رکسانا خوشابی؛ کارشناس ارشد مشاوره بالینی
در زندگی همه ما بستگان و اطرافیانی حضور دارند که نسبت به آنها مسئولیت داریم. مادر، پدر، همسر، فرزندان، خواهر و برادر، فامیل، همسایه و ... طبیعی است که نسبت به خواستههای این افراد بی تفاوت نیستیم و لازم است در بسیاری زمینهها به آنها کمک کنیم.
البته در اغلب موارد این کمکها دوطرفه است و آنها نیز در قبال ما احساس مسئولیت دارند و به ما کمک میکنند. غیر از این افراد، افراد دیگری نیز در پیرامون ما هستند که خواهی نخواهی انرژی زیادی از ما میگیرند و ما برای نگه داشتن اینها در زندگی مان به ناچار انرژی مصرف میکنیم. سوال این جاست که آیا مصرف انرژی زیاد برای نگه داشتن افرادی که زندگی و سرنوشت شان از ما جداست کار بجایی هست یا نه؟
همانطور که میدانید انرژی انسان محدود است. این انرژی محدود باید صرف کارهای زیادی در زندگی شود. تحصیل، اشتغال، کسب درآمد، کارهای شخصی، بزرگ کردن فرزندان، نگهداری ومراقبت از والدین، رسیدگی به دوستان و نزدیکان و از همه مهمتر انجام وظایفی که در مقابل خداوند بر عهده ما گذاشته شده است. اگر این انرژی صرف انجام کارهای بیهوده شود اصطلاحا دچار نشتی انرژی میشویم.
درست مانند یک لوله آب مرکزی که چند سوراخ ریز و درشت در بدنه آن ایجاد شده باشد. در این صورت اگر آب در لوله جاری شود مقداری از آن از سوراخها به بیرون تراوش کرده و شدت آب نهایی، کاهش پیدا میکند. به همین ترتیب انرژی انسان هم اگر صرف کارها یا افرادی شود که کارها و افراد اصلی زندگی ما نیستند دچار کمبود انرژی میشویم و ناگهان میبینیم انرژی مان به شدت کاهش پیدا کرده، کم حوصله و بیحال و حتی افسرده شده ایم و انرژی انجام کارهای عادیمان را هم نداریم.
اما متوجه نیستیم مشکل از کجاست و علت آنرا به خستگی، کار زیاد، نداشتن تفریح و مشابه اینها نسبت میدهیم و متوجه نیستیم انرژی مان دارد به هدر میرود. متاسفانه برخی از افراد هم هستند که نه تنها انرژی ما را هدر میدهند بلکه درست مانند این است که به روح و روان ما سم تزریق میکنند و طبعا این سمها روح و روانمان را آلوده میکنند و خود این آلودگی هم به کرختی و سنگینی بیشتر منجر میشود.
سنگینی، کرختی، بی انرژی بودن و در نهایت سمی شدن نتیجه معاشرت با افرادی است که خیلی پیش از اینها میبایست از بودن با آنها صرفنظر میکردیم.
آدمهای سمی، روابط سمی
رابطه با افراد سمی معمولاً ما را دچار احساساتی مانند عصبانیت، سردرگمی، رنجش و مشابه اینها میکند؛ احساساتی که سلامت ما را به خطر میاندازند. به همین دلیل این روابط را «روابط سمی» و این آدمها را «آدمهای سمی» مینامیم. آیا تا به حال پیش آمده که به دوستی که به ظاهرشدیداَ به کمک احتیاج دارد «نه» بگویید؟ احتمالاَ نه و درست به همین خاطر در خیلی مواقع با وجود کار و مشغله زیاد، وقتتان را صرف این کردهاید که صرفاً شنونده باشید.
شنونده حرفهای بی سرو ته یا گلههای تکراری دیگران. شنوندهای که در صورت لزوم «بله» یا «نه» میگوید. بعد هم احتمالاً دچار یک سردرد شدید یا خفیف بشوید؟ این سردرد دقیقاً نشانه این است که آتشبار یک ارتباط سمی شما را هدف گرفته است! در واقع هر ارتباطی که انرژی شما را تحلیل ببرد، خسته و عصبانیتان کند یا احساس تحقیر و یا سردرگمی در شما به وجود بیاورد سمی محسوب میشود.
اغلب اوقات ریشه سردردهای میگرنی، پرشهای عصبی چشم، حساسیتهای پوستی و اختلالات تغذیه، در روابط سمی بلند مدت است. برخی از این روابط سمی میتواند طرحها، روابط، برنامهها و حتی خوشبختی شما را خراب کند. اینگونه روابط میتواند مربوط به رئیسی دمدمی مزاج باشد که هیچ وقت هیچ چیز راضیش نمیکند، دوستی باشد که منتظر است اشتباه کنید تا مچتان را بگیرد یا پدر و مادری که با شما عین بچهها رفتار میکنند.
اولین قدم برای سمزدایی این است که روابط خود و انواع رفتارهایی که آزارتان میدهند را فهرست کنید. دومین قدم هم تسلط بر روشهای جواب دادن به این افراد است که مانع قربانی شدن شما در قبال رفتار زهرآگین آنها میشود. در اینجا پنج روش را برای خنثی نمودن سمهای ارتباطی به شما پیشنهاد میکنیم. مطمئناً اگر شما هم روی این موضوع متمرکز شوید میتوانید روشهای خلاقانهای را ابداع کنید.
سم زدایی از روابط
روش اول برای خنثی کردن این سموم به شوخی برگزار کردن موضوع است. سعی کنید به جای از کوره در رفتن، به این دوست آزاردهنده بخندید. کار سختی است اما به امتحانش میارزد. روش دوم این است که آینه بشوید و عین رفتار طرف مقابل را به او نشان بدهید تا متوجه شود رفتارش چقدر غیر منطقی است. در بعضی مواقع هم روش سوم یعنی رویکردی ملایمتر و پرسشگر میتواند کارساز شود.
میتوانید خیلی ملایم راجع به علت رفتار طرف مقابل سؤال کنید. روش چهارم مربوط به زمانی است که کسی نیش و کنایه میزند. در این موارد شاید تنها راه این است که از کوره به در روید! روش پنجم به درد محیطهای کاری میخورد چون بعضی از تنشزاترین موقعیتها در محیط کار اتفاق میافتد. در این موارد آگاه بودن از حق و حقوق، دفاع خوبی در برابر روابط سمی است. بهتر است نقش و وظایف قانونی خود را بدانید تا اگر کسی بخواهد چیزی را به شما تحمیل کند بتوانید به خوبی در برابرش اقدام کنید.
و دست آخر این که مطمئن باشید شما فقط و فقط میتوانید خودتان را تغییر دهید نه دیگران را. به همین دلیل از کسی توقع نداشته باشید به خاطر شما در رفتار خود تغییری ایجاد کند. برای کم کردن و از بین بردن فشارهای ناشی از روابط سمی، به تجدید نظر در واکنشهای خود احتیاج دارید و به خود شما بستگی دارد که چقدر فشار را میخواهید جذب یا تحمل کنید. چقدر میخواهید انرژی هدر بدهید یا خود را قربانی روابط و آدمهای سمی کنید.
همه ما در برابر حفظ انرژی خود مسئولیم. مسئولیم نیروی حیاتی خود را هدر ندهیم و از آن برای رسیدن به اهداف اصلی زندگی مان استفاده کنیم. نیروی حیات، نیروی زندگی است. نیرویی که باید صرف تحقق تمامیت وجود ما و رسیدنمان به آرزوها شود، آنرا در راه سمی کردن روح و روان تان به هدر ندهید.