به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری میزان،جوزف کولینز در یادداشتی برای پایگاه خبری هیل نوشت: در شرایطی که آمریکا سرگرم توییتها، افشاگریها و دعواهای پارتیزانی است، عده اندکی به گزارش جدید و تأمل برانگیز ژنرال «جان نیکلسون» درباره جنگ افغانستان توجه کردند.
در این گزارش، نیکلسون، فرمانده آمریکا و ناتو در افغانستان، جنگ 15 ساله نیروهای ائتلافی در افغانستان را یک بن بست خواند.
وی گفت: ائتلاف از نظر نیرو، نیروی کافی برای مبارزه با تروریسم در اختیار داشت اما برای تقویت مأموریتهای مستشاری در سطوح پایینتر از لشکر (جایی که تیپهای افغان و یگانهای پلیس بهشدت تحت فشار و درگیر جنگ بوده و تلفات سنگینی میدهند)، با کمبود چند هزار نفری نیرو مواجه بود.
در همین حال، نیکلسون کشته شدن چند رهبر مهم تروریستی، موفقیت نیروهای افغان در مبارزه با طالبان، قویتر شدن نیروهای ویژه افغانستان و نیروهای هوایی نوظهور این کشور، وفاداری نیروهای ارتش و پلیس به دولت مرکزی را موارد مثبت در سال گذشته عنوان کرد.
در ادامه این گزارش آمده است: سال گذشته، 39 کشور عضو ائتلاف، برای نیل به این اهداف و هموار کردن مسیر پیشرو، خواهان دریافت حدود 16 میلیارد دلار کمک طی چند سال آینده شدند. در حال حاضر، 13 هزار پرسنل نظامی ائتلاف و 25 هزار پیمانکار غیرنظامی، از اقدامات افغانها حمایت میکنند.
همچنین قرار است نیکلسون و «جیمز ماتیس» وزیر دفاع، در نشست آتی ناتو، گزارشی درباره چالشهای موجود ارائه کنند.
دولت افغانستان در سال گذشته 16 درصد از خاک خود را به طالبان واگذار کرده است
20 گروه تروریستی بینالمللی، از جمله القاعده و داعش، در افغانستان حضور دارند. ماه گذشته، بازرس ویژه آمریکا در افغانستان عنوان کرد که تعداد مناطق تحت کنترل دولت (407 منطقه) در سال گذشته 15 درصد کاهش یافت و به 57 درصد کل مناطق افغانستان تنزل پیدا کرد.
کولینز نوشت: بیش از 40 درصد مناطق افغانستان، «درگیر مخاصمه» بوده یا تحت کنترل طالبان هستند. گرچه یکی از دلایل این وضعیت، مربوط به سازماندهی مجدد استراتژیک انجام شده توسط سر فرماندهی افغان است، اما در عین حال، نشان دهنده جنگ سختی است که در این کشور در جریان بوده و تلفات قابل توجهی به 316 هزار نیروی ارتش و پلیس افغان وارد کرده است ـ بیش از 30 هزار مورد طی 2 سال گذشته. این در حالی است که تلفات وارد شده به غیرنظامیان، در همین بازه زمانی، بیش از 15 هزار نفر میباشد.
اما سئوال اینجا است که ما چگونه به این نقطه رسیدیم؟ دولت اوباما شروع خوبی در افغانستان داشت. این دولت 2 بار مبادرت به افزایش تعداد نیروها در این کشور کرد، اما بعدا با اعلام اینکه قصد دارد طبق یک برنامه مشخص (و بدون در نظر گرفتن شرایط سیاسی و نظامی) سربازان خود را از افغانستان خارج نماید، به طور سهوی، انگیزه جنگ را در دشمنان ما تقویت کرد.
بار دیگر، آمریکا استراتژی خروجی را دنبال کرد که تأکیدش بر مسئله خروج بود و نه بر استراتژی. سناتور جان مک کین هفته گذشته در اظهار نظر درستی گفت، ما دست ارتش را بستیم و هدفی که تعقیب کردیم، پیروزی نبود بلکه «تلاش برای شکست نخوردن» بود.
ما برای پیروزی در افغانستان، باید گروههای تروریستی بینالمللی و عناصر متعصب طالبان خسته را شکست دهیم. ما باید افغانستانی را از خود به جا بگذاریم که عاری از القاعده و داعش بوده و با همسایگانش در صلح باشد.
بهبود عملکرد نیروهای افغان در میدان مبارزه و همچنین تغییر جریان جنگ به نفع افغانستان، کلید پیروزی است. به طور همزمان، آمریکا باید پاکستان را تحت فشار قرار دهد تا کمک فعال و سازش منفعلانه با عناصر مختلف طالبان افغان و شبکه حقانی را متوقف کند.
در کنار انجام این 2 اقدام، میتوان با برگزاری یک کنفرانس بزرگ صلح، که مورد حمایت قدرتهای منطقه میباشد، به صلح بهتری دست پیدا کرد. پس از برگزاری این کنفرانس، افغانستان جنگ زده، با کمک دوستان و متحدانش، قادر خواهد بود تا مشکلات داخلی، فساد اقتصادی و مسئله مواد مخدر خود را مورد بررسی قرار دهد.
آمریکا برای موفق شدن در افغانستان باید تلاشهای خود را افزایش دهد. برای نیل به این هدف، 5 راهکار پیشنهاد میشود:
خط مشی جدید ما باید این باشد: افغانستان یک متحد مهم غیر ناتو است و ترک آن به هیچ عنوان مطرح نیست. این تعهد قوی و مستحکم، این پیام را به متحدان و دشمنان آمریکا منتقل میکند که ما به دولت افغانستان تا زمان پیروزی در جنگ، و فراتر از آن، کمک خواهیم کرد.
آمریکا خواهان یک متحد است، نه یک دشمن دوستنما که در برخی حوزهها همکاری میکند اما براساس منافع خودش به طالبان افغان و شبکه حقانی کمک مینماید.
نمایندگان سیاسی آمریکا باید موضع شفافی داشته باشند: دیگر دوران چانه زنی و همکاریهای بی قید و بند به پایان رسیده است. آمریکا از این پس، کمکهای خود ـ که حدود 1 میلیارد دلار در سال میشود ـ را به صورت مشروط پرداخت میکند و در صورت لزوم، یک دیپلماسی قهری را دنبال خواهد کرد.
پیام ارسالی به پاکستان باید این باشد که آینده مناسبات آمریکا ـ پاکستان، نامعلوم است. همکاری یا قطع رابطه.
آمریکا باید تعداد مناسبی از نیروهای کمکی درخواست شده از سوی «نیکلسون» را به عنوان فرمانده نیروهای ائتلافی در اختیار وی قرار دهد.
این اقدام باعث میشود تا مشاوران بیشتری وارد یگانهای افغان در سطوح پایینتر شوند. افغانستان و نیروهای ائتلافی، برای پیروزی در میدان نبرد، باید راهی پیدا کنند تا دسترسی افغانها به پشتیبانی هوایی تاکتیکی نیروهای متحد و بومی افزایش یابد. تقویت نیروی هوایی افغان باید جزو اولویتهای اصلی باشد.
افغانستان علاوه بر اینکه درگیر یک جنگ است، نیاز دارد تا کمک بیشتری درباره میلیونها پناهنده بازگشته از اروپا، ایران و پاکستان دریافت کند. طبق برآورد سازمان ملل، 9.3 میلیون افغان در سال 2017 نیازمند کمکهای بشردوستانه خواهند بود، که این میزان در مقایسه با سال 2016 افزایش 13 درصدی نشان میدهد.
نویسنده در ادامه مینویسد: موضوع افغانستان به ندرت در مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری آمریکا مطرح شد و ترامپ هنوز فرصت بررسی این مسئله را نداشته است. رهبران سیاسی و نظامی افغان باید دوباره دلگرم شوند و وضعیت نابسامان این جنگ نیازمند توجه و رسیدگی سریع «شورای منیت ملی آمریکا» است.
هنوز فرصت هست که بتوان به افغانستان برای پیروزی در جنگ با تروریسم کمک کرد. برای نیل به این هدف، آمریکا باید دوباره بر تعهدات خود تأکید کند، جریانات مخالف در میدان جنگ را تغییر دهد، همکاری پاکستان را تحکیم نماید و بار دیگر به متحدان ما اطمینان دهد که جنگ آنها، جنگ ما نیز هست.
با اتخاذ سیاستهای صحیح، یک جنگ فراموش شده میتواند خاطرهای شاد شده و به اولین موفقیت مهم دولت ترامپ در حوزه امنیت ملی بدل شود.
/