سرویس سبک زندگی فردا: بیست و پنجم ذی القعده روزی است که معروف و مشهور است که در چنین روزی دحو الارض اتفاق افتاد و به همین خاطر این روز و شبش از ایام و لیالی شریفه است که خداوند رحمت خود را در این روز و شب شامل حال بندگانش می کند و بر اساس روایات اسلامی به قیام و عبادت در آن اجر و ثواب فراوانی تعلق می گیرد. و روز دحو الارض یکی از روزهایی است که در تمام سال به فضیلت روزه ممتاز است. در ادامه این مطلب را به نقل از سایت فارس میخوانیم.
دحو الارض به چه معناست
دحو از لحاظ لغوی به معنای، بسط دادن و گستراندن است.(1) و دحو الارض یعنی گستراندن زمین و کشیدن زمین، و نیز به چیزی که گسترده و همچنین کشیده شود (دحو الشیء) گفته می شود. یعنی گسترده شد.(2)
و آیه قرآن که میفرماید: «و الارض بعد ذلک دحها»(3) اشاره به این معنی دارد؛ یعنی و زمین را بعد از آن (برای انتفاع بشر و سایر مخلوقات) بگسترانید.
و اینکه در دعای علی(ع) وارد شده است «اللّهم داحی المدحوات»، یعنی بسط دهنده و گستراننده زمین و وسعت دهنده.(4) اشاره به این معنا دارد که خداوند زمین را از کعبه و محل آن گستراند و روز دحوالارض که به روز 25 ذیقعده گفته میشود، به این معنا است که در چنین روزی خداوند بعد از اینکه مکان کعبه را ظاهر و آشکار کرد شروع به گستراندن زمین از این نقطه کرد و به همین خاطر دحو الارض گفته میشود، یعنی روز گستراندن و بسط دادن به زمین، در احادیث و روایات و متون اسلامی به این مسأله اشاره شده است.
چنان چه شیخ طوسی میگوید: دحوالارض به روز 25 ذی القعده اطلاق میشود که در چنین روزی خداوند زمین را از زیر کعبه گسترش داد.(5) و در چنین روزی روزه و غسل مستحب است و مخصوصا روزه که ثوابش معادل ثواب شصت سال عبادت است.
نخستین خانهای که برای عبادت بنا شد
در روایتی از امام رضا(ع) نقل شده است که روز 25 ذیالقعده همان روز دحوالارض که در چنین روزی خداوند زمین را از نقطه کعبه وسعت داد و نیز در چنین روزی حضرت ابراهیم و حضرت عیسی(ع) متولد شدند.(6) البته این تاریخ مطابق با تاریخ قمری است و با تاریخ میلادی منافات ندارد.
بر اساس آیه 96 سوره آل عمران که می فرماید: «إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکةَ مُبَارَکا وَهُدًی لِّلْعَالَمِینَ»(7)
اول خانهای که برای مکان عبادت خلق بنا شد همان خانه کعبه است که در آن برکت و هدایت خلایق است.
اقوال مختلف مفسران درباره نحوه گسترانده شدن زمین
بین مفسران و دانشمندان در نحوه گستراندن زمین اقوال مختلفی وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می شود:
1. برخی میگویند که زمین در ابتدا زیر آب غرق بود، تدریجا آبها در گودالهای زمین قرار گرفت و خشکیها سر برآورد و گسترده شد و اول نقطهای که سر بر آورد محل کعبه بود و از آن تعبیر به دحوالارض میشود.(8)
2. و نیز گفته شده در آغاز زمین به صورت پستیها و بلندیهای تند و غیر قابل سکونت بود و بارانهای سیلابی به صورت مدام می بارید، ارتفاعات زمین را میشست و در درهها جمع میکرد و تدریجاً زمینهای مسطح و قابل استفاده برای زندگی انسان و کشت و زرع به وجود آمد.(9)
3. از امام محمد باقر(ع) نیز قول سومی نقل شده است که فرمودند: خدای متعال وقتی میخواست زمین را خلق کند، بادها را فرمان داد تا به شکم آب بزنند و آب را به موج در آورند، آبها در اثر طوفان کف کرده، همه کفها یک جا جمع شد، که همان محل فعلی کعبه به وجود آمد. آنگاه آن را به صورت کوهی از کف درآورده، زمین را از زیر (دامنه) آن کوه بگسترانید و آیه «ان اول بیت وضع للناس للذی ببکة مبارکا و هدی للعالمین» سخن از همین مطالب دارد.(10)
نخستین رحمتی که بر زمین نازل شد
پس اولین بقعهای که خدا از زمین خلق کرده کعبه بود و سایر نقاط از ناحیه کعبه گسترانیده شدند و به این امر دحو الارض گفته میشود، پس خداوند در خلقت زمین ابتدا موضع و محل کعبه را خلق کرد که آن محاذی بیت المعمور در عرش الهی است و ملائکه در آسمان به سان انسانها در روی زمین دور آن طواف میکنند و بعد از خلق محل کعبه زمین از نقطه کعبه وسعت یافت و گسترانیده شد.(11)
در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده است که حضرت فرمودند: 25 ذیقعده خداوند محل بیت را وضع (خلق) کرد و آن اولین رحمتی بود که خداوند بر روی زمین ایجاد کرد.(12) همان طور که قبلاً ذکر شده در این زمینه روایات فراوانی از سوی معصومین(ع) نقل شده است که غالبا به موارد ذکر شده اشاره دارند.
بنابراین، دحو به معنای بسط دادن و گستراندن است و دحو الارض نیز به معنای گستراندن زمین است و علت نامگذاری این است که چون خداوند بعد از خلق محل کعبه از آنجا شروع به گستراندن زمین و قابل سکونت قرار دادن زمین کرد و این امر در روزی مثل 25 ذیالقعده اتفاق افتاد که به خاطر عظمت چنین روزی، روزه و غسل آن سفارش شده است.
پینوشتها:
1. زبیدی، محمد مرتضی، تاج العروس، بیروت: مکتبة الحیاة، (بی تا)، ج2، ص304.
2. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، نشر ثقافة اسلامی، 1408ق، ج2، ص14.
3. نازعات : 30.
4. ابن منظور، لسان العرب، نشر ادب الحوزه، 1405ق، ج14، ص251 و نهج البلاغه، خطبه 72.
5. شیخ طوسی، مبسوط، تهران، حیدری، (بی تا)، ج1، ص282.
6. عاملی، سید محمد، مدارک الاحکام، قم، مهر، 1410ق، ج6، ص265.
7. آل عمران : 96.
8. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامی، 1371ش، ج27، ص43.
9. همان، ج27، ص43.
10. طریحی، همان، ج2، ص15.
11. خوانساری، محقق، مشارق الشموس، قم، آل البیت، (بی تا)، ج2، ص455.
12. همان.