برترین ها: یادم هست
نخستین عطری که هدیه گرفتم، «کوکو شانل» بود. یک مکعب کوچکی بود که یکی از
همکلاسی های پولدارم برای نمایش علاقه اش به من، برایم خریده بود. عطر فوق
العاده ای بود. راستش آن وقت ها نمی دانستم این عطر برای یکی از برندهای
مشهور دنیا است و ارزش بسیاری دارد. اما به سبک عادت ما دهه شصتی ها، آن
وقت ها هر هدیه ای دریافت می کردیم، جعبه و قوطی و حتی گاهی کاغذش را نگه
می داشتیم تا سال ها بعد با خاطره هایش شاد باشیم و همان لبخندهای شیرین و
از تهدل را تجربه کنیم.
بماند که اکنون در پاکسازی های خانه و به اصلاح فنگشوییهایی مامانه همه آنها دور ریخته شده اند. یا بماند که دیگر اکنون بوهای شیرین همچون کوکو شانل نمی تواند عطر محبوب من باشد. اما جالب دانستم در مورد این نام تقریبا آشنا، مطلبی بنویسم که شما هم همچون من با زن موفقی به نام «گابریل شانل» که او را با نان «کوکو شانل» می شناسیم، بیشتر آشنا شوید.
گابریل شانل که بعدها به نام کوکو شانل شهرت یافت، 19 اوت 1883 به دنیا آمد. طرحهای این زن فرانسوی تحولی را در سبک لباس پوشیدن زنان به وجود آورد. شانل همواره بر زنانگی تأکید داشت و به آن بها میداد.
سالهای اولیه زندگی کوکو شانل هیچ شباهتی با آنچه بعدها شد، ندارد. شانل دوران نوجوانیاش را در یک پرورشگاه گذراند و در جوانی به همراه خواهرش در کابارهها آوازخوانی میکرد.
وقتهایی که در پرورشگاه خبری از درس و کار نبود، شانل زمان را در کارگاههای خیاطی آنجا به دوختن و بافتن سپری میکرد. عشق و علاقه به دوختن در همان ساعات «فراغت» پرورشگاه در او جان گرفت و همین عشق سالها بعد به زندگیاش رنگ دیگر داد.
شانل در سال 1910 با کمک مالی مردی که بزرگترین عشق زندگیاش بود، خیاط خانه کوچکی را به راه انداخت و در آن برای مشتریانش کلاه طراحی میکرد.
او خود یکبار گفته بود: «من 18 ساله بودم که برای اولین بار وارد دنیای مد شدم. در آن زمان هنوز شاگرد راهبههای پرورشگاه بودم و هیچ چیزی به جز لباسی که خودم برای خودم دوخته بودم نداشتم. درست همان چیزی که موفقیت به حساب میآمد. همه سرشان را به طرف من بر میگرداندند. به خودم گفتم، اگر طرحهای من اینطور به مذاق مردم خوش میآید، پس میتوانم آنها را تولید کنم و بفروشم.»
عطر شماره 5 نخستین عطری است که کوکو شانل در سال 1921 روانه بازار کرد. این عطر به عنوان موفقترین عطر زنانه تمام دوران شناخته میشود و شهرتی جاودانی کسب کرده است. عطر شماره 5 شانل تا به امروز همواره در میان ده عطر پرفروش در سراسر جهان جای داشته است.
دو مانکن فرانسوی در سال 1935 که لباس و کلاه طراحی شانل را بر تن دارند. در مزون خیاطی شانل کلاههای پردار و بزرگ که مد به جامانده از قرن 19 به شمار میآمد، تبدیل به کلاههایی ساده و شیک شدند که هیچ نشانی از زرق و برق پیشین روی آنها دیده نمیشد.
طرحهای شانل انقلابی را در سبک لباس پوشیدن زنان ایجاد کرد؛ طرحهایی که برخلاف مد مرسوم آن زمان تماما بر سادگی و زنانگی طبیعی تأکید داشتند و به دور از هر تجملی بودند. این ویژگیها تبدیل به اصلیترین مشخصههای مارک شانل شدند.
تصویری از خانه مد شانل در شهر پاریس. شانل معتقد بود که زنان زمانی قوی هستند که به زنانگیشان بها دهند. از همین رو نیز با شلوار چندان میانهای نداشت: «من مخالف شلوار هستم. طبیعتا در مزارع میتوان شلوار به پا کرد اما نمیفهمم چرا باید مثل یک مرد لباس پوشید و در خیابانها به راه افتاد. شلوار زنان را نازیبا میکند. اکنون زمانی است که باید به زنانگی بها داد.»
در سال 2009 فیلمی با نام (کوکو پیش از شانل) با بازی اودری توتو در نقش کوکو شانل به روی پرده آمد. این فیلم 28 سال ابتدای زندگی این طراح جاودان فرانسوی و چگونگی ورود وی به دنیای مد را به تصویر میکشد.
با این که شانل معشوقهای فراوانی داشت و همواره مردان زیادی ستایشگرش بودند، هیچگاه ازدواج نکرد و بچهدار نشد. در سال 2009 فیلمی با نام «ایگور استراوینسکی و کوکو شانل» در جشنواره فیلم کن به نمایش درآمد که روایتگر داستان رابطه عاشقانه این دو بود.
شانل تا سالهای آخر عمر دست از کار نکشید. او در یک روز یکشنبه سال 1971 در آپارتمانش در شهر پاریس چشم از جهان فروبست. در مراسم تشییع پیکر این طراح جاودانه دنیای مد، چهرههای سرشناسی از جمله ایو سن لوران شرکت داشتند.
در ژانویه سال 1983 کارل لاگرفلد، طراح مد آلمانی، به عنوان مدیر هنری به خانه مد شانل پیوست. یک سال بعد او به عنوان طراح ارشد مارک شانل معرفی شد که این سمت را تا کنون حفظ کرده است.
طرحی از کارل لاگرفلد به سال 2005 که کوکو شانل را در حال کار روی یک لباس نشان میدهد. شانل در فرانسه یک چهره ملی به شمار میآید و این نام در دنیای مد مترادف با جذابیت، زیبایی، زنانگی و سادگی است.
سالهای اولیه زندگی کوکو شانل هیچ شباهتی با آنچه بعدها شد، ندارد. شانل دوران نوجوانیاش را در یک پرورشگاه گذراند و در جوانی به همراه خواهرش در کابارهها آوازخوانی میکرد.
وقتهایی که در پرورشگاه خبری از درس و کار نبود، شانل زمان را در کارگاههای خیاطی آنجا به دوختن و بافتن سپری میکرد. عشق و علاقه به دوختن در همان ساعات «فراغت» پرورشگاه در او جان گرفت و همین عشق سالها بعد به زندگیاش رنگ دیگر داد.