مصطفی معین از مصوبه برنامه ششم برای منع پزشکان از کار همزمان در بیمارستان‌های دولتی و خصوصی می‌گوید

مصوبه منع فعالیت پزشکان در بخش خصوصی، سیاست‌زده است

دکتر معین با جدیت با تصویب این مصوبه مخالفت کرد و این مصوبه را یکی از تهدیدات جدی استقلال رای و منزلت جامعه پزشکی عنوان کرد. او با اشاره به بزرگ‌ترین پزشکان کشور از جمله دکتر محمد قریب، پدر علم طب کودکان کشور گفت که قریب به اتفاق بزرگان طب در ایران، همیشه مطب داشته‌اند.

مصوبه منع فعالیت پزشکان در بخش خصوصی، سیاست‌زده است

دکتر معین با جدیت با تصویب این مصوبه مخالفت کرد و این مصوبه را یکی از تهدیدات جدی استقلال رای و منزلت جامعه پزشکی عنوان کرد. او با اشاره به بزرگ‌ترین پزشکان کشور از جمله دکتر محمد قریب، پدر علم طب کودکان کشور گفت که قریب به اتفاق بزرگان طب در ایران، همیشه مطب داشته‌اند.

به گزارش ، روزنامه اعتماد نوشت: دکتر مصطفی معین را چه به عنوان وزیر دولت‌های کارگزاران و اصلاحات بشناسید، چه کاندیدای ریاست‌جمهوری اصلاح‌طلبان در سال 84، چه او را با استعفاهایش از پست وزارت و در دفاع از دانشجویان به یاد بیاورید.


چه با عملکردش به عنوان نماینده مردم شیراز و تهران و اصفهان و چه رد صلاحیتش در انتخابات مجلس دوره گذشته، فرقی نمی‌کند. دکتر مطصفی معین بیش و پیش از هر کدام از این سمت‌های اجرایی و سیاسی یکی از حاذق‌ترین پزشکان اطفال کشور است. «من از نوجوانی معترض و انقلابی بودم و به نوجوانان همسن خودم می‌گفتم، می‌خواهم پزشک شوم تا مجبور به همکاری با نظام شاهنشاهی نباشم. پزشک است و گوشی‌اش. توی بیابان هم می‌تواند کارش را بکند بدون اینکه به سرمایه و قدرت و حمایت یا استخدام دولتی احتیاج داشته باشد.»

همانطور که در نگاه و رویکرد نوجوانی دکتر معین دیده شده بود، او پزشک شد و یکی از جسورترین مبارزان انقلابی ماند. پس از انقلاب هم سال‌ها در کسوت وزارت و نمایندگی مجلس به مردم خدمت کرد اما هرگز از دنیای طبابت فاصله نگرفت.

اتاق کار او که شاگرد دکتر رضا قریب برادر کوچک‌تر دکتر محمد قریب پدر پزشکی اطفال کشور
در دانشگاه شیراز بود، مملو از نوشته‌ها و عکس‌ها و کتاب‌‌هایی است که یادآوری‌کننده رعایت اخلاق متعالی حرفه‌ای در پزشکی است.

او پس از استعفا از سمت وزارت، به عنوان ریاست انجمن آسم و آلرژی ایران و مرکز تحقیقات ایمونولوژی، آسم و آلرژی به مسوولیت‌های علمی و اجتماعی‌اش ادامه داد. بیش از ١٤٠ مقاله علمی منتشر کرد و درسال ٢٠١٥ در زمره یک درصد دانشمندان برجسته جهانی قرار گرفت و نیز بیش از ٢٠ عنوان تالیف و ترجمه در کارنامه کاری‌اش به عنوان یک استاد دانشگاه، یک پزشک و یک فعال اجتماعی و فرهنگی به چشم می‌خورد. بنابراین پس از مصوبه منع فعالیت پزشکان در بخش دولتی و خصوصی، سراغ او رفتیم که با او در خصوص یکی از صنفی‌ترین مصوبه‌های حوزه بهداشت و درمان گپ بزنیم. اگر چه نگاه مصلحانه دکتر معین به جامعه اجازه نداد بحث ما در حیطه مسائل حرفه پزشکی باقی بماند، اما معین با جدیت با تصویب این مصوبه مخالفت کرد و این مصوبه را یکی از تهدیدات جدی استقلال رای و منزلت جامعه پزشکی عنوان کرد. او با اشاره به بزرگ‌ترین پزشکان کشور از جمله دکتر محمد قریب، پدر علم طب کودکان کشور گفت که قریب به اتفاق بزرگان طب در ایران، همیشه مطب داشته‌اند.

در جریان مصوبه منع اشتغال پزشکان در بخش خصوصی هستید. شما سال‌ها در سمت‌های اجرایی فعالیت داشتید و با مطالبات توده مردم از مدیران اجرایی و قانونگذار آشنایید. به نظرتان پشت این مصوبه مطالبات مردمی است؟

البته من در حوزه بهداشت و درمان تجربه کار اجرایی نداشته‌ام، با این حال معتقدم این طرح غیرکارشناسی و هیجان‌زده تصویب شده است. در واقع این مصوبه در گذشته هم بارها مطرح شده ولی هیچ‌وقت اجرایی نشده است و به نظرم هنوز و همچنان کار کارشناسی دقیقی روی آن صورت نگرفته است. اصولا با توجه به تجربه‌ای که از مجلس و دولت دارم، اصولا طرح‌ها به نسبت لوایح قانونی کمتر کارشناسانه و با پشتوانه علمی تدوین می‌شوند و بسیاری از اوقات تحت تاثیر فضای حاکم بر جامعه و التهابات احساسی قرار می‌گیرند.

به نظرتان این‌بار این مصوبه قابل اجرا است؟

نخیر. این طرح نه پشتوانه علمی دارد و نه عملی و حتی اجتماعی و به نظرم قابل اجرا نیست.

پزشکان زیادی علیه این مصوبه اعتراض کرده‌اند و در فضای ملتهب علیه جامعه پزشکی برخی این اعتراض‌ها را به معنای اولویت دادن منافع صنفی بر مصالح عمومی قلمداد کرده‌اند. نظر شما چیست؟

پزشکی یک حرفه عادی نیست؛ یک رسالت انسانی، اخلاقی و معنوی است. پزشک سوگند می‌خورد که در همه شرایط، منافع و حقوق بیمار و سلامت جامعه را بر منافع خود مقدم بداند. بسیاری از پزشکان بر این سوگند پایبند هستند. به نظر من مقاومت جامعه پزشکی نه به عنوان مقاومت صنفی و انتفاعی بلکه به علت ماهیت رشته پزشکی است. پزشک با جان، سلامت و راز و ناموس مردم ارتباط دارد. بنابراین داشتن استقلال رای، تامین مادی و منزلت اجتماعی و برخورداری از سطح بالایی از کرامت و عزت نفس از ضروریات حرفه پزشکی و پزشکان است. پزشک باید بتواند بدون هیچ دغدغه‌ای مسوولیت حرفه‌ای و رسالت اخلاقی و انسانی خود را پیگیری کند. بر همین اساس باید در مقابل هر اقدامی که برخلاف استقلال و کرامتش است، بایستد.

بنابراین شما این مصوبه را برخلاف استقلال پزشک می‌دانید؟

کاملا. پزشک را نباید مجبور کرد فقط در یک نهاد دولتی مشغول به کار باشد تا بعد مجبور شود هر کاری که سازمان متبوعش از او می‌خواهد انجام دهد. من زمانی که دبیرستان بودم و با توجه به اینکه انقلابی بودم و معترض به نظام شاه، واز سوی دیگر گرایش سرشتی‌ام هم به سمت رشته پزشکی بود در بحث‌ با هم سن و سالانم می‌گفتم، «پزشک است و گوشی‌اش!». نه سرمایه لازم دارد و نه حمایت و نه لازم است با حکومت شاه کار کند. من معتقد بودم وهستم که استقلال پزشک یکی از ملزومات اصلی سلامت جامعه است.

حالا اجازه بدهید سناریو منفی را بررسی کنیم. با توجه به اینکه شما شدیدا با این مصوبه مخالفید، بر فرض اینکه این مصوبه اجرایی شود به نظرتان چه چالش‌هایی پیش روی نظام سلامت خواهد بود؟

نخستین چالش و ضرر متوجه بخش دولتی نظام سلامت است. طبعا با اجرای چنین طرحی بخش دولتی از اطبایی که از شخصیت علمی و اخلاقی و مقبولیت اجتماعی بالایی برخوردار هستند؛ خالی می‌شود. یعنی به نظرم هیچ پزشک پر سابقه‌ای حاضر نخواهد شد یک محدودیت غیرمنطقی را تحمل کند، او ترجیح می‌دهد با حفظ آزادی شخصی‌اش به خدمت‌رسانی به مردم ادامه دهد. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که با این مصوبه مردم ضرر می‌کنند و نظام سلامت کشور دچار افت جدی می‌شود.

مدافعان این مصوبه دلایلی همچون التزام پزشکان به درمان بیمار در بخش دولتی، اختصاص وقت کامل به بیماران و اختصاص زمان بیشتر به کار را مطرح می‌کنند. چقدر این دلایل به نظر شما منطقی می‌آید؟

ما در پزشکی به یک اصل مهم اعتقاد داریم «مقدم بودن تشخیص و پیشگیری بر درمان» برای تشخیص و پیشگیری باید بیماری را آسیب‌شناسی کنیم. باید تشخیص دهیم که بیماری چه علل و ریشه‌‌هایی داشته و چرا بروز و شدت پیدا کرده است. این روش در طب به‌شدت مطلوب‌تر از درمان علامتی و برخورد تسکینی با بیماری است. در این خصوص هم باید تشخیص وپیشگیری و حل مساله را مقدم بر برخورد‌های تسکینی بدانیم. مسوولان باید از خود بپرسند چرا پزشکان در بخش دولتی وقت کمتری می‌گذارند و بهره‌وری پایین‌تری دارند؟ دلایل بسیار زیادی را می‌توان لیست کرد. بروکراسی بیش از حد بخش دولتی مانع فعالیت سازنده پزشکان است، پزشک تامین نیست، تعرفه‌ها واقعی نیست. یعنی حتی اگر تعرفه‌های درمانی ایران را با تعرفه درمانی ترکیه و عراق و کویت و... مقایسه کنیم باز هم از پایین بودن تعرفه‌ها شگفت‌زده خواهیم شد. ویزیت یک پزشک در کشورهای همسایه ما تا 100 دلار است در حالی که در ایران چندین برابر کمتر از این رقم است. حال اگر تعرفه‌ها واقعی باشد و بیمه‌ها تعرفه‌ها را پوشش دهند، پزشک از شتابزدگی در کار بی‌نیاز می‌شود.

از سویی زمینه کار هم باید اصلاح شود. در بخش دولتی می‌بینیم که مثلا50 بیمار در لیست انتظار ویزیت هستند. اگر پزشک وقت بیشتری را برای یک بیمار صرف کند تا به تشخیص درست‌تری برسد، صدای بقیه مریض‌ها درمی‌آید.

بنابراین شما سیستم را مسوول نابسامانی موجود در بخش دولتی درمان می‌دانید؟

بله، به نظرم سیستم بهداشت و درمان و تامین اجتماعی کشور برای ایجاد فضای کاری علمی، منطقی و با بهره‌وری مناسب به ساماندهی نیاز دارد. در واقع زمانی که با نگاه علمی و جامعه‌شناسانه و آسیب‌شناسانه این موضوع را بازنگری می‌کنم، آفت‌های جدی‌تری را پشت این مصوبه می‌بینم. ما در کشورمان از دو مشکل بزرگ سیاست‌زدگی و عوام‌زدگی یا عوام‌فریبی رنج می‌بریم و در این مصوبه هم رد پای این آفت‌ها مشاهده می‌شود. اما زمانی که مسائل تخصصی مانند دانش طب که با سلامتی مردم در ارتباط است به این آفات آلوده شود منجر به ایجاد بی‌اعتمادی و عکس‌العمل‌های عصبی در جامعه می‌شود و به نظام سلامت آسیب جدی می‌زند.

مدتی است بر پایه اتفاقاتی همچون فوت آقای کیارستمی حجمه سختی علیه پزشکان مطرح شده است. به نظر شما چگونه می‌توان شکافی که بین جامعه و جامعه پزشکی ایجاد شده است را ترمیم کرد؟

فوت آقای کیارستمی حادثه اسفباری بود. هنرمندان و پزشکان هر دو جزو گروه‌های مرجع جامعه هستند و در رشد و جهت دادن و ارتقای فرهنگ نقش مهمی را ایفا می‌کنند. اما باید به خاطر داشته باشیم که در مباحث تخصصی همچون مسائل پزشکی، نهادهای بسیار سختگیر انتظامی و حقوقی وجود دارد که به مسائل اینچنینی بدون هیچ اغماضی رسیدگی می‌کنند. اما زمانی که این مباحث به صورت هیجان‌زده و احساسی مورد بحث قرار می‌گیرد، اعتماد مردم به سیستم بهداشت و درمان مخدوش می‌شود. و در این میان کسی که آسیب می‌بیند همچنان مردم هستند. واقعیت این است که ما هرگز بی‌نیاز از مراجعه به پزشک نیستیم و برای دریافت خدمات بهتر و به دست آوردن سریع‌تر سلامت‌مان بهتر است رابطه‌مان با پزشکان مبتنی بر اعتماد و صمیمیت و صداقت باشد و همکاری با پزشک را برای سلامت خود در اولویت قرار دهیم. حالا زمانی که هجوم جدی علیه پزشکان آغاز می‌شود، اعتماد و صمیمیت و همکاری بیمار با پزشک آسیب می‌بیند که همین امر در بهبود بیماری اثر منفی می‌گذارد.

به نظر می‌رسد در این میان نقد اصلی‌تان به رسانه‌هاست؟

به نظرم در مسائل اینچنینی مسوولیت رسانه‌ها بسیار خطیر است. رسانه باید بتواند ابعاد مختلف چگونگی انتشار خبر در حوزه سلامت را بشناسد و بررسی کند و در واقع به مردم و مسوولان آموزش بدهد. واقعیت این است که در بسیاری از مسائل مهم سال‌های اخیر، صدا و سیما به جای آموزش، بدآموزی داشته و بقیه رسانه‌ها هم به ابعاد منفی پوشش غیر کارشناسانه برخی از اخبار یا بدون رعایت اخلاق رسانه توجهی نکرده‌اند.

رابطه مخدوش بین رسانه‌ای‌ها و پزشکان را چگونه می‌توان بهبود بخشید؟

به نظرم مهم‌ترین راهکار این است که بین رسانه‌ها و نهادهای علمی و تخصصی و جامعه پزشکی گفت‌وگو وارتباط خوبی شکل بگیرد. باید هر دو طرف با توجه به منافع و حقوق سلامت جامعه احساس مسوولیت کنند و تلاش‌شان را برای آموزش به مردم معطوف کنند.

شما سال‌هاست مدیر انجمن‌های زیادی هستید که ایجاد فضای گفت‌وگویی در رشته‌های مختلف از جمله رسانه و پزشکی را در دستور کار خود قرار داده‌اند. از جمله کرسی سلامت یونسکو که همایش‌های سلامت روان و رسانه را برگزار می‌کند. این همایش چه کمکی به نزدیک شدن رابطه پزشکان و رسانه‌ها ایفا کرده است؟

سال ٨٣ که کرسی یونسکو در آموزش سلامت آغاز به کار کرد؛ در جلسات متعددی سیاست‌ها و اولویت‌های سلامت جامعه بررسی شد. نخستین اولویت «اختلالات روانی» بود که بیشترین هزینه وخسارت اجتماعی و خانوادگی و اقتصادی را به فرد و جامعه تحمیل می‌کند. در این زمینه مهم‌ترین نقش را رسانه‌ها ایفا می‌کنند.
بر همین اساس همایشی که به آن اشاره کردید، پایه‌گذاری شد. حالا که هفتمین دوره «همایش سلامت روان و رسانه» را در اسفندماه امسال پیش رو داریم؛ انجمن‌های علمی متعددی در کنار کرسی یونسکو درآموزش سلامت در اجرای این همایش‌ها با ما همگام شده‌اند. انجمن روانپزشکان ایران، انجمن روانپزشکان کودک، انجمن جامعه‌شناسی و انجمن ارتباطات ومطالعات فرهنگی و ارتباطات، انجمن علمی پرستاران، مرکز تحقیقات ایمونولوژی و... از جمله این انجمن‌هاست.

موضوع امسال همایش چیست؟

موضوع امسال، «سواد سلامت روان و رسانه» است. به نظر من رسانه‌ها و خبرنگاران و روزنامه‌نگارها نقش جدی در ارتقای سواد سلامت روان جامعه یا تخریب آن ایفا می‌کنند و بر همین اساس باید ارتباط و تعامل جدی بین آنها شکل بگیرد. به نظرم همین الگویی که بین انجمن‌های روانپزشکی و رسانه‌ای شکل گرفته می‌تواند در دیگر انجمن‌های علمی پزشکی با رسانه‌ها صورت بگیرد و شکاف بین جامعه، رسانه‌ها و سیستم درمان کشور هر روز کمتر شود.

شما به عنوان یک پزشک بسیار اخلاقی و مدافع مردم شناخته شده هستید. خودتان حاضرید از حق فعالیت در بخش خصوصی صرف نظر کنید؟

این سوال هم سخت است و هم نیست. من در ٢٥ خرداد سال 1358 که رزیدنت کودکان بودم، در دانشگاه شیراز، دبیر «نخستین سمینار طب ملی و مردمی» بودم. آن زمان بسیار آرمان‌گرا بودم و این سمینار با تکیه بر همان اصول ایده‌آلیستی و با هدف تحقق عدالت در بهداشت و درمان کشور طراحی و برگزار شد. سخنرانان این سمینار سه روزه از برترین‌های طب کشور بودند، دکتر شریعتمداری وزیر فرهنگ و آموزش عالی (طب و تعلیم و تربیت)، دکتر سامی وزیر بهداری (طب و سیاست وطب ملی)، دکتر بنی‌صدر که هنوز عضو شورای انقلاب بود و رییس‌جمهور نشده بود (طب و اقتصاد)، سیدعلی‌اصغر حاج‌سید‌جوادی (طب و جامعه)، دکتر بختیار که استاد روانپزشکی دانشگاه شیراز بود (طب و اخلاق) و دکتر ابوتراب نفیسی از پزشکان حاذق اصفهان بودند (طب سنتی). نتیجه آن سمینار و همفکری همه بزرگان علوم مختلف در آن سمینار، قطعنامه‌ای در خصوص ایجاد عدالت در سیستم بهداشت و درمان بود که در آن آمده بود همه روابط مالی بیمار و پزشک باید قطع شود و بیمه‌ها مردم را زیر پوشش کامل قرار دهند. شرکت‌های دارویی چند ملیتی ملی شوند و شبکه‌های بهداشتی – درمانی در روستاها گسترش یابد و... این ماجرا را گفتم که تاکید کنم من از همان سال‌های دور یک پزشک ایده‌آل‌گرا و مدافع حقوق بیماران بودم. از طرفی مرحوم دکتر فرهودی، استاد من که مستقیما شاگرد دکتر محمد قریب بودند از ایشان نقل‌قول مستقیم می‌کرد که «کارتو شروع کردی، مطب بزن.» خود دکتر قریب ابتدا در میدان فلسطین و بعد هم در خیابان فرمانیه تهران مطب داشتند. دکتر قریب و دکتر فرهودی معتقد بودند که مطب داشتن به استقلال عملکرد پزشک و همراهی و آگاهی به وضعیت بیمار و جامعه کمک بیشتری می‌کند. این اصلا یک شعار یا پول دوستی و منافع صنفی نیست. پزشک باید مستقل باشد، نباید به لحاظ مادی به دولت وابسته باشد، باید آزاده باشد و استقلال رای خود را حفظ کند که این استقلال در گروی تامین بودن مالی و اجتماعی است.

حالا به سوال شما بازگردیم. نخستین تاسیس مطب من چند ماهی قبل از دوره دوم وزارتم در سال ٧٦ و در خیابان ایتالیا بود. واقعیت این است که آن زمان هیچ‌وقت نتوانستم مطب بروم چون خیلی سرمان در وزارتخانه شلوغ بود و اگرهم که به مطب سر می‌زدم در واقع مطبم پاتوق بحث‌های سیاسی و اجتماعی می‌شد، این بود که خیلی سریع کارم در مطب را تعطیل کردم! حالا که فقط کار پزشکی و پژوهشی دارم باز هم فقط ساعت دو بعدازظهر می‌توانم به مطب سر بزنم. اما همان دو بعدازظهر را برای آزادی خودم مهم می‌دانم. از سویی مطب به من امکان می‌دهد که با درد و رنج مردم و مسائل آنها به صورت مستقیم در ارتباط باشم. مثلا بارها شده که مریض به من گفته دکتر برای نسخه تاریخ نگذارید که آخر ماه داروی فرزندم را بگیرم. من می‌بینم و می‌دانم که چنین محرومیتی در جامعه هست و آن‌وقت اشک پزشک در می‌آید! من در مطبم می‌توانم با بیماران، با کودکان و خانواده‌های‌شان وارد گفت‌وگو شوم. از وضعیت معیشتی، اجتماعی و اقتصادی‌شان آگاهی پیدا کنم. بدانم که کجا مورد تبعیض هست؟ بدانم وضعیت سلامت روانش چگونه است؟ در واقع به نظرم پزشک باید یک مصلح اجتماعی باشد و در بند انحصار دولتی نبودن می‌تواند به این مصلح بودن کمک کند.

به عنوان آخرین سوال، انتقاداتی به کار پزشکان در مراکز دولتی وارد است، از جمله اینکه پزشکان زمان کافی برای بیماران‌شان نمی‌گذارند و ترجیح می‌دهند به سرعت به بخش خصوصی که برای‌شان درآمد بیشتری دارد، برسند. آیا همه این نقدها را غیرمنصفانه می‌دانید؟

ببینید اول از همه بگویم که به نظرم برنامه آموزش پزشکی در ایران، نظام آموزشی مطلوبی نیست. اگر کسی بخواهد پزشک متعهد و حاذقی باشد باید از همان آموزش و پرورش اخلاق و انسانیت و نقش اجتماعی او تمرکز شود. هوش و استعداد و توانایی فکری و حتی جسمی داشته باشد. نمی‌توان حرفه‌مندان پزشکی را در یک سیستم کنکور سراسری از میان صدها رشته و با یک آزمون تستی انتخاب کرد و بعد هم به آنها مبانی و روش‌های طبابت را درس داد و دیگر هیچ! چنین فردی در همه زندگی حرفه‌ای‌اش باید معلم و راهنما و الگویی داشته باشد که تبدیل به فرد علمی برجسته‌ و پایبند به اخلاق و مسوولیت‌های اجتماعی یک «طبیب حکیم» شود.

از طرفی پزشک باید تامین باشد تا بتواند شغل به این خطیری را به عهده بگیرد و به خوبی از پس آن بر بیاید. از طرفی باید تدریس اخلاق در علم پزشکی به یک ضرورت غیرفرمالیته تبدیل شود. ما الان استاد و مدرس با تخصص اخلاق پزشکی خیلی کم داریم. اصولا داوطلبان علاقه‌مند زیادی هم برای ادامه تحصیل در رشته اخلاق پزشکی وجود ندارد. طبیعتا تدریس اخلاق حرفه‌ای هم در سیستم آموزش بهداشت و درمان ضعیف است. بنابراین می‌خواهم بگویم ممکن است پزشکانی باشند که عملکرد غیراخلاقی هم داشته باشند، اما این ممکن است در هر صنفی رخ بدهد. اکثریت قاطع پزشکان با سابقه تا زمانی که وظایف خود در بخش دولتی را به اتمام نرسانند از بیمارستان خارج نمی‌شوند.

بنابراین نباید اعتماد مردم را به حرفه پزشکی خدشه‌دار کرد. باید پیش‌نیازهای کار حرفه‌ای درست و اخلاقی را در حرفه پزشکی فراهم کرد و با جدیت در مقابل بی‌اخلاقی‌های حرفه‌ای هم ایستاد؛ که هیچ کدام از این دو، با مصوبه‌ای که در مورد آن سخن گفتیم محقق نمی‌شود. من شخصا پس از استعفا از پست وزارت در سال 82 با تاسیس انجمن‌های متعددی مانند انجمن ایرانی اخلاق در علوم و فناوری، جمعیت توسعه علمی ایران، موسسه رحمان با رویکرد علمی در زمینه مطالعه آسیب‌های اجتماعی، موسسه رشد و توسعه ایران، کرسی یونسکو در آموزش سلامت، انجمن تاریخ اجتماعی علم و فناوری و نیز در سال١٣٧٥ انجمن آسم و آلرژی ایران و... سعی کردم خلأهایی را که در آن زمینه‌ها وجود دارد تا حدودی جبران کنم و به نظرم هم مسوولان و هم نخبگان و آگاهان جامعه باید با تقویت جامعه مدنی به سمت ارتقای فرهنگ مسوولیت‌پذیری، تعاون و مشارکت در جامعه و اخلاق‌مداری حرفه‌ای بروند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان