دکتر اکبر کوشانفر؛ متخصص کودکان
انسان از بدو خلقت برای سازگاری با محیط نیازهای متعددی داشته که هنر یکی از راههای سازگاری بشر و در خدمت زیبا طلبی، آرامش و نشاط زندگی اوست و موسیقی شکلی از هنر است که احساس عاطفه، نشاط و شناخت انسان را بدون نیاز به زبان منتقل میکند. بشر اولیه به کمک حنجره و ابزارآلات ابتدایی از سنگ و چوب، موسیقی اولیه را تولید کرده است.
نقاشی روی دیوارها از دوران باستان نشان میدهد که موسیقی پیشینه طولانی داشته و با آفرینش بشری همراه بوده است. از اینرو در بیشتر قبایل ابتدایی مراسم و آیینهای مختلف همراه موسیقی بهعنوان وسیلهای برای ابراز همبستگی جمعی و از بین بردن ترسها، غمها و ایجاد آرامش و شادی در بین افراد قبیله برگزار میشده است.
موسیقی زبان آرزوها، انتظارها و عواطف بشری است و هر قوم و ملتی بر حسب ویژگیهای عاطفی و فرهنگی خود موسیقی خاص دارد. با درک موسیقی بروز عواطف زیبا، همدردی و تفاهم بیشتر خواهد شد. موسیقی، غم، شادی، ترس، دلهره و دیگر احوال آدمی را به گویاترین و قابل درکترین زبان بیان میکند.
موسیقی و مشاهیر
آلبرت انیشتین که بهعنوان باهوشترین انسان جهان مطرح است، در کودکی و زمان مدرسه بسیار تنبل و کم حافظه بوده و یکی از معلمهای او به مادرش گفته بود که فرزندش را به مدرسه نفرستد و اجازه دهد سرکاری آسان برود؛ اما مادر انیشتین هیچگاه باور نداشت که پسرش خنگ است.
روزی یک مشاور تحصیلی به مادرش پیشنهاد کرد برای فرزندش یک ویولون بخرد! انیشتین در نواختن ویولون پیشرفت کرد و موسیقی موجب شد که او به نابغهترین فرد جهان تبدیل شود. وی چندین بار در محافل گوناگون اعلام کرد که ویولون موجب شکوفایی استعدادش شده است. این دانشمند آلمانی به موتزارت و باخ علاقه خاص داشت.
یکی از دوستان او میگوید، هنگامیکه انیشتین در معادلات چند مجهولی عاجز میماند، به موسیقی گوش میکرد یا ویولون مینواخت و سپس تمام مسائل پیچیده ریاضی را به آسانی حل میکرد. دونالدالدینک هپ، برنده جایزه نوبل پزشکی از نورولوژیستهایی است که با نگرش روانشناسی در زمینه نوروفیزیولوژی موسیقی پژوهشهایی انجام داده است.
وی اعتقاد دارد هوش، ادراک و حتی هیجان با تجربه به دست میآید و ذاتی نیست. هپ، بنیانگذار فرضیه است که بیان میدارد نوزادان با یک سیستم شبکهای از نورونها زاده میشوند و ارتباط درونی، محیطی و تجربه حسی سبب میشود این شبکه سازمانیافته وسیله تعامل با محیط را فراهم سازد و آنها از راه یادگیری یا تحول پالایش یابند.
یک مجتمع سلولی اساسی نورولوژی اندیشه یا فکر است و بدین ترتیب اثبات میکند چرا حضور یک شیی یا شنیدن یک موسیقی یا ملودی آشنا احتیاج به فکر کردن ندارد و چگونه بوی عطر یا چند نغمه و آهنگ قدیمی خاطرات مربوط به یک یا دونت قدیمی را به یاد ما میآورد.
رشد شخصیتی
میتواند بهعنوان آرامبخش در تقویت دقت و هوش و رشد و پرورش استعدادهای کودک، حتی بهبود وضعیت تغذیه، خواب و افزایش وزن او مؤثر باشد. ابوعلی سینا و رودکی اهمیت خاصی برای موسیقی قائل بودند. فارابی اعتقاد داشت، موسیقی ایجاد انگیزه و نشاط میکند و موجب خیالپردازی انگیز میشود. ارسطو میگوید از موسیقی میتوان در بسیاری از شئون زندگی، تربیت، سرگرمی، خوشگذرانی، تعدیل احساسات و عواطف و درمان استفاده کرد.
البته معتقد است اوقات فراغت باید با نوعی موسیقی آرام و تعالی بخش پر شود. افلاطون درباره تأثیر موسیقی گفته است: «موسیقی برای زندگی بشری ضروری است. شما بیمارترین روح انسانی را در اختیار من بگذارید، من قادرم با نیروی موسیقی کسالت او را از درونش خارج کنم و انسانی هوشمند و سلحشور به شما تحویل دهم». موسیقی تأثیرات شگرفی روی مغز انسان دارد...
برای خواندن بخش دوم- نقش مهم موسیقی در یادگیری- اینجا کلیک کنید.