینده آن بخصوص در برنامه مادیّت و خرج و مخارج بیمى بخود راه نداد، که ترس از آینده نسبت به گذران امور زندگى برنامهاى شیطانى، و مولود ضعف نفس، و عدم اتکاء و اعتماد به کارگردان بساط هستى است.(73) در اصل ازدواج یک تعهد اخلاقی و اجتماعی و البته قانون اسلامی است که در سایه آن فرد دچار لغزش و خیانت نشود و بنیان خانواده در سایه آن محکم و در مقابل آن زن و شوهر وظایفی را در قبال همدیگر متعهد میشوند، البته اسلام برای کسانی که امکان ازدواج کامل و دائم را ندارند و از طرفی احساس نیاز شدید به برآورده شدن غریزه جنسی دارند، برای جلوگیری از بیبندوباری و حرجومرج جنسی خصوصاً برای زنان شوهر از دست داده (به طلاق یا مرگ شوهر) دستور ازدواج موقّت را داده است، که نه به بیبندوباری دچار شود و نه میل جنسی خود را نابود کند و تعهدات خاص ازدواج دایم را ندارد نه از طرف شوهر و نه از طرف زن ، مثل مخارج زندگی برای مرد و و اطاعت از شوهر و بیرون نرفتن از خانه بدون اذن برای زن و نبود مسایل حقوقی چون ارث برای هر دو.
آثار و ارزشهای آن
از مهمترین آثار ازدواج، تأثیرازدواج در دین و ارتباطات الهی انسان است، چنانچه در روایات آمده با ازدواج نیمی از دین شخص کامل میشود(74)، و تأثیر مستقیم آن بر پاکدامنی انسان، زیرا با ازدواج آتش شعلهور شهوت خاموش میشود و در هر بار شعلهور شدن مجدد به وسیله تماس حلال، آرامش برای هر دو طرف حاصل میشود. و اثر دیگر آن، نجات از فقر در سایه ازدواج است که یکی از مهمترین دستاوردهای ازدواج، همین سامان گرفتن زندگی انسان، نجات از بلاتکلیفی و ایجاد روحیه مضاعف برای کار و تلاش است، زیرا فرد با ازدواج احساس مستقل شدن، بزرگ شدن و دارای مسئولیّت برای اداره زندگی خود و همسرش پیدا میکند، آنچه در متون اسلامی (قرآن و روایات) تأکید شده عدم ترس از ازدواج به خاطر فقر و نداری است و اینکه خداوند به واسطه امر مقدّس ازدواج، وسعت روزی عنایت می کند، نقل است جوانی، که به شدت فقیربود محضرپیامبراسلام(صَلَّی الله عَلَیهِ وَآلِه وسلم) رسید و از فقر و تهیدستی شکایت نمود،حضرت فرمود: ازدواج کن!جوان با تعجّب از فرموده پیامبر(صَلَّی الله عَلَیهِ وَآلِه وسلم) ، باخود گفت که من خود فقیرهستم و حال چگونه میتوانم مخارج همسر و زندگی را بردوش بگیرم، با این تفکّر از محضرآن بزرگوار مرخص شد ولی چون به فرموده پیامبر خدا (صَلَّی الله عَلَیهِ وَآلِه وسلم) ایمان داشت ازدواج نمود، و با ازدواج زندگی او سامانی یافت و گشایش در امورش پدیدار شده، از فقر نجات پیدا کرد.(75) یکی از مشکلات امروز جوانان به تأخیرافتدن ازدواج آنهاست، که بالارفتن سن ازدواج، میتواند مفاسد و مشکلاتی زیادی را به همراه داشته باشد، چنان که امروزه این مفاسد خطرناک گریبان جامعه را گرفته است، واقعاً چه عواملی موجب تأخیر در ازدواج شده است،
دراینجا، به چند عامل مهم اشاره میشود:
1- بیکاری و ترس از فقر و عدم توانایی اداره یک خانواده
2- عافیت طلبی و تن ندادن به ازدواج
3- تجمل گرایی و توجّه زیاد به امور مادّی که امروزه هم از طرف خانواده دختر(مثل خانه مستقل، کار ثابت پشت میزی، داشتن ماشین مدل بالاو.... همراه با شرط مهریههای سرسام آور) و هم از سوی اطرافیان پسر که (مثل ثروتمندبودن پدرعروس، داشتن جهیزیههای عجیب و غریب، تحصیلات عالیه و......) موجب محروم شدن
از همسر و در خانه ماندن بسیاری از دختران و مجرّد زندگی کردن بسیاری از پسران شده است
4- درانتظارمعشوق یا معشوقه ماندن و جواب ردّ دادن به گزینههای خوب و به اصطلاح به پای دلدار نشستن و در نهایت تن دادن به بدترین گزینه (خصوصاً در بین دختران که احساسات لطیفتر و عاشقانهتری دارند)
5- تفکر ایدهآلی و دنبال همسر مورد علاقه بودن، با شرایط استثنایی (که در این موارد، بد نیست شخص در درون خود یک کنکاش نماید که مگرخود من چه محاسن ویژهای دارم که از طرف مقابل، چنین توقع را داشته باشم)
6- وحشت از ازدواج و احساس عدم موفقیّت دراین امرمهم و نرسیدن به آرزوهای خود
7- دخالت بیجای اطرافیان در انتخاب همسر، خواستگاری، مسایل بعد از آن
8- کمک نکردن پدر و مادر و یا کمک نخواستن از آنها از سوی جوانان، چه دختر و چه پسر
9- آزادی در روابط جنسی و عدم احساس نیاز به ازدواج که یکی از بحرانهای غرب و تزلزل بنای خانواده، در کشورهای غربی است و امروزه این بحران به سمت کشورهای اسلامی نیز کشیده شده
10- تشویق نشدن جوانان به امرازدواج و سهل انگاری جامعه دراین مورد
11- عرفان زدگی منفی در بین عدهای معدود و ازدواج را سدّ راه پیشرفت دانستن و....(76)و امّا به تأخیر افتادن ازدواج، تأثیرات منفی ازخود بجای گذاشته، که آن تأثیرات عبارتند از:
1. بی نشاطی درزندگی، عدم تلاش برای زندگی بهتر و وابسطه ماندن به پدر و مادر
2. لااُبالی گری در میان کسانی که زمینه آنرا داشتهاند و به خاطر عدم ازدواج، به بحران تبدیل شده
3. روی آوردن به ارضای شهوت به هرطریق ممکن و متأسفانه خودارضایی درعده زیادی از دختران و پسران
4. مشکلات روانی شدید و بروز دیوانگی، اعتیاد به انواع مواد دُخانی و مخدّر برای تسکین کاذب آلام روحی و روانی
5. اختلال در رفتارهای اجتمایی و انزوا طلبی که در این رابطه، برای جلوگیری از بحرانهای اجتماعی و اخلاقی، وظیفه آحاد افراد جامعه از صاحبان قدرت و ثروت تا ارباب جراید و رسانه، والدین و مربیان بسیار سنگین است.
6. و بروز نوعی وسواس در انتخاب همسر آینده و نرسیدن به ایدهآل
7.دور شدن از عشق برای ازدواج و فقط عقلی نگری به مسأله ازدواج و لذا در بعضی موارد رها نمودن اصل ازدواج
8.از دست رفتن فرصت جوانی و عشق زیبای آن
9.احتمال دارا شدن فرزندان معیوب با بالا رفتن سن ازدواج و دیر حامله شدن زن (بالاتر از سن 35سالگی)
10 اختلاف سنی بالا بین پدر و مادر با فرزند، به سبب ازدواج دیر هنگام
ب. روش غیرصحیح(زنا)
در تعریف زنا باید گفت زنا: آمیزش جنسی مرد و زن غیر همسر و بدون مجوز شرعی است.(77)
عمل زشت زنا در منظر آیات و روایات
در شریعت اسلام این عمل از زشتترین اعمال دانسته شده است و آثار و عوارض بسیاری برای آن شمرده شده، که به تعدادی از این آیات همراه با تفاسیر مختصری از آنهاپرداخته میشود:وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنى إِنَّهُ کانَ فاحِشَةً وَ ساءَ سَبیلاً(78) و به زنا نزدیک نشوید که آن فحشاء و بدترین راههاست.در تفسیر این آیه از امام باقر(علیه السلام) روایت شده است: فِی قَوله تعالی؛« وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنى إِنَّهُ کانَ فاحِشَةً وَ ساءَ سَبیلاً » مَعصِیةً و مَقتاً فَاِنَّ اللهَ یَمقُتُه و یُبغِضُهُ، قال« وَساءَ سَبِیلاً» هُوَ اَشَّدُّ النّاس عَذاباً و الزِّنا مِن اَکبَرِ اَلَکَبائِر(79)درباره این آیه فرمود: یعنی معصیت و نفرت انگیز است، زیرا خداوند زنا را دشمن میدارد و از آن نفرت دارد و «بد راهی است» عذاب زنا کار از همهی گناهکاران سختتر است و زنا از بزرگترین گناهان کبیره است. آیه بعد میفرماید: وَ لا یَزْنُونَ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ یَلْقَ أَثاماً(80) و هرگز عمل زنا را انجام ندهید و هرکه این عمل را انجام دهد کیفرش را خواهد دید. این آیات به روشنی نهی از زنا مینماید که عبارت است از جمع شدن مرد و زنی که بین آنها عقد و نکاحی واقع نشده است و بر همدیگر حلال نیستند که عقوبتهای متفاوتی برای آنها بیان شده است عقوبتهای دنیایی و آخرتی و درباره مردانی که به گناه زنا خود را آلوده می کنند از امام ششم(علیه السلام) روایت شده که فرمود: «اِنَّ أشَدَّ النّاس عَذاباً یَومَ القِیامَة رَجُلٌ أَقَرَّ نُطفَتَهُ فِی رَحِمٍ تَحُرُم عَلَیه»(81) سخت ترین عذاب را در روز قیامت آن مردی دارد که نطفه خود را در رحمی که بر وی حرام است جای دهد.
عوامل زنا
یکی ازعوامل زنا، چشمچرانی مردان نسبت به زنان و زنان نسبت به مردان است که میتوان گفت از اولین گامها به طرف آلودگی است، در این رابطه نیز قرآن خطاب به مؤمنین میفرماید: «قُل لِلمُؤمِنِینَ یَغُضُّوا مِن اَبصَارِهِم وَ یَحفَظُوا فُرُوجَهُم»(82) ای پیامبر به مؤمنین بگو چشمهای خود را (از نگاه کردن به زنان نامحرم و آنچه نظر افکندن بر آن حرام است) فرو گیرند، و دامان خود را حفظ کنند، (یَغُضُّوا از ماده غَض (بر وزن خَز) در اصل به معنی کم کردن و نقصان است و در بسیاری از موارد در کوتاه کردن صدا یا کم کردن نگاه گفته میشود، بنابر این آیه نمیگوید مؤمنان باید چشمهاشان را فرو بندند، بلکه میگوید باید نگاه خود را کم و کوتاه کنند، و این تعبیر لطیفی است به این منظور که اگر انسان به راستی هنگامی که با زن نامحرمی روبرو میشود بخواهد چشم خود را به کلی ببندد ادامه راه رفتن و مانند آن برای او ممکن نیست، اما اگر نگاه را از صورت و اندام او بر گیرد و چشم خود را پایین اندازد گوئی از نگاه خویش کاسته و آن صحنهای را که ممنوع است از منطقه دید خود به کلی حذف کرده، قابل توجه اینکه قرآن نمیگوید از چه چیز چشمان خود را فرو گیرند (و به اصطلاح متعلق آن فعل را حذف کرده) تا دلیل بر عموم باشد، یعنی از مشاهده تمام آنچه نگاه به آنها حرام است چشم برگیرند. اما با توجه به سیاق آیات مخصوصا آیه بعد که سخن از مسأله حجاب به میان آمده به خوبی روشن میشود که منظور نگاه نکردن به زنان نامحرم است، از آنچه گفتیم این نکته روشن میشود که مفهوم آیه فوق این نیست که مردان در صورت زنان خیره نشوند تا بعضی از آن چنین استفاده کنند که نگاههای غیر خیره مجاز است، بلکه منظور این است که انسان به هنگام نگاه کردن معمولا منطقه وسیعی را زیر نظر میگیرد، هر گاه زن نامحرمی در حوزه دید او قرار گرفت چشم را چنان فرو گیرد که آن زن از منطقه دید او خارج شود یعنی به او نگاه نکند اما راه و چاه خود را ببیند و اینکه غض را به معنی کاهش گفتهاند منظور همین است.(83) دومین دستور در آیه فوق همان مساله حفظ فروج است، کنایه از عورت میباشد؛ منظور از حفظ فرج به طوری که در روایات وارد شده است پوشانیدن آن از نگاه کردن دیگران است و البته در آیات مختلف نیز منظور حفظ از زنا است . در ادامه این آیه، به زنان نیز توصیه میشود ازنگاه به بدن نامحرم، خودداری نمایند، ( وَ قُل لِلمُؤمِناتِ یَغضُضنَ مِن اَبصَارِهِنَّ وَ یَحفَظنَ فُروُجَهُنَّ )(84) به زنان با ایمان بگو چشمهای خود را فرو گیرند (و از نگاه کردن به مردان نامحرم خودداری کنند) و دامان خود را حفظ نمایند و به این ترتیب چشمچرانی همانگونه که بر مردان حرام است بر زنان نیز حرام میباشد، و پوشانیدن عورت از نگاه دیگران، چه از مرد و چه از زن برای زنان نیز همانند مردان واجب است، در این قسمت به بعضی از احکام شرعی نگاه و حدود آن پرداخته میشود:
سؤال: نگاه مرد به زن مسلمان با چه شرایطى جایز است؟
جواب: اگر خانم مسلمان کاملاً حجاب خود را رعایت کرده باشد نگاه کردن به وجه و کفین او براى مرد با شرایط ذیل اشکال ندارد:
1. وجه و کفین زینت نشده باشد
2. نگاه به قصد لذت و ریبه نباشد.(85)
در نتیجه مردان نمىتوانند به صورت و دست زنانى که به طور کامل حجاب خود را رعایت نکرده اند، نگاه کنند؛ مانند آن که زنى مقدارى از مویش پیدا باشد و یا این که لباس آستین کوتاه پوشیده باشد و یا بازو یا مچ دست او پوشیده نباشد.
مسأله: نگاه کردن به نامحرم به قصد لذّت و شهوترانى حرام است؛ اگر چه وجه و کفین و یا به حجم بدن او باشد.(86)
سؤال: بعضى مردان مؤمن در دبیرستانها و یا غیر آن به زنان مسلمان درس مىدهند، طبیعتاً مرد مجبور است مطالب درس را بر روى تخته سیاه بنویسد و خانمها نیز همان گونه که معمول است به دست و صورت استاد خود نگاه مىکنند، البته بدون قصد لذت و ریبه. آیا این نگاه کردن جایز است؟
جواب: نگاه کردن خانمها به وجه و کفین و مواضعى که مردان به طور متعارف نمىپوشانند، بدون لذت و ریبه اشکالى ندارد.(87)
سؤال: آیا زن مىتواند به بدن مردى که کاملاً پوشیده نیست، مثل آن که با لباس آستین کوتاه و یا ورزشى است، نگاه کند؟(88)
جواب: نگاه کردن زنها به بدن مرد نامحرم به استثناى وجه و کفین و مقدارى که بطور متعارف مردان
نمىپوشانند، حرام است.لذا خانمها نمىتوانند براى تماشاى مسابقات ورزشى که آقایان در آنها پوشش کافى ندارند، مانند شنا، کشتى، وزنه بردارى، فوتبال و... به اماکن ورزشى بروند.
سؤال: گاهى دختر و پسر قبل از ازدواج، مدتى را براى آشنایى، به صورت نامزدى مى گذارنند؛آیا این نامزدى اشکال دارد؟
جواب: اگر مراد از نامزدى این باشد که زن و مردى قصد داشته باشند با یکدیگر ازدواج بکنند ولى هیچ گونه صیغهى مَحرمیّتى بین آنان منعقد نشده باشد، زن و مرد به یکدیگر نامحرم هستند و هیچ گونه فرقى با دیگر نامحرمها ندارند.(89)
در نتیجه نگاه کردن به قصد لذت به یکدیگر، دست دادن و یا هرگونه تماس بدنى، خلوت کردن در محیط دربسته (با همان شرایطى که در صفحات قبل گفته شد)، عدم رعایت حجاب و پوششِ کافى در مقابل یکدیگر، مراوده کردن و اختلاط به گونهاى که معمولا زن و شوهرها با یکدیگر دارند و خلاصه هرگونه روابطى که بین دو نامحرم حرام باشد از مواردى است که هر یک از دختر یا پسر باید از آن پرهیز کنند.
فلسفه حجاب
شاید در ذهن بسیاری سؤال از فلسفه حجاب و علّت تأکید اسلام برآن باشد، در جواب باید گفت:بدون شک در عصر حاضر که بعضی نام آن را عصر برهنگی و آزادی جنسی گذاردهاند و افراد غربزده، بیبندوباری زنان را جزئی از آزادی او میدانند سخن از حجاب گفتن برای این دسته ناخوشایند است و آن را متعلق به زمانهای گذشته میدانند، ولی مفاسد بیحساب و مشکلات و گرفتاریهای روز افزونی که از این آزادیهای بی قید و شرط به وجود آمده سبب شده که تدریجاً گوش شنوائی برای این سخن پیدا شود. بحث در این است که آیا زنان در یک مسابقه بیپایان در نشان دادن اندام خود و تحریک شهوات و هوسهای آلوده مردان درگیر باشند و یا باید این مسایل از محیط اجتماع، برچیده شود و به محیط خانواده و زندگی زناشویی اختصاص یابد؟اسلام طرفدار برنامه دوم است و حجاب، جزئی از این برنامه محسوب میشود، در حالی که غربیها و غربزدههای هوسباز، طرفدار برنامه اوّلند! و به عنوان ابزاری برای تبلیغ همه چیز، از زنان و دختران زیبا، استفاده میکنند؛ بهرهبرداری تبلیغی از آنها و گرفتن و پخش عکسهای مبتذل شهوت انگیز، عریان و نیمه عریان در آگهیهای تبلیغاتی، حتی در نمایشگاههای بین المللی، اصلحه و مهمّات، برای جذب خریدار و استفاده ابزاری از زنان در انواع و اقسام فیلم های مبتذل سکسی را می توان از این جمله نام برد.از بحرانهای دیگر خرید و فروش زنان و خصوصاً وادار نمودن زنان و دختران جوان کشورهای فقیر، برای کار در کابارهها و مراکز عیش و نوش بوده است. که اغلب از کشورهای آسیای جنوب شرقی و اروپای شرقی بود ،که در درج آگهی و در اختیار قرار دادن اینگونه زنان همراه با عکس، شماره تلفن و یا محل استفاده آنها در قمارخانهها و کابارهها، که همگی حکایت از بی سامانی اجتماعی در غرب دارد.(90) اسلام میگوید: کامیابیهای جنسی اعم از آمیزش و لذتگیریهای سمعی و بصری و لمسی مخصوص به همسران است و غیر از آن گناه، و مایه آلودگی و ناپاکی جامعه میباشد که جمله «ذالِکَ اَزکی لَهُم» در آیه30 سوره نور به همین مطلب اشاره دارد،
(فلسفه حجاب چیز مکتوم و پنهانی نیست، زیرا:
1 - برهنگی زنان که طبعاً پیامدهایی همچون آرایش و عشوهگری و امثال آن همراه دارد،مردان مخصوصا جوانان را در یک حال تحریک دائم قرار میدهد؛ تحریکی که سبب کوبیدن اعصاب آنها و ایجاد هیجانهای بیمار گونه عصبی و گاه سر چشمه امراض روانی میگردد، مگر اعصاب انسان چقدر میتواند بار هیجان را بر خود حمل کند؟ مگر همه پزشکان روانی نمیگویند هیجان مستمر عامل بیماری است؟ مخصوصاً توجه به این نکته که غریزه جنسی نیرومندترین و ریشهدارترین غریزه آدمی است و در طول تاریخ سرچشمه حوادث مرگبار و جنایات هولناکی شده، تا آنجا که گفتهاند هیچ حادثه مهمی را پیدا نمیکنید مگر اینکه پای زنی در آن میان است! آیا دامن زدن مستمر از طریق برهنگی به این غریزه و شعلهور ساختن آن بازی با آتش نیست؟ آیا این کار عاقلانهای است؟ اسلام میخواهد مردان و زنان مسلمان روحی آرام و اعصابی سالم و چشم و گوشی پاک داشته باشند، و این یکی از فلسفههای حجاب است.
2 - آمارهای قطعی و مستند نشان میدهد که با افزایش برهنگی در جهان طلاق و از هم گسیختگی زندگی زناشوئی در دنیا به طور مداوم بالا رفته است، در محیطی که حجاب است (و شرائط دیگر اسلامی رعایت میشود) زن و شوهر تعلق به یکدیگر دارند، و احساساتشان و عشق و عواطفشان مخصوص یکدیگر است. امّا درکشورهای بیبندوبار و آنجایی که اصول اخلاقی حاکم نیست چه در غرب و چه در کشورهای شرق دنباله رو مسأله زناشویی جور دیگری است:در بازار آزاد برهنگی که عملاً زنان به صورت کالای مشترکی (لااقل در مرحله غیر آمیزش جنسی) در آمدهاند دیگر قداست پیمان زناشویی مفهومی نمیتواند داشته باشد و خانوادهها همچون تار عنکبوت به سرعت متلاشی میشوند و کودکان بیسرپرست میمانند، و« همچنین با شروع تحولات اجتماعی در غرب و مطرح نمودن آزادی خصوصاً در میان زنان و دم زدن از استقلال زنان موجب گردید که زنان به کارهای اجتماعی مختلف مشغول شوند و رشته ارتباطات و الگوهای (اخلاقی) سُنّتی، خانوادگی، قومی و محلّی به صورتهای مختلف از هم گسیخته شوند و مطرح شدن آزادیهای پوچ، رفته رفته موجب فروپاشی خانواده و رواج ازدواج های غیر رسمی، آخر هفتگی و ایجاد مفاسد و مشکلات و ناراحتیهای گوناگون خانوادگی برای زنان گردد، از اواسط دهه1970 به بعد با این طرز تفکرات، طلاق و جداییها افزایش شدید پیدا نمود که بیشتر آن در ازدواج های غیر رسمی بوده است.(91)
3 - گسترش دامنه فحشاء، و افزایش فرزندان نامشروع، از دردناکترین پیامدهای بیحجابی است و دلایل آن مخصوصاً در جوامع غربی به طور کامل نمایان است، بحران عدم حجاب و بیبندوباری تأثیر بسیار سهمگین و نابود کنندهای بر زنان غربی گذاشته است و از همینجا اهمیت حجاب و حجب و حیا در زنان و دختران شناخته میشود، به نمونههایی از این بحرانها توجّه نمایید:مرکز رسمی آمار در نشریهVB شماره2 چاپ سال1990، منتشر کرد که تعداد سقط جنین در دههی1950 حدود 6 هزار فقره به صورت قانونی و حدوداً بین 10 تا 20 هزار فقره به صورت غیرقانونی وجود داشته است. در دههی 1960حدود 31 تا 35 هزار فقره سقط جنین قانونی گزارش شده و در سال 1989 نیز سقط جنین قانونی 38 هزار مورد گزارش شده، که طبق آمار 2 الی3 برابر نیز غیر قانونی صورت گرفته، که گزارش داده نشده است.(92)نه اینکه عامل اصلی فحشاء و فرزندان نامشروع منحصراً بیحجابی است، ولی یکی از عوامل مؤثر آن مسأله برهنگی و بیحجابی محسوب میشود. و با توجه به اینکه فحشاء و از آن بدتر فرزندان نامشروع سر چشمه انواع جنایتها در جوامع انسانی بوده و هستند، ابعاد خطرناک این مسأله روشنتر میشود. هنگامی که در انگلستان، در هر سال - طبق آمار - پانصد هزار نوزاد نامشروع به دنیا میآید، و هنگامی که جمعی از دانشمندان انگلیس در این رابطه به مقامات آن کشور اعلام خطر کردهاند نه به خاطر مسایل اخلاقی و مذهبی بلکه به خاطر خطراتی که فرزندان نامشروع برای امنیت جامعه به وجود آوردهاند، به گونهای که در بسیاری از پروندههای جنایی پای آنها در میان است، اهمیت این مسأله کاملا هویدا شده که گسترش فحشاء حتی برای آنها که هیچ اهمیّتی برای مذهب و برنامههای اخلاقی قایل نیستند فاجعه آفرین است، بنابر این هر چیز که دامنه فساد جنسی را در جوامع انسانی گستردهتر سازد تهدیدی برای امنیت جامعهها محسوب میشود، مطالعات دانشمندان تربیتی نیز نشان داده، مدارسی که در آن دختر و پسر با هم درس میخوانند، و مراکزی که مرد و زن در آن کار میکنند و بی بند و باری در آمیزش آنها حکمفرما است، کم کاری، عقب افتادگی، و عدم مسئولیت به خوبی مشاهده شده است(93).
4 - مسأله ابتذال زن و سقوط شخصیت او در این میان نیز حائز اهمیت فراوان است، هنگامی که جامعه زن را با اندام برهنه بخواهد، طبیعی است روز به روز تقاضای آرایش بیشتر و خودنمایی افزونتر از او خواهد شد، و هنگامی که زن را از طریق جاذبه جنسی وسیله تبلیغ کالاها و دکور اتاقهای انتظار، و عاملی برای جلب جهانگردان و سیّاحان و مانند اینها قرار بدهند، در چنین جامعهای شخصیت زن تا سر حد یک عروسک، یا یک کالای بی ارزش سقوط میکند، و ارزشهای والای انسانی او به کلی به دست فراموشی سپرده میشود، و تنها افتخار او جوانی و زیبایی و خودنمایی میشود، و به این ترتیب مبدّل به وسیلهای خواهد شد برای اشباع هوسهای سرکش یک مشت آلوده فریبکار.(94)
پی نوشت ها :
65. فرهنگ جوان ص 441
66.خانواده و مسائل جوان و نوجوان ص 243
67.خ.فرهنگ جوان ص 441
68.خ .فرهنگ جوان ص167
69.خ . والدین وتربیت نسل جوان ص36
70.رساله حقوق امام سجاد / حق فرزند
71.خ .فرهنگ جوان ص545
72.امام خمینی؛ رساله عملیه؛مسأله346
73.خانواده در اسلام ص108
74.بحار الانوارج100ص219
75.جوانان و انتخاب همسر ص56
76.خ. فرهنگ جوان ص167
77.تفسیر نمونه ذیل تفسر/ 2 نور
78.اسراء / 32
79.میزان الحکمه ص 2210
80.فرقان / 68
81.میزان الحکمه ص 2210
82.نور / 30
83.تفسیر نمونه ج 14 ص436
84.نور / 31
85.امام خمینی(رحمة الله علیه) ، تحریر، نکاح، مسئلهى 18
86.امام،: عروه، نکاح، مسئلهى 31.
87.امام: تحریر، نکاح با استفاده از مسئلهى 19
88.امام: تحریر، نکاح مسئلهى 19
89.آیات عظام: امام، اراکى، بهجت، تبریزى، سیستانى، فاضل، گلپایگانى و مکارم:استفتاءات
90.در غرب چه می گذرد ص 14
91. در غرب چه می گذرد ص 15
92.در غرب چه می گذرد ص 15 و ص 6 1
93.تفسیر نمونه ج14 ص445
94.خ.تفسیر نمونه ج14ص446به بعد
ادامه دارد
/ع