ماهان شبکه ایرانیان

معاهده پاریس، آری یا نه؟

مخالفان توافق پاریس اصرار دارند که ایران در مقابل تصمیم دونالد ترامپ، برای خروج آمریکا از این توافق نامه، پیوستن خود به معاهده پاریس را مشروط به قبول این معاهده از طرف آمریکا کند

معاهده پاریس، آری یا نه؟

مخالفان توافق پاریس اصرار دارند که ایران در مقابل تصمیم دونالد ترامپ، برای خروج آمریکا از این توافق نامه، پیوستن خود به معاهده پاریس را مشروط به قبول این معاهده از طرف آمریکا کند.


به گزارش به نقل از مهر، این روزها بحث بر سر پایبندی یا خروج ایران از توافق تغییرات اقلیمی پاریس 2015 (توافقی بین المللی که بر سر کنترل افزایش گرمایش دمای کره زمیـن زیر دو درجه سانتی گراد صورت گرفته)، بسیار بالا گرفته است و آنچنان که می بینیم مخالفین عضویت در این توافقنامه بین المللی که تنها به پشتوانه تحلیل های سیاسی خود اظهار نظر می کنند، اصرار دارند که ایران نیز به عنوان عکس العملی درست در مقابل تصمیم متاخر دونالد ترامپ، رئیس جمهور تازه ایالات متحده آمریکا، برای خروج آمریکا از این توافق نامه، پیوستن خود به معاهده پاریس را مشروط به قبول این معاهده از طرف آمریکا کند ـــ‌ استدلالی که البته در مقابل عضویت در معاهده کیوتو ژاپن در سال 1997 نیز صورت گرفت و باعث شد تا ایران از مزایا و امکانتی که در این معاهده برای اعضا در نظر گرفته شده بود، محروم شود والبته در مقابل امتیازی نیز به دست نیاورد.

در موردِ توافقِ پاریس اما در صف مقابلِ مخالفانِ توافق، شمار زیادی از متخصصین محیط زیست چه در حوزه دانشگاهی و چه حوزه فعالین مردمی ایستاده اند و با لیست کردن مزایای مختلف عضویت در این معاهده بین المللی، برای پایبندی ایران به مفاد این معاهده تلاش می کنند.

اما آنچه که در این میانه، و به سبب مناقشه ها و تفسیرهای متفاوتی که از این معاهده توسط موافقین و مخالفین پیوستن به آن صورت می گیرد، فراموش شده است، گویی توجه به قیود آمده در متن معاهده پاریس به صورت توصیه های مشخصا غیرالزام آور و البته مشروط به انطباق کامل با شرایط مختلف کشورهای عضو بوده است. به این معنا که آنچه موجب نگرانی مخالفین این توافق‌نامه شده است، به روشنی، آن‌چنان که در ماده دوم آن به صراحت بیان می شود، به هدف تقویت واکنش جهانی نسبت به تهدید تغییر اقلیم، در زمینه توسعه پایدار و تلاش برای ریشه کن کردن فقر است؛ این مهم مشخصا ذیلِ سه سرفصل یادشده در پانویس، قابل اجرا تعریف می شود، و تنها برای انعکاس برابری و اصل مسئولیت مشترک اعضا بوده و منوط به شرایط مختلف ملی اجرا خواهد شد.

به این ترتیب آنچنان که ملاحظه می شود پیش شرط پیگیری موارد خواسته شده در 3 زیربند الف، ب و ج، از ماده دوم معاهده، هماهنگی کامل با شرایط مختلف ملی کشورهاست.

به علاوه اینکه در هیچ یک از ماده ها و تصمیمات ارجاع‌یافته به این ماده‌ها، ما با قیود دستوری و تاکیدی و یا تعبیری مبنی بر این که توصیه‌ای به کاهش تولیدات صنعتی، حتی کاهش میزان استخراج مواد نفتی، و حتی زغال سنگ، که آلاینده‌ترین فرآورده‌ به حساب می آید، و تنها و تنها چین به واسطه استخراج گسترده آن مشغول به آلودن محیط زیست بشر است، مواجه نیستیم. بلکه در واقع، در متن این معاهده، کلیه اشارات متمرکز اند بر کنترل میزان تولید گازهای گلخانه ای که لزوما به معنای کاهش میزان تولید در بخش صنعت و یا استخراج در بخش پالایشگاه های گاز و نفت نباید تعبیر شود. بلکه لازم است تا دقیقا به معنای صریح و روشن جملات آمده در معاهده توجه کنیم. یعنی می توان به جای مخالفت و ترس از عقب مانده نگهداشته شدن، تمرکز خود را بر رفع نواقص این شیوه از صنعتی شدن گذاشت و اینچنین بر پیگیری مسیر به اشتباه طی شدۀ کشورهای صنعتی غربی، اصرار نورزید.

به تعبیر دیگر باید پذیرفت که اگر با تاخیری این چنین طولانی، امروز توانسته ایم در صف تولید کنندگان صنعتی جهان قراربگیریم، مشخصا موظف هم نیستیم که مقلدانه تمام تجربیات پرخطر و تخریب کنندۀ کشورهای صنعتی غربی را تکرار کنیم، بلکه می توان به شکل دیگری به ماجرا نگاه کرد و در ازای بی توجهی و تشکیک کردن در آمار و ارقام اعلام شده توسط کشورهای توسعه یافته، دست به کار مطالعات مستقل گسترده‌ای شویم که با بررسی صحت و سقم آمار منتشر شده در جامعه جهانی، اولا کشور را از متحمل شدن هزینه های سنگین در آینده ایمن کنیم، و در مرتبه دوم به عنوان یک کشور تازه وارد به دنیای صنعت، به جای سرمایه گذاری در شیوه های قدیمی و پر خطر تولیدات صنعتی، اقدام به بهره برداری از زیر ساخت های سازگار با ملاحظات زیست محیطی کرده و با این روش برای جذب سرمایه های خارجی پیشقدم شویم.

به علاوه اینکه باید پذیرفت که حتی اگر همه آمار و ارقام زیست محیطی منتشر شده از طرف کشورهای غربی هم هدفمند و غیر واقعی فرض گرفته شوند، یک چیز را نمی توان انکار کرد و آن اینکه نقشه جهان دیگر مسئله قابل دستکاری شدن نیست و بنا به آنچه که تا به امروز شاهدش بوده‌ایم، نوع چیدمان کشورها به صورتی است که اثرات مخرب تغییرات اقلیمی ابتدا در محدوده خاورمیانه پدیدار می شوند و در مرتبه بعدی بسته به سیستم چرخش خاصی که دنبال می کند با فاصله زمانی نسبتا زیادی اثرات خود را در سایر نقاط، به ویژه آمریکای شمالی به نمایش می گذارد. یعنی به حسب اتفاق در این سیکل جغرافیایی، قاره آمریکا و مشخصا کشورهای آمریکا و کانادا در مطمئن ترین منطقه جهان واقع شده اند.

این چیدمانِ جغرافیایی و موقعیت ژئوپُلیتیک فرآورده‌ی دست هیچ انسانی، از جمله تحلیل گران محیط زیستی، نیست اما به نوعی منطق واکنش‌های قلدرمآبانه آمریکا را روشن می کند. حال آنکه تکرار این رفتار از طرف ایران و البته مشروط کردن معاهده به پذیرفته شدن از طرف آمریکا، برای ایران، جدا از این که می تواند به عنوان یک نوع الگوبرداری از آمریکا فهم شود و به خودی خود مذموم است، اما مشخصا مبارزه با آمریکا هم به حساب نمی آید، بلکه در اصل، نوعی خودزنی است که تنها در ذهن موافقین خروج از معاهده شبیه به دهن کجی کردن به دشمن تصور می شود.

این استدلال به همان اشتباهی دچار است که استدلال مردم کوچه و خیابان در پاسخ به مسئولین در مصرف درست آب، آن گاه که با غیض و حرص تمام می‌گویند که «بسیاری از ثروتمندان در خانه‌هایشان استخر دارند و از آب شهری استفاده می‌کنند، حالا از ما می خواهند که آب را کمتر مصرف کنیم و فرضا مراقب باشیم تا شیر آب هرز باز نماند یا برای شستشوی ماشین و کف حیاط در مصرف آب صرفه جویی کنیم. » این استدلال غافل از این نکته ساده است که در روز بحران و بی آبی، به قول شما آن ثروتمند مرفه بی درد، بسیار کمتر از ما صدمه خواهد خورد و به سبب همان تمکن مالی که دارد، زمان متاثر شدن خود از بی آبی را به شیوه های متعددی از جمله خرید تانکر آب، مهاجرت و چه و چه، به تعویق خواهد انداخت، حال آنکه این شما و من هستیم که باید با این بی آبی به سختی سر کنیم. روش درست اعتراض به این گونه افراد نه مصرف بی رویه آب، که پیگیری جدی مسئله رفتار نامناسب آن قشر از جامعه است که قلدرمآبانه از حق طبیعی دیگران بهره بیشتری بر می دارند.

به علاوه، نباید فراموش کرد که در مسئله مقابله با تخریب های زیست محیطی حوزه عمل و نظر از هم جدا نیستند. زمانی که به عنوان یک کشور اسلامی در میانه گفتگوهای آکادمیک و نظری، با سری افراشته در کنفرانس های متعدد دین و محیط زیست مشارکت می کنیم و ادعا می کنیم که در متون اسلامی به طور گسترده مسئله اخلاق زیست محیطی مطرح شده اند و این متون دارای ظرفیت استخراج پیشروترین نگاه زیست محیطانه برای مواجهه با مسائل زیست محیطی را دارند و در حوزه نشر و کتابت به تفصیل ادعاهای خود را طرح میکنیم، دیگر نمی‌توانیم همزمان در مقاله های ژورنالیستی متعدد به توجیه رفتار ضد محیط زیستی، با بهانه های سیاسی و غیرسیاسی بپردازیم. به بیان دیگر، زمانی که ما با اقتدار کامل و با پشتوانه نظری قوی به تبیین رویکرد اکوسنتریستیک، پیشروترین نگاه اخلاقی زیست محیطانه، با پشتوانه های دینی خود می پردازیم، و لیست بلندی از آیات قرآنی و متون به جا مانده از فیلسوفان بزرگ مسلمان را برای اثبات این مهم تدوین می‌کنیم، چگونه می‌توانیم اینچنین بر سر اتخاذ تصمیمی که در مغایرت کامل با فرامین دینی‌مان قرار دارند ایستادگی کنیم و موضوع را در سطح لجبازی‌های سیاسی که البته با توجه با استدلال های آورده شده در بالا در اصل آتشی‌ست برای خرمن خودمان، پایین بیاوریم.

باید افزود که پایبندی به معاهده پاریس این امکان را نیز در اختیار ایران قرار می دهد تا در صف معترضان به تصمیم ترامپ برای خروج از این معاهده بین المللی، از پتانسیل‌های سیاسی زیادی که برای نقد سیاست‌های بین المللی آمریکا ایجاد می‌شود، استفاده کند. با این حساب، منوط کردن پیوستن ایران به پیوستن آمریکا به معاهده پاریس، به نوعی اعتباردهی به تصمیمات آمریکا محسوب می شود. زیرا رفتار واکنشی ایران، در اصل به صورت غیرمستقیم تائیدیه‌ای خواهد بود بر قدرت اثرگذاری تصمیم گیری های سیاسی آمریکا بر تصمیمات بین المللی.

به علاوه اینکه نباید فراموش کرد که خروج از این معاده در شرایط مساعد فعلی که همه کشورها در مقابل تصمیم ترامپ موضع گیری جدی کرده‌اند نه تنها به منافع ملی ما کمکی نمی‌کند و ما را از نعمت بهره برداری از این فضای بین المللی بر ضد تصمیم آمریکا محروم می کند، بلکه در اصل امکان بهره مندی از منافع مالی مستتر در این عضویت را نیز از ایران سلب می‌کند. چرا که بخش مهمی از این توافق به چگونگی پرداخت هزینه‌های مورد نیاز برای تحقق اهداف پیش رو، اختصاص یافته است.

بر اساس مفاد این متن، کشورهای پیشرفته موظف می شوند تا منابع مالی مورد نیاز برای کمک به کشورهای در حال توسعه، چه در زمینه‌ی کاهش گازهای گلخـانه‌ای و چه در زمینه‌ی انطباق با تغییرات احتمالی یا همان دستیابی به یک سیستم تولید انرژی پاک را فراهم کنند. آنچنان که صراحتا در بندی از این توافقنامه آمده است، کشورهای ثروتمند ملزم هستند تا از سال 2020 به کشورهای دیگر مبلغ 100 میلیارد دلار به طور سالیانه پرداخت کنند. و این همه به این معناست که مزایای اصلی عضویت در این معاهده، همانا بهره مندی از کمک های بلاعوض مالی یا تکنولوژیکی خواهد بود که جامعه بین الملل متعهد پرداخت آن شده است.

در پایان لازم به ذکر است که این یادداشت البته با این فرض نوشته شده است که نیت مخالفان پایبندی به معاهده پاریس نیز امری جز سرفرازی و سربلندی ایران نبوده است، و در اصل هدف خود را کمک به اتخاذ درست‌ترین تصمیم برای پیشرفت کشور و البته مقابله با سیاست های خودخواهانه کشورهای قدرت طلب، می‌داند.


قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان