درک یکدیگر
هیچ کس کامل نیست؛ همسر شما نیز از این قاعده جدا نیست. او نیز یک انسان است و ممکن است، نقایصی داشته باشد. او را آن گونه که هست، بپذیرید، در عین حال، سعی کنید، به او کمک نمایید تا نقایص رفتار خود را اصلاح نماید.
برای مثال، شوهر شما، در شستن ظرف ها به شما کمک می کند تا پس از یک میهمانی فرصت کافی، برای مرتب کردن منزل، داشته باشید؛ پس از اتمام کار، متوجّه می شوید، روی بعضی از ظرف ها لکه های چربی باقی مانده است، دست کم، می توانید، دو برخوردِ متفاوت داشته باشید:
الف) او را همان گونه که هست می پذیرید. او یک مرد است و این که روی بعضی ظروف، لکه ی چربی باقی بماند، چندان غیرمنتظره نیست و نباید، انتظار داشته باشید، او ظرف ها را به اندازه ی شما، تمیز بشوید؛ در این صورت، شما آرامش خواهید داشت، هر چند، مجبور هستید، بعضی ظرف ها را دوباره بشویید. با این رفتار، ارزش همکاری او را نادیده نمی گیرید و همه ی توانایی های او را زیر سؤال نمی برید.
ب) ناراحت می شوید و می گویید: خواستی، خیلی زود، از شرشان راحت شوی؟ من که تو را مجبور نکرده بودم، می گفتی، نمی توانم، خودم می شستم، مانند بقیه ی کارها که خودم انجام می دهم، هیچ کاری را به تو نمی شود واگذار کرد، همیشه، همین طور هستی و...
این برخوردها، موجب دلسردی و کدورت می شود. یکی از رازهای موفّقیت در برقراری ارتباط مؤثّر با همسر و احساس رضایت از زندگی خانوادگی، شناخت روحیات، علایق، تفاوت ها، طرز تفکّر و بینش یکدیگر است. این امر، آنان را در رسیدن به چگونگی برخورد مناسب با هم، بسیار یاری می کند.
درک متقابل، از دو جنبه قابل بررسی است:
1. آشنایی زوجین با تفاوت های طبیعی یکدیگر:
زن و مرد، نه تنها، از نظر ویژگی های فیزیکی، بلکه، از نظر روحی و روانی، تفاوت های عمده دارند. بسیاری از زوج های جوان، حتّی، کسانی که سال ها، با هم زندگی کرده اند، از وجود این تفاوت ها بی اطلاعند، در حالی که ساختار ژنتیکی زنان و مردان با یکدیگر متفاوت است، در نتیجه، هر یک از آنان ویژگی های خاص خود را دارند. در این جا، به برخی تفاوت های زنان و مردان اشاره می کنیم.
1. مردان، کلّی نگرند و زنان، جزئی نگر؛ برای مثال، وقتی، زن و مردی به خانه ای می روند، مردان، به رفتار و روابط توجّه دارند، در حالی که زنان، حتّی، به قاب عکس کوچک خانه نیز توجه می کنند.
2. مردان، به راحتی از روی مسائل، عبور می کنند، در حالی که زنان، جزئیات مسائل را در حافظه خود نگه می دارند و پس از سال ها، به هنگام نیاز از آن ها، به نفع خود بهره برداری می کنند.
3. زنان، همیشه، هیجان پذیرتر از مردان هستند.
4. حالات عاطفی زنان، بیش تر از مردان است.
5. زنان، به کارهای ظریف و زیبا، بیش تر علاقه دارند.
6. زنان، کم تر از مردان، به مقولات سیاست، اقتصاد و ورزش علاقه نشان می دهند، و گاه، مسائل مورد علاقه ی آنان، با مردان تفاوت می کند. آنان، به مسائل عاطفی، زیبایی و... بیش تر علاقه نشان می دهند؛ بنابراین، نمی توان، برخوردها را یکسان انگاشت.
7. زنان، از بویایی بیش تری برخوردارند. آنان، گاهی، با بوی عرق بدن یکایک برادر و خواهر خود آشنا هستند و به بوی بد حسّاس ترند، لازم است، مردان، این حسّاسیت را درک نموده، حال آنان را رعایت بکنند.
8. انضباط و نظم در زنان، بیش تر از مردان است. مردان عادت ندارند، لباس های خود را، در جای مخصوص، آویزان کنند، ولی زن ها، در این ریزه کاری ها، دقت دارند.
9. زنان، رابطه گرا و مردها، هدف گرا هستند. زن ها، رابطه حمایتی را جست و جو می کنند و از این که به نیازها و عواطف دیگران توجه دارند، به خود می بالند.
10. زنان، بیش تر درباره ی آرایش، خانه داری، لباس و زینت صحبت می کنند، و از این که هر روز به شکل و رنگی لباس بپوشند، لذت می برند.
11. زنان، در بیش تر موارد، با شوهر خود مشورت می کنند و انتظار دارند، شوهرانشان قبل از انجام هر کاری با آنان مشورت کنند.
12. مردان، خشن تر و پرخاشگرتر از زنان هستند. آنان، بدون آن که قصد بدی داشته باشند، خشن صحبت می کنند.
13. مردان، بیش از زنان، تحت تأثیر ماجراها و فعالیت های خارج از خانه قرار دارند.
14. خانم ها، در هنگام صحبت دنبال همدرد می گردند؛ ولی، مردها کم تر همدردی می کنند.
15. خانم ها، بیش تر از مردها، مسائل و ویژگی های دیگران را با زندگی خود و اطرافیان خود مقایسه می کنند؛ به طور مثال، اگر زنی گفت، شوهرم خسیس یا بداخلاق است، مخاطب او می گوید: «شوهر من هم همین طور!» یا می گوید: «شوهر من برعکس» و اگر در حضور شوهر باشد، به نحوی با ایما و اشاره به او می فهماند: «مثل شما».
16. صحبت های مردها، کوتاه است؛ ولی، صحبت های زنان معمولاً طولانی است؛ به ویژه، با هم جنس خود. زن ها، شکایت دارند که شوهرانشان با آنان کم صحبت می کنند و مردها، مدّعی اند، زنان مدام حرف می زنند.
17. زن ها و مردها، از روش های متفاوت، برای گوش کردن استفاده می کنند. زن ها، در حین گوش دادن، بیش تر سر تکان می دهند و از کلماتی همچون: آهان! خب! یا اوهوم! استفاده می کنند و مقصودشان نیز از استفاده این کلمات این است که، به حرف های شما گوش می کنم؛ اما، مردها، کم تر این حرکات را انجام می دهند و بیش تر، زمانی کلمات مذکور را به کار می برند که بخواهند، توافق خود را اعلام نمایند.
18. وقتی، مرد، از کار روزانه خسته به خانه برمی گردد، به آرامش و استراحت نیاز دارد؛ از این رو، ممکن است، به اخبار گوش کند یا روزنامه بخواند. خواندن روزنامه یا گوش کردن به اخبار، وسیله ای برای فراموش کردن مشکلات است و اگر، زنان، با حالات روحی شوهران خود آشنا نباشند، روزنامه خواندن آنان را بی اعتنایی به خود تلقی می کنند.
19. زن ها، در هنگام صحبت کردن، چشم در چشم طرف مقابل می اندازند و سخن می گویند؛ ولی، مردها، هنگام صحبت، کمتر به چشم طرف مقابل نگاه می کنند. آنان، در حالی که به اطراف و زوایای مختلف خیره می شوند، با دیگران صحبت می کنند. گاهی، این حالت موجب سوءتفاهم و حمل بر بی اعتنایی از سوی برخی زنان می شود.(1)
20. بسیاری از زنان شکایت می کنند که مردها، شنونده ی مناسبی نیستند؛ در اصل، حوصله ی شنیدن حرف های آنان را ندارند.
21. زن ها، بیش از مردها، به حرف زدن و صحبت کردن اهمیت می دهند و آن را روش برقراری ارتباط با همسر خود می دانند. دوست دارند، همه ی وقایع را با بیان جزئیات، برای همسر خود تعریف نمایند.
22. دنیای مرد، استدلالی و دنیای زن، احساسی و عاطفی است.
23. زنان، به طور معمول، در مکالمات، سؤالات بیش تری دارند. سؤال کردن را راهی برای ادامه گفت و گو می دانند، در حالی که مردان، پرسیدن را راهی برای کسب اطلاعات بیش تر می دانند. مردان، کم تر دوست دارند، سؤالات شخصی مطرح کنند. مردان، پرسش های زیاد را نشان دهنده ی فضولی سؤال کننده می دانند. زنان، مشکلات خود را با زنان دیگر در میان می گذارند و از تجربیات هم استفاده می کنند.
24. مردان، هنگام سختی دوست دارند، به درون خود بروند و کسی، خلوت آنان را بر هم نزند؛ امّا، زنان، وقتی که دچار مشکل می شوند، دوست دارند، حرف بزنند و مشکل خود را به زبان آورند.
25. مردها، دوست دارند، مسائل و مشکلاتشان را به تنهایی حل کنند؛ از این رو، کم تر مسائل خود را با دیگران در میان می گذارند. زن ها، باید توجه داشته باشند، وقتی که مردشان درخواست کمک و یاری ننموده است، راهنمایی آنان ممکن است، مداخله محسوب شود.
26. مردها و زن ها، دیدی متفاوت، به زمان دارند و این تفاوت، خود منشأ بسیاری از سوءتفاهم ها می شود، مانند دیر کردن و مهم نشمردن رویدادهای مهم. زن ها، گذر زمان را ثبت می کنند و حساب کارها را با دقّت نگه می دارند؛ به خوبی می دانند، سالگرد ازدواج و سایر مناسبت های مهم چه زمانی است و....
این توانایی که گاه مردها را حیرت زده می کند، برای زن ها، بسیار طبیعی است و در ساختار زیستی آنان، برنامه ریزی شده است.
نکته ی جالب، درباره ی زمان این است که زن ها، هر واحد زمانی را طولانی تر از مردها حس می کنند؛ برای مثال، زن می گوید: «چند هفته پیش این کار را انجام دادی» و مرد تصوّر می کند، فقط چند روز پیش بوده است.
بنابراین، اگر، گاهی، با همسرتان، بر سر چنین مسائلی، اختلاف نظر پیدا کردید، بهتر است، بر نظر خود پافشاری نکنید و به زمان سنجی همسرتان بیش تر اعتماد کنید. مطمئن باشید، دقّت زن ها، در این گونه موارد از شما بیش تر است.
2. شناخت ویژگی های همسر:
شناخت ویژگی های زن و شوهر توسط یکدیگر، در ایجاد تفاهم و رضایتمندی آنان از زندگی نقش مهمّی ایفا می کند. همه ی انسان ها، یک جور نیستند. بعضی بسیار مؤدّبند، بعضی عصبی، برخی بدبین، و برخی به نظم و ترتیب اهمیت می دهند و....
اگر همسران، با توجّه به ویژگی های خاصِّ هر یک، حال یکدیگر را رعایت کنند و حاضر شوند، به خاطر همسرشان، از خواسته ی خود بگذرند، در آنان، احساس خوشبختی و سعادت افزایش می یابد؛ همچنین شناخت مشکلات همسر، پذیرش مشکل او و همدردی کردن با او در زندگی بسیار اهمیت پیدا می کند.
برای مثال، هنگامی که مرد، شب کار است، یا شغل او سفر است، همسر، باید، وضعیت او درک کند، یا هنگامی که زن باردار یا بیمار و خسته است، شوهر او را درک نماید.
احترام متقابل به یکدیگر
احترام، یکی از نیازهای روحی و اساسی انسان است.
انسان، به طور فطری، به احترام و تکریم نیازمند است و دوست دارد، دیگران به شخصیّت او احترام بگذارند.
احترام، به شوهر، او را برای کوشش و تلاش، توانمندتر می کند. همسر، باید، شوهرش را با احترام صدا بزند، با ادب سخن بگوید و بر سرش داد نزند. اگر، با هم به مجلسی می روند، او را مقدّم بدارد. در حضور دیگران، از او تجلیل کند.
پیامبر(ص) می فرماید:
«وظیفه زن است که در خانه، به استقبال شوهر برود و به وی خوش آمد بگوید».(2)
امام صادق(ع) می فرماید:
«هر زنی که به شوهرش احترام بگذارد و آزارش نرساند، خوشبخت و سعادتمند خواهد بود».(3)
همچنین امام صادق(ع) می فرماید:
«مَلعُونَةٌ مَلعُونَةٌ امرأَةٌ تُؤذی زَوجَها وَ تَغُمُّهُ وَ سَعیدَةٌ سَعیدَةٌ اِمراَةٌ تُکرِمُ زَوجَها وَ لا تُؤذیهِ وَ تُطیعُهُ فِی جَمیعِ اَحوالِهِ»
نفرین خدا! نفرین خدا، بر زنی باد که شوهرش را اذیت و غمگین کند! چه با سعادت است!، چه با سعادت است، زنی که شوهرش را احترام بگذارد و او را آزار نرساند و در تمامی حالات از وی اطاعت کند.(4)
زن، همانند مرد، خود را دوست دارد و به حفظ شخصیّتش، علاقه دارد. می خواهد، محترم و گرامی باشد، از تحقیر و توهین رنجیده می شود و اگر در کانون توجّه و احترام قرار گیرد، احساس شخصیت می کند و به کار و زندگی دلگرم می شود. از احترام و احترام کننده خوشش می آید و از توهین و توهین کننده متنفّر است.
امام سجاد(ع) می فرماید:
«حق همسرت آن است که بدانی، خداوند، او را وسیله ی آسایش، آرامش، مونس و نگهدارنده تو از انحرافات قرار داده است و باید، او را گرامی داری!».(5)
امام صادق(ع) می فرماید:
«مَنِ اتَّخَذَ امرَأَةً فَلیُکرِمهَا»(6)
هر کس، زن گرفت، باید، او را گرامی و محترم بشمارد.
پیامبر(ص) می فرماید:
«لَم یَزَل یُوصِینِی بِالنِّسَاءِ حَتَّی ظَنَنتُ أَن لَا یَحِلَّ لِزَوجِهَا أَن یَقُولَ لَهَا أُفِّ»(7)
(برادرم جبرئیل) آن قدر سفارش زنان را می نمود که من گمان کردم، برای شوهر جایز نیست، به زنش اُف بگوید.
بر شوهر است که همسرش را با احترام صدا بزند؛ در هنگام سخن گفتن. با او، ادب را رعایت نماید. وقتی، از خانه بیرون می رود، با او خداحافظی کند و وقتی به خانه برمی گردد با نشاط و محبّت، وارد شود؛ در تصمیم گیری ها، با او مشورت کند و از او حمایت نماید.
احترام به بستگان یکدیگر
چنین نیست که اگر دختر و پسری، با هم ازدواج کردند، دیگر کاری به کار فامیل یکدیگر نداشته باشند. بی اعتنایی و بی حرمتی، به فامیل های همسر بذر فتنه است؛ باید بنا را بر حفظ احترام متقابل گذاشت و رشته های الفت را تقویت نمود.
نمی توان، انتظار داشت، پسر و دختری که سال ها، با بستگان خود ارتباطی فامیلی داشته اند، به خاطر ازدواج، قطع ارتباط کنند و فقط، به یکدیگر فکر کنند. زن و شوهر، به گونه ای باید، با هم رفتار کنند که اعتماد یکدیگر را جلب کنند و طوری، به همسر خود، محبّت و دلسوزی کنند که همسر، نزد او بودن را بر همه چیز ترجیح دهد و خانه ی خود را محلی امن و آرام بداند؛ چنین همسری، هر کجا که برود، دلش می خواهد، زودتر، به خانه برگردد؛ بنابراین، نباید، ارتباط فامیلی را قطع کرد، بلکه، باید، الفت زناشویی را تقویت نمود.
آراستگی زن و شوهر
جمال و زیبایی همسر یک امتیاز است و نمی توان، آن را نادیده گرفت. در تعالیم اسلامی، توصیه شده است که زن، در محیط خانه، خود را برای همسرش بیاراید و با آراستگی و جذّابیّت در برابر او ظاهر شود؛ مرد نیز، باید، ظاهری آراسته داشته باشد!
آراستگی زن و شوهر، از این جهت اهمیت دارد که رغبت آنان را به یکدیگر بیش تر می کند. پیامبر(ص) در پاسخ زنی که درباره ی حقوق شوهر بر همسرش سؤال کرد، فرمود:
«وَ عَلَیهَا أَن تَطَیَّبَ بِأَطیَبِ طِیبِهَا وَ تَلبَسَ أَحسَنَ ثِیَابِهَا وَتَزَیَّنَ بِأَحسَنِ زِینَتِهَا وَ تَعرِضَ نَفسَهَا عَلَیهِ غُدوَةً وَ عَشِیَّة»(8)
زن، باید، خود را با بهترین بوها خوشبو سازد و بهترین لباس هایش را بپوشد و با بهترین زینت ها، خود را آرایش دهد و هر صبح و شام خود را به شوهرش عرضه نماید.
البته، همان گونه که مرد از همسر خود انتظار دارد، با شیوه ها و وسایل گوناگون (آرایش و...) رغبت او را برانگیزد، زن نیز، چنین انتظاری دارد و مرد، باید، جنبه های روانی و غریزی او را در نظر بگیرد؛ به آراستگی خود عنایت کافی داشته باشد.
برخی از زن و شوهرها، گمان می کنند، آراستگی، به چند روز آغازین زندگی زناشویی مربوط است و پس از آن که خودمانی شدند، حق دارند، به هر صورتی که خواستند، در برابر هم ظاهر شوند.
اگر طرفین، یکدیگر را در لباس نامناسب ملاقات نمایند، برخوردهایی پُر اصطکاک خواهند داشت و ارزش و اعتباری برای یکدیگر قائل نخواهند بود. سر و وضع ظاهر، باید، به گونه ای باشد که طرفین بتوانند، در کنار هم بنشینند و هر دو را کامروا سازد.
چشم پوشی از نا محرمان
قرآن، نگاه کردن به نامحرم را تحریم کرده است، تا از این طریق، زن و شوهر را به کانون مشترک خودشان معطوف سازد. راز علمی آن این است که ضمیر ناخودآگاه شخص، با دیدن هر شخص نامحرم، قسمتی از زیبایی های ظاهری و ویژگی های روحی او را دریافته، در عالم ذهن تصویری می سازد. از مجموعه ناآگاهانه ی این همه تصاویر، ناگهان، تصویر جدید، در ضمیر ناخودآگاه او ثبت می شود و شخص به طور غریزی و ناآگاهانه، همواره دنبال همسری زیباتر و بهتر می گردد. این امر، باعث اختلاف می شود؛ زیرا، همسر خود را با تصویر ذهنی خود مطابق نمی بیند، از این رو، همواره، برای به دست آوردن بهترین ها تلاش می کند و چون این تصویر ایده آل، در عالم خارج یافت نمی شود، مشکلات روانی و عصبی به بار می آورد. البته، نگاه با قصد لذّت و هدفدار، آن هم، با تکرار، در ضمیر انسان ثبت می شود، نه نگاه ناگهانی و غیر عمدی؛
بنابراین، برای آن که صمیمیتی، در زوجین ایجاد شود، بهتر است، از نگاه به نامحرم به ویژه، پس از ازدواج پرهیز شود.
پرهیز از بدبینی
مرد، باید، از همسرش مراقبت کند؛ ولی، نه به حدی که به بدبینی منتهی شود. بعضی مردان، به بیماری بدگمانی و سوءظن مبتلایند. بی دلیل، به همسرانشان بدبین هستند و درباره ی آنان، احتمال خیانت می دهند.
هر مردی که بدین بیماری خانمانسوز مبتلا شود، زندگی را بر خود و خانواده اش تلخ می کند، بهانه جویی می کند، به اعمال و حرکات همسرش بدبین می شود و مانند سایه، او را تعقیب می نماید و چون سوءظن دارد، از در و دیوار شاهد و قرینه پیدا می کند. چیزهایی را که در اصل، دلیل خیانت نیستند، به منزله ی قطعی ترین دلیل می انگارد؛ به طور مثال، با خود می گوید: «چون، فلان مرد برایش نامه نوشت، پس با هم سر و سرّی دارند؛ با فلان مرد، سلام و تعارف کرد، پس خیانتکار است؛ جوان همسایه، از پشت بام به او نگاه کرد، پس، به او دل بسته است؛ نامه اش را از من مخفی کرد، پس از معشوقش بوده است؛ کم تر از سابق اظهار محبّت می کند، پس زیر سرش بلند است».
این قبیل امور را، دلیل قطعی خیانت می شمارد. بدتر از همه، این است که گاهی، مادر، خواهر یا یکی از همسایگان، بر اثر غرض ورزی و کینه توزی، عقیده اش را تأیید نماید.
بدبخت، خانواده ای است که به مرض بدگمانی مبتلا شود! مرد، همانند، یک پلیس مخفی، مدام، از اعمال و حرکات همسرش مراقبت می نماید.
زن بی چاره هم، ناچار، همانند یک متّهم بی گناه، همواره در شکنجه و عذاب روحی و در حال محدودیّت و تحت نظر زندگی می کند. بنیاد چنین خانواده ای، همواره در معرض خطر است.
کم نیستند مردانی که بر اثر سوءظن بی جا، همسران بی گناه خویش را به قتل رسانده اند و سرانجام خود نیز خودکشی کرده اند.
در چنین شرایطی، مرد و زن، باید، از لجبازی دست بردارند و پیش از وقوع حوادث ناگوار، با عقل و تدبیر در صدد چاره برآیند. زن و مرد، اگر، اندکی، به خود آیند و خطر بزرگی را که در کمینشان نشسته، در نظر بگیرند و با احتیاط کامل و عاقبت اندیشی، در صدد حل مشکل برآیند، پیروز خواهند شد.
مرد، باید، تعصّب های غلط و توهّمات بی جا را از خویش دور گرداند و بر طبق موازین عقل و وجدان رفتار کند. تهمت و نسبت بد به کسی دادن، موضوع بسیار دشوار و پرمسؤولیتی است و تا موضوع خیانت، با دلیل و شاهد قطعی به اثبات نرسد، نمی توان، کسی را متهم کرد.
خداوند متعال، در قرآن می فرماید:
«ای کسانی که ایمان آورده اید، از بسیاری از گمان های بد اجتناب کنید؛ زیرا، بعضی گمان ها گناه است».(9)
رسول خدا(ص) می فرماید:
«هر کس، به مرد یا زن مؤمنی تهمت بزند، خداوند متعال، در قیامت او را بر تلّی از آتش نگه می دارد تا به کیفرش برسد».(10)
تا زمانی که با دلیل ها و برهان های شرعی، خیانت زن به اثبات نرسد، مرد حق ندارد، او را متّهم کند. تهمت زدن به زن، گناهی بسیار بزرگ است که در شرع مقدّس اسلام، برای آن هشتاد تازیانه مقرّر شده است.
به صرف احتمال یا با شواهد و علائم خیالی، نمی توان، چنین موضوع مهمّی را اثبات کرد؛ برای مثال، اگر او، در گذشته، برای کسی نامه یا عکس فرستاده، دلیل خیانت او نیست.
در اصل، که نباید، چنین عملی را انجام می داد، ولی، ممکن است، بر اثر سادگی و نادانی مرتکب این اشتباه شده و در واقع، عفیف و پاکدامن باشد.
اگر مردی، برایش نامه فرستاد، نباید، نامه اش را قبول کند؛ ولی، اگر از روی نادانی نامه اش را پذیرفت، یا از ترس اتهام آن را مخفی ساخت، نمی توان ارسال نامه را دلیل خیانت شمرد.
اگر، با مردی بیگانه، سلام و تعارف کرد، گرچه کار خوبی نکرده؛ دلیل خیانت نیست.
اگر از مردی تعریف کرد، دلیل نمی شود که به او دل بسته باشد؛ البته زن، نباید، نزد شوهرش از مردی دیگر تعریف کند.
اگر زن، کم تر از گذشته، به شورهش اظهار محبّت می کند، دلیل دلبستگی به دیگری نیست. شاید از شوهرش دلخوری دارد؛ شاید غم و غصه ای در دل اوست، یا بیمار است و یا بر اثر بی توجهی و عدم اظهار محبّت شوهر، به زندگی دلسرد شده است.
در این قبیل امور که از علائم خیانت شمرده می شود، ده ها احتمال صحیح عقلایی نیز وجود دارد که اگر با وجدان پاک و بی آلایش سنجیده شود، احتمال خیانت، یک احتمال بی مورد و غیر عقلایی به شمار خواهد آمد. چرا، به خاطر بعضی توهّمات بی جا و شواهد پوچ، زندگی را بر خود و خانواده ات تنگ و تلخ می کنی؟ اگر، کسی، با همین شواهد خیالی، تو را متهم سازد، چه حالی پیدا می کنی؟ چرا انصاف و وجدان نداری؟ چرا آبروی خود و همسرت را می بری؟ هیچ فکر کرده ای که ممکن است، بر اثر همین بددلی ها و تهمت های بی جای تو، همسر پاکدامنت از وادی عفاف خارج شود و دامنش به فساد آلوده گردد!
حضرت علی(ع) به فرزندش امام حسن(ع) فرمود:
«مواظب باش!، در غیر موضع غیرت، غیرت به خرج ندهی؛ زیرا، این عمل، افراد صحیح را به سوی فساد و افراد پاکدامن را به جانب گناه متمایل می سازد».(11)
اگر، به همسرت بدبین هستی، مسأله را با هر کس در میان نگذار؛ زیرا، ممکن است، بر اثر دشمنی یا نادانی و یا تظاهر به خیرخواهی، بدون دقّت و بررسی، عقیده ی شما را تأیید نماید و شواهد بی اساس دیگر را هم بدان بیفزاید و سوءظنّت را به مرحله ی یقین برساند و دنیا و آخرت تو را تباه سازد؛ به ویژه، با مادر و خواهرت در این باره صحبت نکن؛ زیرا، بیش تر مادران و خواهران، در باطن با همسران شما، میانه ی خوب ندارند، چه بسا، در این مواقع، حسد و کینه توزی آنان تحریک شود و بدون عاقبت اندیشی، بدبینی تو را تشدید کنند.
اگر خواستی، از راهنمایی های دیگران استفاده کنی، با دوستان عاقل، با تجربه، خیرخواه و عاقبت اندیش مشورت کن! از همه بهتر آن است، که به هر یک از اعمال و رفتار همسرت که بدبین هستی، آشکارا با او در میان بگذاری و توضیح بخواهی؛ ولی، منظورت این نباشد که مطلب را به اثبات برسانی، بلکه حسّ بدبینی را اگرچه، به مدّت کمی هم که شده کنار بگذار و ذهن خود را از هر شکی خالی کن؛ مانند قاضی با انصافی که می خواهد، درباره ی دیگران داوری کند، به توضیحات همسرت گوش بده. نخست احتمال بده که او راست می گوید. فرض کن، شوهرِ خواهرت، برای داوری به نزد تو آمده و برای خیانت همسرش، چنین شواهدی را بیان می کند، ببین درباره ی او چگونه قضاوت می کنی؟ هر قضاوتی که درباره ی او می کنی، درباره ی همسرت نیز، حکم کن! اگر احساس کردی، نامه ها و معاشرت هایت را کنترل می کند، به رویش نیاور! تمام اعمال، رفتار و حوادث روزانه ات را برایش تشریح کن! هیچ حادثه ای را از وی مخفی مدار. اگر درباره ی موضوعی توضیح خواست، حقیقت را بدون کم و زیاد در اختیارش بگذار! از دروغ و کتمان اجتناب کن؛ زیرا، اگر دروغت آشکار شود، آن را سند جرم و دلیل قطعی خیانت می شمارد و به آسانی بدبینی او برطرف نخواهد شد. اگر گفت: «با فلان کس معاشرت نکن و فلان کار را انجام نده»، بدون چون و چرا بپذیر و سرسختی نشان نده که سوءظنّش زیادتر می شود.
از کارهایی که اسباب بدگمانی و تهمت می شود، به شدت بپرهیز!
حضرت علی(ع) می فرماید:
«هر که، نفس خویشتن را در موضع تهمت قرار دهد، نباید، کسانی را که به او گمان بد می برند، ملامت کند».(12)
اگر به شخصی معیّنی حسّاسیت دارد، او را به طور کلّی رها کن!
اگر بتوانی، شوهر و زندگی خود را حفظ کنی، بهتر از این است که بر دوستی با دوستانت پایدار بمانی، با خود نگو: «مگر من اسیر و بنده ی زرخرید شوهرم هستم که مجبور باشم، این قدر با او مدارا کنم؟».
احساسات خام را کنار بگذار و هوشمند و عاقبت اندیش باش! هنر زن، در این است که در چنین مواقع دشواری، با همسرانشان سازگاری کند.(13)
قهر نکردن با یکدیگر
برخی زنان تا از دست شوهر ناراحت می شوند، عکس العمل های گوناگون از خود نشان می دهند؛ چهره در هم می کشند و حرف نمی زنند؛ به گوشه ای می روند و به هیچ کاری دست نمی زنند؛ غذا نمی خورند؛ یواش، یواش غرولند می کنند.
آنان، بر این پیندارند که قهر و دعوا، بهترین وسیله برای انتقام از شوهر است؛ ولی، باید، بدانند که این برنامه ها نه تنها شوهر را تنبیه نمی کند، بلکه، سرانجام بسیار بدی را به دنبال دارد؛ زیرا، ممکن است، شوهر نیز مقابله به مثل نموده و قهر کند.
مِهر محکم شود ز خوش رویی
دوستی کم کند تُرش رویی(14)
پرهیز از خشم و عصبانیت
خشم و عصبانیت، یک بیماری اخلاقی است که بسیاری از زنان و مردان بدان مبتلایند. این گونه افراد، در برابر ناملایمت ها، تاب و توان خویش را از دست داده، حسّاس، زود رنج و تندخو می شوند؛ کنترل اعصاب ندارند؛ داد می زنند؛ ناسزا می گویند؛ کتک می زنند؛ اشیا و لوازم خانه را پرتاب می کنند؛ بر سر خود می زنند و حتّی گاهی به قتل و جنایت دست می زنند.
امام صادق(ع) می فرماید:
«غضب، کلید همه ی شرور است».(15)
پیامبر اکرم(ص) می فرماید:
«خشم، شعله ای از آتش شیطان است».(16)
حضرت علی(ع) می فرماید:
«از غضب بپرهیز! زیرا، آغاز آن دیوانگی و آخرش پشیمانی است».(17)
این بیماری اخلاقی، بزرگ ترین آفت خانواده هاست که موجب کدورت، اختلاف و کشمکش می شود، آرامش را سلب می کند و چه بسا، خانواده ها را متلاشی می سازد و عواقب بسیار بدی را به همراه می آورد.(18)
درمان عصبانیت شوهر
مرد، در خارج از منزل، با مشکلات بسیاری رو به روست؛ از این رو، گاهی، با افکار پریشان و اعصاب خسته وارد منزل می شود. چنین شخصی، اگر با کوچک ترین حادثه ای برخورد کند، عصبانی می شود. در آن حال، ممکن است، بی اختیار به همسرش جسارتی کند. خانمی که فهمیده و باهوش است، گرفتاری ها و مشکلات شوهرش را در نظر می گیرد و سعی می کند، در برابر عصبانیت و ناراحتی اش صبر کند تا زود عصبانیت شوهر برطرف و از کردار خویش پشیمان شود و چه بسا در صدد عذرخواهی و جبران نیز برآید.
امّا اگر خانم، موقعیت شوهر را درک نکند و در برابر عصبانیت او عکس العمل نشان دهد، به شوهرش پاسخ دهد و داد و فریاد راه بیندازد؛ آتش خشم مرد، شعله ورتر می شود و ممکن است، برخورد فیزیکی پیش آید. آیا بهتر نیست، همسر در چنین شرایطی، موقعیّت شوهر را در نظر بگیرد و چند دقیقه تحمّل کند و عکس العملی نشان ندهد؟
پیامبر گرامی اسلام(ص) می فرماید:
«هر زنی که در برابر بداخلاقی های شوهرش، بردباری کند، خدا، ثواب عمل آسیه را به وی عطا خواهد کرد».(19)
در حدیث دیگر می فرماید:
«بهترین زن، از شما، کسی است که هرگاه شوهرش را خشمناک دید، بگوید: در مقابل خواسته های تو تسلیم هستم؛ تا از من راضی نشوی، خواب به چشمم نمی رود».(20)
چشم پوشی از بهانه جویی های مرد
برخی از مردان، ایرادگیر و بهانه جو هستند. در خانه، مرتب ایراد می گیرند و در برابر هر امر کوچک نق می زنند؛ چرا فلان چیز را آن جا گذاشته ای؟ چرا این جا کثیف است؟ چرا ناهار را دیر حاضر کردی؟ چرا غذا شور است؟ چرا فلان غذا را تهیه نکردی؟ و....
البته ما منکر این نیستیم که مرد حق دارد، در امور خانه، دخالت و امر و نهی کند و به خانم ها هم توصیه می شود که این حق را، به رسمیت بشناسند و در برابر دخالت های او سرسختی نشان ندهند؛ امّا، مرد و سرپرست خانواده هم باید، جانب احتیاط را رعایت کند و همواره، با تدبیر کار کند. صلاح در این است که امور خانه داری را به همسر بسپارد و در این باره، به وی آزادی عمل بدهد تا بر طبق ذوق و سلیقه ی خویش، خانه را اداره کند. اگر، در این باره، نظری خاص دارد، با مشورت و خیراندیشی، نه با زور و تحکم، به همسرش تذکّر دهد و از وی بخواهد که نظر و سیلقه ی او را نیز رعایت کند.
مذاکره و تفاهم
زن و شوهر، پس از ازدواج، زندگی نوین و مشترک را آغاز می کنند. زندگی مشترکی که دو عضو مؤسّس آن، پیمان بسته اند، در همه حال، با هم باشند و با تعاون و تشریک مساعی، زندگی جدید را سامان دهند.
گرچه دو عضو اساسی خانواده ی جدید، از جهت اخلاق، استعدادهای جسمانی و روانی، تربیت های خانوادگی، افکار و تمایلات، به طور معمول در شرایطی یکسان نیستند؛ بلکه، کم یا زیاد، دارای تفاوت هایی هستند؛ آنان پیمان بسته اند، زندگی جدید را ادامه دهند. شاید، یک زن و شوهر، در آغاز راه چنین بیندیشند که می توانند، خواسته ها و تمایلات خود را بر دیگری تحمیل کنند و طبق دلخواه خود، او را بسازند، ولی اشتباه می کنند، زیرا، چنین امری، نه تنها تحقّق پیدا نمی کند، بلکه، جز، نزاع و لجبازی نتیجه ی دیگر ندارد.
راه عاقلانه این است که زن و شوهر، در آغاز زندگی سعی کنند، با تمایلات، استعدادها، شرایط جسمانی و روانی یکدیگر آشنا شوند و همدیگر را بپذیرند و تحمل کنند، تصمیم بگیرند، با مذاکره و تفاهم، برنامه ی منسجم و عملی را برای خود تنظیم نمایند.
اگر، گاهی، به تفاهم نرسیدند، می توانند، موضوع را با یک فرد آگاه و با تجربه در میان بگذارند و از او نظرخواهی کنند و به این صورت می توانند، برای زندگی آینده ی خویش، برنامه ی منصفانه و عملی تهیه کنند و متعهّد شوند که به آن عمل نمایند؛ البته، بهتر آن است که برنامه ی توفق شده را بر کاغذی بنویسند.
تدبیر و برنامه
شروع زندگی مشترک آسان است و همه چیز، در سایه ی گذشت و عبارات دلنشین و شیرین همچون هر چه تو بگویی! اشکال نداره! چشم عزیزم! به روی چشمم!، حرفت را از دل و جان می پذیرم! و... سپری می شود؛ ولی، این صحبت ها، برای مدت زیادی دوام نمی آورد، به تدریج زوجین تمایل پیدا می کنند که حرف خود را به کرسی بنشانند. دیگر از آن صحبت های دلنشین خبری نیست. گفت و گوها، بر سر این است که:
چرا این کار را کردی؟ چرا به آن جا رفتی؟ چرا این وسیله را خریدی؟ و چراهای دیگر. هر کدام می خواهند، خواسته های خود را عملی کنند و به آرزوی خود برسند. در این جا کار دشوار می شود. دو انسان متفاوت، با تربیت های مختلف، با دو خلق و خوی جداگانه، می خواهند، زیر یک سقف با هم زندگی کنند و تنها الگوی آنان، پدر و مادرشان است که اگر آنان نیز در زندگی موفّق باشند، بحثی جداگانه خواهند داشت.
تازه به فکر افتاده اند که کم تر چشم بگویند، بیش تر بگویند نه! دیگر نمی خواهند، کوتاه بیایند و پیش خود فکر می کنند، همسرشان بد عادت می شود و باید، کمی هم جواب های منفی بشنود. پاسخ منفی و نه گفتن ها، می تواند، زندگی را در هم بشکند.
زوج های جوان، باید، تلاش کنند، زندگی را، به بهترین نحو اداره کنند. برای رسیدن به یک تفاهم کامل، بهترین و کامل ترین روش، تمرین آموخته های مثبت است. با دیدی مثبت، به زندگی نگاه کنند و از خود بپرسند که برای خشنودی خود و همسرمان چه باید بکنیم؟ چه روشی را در پیش بگیریم، تا زندگی، مسالمت آمیز شود. همسرمان، به چه کارهایی بیش تر علاقه دارد و از چه کارهایی بدش می آید. این مسائل را در دفترچه ای یادداشت کنیم و هر روز مرور نماییم تا روش های بهتر و کامل تر را پیش بگیریم.
باید، تمرین کنیم و باور نماییم که دیگر مجرد نیستیم؛ بپذیریم، مسؤولیت های ما سنگین تر شده است و دوران تجرد، با دوران تأهل فرق دارد؛ بنابراین، باید دوستی ها، رفت و آمدها، فرق کند و برنامه ریزی جدیدی مطرح شود. زن و شوهر، باید، در تلاش باشند که نکاتی جدید، درباره ی یکدیگر بیاموزند و هر روز آن را به کار ببرند و به مثبت اندیشی بپردازند.
باید، تمرین و تکرارِ نکات جدید، در جهت بهبود زندگی و رابطه ی زناشویی، تا انتهای زندگی ادامه داشته باشد.(21)
سنجش میزان عشق و علاقه به همسر
بدون شک، عشق و علاقه میان زن و مرد، یکی از انگیزه های شکل گیری ازدواج است. با گذشت زمان و فروکش شدن هیجانات دوران نامزدی و اوایل ازدواج، همواره، زوجین از خود می پرسند، آیا میزان علاقه و عشق من به همسرم تغییر کرده است یا خیر؟ امروزه، می توان، به سادگی، برای این پرسش اساسی، جوابی دقیق یافت.
در این باره، از مقیاس عشق سنج استفاده می شود. مقیاس عشق سنج، می تواند، توسط هر شخصی استفاده شود. این مقیاس، می تواند، میزان علاقه ی شما را به همسرتان به طور نسبی نشان دهد.
روش اجرای تست
اسم همسرتان را در جای خالی هر کدام از جملات زیر بنویسید؛ سپس، هر یک از جملات را بخوانید؛ اگر به طور کامل، با آن موافق بودید، نمره ی ده را در نظر بگیرید؛ اگر پاسخ همه ی پرسش ها و جمله ها به طور کامل، مثبت بود، نمره ی هشتاد به خود بدهید و هر قدر، نظرتان منفی، بود به نسبت کم کنید تا میزان عشق و علاقه خود را به همسرتان بدانید.
1. از این که مورد اعتماد... باشم، لذّت می برم.
2. اصلی ترین موضوع، برای من خوشبختی... است.
3. من حاضرم برای... هر کاری انجام دهم.
4. احساس می کنم که می توانم، درباره هر مطلب مهمّ به... اعتماد کنم.
5. احساس می کنم، مسؤولیت سلامت... بر عهده ی من است.
6. برای من دشوار است که مدّتی طولانی، بدون... باشم.
7. من، حاضرم برای...، از هر چیزی بگذرم.
8. اگر قرار باشد، هیچ گاه، نتوانم با... باشم، احساس بدبختی می کنم.(22)
تجزیه و تحلیل هفتگی
بدیهی است که در طول زندگی روزمرّه، اتّفاقاتی رخ می دهد که بر روابط محبّت آمیز زن و شوهر سایه می افکند؛ حوادثی، همچون، کمبودهای مالی، اتّفاقات شغلی، مشاجره در روابط اجتماعی و حوادث غیر مترقبه و...؛ این ها، ممکن است، بر روابط زناشویی تأثیری منفی داشته باشد. برای جلوگیری از سرد شدن روابط زناشویی، باید، به نکات زیر توجّه نمود.
1. در پایان، هر هفته، اتّفاقات ناخوشایند زندگی زناشوییِ خود را مرور کنید.
2. اتفاق هایی که در طول هفته ی گذشته، باعث سرد شدن روابط شما و همسرتان شده، چه بوده است؟
3. برخورد شما، در برابر او چگونه بوده است؟
4. چه رفتاری، می توانستید، داشته باشید تا روابطتان سرد نشود؟
پس از بررسی آنچه در هفته ی اخیر اتّفاق افتاده است، برای موارد مشابه در آینده، برنامه و تصمیم مناسب بگیرید.
همچنین، در پایان هر هفته، حوادثی را که باعث شیرینی و نشاط رابطه ی شما و همسرتان شده، یادداشت کنید و آن گاه، سعی کنید، راه های تقویت هر چه بیش تر را بیابید.
پی نوشت ها :
1. تکنولوژی عشق، ص65؛ مجله پیام زن، ش160، ص88.
2. مستدرک الوسائل، ج3، ص551.
3. بحارالأنوار، ج103، ص253.
4. بحارالأنوار، ج100، ح55، ص253.
5. مستدرک، ج11، ح1، ص160؛ به نقل از تحف العقول، رساله حقوق امام سجاد(ع).
6. بحارالأنوار، ج100، ح5، ص224.
7. مستدرک الوسائل، ج14، ص252.
8. فروع کافی، ج5، ح7، ص507.
9. حجرات: 12.
10. بحارالأنوار، ج72، ح5، ص194.
11. نهج البلاغه، نامه ی 31، قسمت 119.
12. بحارالأنوار، ج72، ح4، ص90.
13. آیین همسرداری، ص159.
14. اوحدی.
15. اصول کافی، ج2، ح3، ص306.
16. بحارالأنوار، ج70، ح15، ص265.
17. میزان الحکمه، ج3، ح15008، ص2265.
18. همسرداری، ص149.
19. بحارالأنوار، ج100، ح30، ص247.
20. همان، ح45، ص239.
21. عشق و ازدواج، ص200.
22. روان شناسی زناشویی، ص76.
منبع: اکبری، محمود، (1334)، صمیمانه با عروس و داماد، قم: نورالزهراء، چاپ بیست و سوم،(1389))..