رابطه عاشقانه فراموش نشود
وانمود کنید که هنوز عاشق همسرتان هستید و در رفتارهای خود این را نشان دهید؛ مثل اینکه به تازگی با او آشنا شدهاید! حتی با یک در آغوش کشیدن بسیار ساده او را شگفتزده کنید و گاهی اوقات هدیهای کوچک به او بدهید تا آسیبهایی که به رابطهتان وارد کردهاید کمکم جبران شود.
روی مواردی تمرکز کنید که برای اولین بار شما را جذب کردند و البته در پی کشف نکات تازهای در همسرتان نیز باشید و به گونهای رفتار کنید که گویی همیشه برای هم تازگی دارید. هر روز یک کار رمانتیک برای همسر خود انجام دهید. یک یادداشت کوچک، دعوت به یک ناهار ساده، ماساژ پاهایش و بسیاری کارهای دیگر.
هیچگاه از شگفتزده کردن یکدیگر غافل نشوید و اجازه ندهید تا روال عادی زندگی و مکررات شما را خسته و کاملاً قابل پیشبینی کند.
مهمترین علت طلاق و جدایی
هیچکس در مراسم ازدواجش به این مسأله فکر نمیکند که چند سال بعد در دادگاه خانواده در انتظار شنیدن حکم طلاق لحظهشماری خواهد کرد! روند طلاق همیشه آرام آرام شکل میگیرد و به جریان میافتد و نشان میدهد یک جایی ناگهان اتفاقی افتاد و برخی چیزها از هم جدا شد. برخی از دلایل این اتفاق به قرار زیر است: مهمترین مسأله، عدم رابطه مناسب بین زوجهاست که قبلاً به آن اشاره شد و نکته بعدی عدم سازش و مصالحه است.
زن و مرد تصمیم میگیرند در کنار هم زندگی کنند، باید زندگی مجردی خود را به دست فراموشی بسپارند. همه ما عادتهایی داریم که تغییر دادن آن برایمان دشوار است. بعد از ازدواج دیگر تنها نیستیم و فقط در قبال خودمان مسوولیت نداریم. نباید اجازه دهیم تا تفاوتهایمان ما را از هم جدا کند.
نکته سوم، تعهد است. متأسفانه توجه و تمرکز روی نیازهای خودمان و بیتوجهی به نیازهای دیگران باعث ایجاد دردهایی در زندگی میشود. این سه عامل مهمترین عوامل برای حفظ زندگی مشترک هستند و بیتوجهی به آنها زندگی را در بحرانی واقعی قرار میدهد.
عوامل دیگر
همواره، میخواهید با سرسختی تمام خود را حق به جانب نشان دهید؛ حتی اگر بدانید حق با شما نیست.
شما نمیدانید و یاد نگرفتهاید که چگونه باید برخی مواقع عذرخواهی کرد. حتی زمانی که میدانید کاری را اشتباه انجام دادهاید و حق با همسرتان است، باز هم عذرخواهی نمیکنید.
شما به غلط تصور میکنید که اگر بسیاری از نیازهای خود را بر زبان نیاورید، همسرتان باید با شناختی که طی این مدت از شما به دست آورده از این نیازها آگاه باشد و آنها را برطرف سازد.
در مشاجرات خود عیوب همسرتان و خانوادهاش را به رخش میکشید و سعی میکنید از این طریق خود را پیروز کنید. بدیهای او را میبینید، ولی چشمتان را به روی خوبیها بستهاید.
قول میدهید ولی عمل نمیکنید.
همیشه از همسرتان انتظار دارید تغییر کند و وانمود میکنید که هیچ اشتباهی از جانب شما صورت نگرفته است و او باید رفتارش را عوض کند.
بعد از اختلاف کوچک و مسأله بیاهمیتی که خودتان بزرگ کردهاید، بلافاصله اولین چیزی که به ذهنتان میرسد، جدایی و طلاق است.
اعتیاد، پدیده شومی است که نه تنها باعث از بین رفتن فرد میشود، بلکه کانون زندگی را نیز برهم میزند.
خواستههای خود را مشخص نمیکنید. انتظارات شما باید منطقی باشد و آنها را برای همسرتان مشخص کنید تا سوءتفاهمی پیش نیاید. زندگی را باید با تمام حقایقش پذیرفت و نباید در مورد آن رویایی فکر کرد.
از مشاوران خانواده کمک نمیگیرید و اگر روزی هم این کار را انجام دهید، وقتی است که واقعاً به بحران شدیدی رسیدهاید. برای اداره بهتر زندگی میتوان از نظرات کارشناسان بهرهمند شد. گاهی اوقات پاسخ برخی پرسشها را باید از شخص دیگری گرفت.
به دیگران اجازه دخالت در زندگیتان را میدهید. شما باید وقتی ازدواج کنید که بدانید مستقل هستید و میتوانید روی پای خود بایستید. اطرافیان با دخالت در زندگی شما حتی اگر نیت بدی هم نداشته باشند، زندگی شما را تلختر میکنند. نباید به دیگران اجازه دخالتهای بیجا داده شود.
عشق را به هم تزریق نمیکنید. آیا زندگی مشترک آنقدر ارزش ندارد که به خاطرش خود را به آب و آتش بزنید؟ خوشبختی شاید از جهاتی شبیه پول باشد؛ به راحتی میتوان آن را به دست آورد، ولی نگه داشتن آن برای مدت طولانی کار سختی است. شیندن جمله «دوستت دارم» برای هر کسی خوشایند است و اگر این جمله را همسرتان از زبان شما بشنود، لذت خواهد برد و احساس رضایت بیشتری خواهد کرد.
برای خواندن بخش اول- چرا طلاق- اینجا کلیک کنید.