اهمیت خانواده در اسلام
خانواده، اجتماع کوچکى است که اجتماعات بزرگ تر در آن نهفته است. از این رو، هر گونه کردار نیک یا بد خانوادگى در سوق دادن اجتماع به نیکى یا بدى مؤثر است. جامعه اى که براى تربیت اجتماعى افراد اهتمام مى ورزد، اولین اقدام پرورشى خود را از خانواده آغاز مى کند. با نگاهى گذرا به آموزه هاى اسلام، درمى یابیم که این دین فطرى تا چه حد خانواده را با اهمیت دانسته و با تعیین حقوقى همه جانبه، در رشد و حفاظت از آن کوشیده و حس مسئولیت را در آن برانگیخته است. در این نهاد مقدس، به طور کلى سه نوع مسئولیت وجود دارد: مسئولیت همسران در قبال یکدیگر؛ مسئولیت والدین در برابر فرزندان و مسئولیت فرزندان در برابر والدین.
(مجله پاسدار اسلام، حسین مظاهرى، »مسئولیت خانوادگى«، ش 177، صص 15 - 17)
احترام متقابل و ایجاد محبت؛ یکى از مسئولیت هاى همسران در قبال یکدیگر
سنگ نخستین نباى مقدس خانواده، با پیوند زن و شوهر نهاده مى شود و در نتیجه، اولین مسئولیت نیز از همین پیوند و رابطه شکل مى گیرد. زن و شوهر به محض پیوند مشترک، مسئولیت هایى برایشان به وجود مى آید که اگر به درستى عمل کنند، محیط خانواده و در نتیجه اجتماع، یکپارچه لبریز صفا و صمیمیت مى شود و رنگ معنویت به خود مى گیرد. اگر زن و شوهر به یکدیگر مهر بورزند، خانه به محیطى امن و آرام و مناسب براى رشد و کمال خود و فرزندان تبدیل خواهد شد. همه دستورهایى که در اسلام درباره چگونگى صدا کردن یکدیگر، سلام کردن، پیشباز و بدرقه رفتن، خداحافظى کردن، غذاى خوب پختن، ایراد نگرفتن از کارهاى یکدیگر، تمیزى و نظافت، زینت و خودآرایى، سپاس و قدردانى از یکدیگر، عیب پوشى، تبسم و خوش رویى، خوش زبانى و مسائل دیگرى از این قبیل به ما رسیده است، به منظور ایجاد محبت و تحکیم روابط خانوادگى است. امام صادق7 در سخنى زیبا فرمود: »کوشش در زیاد کردن محبت به همسر، در حقیقت کوشش براى افزودن مراتب ایمانى است.« حتى تأکید شده است که این محبت را اظهار کنید و بر(مکارم الاخلاق، ص 50)
زبان آورید، در این صورت است که هرگز از یادشان نمى رود.
عفو و گذشت، از دیگر مسئولیت هاى همسران
زن و شوهر در ابتداى زندگى، یکدیگر را محک مى زنند. از این رو، به شکل ظریفى کردارهاى هم را زیرنظر دارند. از آنجا که هر دو بشر هستند، مسلماً دچار اشتباه هایى مى شوند و اگر گذشت و چشم پوشى نکنند، اختلاف ها و درگیرى ها سر مى گیرید و کم کم به جاى احترام، اهانت و در عوض محبت، قهر و کینه نمود مى یابد. نتیجه این بى گذشتى، سستى ارکان خانواده و تربیت فرزندانى ناهنجار و پرمشکل است. پس، اگر همسران محبت و احترام را مى خواهند، باید از همان ابتداى زندگى مشترک شان بکوشند که روحیه عفو و گذشت را در خود تقویت کنند و در حقیقت، صاحب این کلید مشکل گشاى زندگى شوند. بنابراین، اگر همسران عزت و سربلندى خانواده را خواستارند، باید عفو و گذشت پیشه کنند؛ چراکه پیامبر اکرم9 نیز فرموده است:
علیکم بالعفو لا یَزیدُ الْعبدَ اِلّا عِزّاً یُعِزُکُمُ فَتَعافَوا اللَّهُ.
(محمدبن یعقوب کلینى، اصول کافى، ج3،ص 167)
بر شما باد که عفو و گذشت داشته باشید، زیرا عفو موجب عزت بنده است. یکدیگر را عفو کنید تا خدا شما را عزیز کند.
پاى بندى به معنویت و رعایت احساسات یکدیگر، از مسئولیت هاى همسران
زن و شوهر در بسیارى زمینه هاى جسمى و روانى با هم متفاوتند. از این رو، در نوع احساسات هم تفاوت دارند. این دوگانگى احساس را مى توان در عشق ورزى و علاقه، خواسته ها و ایده ئال ها، انتخاب الگوها، واکنش هاى گوناگون در موقعیت هاى اجتماعى، میزان پاى بندى به آداب و رسوم و مسائلى این گونه، به خوبى مشاهده کرد.
پس بر مرد و زن لازم است که هم از اختلاف احساسات آگاهى داشته باشند و هم به آن احترام بگذارند و در صدد جریحه دار کردن آن برنیایند؛ زیرا بیشتر درگیرى هاى خانوادگى ناشى از رعایت نکردن احساسات است. اعتقاد به معنویت و حفظ همیشگى آن نیز از مسئولیت هاى مهم خانوادگى است. زن و مرد چه در دورانى که هنوز فرزندى ندارند و چه زمانى که فرزندان به گرمى و صمیمیت محفل شان مى افزایند، باید بکوشند فضاى معنوى خوبى را در خانه حاکم کنند تا در این فضاى معنوى هم اطرافیان و هم فرزندان که به دنیا مى آیند، با دیدن این الگوها به خوبى رشد کنند؛ زیرا داشتن الگو مؤثرترین و طبیعى ترین وسیله براى انتقال ارزش هاى اخلاقى و فرهنگى است.
مسئولیت والدین در برابر فرزندان
فرزند، نعمتى است که خداوند متعال به والدین عطا مى کند. در روایت هاى معصومان: از فرزند به برکت، گلى از گل هاى بهشت و جگرگوشه مؤمن تعبیر شده است. از حسن بصرى نقل شده است که مى گفت: »فرزند چیزى است که اگر زنده بماند، رنجورم مى کند و چون بمیرد، مرگش بى تاب و توانم مى سازد.« چون این سخن به گوش امام سجاد7 رسید، فرمود:
به خدا قسم، دروغ گفت. فرزند بهترین نعمت است. اگر بماند، دعایى است حاضر؛ یعنى دعایش در حق والدین مستجاب است و چون بمیرد، شفاعت کننده اى است که انسان او را پیشاپیش مى فرستد.
(میرزا حسین نورى، مستدرک الوسائل، ج15، ص 112)
پس، والدین باید شکر این نعمت را به جاى آورند، بدین صورت که مسئولیت هایى را که در برابر فرزندان دارند، انجام دهند. برخى به اشتباه مى پندارند که فقط والدین بر گردن فرزند حق دارند و براى فرزندان هیچ حقى نیست. ابو رافع روزى از پیامبر خدا9 پرسید: »مگر فرزندان بر ما حقى دارند، همان گونه که ما بر آنها حق داریم؟« فرمود: »آرى و آن گاه حقوقى را برشمرد«.
(علاءالدین متقى هندى، کنز العمال، ج16، ص 444)
مراقبت هاى اولیه والدین از فرزندان
مسئولیت پدر و مادر در تربیت فرزندان، از هنگام انتخاب همسر و نیز از زمان انعقاد نطفه و سپس دوران باردارى آغاز مى شود. مرورى کوتاه بر دستورهاى اسلام در این باره، اهمیت نهاد خانواده را در این مکتب نشان مى دهد. پیشوایان معصوم ما براى داشتن فرزند خوب ابتدا به گزینش همسر شایسته تأکید کرده اند. رسول اکرم9 مى فرمود:
أُنْظُرْ فى أَىِّ شَى ءٍ تَضَعُ وَلَدَکَ فَاِنَّ الْعِرْقَ دَسّاسٌّ.
(شیخ عباس قمى، تتمة المنتهى، ص 12)
ببین نطفه خود را در چه محلى قرار مى دهى، زیرا رگ و ریشه خانوادگى بر فرزندان اثر مى گذارد.
محمد حنفیه، فرزند امام على7 است وى در جنگ جمل پرچم دار لشکر بود. على7 به او فرمان حمله داد، محمد حنفیه حمله کرد، ولى دشمن با ضربت تیر جلوى او را گرفت و او از پیشروى بازماند. حضرت خود را به او رساند و فرمود: از ضربه هاى دشمن مترس و حمله کن. وى قدرى پیشروى کرد، ولى باز متوقف شد. امام على7 از ضعف فرزندش سخت آزرده خاطر شد، نزدیک آمد و با قبضه شمشیر به دوش وى کوبید و فرمود: این ترس را از مادرت به ارث برده اى.
(المسطرف، ج 2، ص 218)
امام على7 آن چنان به این مهم توجه داشت که به برادرش عقیل سفارش کرد زنى شجاع و نیرومند برایش انتخاب کند تا از او فرزندانى شجاع به دنیا آید. عقیل، از طایفه بنى کلاب زنى را با این اوصاف براى امیرالمؤمنین على7 خواستگارى کرد که بعدها او را »ام البنین« خواندند و قمر بنى هاشم، حضرت ابوالفضل العباس7 در دامان او پرورش یافت. البته پس از گزینش همسر مناسب، مراقبت هاى لازم در هنگام انعقاد نطفه و نیز دوران باردارى، از مسئولیت هاى زیربنایى والدین به شمار مى آید.
تربیت صحیح اسلامى
مسئولیت اساسى والدین در برابر فرزندان، تربیت صحیح است. هر چند تربیت، خود واژه اى عالى است که همه کردارها و فعالیت هاى والدین را در تمامى زمینه ها شامل مى شود، منظور ما در اینجا آراستن فرزند به آداب اسلامى است. این مهم، از پیش از انعقاد نطفه آغاز مى شود و در دوران باردارى، زمان تولد و دوران کودکى و دوره هاى پس از آن ادامه مى یابد. این مسئولیت به اندازه اى با اهمیت است که پیامبر اکرم9 مى فرماید:
لَأنْ یُؤدِّبُ اَحَدُکم وَلدَه خیرٌ لَه مِنْ أن یَتَصدَّقَ بِنِصْفِ صالحِ کلِّ یَوْم.
(مستدرک الوسائل، ج15، ص 166)
اگر هر یک از شما به تربیت فرزند خود بپردازد، براى او نیکوتر از آن است که هر روز نیمى از درآمد خود را در راه خدا صدقه بدهد.
همچنین ایوب بن موسى، از نبى خدا9 روایت مى کند: »ما نَحلُ والِدٍ أَفْضَلُ مِن أَدَبِ حَسَنٍ؛ هیچ هدیه اى از طرف پدر به پسر، بهتر از حُسن ادب و تربیت نیکو نیست«.
(همان، ص 164)
والدین با تربیت صحیح، بهترین میراث را براى فرزندان خود بر جاى مى گذارند، چرا که بنا به فرمایش پیامبر گرامى9: »ما وَرَّثَ والِدٌ ولَدَهُ أَفْضَلَ مِنْ أدَبٍ؛ هیچ میراثى از ادب و تربیت صحیح براى فرزند بهتر نیست«.
(کنز العمال، ج16، ص 460)
تغذیه حلال و مناسب
همگان بر این نکته آگاهند که تغذیه کافى و مناسب در رشد انسان، به ویژه کودکان مؤثر است. از این رو، مى کوشند انواع ویتامین ها و مواد نیرودهنده لازم را براى بدن تأمین کنند. اسلام نیز بر این مسئله تأکید و نقش تغذیه را گوشزد کرده است. روایت هاى بسیارى از پیشوایان معصوم: در این زمینه به ما رسیده است و بر اساس آنها کتاب هاى سودمندى درباره خواص گیاهان، خوردنى ها و آشامیدنى ها نوشته شده است. در کنار اینها اسلام به یک نکته مهم دیگر هم اشاره کرده است که بسیارى، از آن غافل هستند و آن »تغذیه حلال« است. آرى، لقمه حلال کمک مؤثرى به سالم سازى روح و آماده کردن آن براى درک معارف الهى مى کند. بنابراین، والدین باید بکوشند از همان دوران شیرخوارگى، کودک را با غذاى حلال پرورش دهند. همه تأکیدهایى که درباره انتخاب دایه شده، به خاطر تأثیر شیر بر تربیت است. امام صادق7 از حضرت على7 روایت مى کند:
تَخَیَّرُ و الِلْرِّضاعِ کَما تَتَخَیَّرُونَ لِلنّکاح فَاِنَّ الرِّضاعَ یُغَیِّرُ الطِّباعَ.
(فروع کافى، ج2، ص 93)
در امر دایه و شیردادن کودک دقت کنید و بهترین و سالم ترین افراد را انتخاب کنید، همچنان که در انتخاب همسر دقت مى کنید؛ زیرا شیر دادن طبیعت کودک را تغییر مى دهد.
تأثیر شیر پاک را مى توان از روى داستانى از شیخ انصارى به خوبى مشاهده کرد. وقتى به مادر عفیفه و بزرگوار شیخ انصارى در داشتن چنین فرزندى تبریک مى گویند و علت زهد و نبوغ علمى او را جویا مى شوند، مى گوید: چیزى نشده است، زیرا با آن زحمتى که در پرورش او به کار بردم، انتظار داشتم که به کمالات بیشترى برسد. گفتند: مگر چه کرده اى؟ جواب داد: من در تمام مدت دو سال شیرخوارگى اش هیچ گاه او را بى وضو شیر ندادم. بنابراین، با چنین مراقبتى که من از او به عمل آوردم، رسیدن به چنین مرتبه اى بعید نیست.
(زندگى و شخصیت شیخ انصارى، ص 70)
انتخاب نام نیک
معمولاً بر نوزاد نامى نهاده مى شود که تا پایان عمر بدان خوانده مى شود. نام هاى زیبا و با معنا و محتواى اسلامى، نشان دهنده شخصیت خانوادگى هر فرد است. بنابراین، پدر و مادر باید بر این مسئولیت خویش آگاه باشند و براى فرزندان خود نام هاى نیک انتخاب کنند. ابن عباس از پیامبر خدا9 نقل مى کند که فرمود: »حَقُّ الوَلَدِ عَلَى الْوالِدِ أَنْ یُحَسِّنَ اسْمَهُ وَ یُحَسِّنَ أَدَبَهُ؛ حق فرزند بر پدر آن است که نام خوبى بر او بگذارد و به بهترین شکل تربیتش کند«.
(کنز العمال، ج16، ص 477)
امیرالمؤمنین على7 از رسول گرامى اسلام9 روایت مى کند: »اولین هدیه اى که هر یک از شما به فرزندش مى بخشد، نام خوب است. پس، بهترین نام را براى فرزند خود انتخاب کنید«.
(شیخ حسن حر عاملى، وسائل الشیعه، ج15، ص 122)
در اخبار اسلامى آمده است که روزى مردى در حالى که دست فرزندش را گرفته بود، به حضور رسول خدا9 رسید و پرسید: این فرزند من چه حقى بر من دارد؟ حضرت فرمود: نام خوبى برایش برگزینى و خوب تربیتش کنى و او را در جایگاهى نیکو قرار دهى.
(همان، صص 123 و 124)
سواد آموزى
مسئولیت دیگر والدین، سوادآموزى به فرزندان است. تلاش در ایجاد انگیزه براى آموختن، ویژگى ارزشمند و برجسته یک خانواده فرهنگى و رشدیافته است و این علاقه را باید والدین در فرزندان خود به وجود آورند. امیرمؤمنان على7 فرمود: »مُرّوا اولادَکم بطلب العلم؛ فرزندانتان را به فراگیرى دانش برانگیزید«.
(کنزل العمال، ج 16، ص 584)
همچنین، در همین زمینه امام صادق7 مى فرماید:
لقمان فرزندش را این گونه پند مى داد که فرزندم! در روزها و شب ها و ساعت هایت سهمى براى آموختن علم قرار ده؛ زیرا هیچ از دست داده اى همانند از دست رفتن علم و دانش نیست.
(محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 13، ص 415)
در روایتى زیبا از پیامبر اکرم اسلام نیز آمده است:
از حقوقى که فرزند بر پدر دارد، سه چیز است: نام نیکى براى او انتخاب کند، خواندن و نوشتن یادش دهد و چون به سن بلوغ برسد، همسرى برایش برگزیند.
(وسائل الشیعه، ج 15، ص 210)
مسئولیت فرزندان در برابر والدین
نکته اساسى در نهاد خانواده رعایت حقوقى است که پدر ومادر بر گردن فرزند دارند. بى شک، یکى از حقوق اساسى والدین، احترام به آنهاست. پدر و مادر در همه مراحل زندگى، از فرزندان خود توقع احترام دارند. قرآن کریم نیز به این امر بسیار اهمیت داده است. به گونه اى که در آیه اى، احسان به پدر و مادر را بعد از پرستش خداى یگانه ذکر فرموده است:
وَ قَضى رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْسانًا إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفِّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَریمًا × وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانی صَغیرًا. (اسراء: 23 و 24)
پروردگارت مقرر داشت که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکى کنید. هرگاه تا [زمانى که] تو زنده هستى، هر دو یا یکى از آن دو سالخورده شوند، آنان را میازار به درشتى خطاب مکن حتى به آنان اف هم مگو و با آنان به اکرام سخن بگوى. در برابرشان از روى مهربانى سر تواضع فرود آور و بگو: اى پروردگار من، همچنان که مرا در خردى پرورش دادند، بر آنها رحمت آور.
در این آیه شریفه نکته هاى عمیق و آموزنده اى وجود دارد که با نگاه دقیق به آنها، حقوق والدین و منزلت آنان به خوبى آشکار مى شود:
1. احترام و احسان به پدر و مادر رادر کنار پرستش خداوند ذکر فرموده و این نشان دهنده اهمیت بالاى موضوع است.
2. به هیچ روى نباید والدین را اذیت کرد و سخنان آزاردهنده اى به آنان گفت.
3. هنگامى که سالخورده شدند و حوصله، توقع، روش و منش ودیگر خصوصیات اخلاقى آنان با شما سازگارى نداشت، نباید بى تاب و عصبى و کم حوصله شوید و حتى در این هنگام نباید به آنان »اف« بگویید.
4. در حضور والدین، کمال تواضع را داشته باشید. تعبیر قرآن در آیه گفته شده این است که در برابر آنان »خفض جناح« کنید. اگر شما پرنده اى را دنبال کنید، این پرنده تا آنجا که مى تواند، بال مى زند و فرار مى کند و هرگاه نتوانست، بر زمین مى دود، ولى اگر باز هم نتوانست برود، بال هایش را پهن مى کند و تسلیم مى شود، این حالت را »خفض جناح« مى گویند؛ یعنى بال ها را به نشانه التماس، پهن کردن و تسلیم شدن.
5. در حق والدین دعا کردن و براى آنان طلب رحمت کردن.
این آموزه هاى مؤکد اسلامى، نشان از شکوه و قرب والدین در دین اسلام دارد. چه بسا فرزندانى که باخدمت به والدین، به سعادت دنیا و آخرت دست یافته اند و در مقابل، در لابه لاى تاریخ دیده مى شود که عاقبت بى احترامى به پدر و مادر، عاق والدین بوده است که براى فرزندان بسیار شوم و نکبت بار است.