این که صنعت توریسم و گردشگری در کشور ما تا حدود زیادی مهجور است و اینکه به هیچ عنوان بهره برداری های صحیح و کاملی از نعمت های خدادادی و طبیعت کشورمان نداشته ایم، موضوع جدیدی نیست و همه ما از آن مطلع ایم! حتی این را هم همه می دانیم که نه تنها نتوانسته ایم برای جهانگردان و توریست های سایر نقاط دنیا آن طور که شایسته و بایسته است، منابع طبیعی و آثار باستانی ایران را بشناسانیم، بلکه برای مردم خودمان هم، در این حیطه، کاستی های بسیاری داشته ایم. اما بعضی از این موارد، دیگر واقعاً غیر قابل تحمل و بی نهایت اسف انگیز است.
یکی از اینگونه موارد که افراد و خانواده هایی بسیار کمتر از آنچه توقع می رود، از آن آگاهند و به دیدن آن رفته اند، چشمه های آب شور «باداب سورت» می باشد. چشمه هایی که زیباترین چشمه دنیا خوانده شده است و پس از چشمه «پاموکاله» ترکیه، دومین چشمه آب شور در جهان است. چشمه ای که شبیه به آن فقط در شش نقطه دیگر دنیا وجود دارد و از این شش مورد، فقط سه تای آن ها تا حدودی قابل قیاس با باداب سورت می باشند. آن سه دیگر، واقع در نیوزیلند، آمریکا و ترکیه هستند. تفاوت عمده باداب سورت با شش چشمه دیگر، این است که آب آن رنگین بوده و بواسطه مواد معدنی و رسوبات آب آن، به رنگ های خاکستری، سیاه، نارنجی، قرمز، سفید، آبی آسمانی و بعضاً در تلالو نور خورشید، طلایی و سبز می باشد.
چشمه های باداب سورت حدود سه هکتار را دربرمی گیرند و در ارتفاع 1841 متری از سطح دریا قرار دارند. سورت به معنای «شدت زیاد» و مفهوم لغوی باداب، «آب گازدار» می باشد. این چشمه ها در استان مازندران، جنوب شرقی شهرستان ساری، بخش چهاردانگه، دهستان پشت کوه و در روستای سورت در حد فاصل روستاهای اِروست و مال خواست واقع شده اند. چشمه های سورت از شمال به ارتفاعات و تپه هایی پوشیده از جنگل هایی با درختان سوزنی برگ می رسد و از جنوب مشرف است به دره های زیردست آن. همچنین از شرق در مجاورت ارتفاعات پوشیده از گیاهان بوته ای و درختچه ها و از غرب هم توسط روستای اروست احاطه شده است. این منبع طبیعی آب معدنی، در سال 1387 بعنوان دومین اثر طبیعی مازندران ثبت ملی شد اما متاسفانه حتی وضع ظاهری آن هم با تمام قوا گویای آن است که هنوز بین دستگاه ها سرگردان است و هرچند گفته شده است که بودجه هایی برای آن درنظر گرفته اند، اما متاسفانه هیچ گونه رسیدگی حتی در حد ابتدایی هم حول آن دیده نمی شود.
جاده ای که از پی این ارتفاعات و از حدود سه کیلومتر مانده به اصل چشمه ها کشیده شده است آنقدر جاده سخت و بدی است که وسایل نقلیه معمولی مطلقاً نمی توانند از آن بالا بروند. موتور، تراکتور، وانت مزدا و برخی ماشین های شاسی- بلند تنها وسایل نقلیه ای هستند که در آن رفت و آمد می کنند. این اولین دافعه برای بازدید گردشگران از اثری چنین بی همتا می باشد! جاده ای خشک، سربالا و خسته کننده که بسیاری، مجبورند آن را پیاده طی کنند! برای چنین اثری، حتماً مامور لازم است. افرادی که بر اوضاع راه و خود اثر کاملاً مسلط باشند و در راه حفظ هرچه بهتر اثر و نیز رضایت و آسایش بازدیدکنندگان، مسئول باشند.
حتی یک تابلو با توضیحات ایمنی، تاریخی و جغرافیایی، و هشدارهایی در جهت حفظ و تمیز نگه داشتن این محیط وجود ندارد. بازدید کنندگان اصلی باداب سورت، محلی ها و روستاییان اطراف هستند که متاسفانه به دلیل عدم آموزش و نظارت صحیح، به عنوان یک تفرج گاه مقطعی، در کنار سایر هموطنانی که کمی سهل انگارانه برخورد می کنند، در آلودگی و کثیفی محیط سهیم اند. ناگفته نماند که حتی یک سطل زباله در محل موجود نیست و در لابلای آب های روان، انواع ظروف و سفره های یک بار مصرف و زباله هایی از این دست، پراکنده است. موتور و تراکتور در دهانه های زیبای حوضچه ها پارک شده اند. حوضچه هایی که در طی هزاران هزار و حتی میلیون ها سال، اندک اندک شکل گرفته اند و به شکل پلکانی در اطراف این ارتفاعات، منظره باورنکردنی و بی نظیری را رقم زده اند. حوضچه هایی که حتی نباید در آن ها با کفش وارد شد، چه رسد به اینکه با تیشه، جداره های آن را کَند و آنها را داغ کرده، برای گرم کردن آب، درون آن بیاندازند!!
دهانه چشمه اصلی شامل دریاچه کوچکی است که در آن آب تنی می کنند. در مرکز و ابتدای چسبیده به صخره آن، حفره ای وجود دارد که آنرا «برمودای سورت» خوانده اند چرا که می گویند عمق آن را هیچ کس هنوز نفهمیده است و جزو پدیده های اسرارآمیز است؛ فرد یا شیء را به درون می کشد و حتی شایعاتی وجود دارد بر این مبنا که انتهای آن، به سایر آب های عظیم در ساری متصل است! آب های این چشمه ها، با فاصله اندکی از هم، رنگ، بو و مزه های متفاوتی دارد. آن یکی که از چند نقطه کوچک در بالای تپه می جوشد و همچون نوشابه، گازدار است، به رنگ نارنجی و قرمز، رگه هایی بی نظیر در سطح صخره های صیقلی شده، ایجاد کرده است. آب آن برای درمان امراض و دردهای مربوط به معده استفاده می شود. مزه آن ترش است وته مزه ای شبیه گوگرد و آهن دارد. این مجموعه که کوچکتر می باشد، به باداب کوچک، «شورمست» و همچنین «اکسیر حیات» شهره است.
از چشمه دیگر که سرشار از نمک است و رسوبات سیاه و سفید دارد، برای آب درمانی استفاده می شود. گفته شده است که این آب و رسوبات آن – که همچون ماسک پوست، بر پوست بدن و صورت می مالند- در درمان کمر و پا، میگرن، روماتیسم و امراض پوستی موثر است. آب آن انقدر شور است که در زمستان یخ نمی زند و جانوری هم در آن زیست نمی کند. سنگ های دایره شکل ویژه ای از رسوبات این آب ها ایجاد می شود. به جای آنکه مثل سنگ های دیواره های غارهایی چون «علی صدر» همدان، «کتله خور» زنجان و «نخجیر» نراق، از این سنگ های زیبای رسوبی محافظت شود، بسیاری از آن ها زیر چرخ وسایل نقلیه، له می شوند.
اگر برای چنین اثری، هزینه ورودی و بلیط دریافت کنند، اگر راهنماهای گردشگری و تورگاید گذاشته شود، اگر آلاچیق، سطل زباله، دستشویی و چند دوش که حتماً بواسطه نمک های آب و هوا در آن جا لازم است، تعبیه شود؛ اگر استراحتگاه و رستوران باشد و جاده های پیاده روی کوچک، راهِ رفتن و دیدن را مشخص کند، اگر آموزش ها و اطلاعات لازم داده شود، اگر درجایی که اقتضای آن عطش است، یا آب- سرد- کن وجود داشته و یا لااقل آب خوردن به فروش برسد و … آنوقت فقط در همین یک نقطه به تنهایی، می توان در عین محافظت از چنین موهبتی، رونقی چشمگیر به صنعت گردشگری مان ببخشیم.
خوب است بدانیم که در ترکیه، برای چشمه پاموکاله – که قصر سفید می خوانندش- درنزدیکی شهر دنیزلی، در سال 88، به نرخ پول ما، پانزده هزار تومان هزینه ورودی گرفته می شد، از همان ابتدا، سرتاسر آن مامور و ناظر وجود داشت برای مراقبت از عدم آلودگی، کثیفی و تخریب آن، راهنماهایی آموزش دیده بودند برای توضیحات لازم و سوال های مردم، از تجمع آب چشمه اصلی آن، یک استخر تمیز و زیبا ساخته اند و با نظارت، به افراد، اذن شنا می دهند، قوانینی سخت دارد از جمله همین که باید از یک مسافتی به بعد، کفش ها را از پا درآورد، از خیلی پیش از این ها بروشور و دفترچه راهنما و تابلوهای متعدد در آن نصب بوده است و …
ما کفران نعمت می کنیم، همین!