خانواده، هسته نخستین جامعه و از عوامل اصلی انتقال فرهنگ، اندیشه، اخلاق، سنتها و عواطف به نسلی پس از نسل دیگر است. در میان اعضای خانواده بیشترین سهم تأثیرگذاری بر فرزند، از آن مادران است؛ به ویژه در خانوادههایی که شیوهای زیست طبیعی و مطابق با الگوها و سنت اسلامی دارند که براساس آن، شیر مادر بهترین غذای کودک و آغوش او، بهترین جایگاه برای تربیت و پرورش کودکان شناخته میشود.
بر پایه همین نگرش، بارزترین و والاترین نقشی که در کلام وحیانی قرآن برای زنان ترسیم شده و مورد ستایش قرار گرفته، نقش مادری و عهده داری تربیت فرزندان از سوی آنان است.
نقشهای طبیعی سه گانه زنان
زنان به حکم طبیعت و دستگاه آفرینش، در سه نقش طبیعی ابراز وجود میکنند: نقش دختری، نقش همسری و نقش مادری. از میان این هر سه نقش آنچه جایگاه و منزلت ویژه و شایسته تعظیم و تکریم به زن میدهد، منزلت و جایگاه مادری است.
نقش زن در جایگاه دختر خانواده
قرآن کریم از هر سه نقش پیشین سخن گفته، اما نه به یک پیمانه و ارزش گذاری برابر و همسان؛ سخن قرآن از زن در نقش دختر خانواده، به سه ساحت برمیگردد:
1. دفاع از منزلت انسانی دختران و زنان
قرآن کریم نسبت به جایگاه دختران و زنان توجه داشته و همواره رفتار ظالمانه، ستمگرانه و تحقیرآمیز علیه آنان را - که در بسیاری از فرهنگها از جمله عرب جاهلی رایج بوده - نکوهش کرده است.
قرآن در آیات و شیوههای بیانی مختلف، نگاه فرودستانه به دختران و زنان را نکوهش کرده و چنان نگرهای را با ارزشهای انسانی و باورهای توحیدی ناسازگار دانسته است:
(وَلاَ تَقْتُلُوا أَوْلاَدَکُمْ خَشْیَةَ إِمْلاَقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِیَّاکُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ کَانَ خِطْئاً کَبِیراً)؛ (1)
فرزندانتان را از ترس فقر نکشید، ما آنها و شما را روزی میدهیم، مسلماً کشتن آنها گناه بزرگی است.
(وَإِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ * بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ)؛ (2)
در آن هنگام که از دختران زنده به گور شده سؤال شود: به کدامین گناه کشته شدند.
2. تأیید رهیافتهای شخصیت شناسی و روان شناسانه دختران
قرآن کریم در یک مورد از شعور بالا، دقیق، دریافت واقعنگر و شخصیت شناسی درست دختران سخن گفته و آن، قضاوت و شناختی است که دختران شعیب (علیه السلام) پس از دیدار کوتاه با موسی (علیه السلام) به هنگام آب دادن گوسفندان بدان رسیدند و هنگامی که به خانه برگشتند، آن دریافت را به پدر چنین ابراز داشتند:
(قَالَتْ إِحْدَاهُمَا یَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الْأَمِینُ)؛ (3)
یکی از آن دو دختر گفت: پدرم، او را استخدام کن، زیرا بهترین کسی را که میتوانی استخدام کنی آن کسی است که قوی و امین باشد [و او همین مرد است].
یاد کرد این فراز حکایت موسی و دختران شعیب از سوی قرآن، نوعی تأیید ذکاوت، تیزهوشی و روان شناسی قوی برای دختران، به ویژه در امر همسریابی به شمار میرود.
3. توان مندی دختران در عرصه کار اطلاعاتی
شایستگی دختران در عرصههای خبری و اطلاعاتی - که از عرصههای دشوار و پیچیده حیات اجتماعی انسانها، به ویژه در جوامع بسته و مستبد به شمار میرود - در داستان حضرت موسی (علیه السلام) سراغ میرود؛ چه در آن داستان، خواهر موسی به عنوان گماشته مادر، در تعقیب و ردیابی برادرش، موسی، توانست وظیفه و مسئولیت محول شده به خود را با شایستگی انجام دهد و ضمن ورود به کاخ فرعون، زمینه بازگشت موسی به آغوش مادر را سازمان دهد و به فرجام دل خواه برساند:
(وَقَالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّیهِ فَبَصُرَتْ بِهِ عَن جُنُبٍ وَهُمْ لاَ یَشْعُرُونَ * وَحَرَّمْنَا عَلَیْهِ الْمَرَاضِعَ مِن قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَى أَهْلِ بَیْتٍ یَکْفُلُونَهُ لَکُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ * فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ کَیْ تَقَرَّ عَیْنُهَا وَلاَ تَحْزَنَ)؛ (4)
و مادر موسی به خواهر او گفت: وضع و حال او را پی گیری کن. او نیز از دور ماجرا را مشاهده کرد، در حالی که آنان بی خبر بودند. ما همه زنان شیرده را از پیش بر او حرام کردیم [تا تنها به آغوش مادر بازگردد و خواهرش که بی تابی مأموران را برای پیدا کردن دایه مشاهده کرد] گفت: آیا شما را به خانوادهای راهنمایی کنم که میتواند این نوزاد را برای شما کفالت کنند و خیرخواه او باشند؟ ما او را به مادرش بازگردانیدیم تا چشمش روشن شود و غمگین نباشد... .
نقش زن در جایگاه همسری
زن در جایگاه همسری از منظر قرآن، نقشهای بیشتر و مهمتری را در دو ساحت خانواده و جامعه عهده دار است.
الف) ساحت خانواده
1. کامل کننده و تمامیت بخش وجود و هستی مرد
قرآن کریم در مواردی از زوج آفرینی موجودات از جمله انسان (زن و مرد) سخن گفته است؛ این مفهوم گذشته از بار معنایی، همانندی همه جانبه زن و مرد در ابعاد اساسی و اصول انسانی هم چون: ارزشها، کمال یابی و هویت انسانی، کامل کنندگی هر یک برای دیگری را نیز میرساند؛ چه هر زوجی به تنهایی نمیتواند آثار وجودی مترتب بر خود، مانند گسترش و تکثیر نسل را بروز دهد، مگر آن گاه که زوج او نیز وجود و در کنار او حضور - متناسب با آن چیز - داشته باشد؛ اگر غیر از این باشد، عنوان زوجیت صدق نمیکند و گذشته از آن، وجود و دست کم اطلاق عنوان زوج بودن، لغو و بی ثمر خواهد بود:
(یَاأَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُم مِن نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا)؛ (5)
ای مردم، از مخالفت پروردگارتان بپرهیزید؛ همان کس که همه شما را از یک نفس آفرید و همسر او را نیز از همان نفس یگانه آفرید... .
2. تداوم بخشیدن نسل آدمی
در همان آیه شریفه، پس از آن که خداوند از زوج آفرینی انسان و یگانگی آن دو در منشأ و گوهر آفرینش یاد میکند، میافزاید:
(وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً کَثِیراً وَنِسَاءً...)؛ (6)
از آن دو مردان و زنان فراوانی [در روی زمین] منتشر ساخت.
آیه شریفه نقش مشترک و همانندی برای زن و مرد در تکثیر و گسترش نسل آدمیان قائل میشود و برای زنان، سهمی به اندازه مردان در این زمینه میدهد. حال آن که در زمان نزول قرآن، در عرف عرب جاهلی و بیشتر فرهنگهای جوامع آن زمان، زن، تنها ظرف (اوعیه) نطفه مردان به حساب میآمد، نه شریک نسل و دارای تأثیر در سویههای خلقی و خُلقی فرزندان و یا برخوردار از حقوق مادری.
3. عامل آرامش همسر، برآورنده نیازهای روحی و روانی او
(وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجاً لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَوَدَّةً وَ رَحمَةً)؛ (7)
و از نشانههای او این که از جنس خودتان همسرانی برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و در میانتان مودت و رحمت قرار داد... .
4. پوشاننده عیبها و برآورنده نیازها و کاستیهای شوهران
در نگره قرآنی، مردان و زنان کارکرد لباس و پوشش نسبت به یکدیگر دارند:
(هُنَّ لِبَاسٌ لَّکُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ)؛
همسرانتان - زنان - لباس شما هستند و شما لباس آن ها... .
تعبیر لباس از زن و مرد در نقش همسری، میرساند که از فواید و کارکردهای همسری، مصونیت بخشی، حفظ وقار و آراستگی هر یک از همسران نسبت به دیگری است.
5. مشاور همسر در امور خانواده
خداوند در دو سوره از قرآن، زنان را مشاور همسرانشان معرفی کرده است:
(وَالْوَالِدَاتُ یُرْضِعْنَ أَوْلاَدَهُنَّ حَوْلَیْنِ کَامِلَیْنِ... فَإِنْ أَرَادَا فِصَالاً عَن تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلاَ جُنَاحَ عَلَیْهِمَا...)؛ (8)
مادران فرزندان خود را تا دو سال تمام شیر میدهند... و اگر آن دو با رضایت و مشورت یکدیگر بخواهند کودک را [زودتر] از شیر بگیرند، گناهی بر آنها نیست... .
(وَأْتَمِرُوا بَیْنَکُم بِمَعْرُوفٍ)؛ (9)
و [درباره فرزندان]، کار را با مشاوره شایسته انجام دهید... .
مجال این تأمل هست که آیا دو مورد یاد شده دارای ویژگی خاصی بوده یا قرآن از سه نمونه و راهنمایی و تأکید، بر دو مورد انگشت نهاد و این موضوع، قابل تسرّی به سایر موارد مدیریت مشترک خانوادگی میباشد.
6. پاسخ دهی به نیازهای طبیعی همسری
(نِسَاؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتوْا حَرْثَکُمْ أَنَّى شِئْتُمْ...)؛ (10)
زنان شما محل بذرافشانی شما هستند؛ پس هر زمان که بخواهید، میتوانید با آنها آمیزش کنید.
لحن ترغیب گرایانه آیه شریفه، بر تأمین نیاز جنسی و کام روایی - از رهگذر آمیزش با همسران - در هر لحظه و هر جا که احساس نیاز شود، همزمان، مطلوب بودن و نیز نقش باثباتی همسران در اشباع جنسی شوهران را میرساند.
ب) ساحت جامعه
قرآن کریم از همسران نوح و لوط به عنوان نمادها و نمونههای کفر و بی ایمانی نام میبرد؛ چنان که از همسر فرعون، به عنوان الگوی مثبت و سزاوار اقتدا برای همه مردان و زنان یاد کرده است:
(ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذِینَ کَفَرُوا امْرَأَةَ نُوحٍ وَامْرَأَةَ لُوطٍ کَانَتَا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَیْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ یُغْنِیَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَیْئاً وَقِیلَ ادْخُلاَ النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِینَ * وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَةَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِندَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ وَنَجِّنِی مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ)؛ (11)
خداوند برای کسانی که کافر شدهاند، همسر نوح و همسر لوط را مثل زده است. آن دو تحت سرپرستی دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولی به آن دو خیانت کردند و ارتباط با این دو پیامبر سودی به حالشان (در رهایی از عذاب الهی) نداشت و به آنها گفته شد: وارد آتش شوید، همراه کسانی که وارد میشوند. و خداوند برای مؤمنان به همسر فرعون مثل زده است؛ در آن هنگام که گفت: پروردگارا، خانهای برای من نزد خودت در بهشت بساز و مرا از فرعون و کار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهایی بخش.
کارکردهای زنان در نقش مادری
الف) رشد کودک در آغوش مادر
قرآن نهاد خانواده را کانونی برای تربیت (پرورش استعدادهای درونی) و رشد تواناییهای بالقوه فرزندان میشناسد و برای سامان یابی ثمربخش وظیفه کودک پروری، نقش و کارکرد هر یک از پدر و مادر را تعیین میکند:
(وَالْوَالِدَاتُ یُرْضِعْنَ أَوْلاَدَهُنَّ حَوْلَیْنِ کَامِلَیْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَن یُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَکِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لاَ تُکَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لاَ تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلاَ مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ...)؛ (12)
مادران فرزندان خود را دو سال تمام شیر میدهند، [این] برای کسی است که بخواهد دوران شیرخوارگی را تکمیل کند و بر آن کس که فرزند برای او متولد شده [پدر] لازم است خوراک و پوشاک مادر را به طور شایسته [در مدت شیر دادن تأمین کند] - هیچ کس موظف به بیش از مقدار توانایی خود نیست - نه مادر [به خاطر اختلاف با پدر] حق ضرر زدن به کودک را دارد و نه پدر.
برخی پنداشتهاند که این تقسیم وظیفه به عصر و زمانی نظر دارد که مادران خانه نشین بودهاند. از سوی دیگر، قرآن خود تصریح کرده که این حکم الزامی نیست؛ بنابراین مؤسسات پرورش کودک، پدر و یا هر کس دیگری میتواند جانشین مادر شود و تربیت کودک را بر عهده بگیرد و برای شیر مادر نیز غذاهای مناسب، جایگزین گردد.
در پاسخ باید گفت که این تقسیم وظایف بین پدر و مادر، در نگره قرآنی، نه دل بخواهانه و فاقد بنیانهای معرفتی و انسان شناختی، که برآمده از متن طبیعت، آفرینش و استعدادهای طبیعی مرد هم چون: توانایی جسمی، سخت کوشی، خشونت و... او را در جایگاه نان آور و پاسبان خانواده قرار داده است. مهر و عطوفت، ظرافت و لطافت طبع، صلح جویی، رقت قلب، شکیبایی و... به زن وظیفه مادری، تربیتی و پرورشی بخشیده است.
این حقیقت در دنیای امروز - که دنیای فاصله گرفتن مادران از فرزندان و پرداختن به کار بیرون از منزل است - نسبت به سایر زمانها روشنتر شده که هیچ جایگزینی برای شیر مادر نمیتوان سراغ گرفت و هیچ پرورش گاهی نمیتواند احساس، عاطفه، گرما، آرامش، نیروبخشی و سایر کارکردهای روانی و عاطفی آغوش مادر را جبران کند.
دکتر «بنیامین اسپاک» (13) روان پزشک و متخصص کودکان در آمریکا، عصاره دریافت سالها پژوهش و تحقیق کتاب خانهای و میدانی خود در این باره را چنین بازگو میکند:
"کودکان میتوانند رشد و تربیت طبیعی داشته باشند. برای رسیدن به این هدف من به نتایجی رسیدهام که به طور خلاصه از این قرار است: ساعتی بعد از تولد نوزاد، فرزند را در اختیار مادر قرار دهند، تا او را مدتی لمس کند، تغذیه با پستان مادر باید تشویق شود و تا حد امکان نوزاد هنگام انجام کارها، همراه مادرش باشد." (14)
او فواید و آثار این سفارشهای تربیتی را سالم سازی و انسانی شدن هرچه بیشتر روابط جوامع بشری میداند و تغییر شرایط زندگی را که بر اثر آن، زنان از بیم تغییرات عضلانی، از دست دادن زیبایی، گریز از کسالت و خستگی خانه نشینی، بی حوصلگی، اشتغال به کار و عواملی از این دست، نمیخواهند حتی بخشی از تربیت فرزندان را متحمل شوند، دلایل قانع کننده برای کوتاهی در تربیت فرزندان از سوی خانواده و مادران نمیشناسد:
"من امیدوارم در حالی که انتظار جامعه انسانیتر را داریم، مردان و زنانی باشند که احساس کنند، مراقبت از کودکان و خانه، دست کم به اندازه هر فعالیت دیگری، مهم و ارضا کننده است و هیچ زن و مردی تصور نکند که برای انتخاب این راه احساس شرمندگی کند." (15)
ب) مادران نمونه، چهرههای الگو
1. همسر عمران مادر مریم
«مریم» زن نمونه و بانویی است که در قرآن کریم ستایش افزون شده و زنی برگزیده از میان عالمیان معرفی شده استک
(وَإِذْ قَالَتِ الْمَلاَئِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاکِ وَطَهَّرَکِ وَاصْطَفَاکِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِینَ)؛ (16)
به یاد آورید هنگامی را که فرشتگان گفتند: ای مریم، خدا تو را برگزیده و پاک ساخته و بر تمام زنان جهان برتری داده است.
قداست و برگزیدگی مریم را - آن گونه که قرآن روایت میکند - تربیت یافتن وی در دامان مادری چون همسر عمران، شایستگیها، باور، اخلاص و ایمان وی بی ارتباط نیست، زیرا قرآن پیش از تکریم مریم، به ارائه ویژگیهایی از مادر او پرداخته است:
(رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ مَا فِی بَطْنِی مُحَرَّراً فَتَقَبَّلْ مِنِّی إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ)؛ (17)
[به یاد آورید] هنگامی را که همسر «عمران» گفت: خدایا، آنچه را در رحم دارم، برای تو نذر کردم، که «محرّر» [و آزاد، برای خدمت خانه تو] باشد. از من بپذیر که تو دانا و شنوا هستی.
بی تردید زنی با این خداباوری و نیت الهی و معنوی، دوره بارداری خویش را در کمال پرواپیشگی و بندگی خالصانه به سر برده و مراقب طهارت ظاهری، باطنی و دوری از آلایشهای تأثیرگذار بر کودک خویش بوده است.
رهیافت به راز و اهمیت یادکرد قرآن از انگیزه الهی و خالصانه مادر مریم به هنگام بارداری و پیش کش کردن جنین خویش به پیشگاه پروردگار هستی، زمانی میسر میگردد که توجه داشته باشیم کاوشها و دریافتهایی جدید علمی، بیان کننده آن است که حوادث محیطی و پیرامونی کودک از زمان تولد و حتی پیش از آن و در دوره جنینی، از قبیل: تصورات افکار، حزن و اندوه او، رفتارها و عملکردهای مادر و نیز تغذیه، نظافت، گرفتن از شیر و آموزش، دارای تأثیر کامل در تنظیم شکل گیری شخصیت آینده است.
تمامی روایات و نصوصی که از آداب زفاف، شرایط زمانی و بایستههای زمان آمیزش، تأثیر آب و هوا، تغذیه و حالات روحی مادران بر فرزندان در دوره بارداری و شیردهی سخن میگویند، از همین دیدگاه قابل دقت هستند.
دکتر بنیامین اسپاک مینویسد:
"انسان قبل از تولد نه تنها در رحم مادر رشد میکند، تغذیه میشود و محیط گرمی دارد، بلکه در همه حرکتهای او شریک است." (18)
مادر مریم، در نخستین لحظههای تولد فرزندش در اندیشه پایبندی به عهد است که با خدا بسته و زمانی که میبیند برخلاف تصور او، دختری به دنیا آورده و نمیتواند براساس رسوم آن جامعه در شمار خدمت کاران خانه خدا درآید، اما این رویداد خلاف تصور، چیزی از ایمان وی نمیکاهد و او هم چنان ثابت قدم در عهدش باقی میماند نوزادش را «مریم» (عبادت کننده خداوند) نام مینهد و با سپردن او و نسلش به خداوند، خواهان امداد الهی در تربیت وی میگردد:
(فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ إِنِّی وَضَعْتُهَا أُنْثَى وَاللّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَلَیْسَ الذَّکَرُ کَالْأُنْثَى وَإِنِّی سَمَّیْتُهَا مَرْیَمَ وَإِنِّی أُعِیذُهَا بِکَ وَذُرِّیَّتَهَا مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ)؛ (19)
ولی هنگامی که او را به دنیا آورد، [او را دختر یافت] گفت: خداوندا! من او را دختر آوردم - ولی خدا از آنچه او به دنیا آورده بود، آگاهتر بود - و پسر همانند دختر نیست [دختر نمیتواند وظیفه خدمت گزاری معبد را همانند پسر انجام دهد] من او را مریم نام گزاردم و او و فرزندانش را از وسوسههای شیطان رانده شده، در پناه تو قرار میدهم."
واژهی «عوذ» به معنای پناه بردن، پناه دادن و تمسک به غیر است؛ عوذ مریم به خدا، یعنی به تمام و کمال سپردن او به خداوند.
مادر مریم در تربیت شایسته او از هیچ کوششی فروگذار نکرد و خداوند به دست او در دامان او، مریم را به رشد و کمالی بس نیک و شایسته رسانید.
«وانبتها نباتا حسنا» بیان کننده رشد، تربیت و پرورش بایسته و مطلوب مریم است. قرآن یادآور شده که پاکی و پاک دامنی و صلاح پدر و مادر مریم، در میان جامعه آنان مورد تأیید و تأکید بوده و مردم انتظار داشتند که به حکم قوانین طبیعی و اجتماعی، مریم نیز فردی شایسته باشد و قرآن این انتظار را رد نکرده و نادرست نشمرده است.
2. مریم، مادر عیسی (علیه السلام)
مادر عیسی (علیه السلام) بانو و مادر نمونه دیگری است که قرآن او را شناسانده و تأکید کرده است؛ مادری که از همان روزهای نخستین جدایی از آغوش مادر، ساکن و مقیم خانه خدا شد و به عبادت الهی پرداخت.
مقام مریم در عبودیت و بندگی خداوند، به مرتبهای رسید که برگزیده خدا شد. مائده آسمانی بر او فرود آمد و مورد غبطه پیامبر الهی (زکریا) قرار گرفت و داشتن چنان فرزندی را از خداوند درخواست کرد.
مریم از زنان مورد ستایش قرآن است؛ از آن جهت که پاکی و پاک دامنی خود را به شدت پاس داشته است و تا آن جا پیش رفته که شایستگی دریافت نفخه الهی شده است.
(وَمَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِی أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِیهِ مِن رُوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِکَلِمَاتِ رَبِّهَا وَکُتُبِهِ وَکَانَتْ مِنَ الْقَانِتِینَ)؛ (20)
و مریم دختر عمران - که دامان خود را پاک نگاه داشت و ما از روح خود در آن دمیدیم - او کلمات پروردگار و کتابهایش را تصدیق کرد و او از مطیعان فرمان خدا بود.
(وَإِذْ قَالَتِ الْمَلاَئِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاکِ وَطَهَّرَکِ وَاصْطَفَاکِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِینَ * یَا مَرْیَمُ اقْنُتِی لِرَبِّکِ وَاسْجُدِی وَارْکَعِی مَعَ الرَّاکِعِینَ)؛ (21)
و [به یاد آورید] هنگامی را که فرشتگان گفتند: ای مریم! خدا تو را برگزیده و پاک ساخته و بر تمام زنان جهان، برتری داده است. ای مریم! به (شکرانه این نعمت) برای پروردگار خود خضوع کن و سجده به جا آور و با رکوع کنندگان رکوع کن.
در مجموع، نام مریم به عنوان دختر عمران یا مادر عیسی و یا به صورت مستقل، بارها و بارها در قرآن یاد شده و از آیات مربوط به توصیف حالات شخصی، ویژگیهای رفتاری، عبادی، خلقی، برگزیدگی و پاک دامنی مریم، سکناگزینی او در عبادت گاه پروردگار و بهره وری از نعمتهای بهشتی، چند مطلب قابل فهم و دریافت است.
الف) وارستگی، پاک دامنی و بندگی خالصانه مریم، سبب شد که فرزند و مولود بزرگواری چون عیسای مسیح در دامن او زاده شود؛ چه اگر زنی بسان مریم و پیمانه قداست، پاکی و پرواپیشگی او نمیبود، نمیتوانست این شرافت را کسب کند و ظرفیت و شایستگی مادرشان برای عیسی را بیابد.
ب) تولد فرزندی چون عیسی از مادری چون مریم سزاست و این، به صورت آشکار نقش مادر در تربیت فرزندان در مراحل جنینی و پس از آن و نیز تأثیر حالات روحی، اخلاقی و ایمان مادران بر خلق و خوی و حالات و رفتار فرزندان را میرساند.
ج) گویی تمام عظمت و تقدیس مردم در نقش مادری او، به عیسی و زادن و پروردن او خلاصه میشود. کثرت آیات ناظر بر مادری مریم برای عیسی از همین منظر قابل فهم است.
د) مادری مریم، برای عیسی (علیه السلام) را نمیتوان بسان گذرگاه و ظرفی بدون نقش و تأثیر برای مظروف و شخصیت مسیح انگاشت که اگر چنین میبود، یادکرد آن همه توصیف از پروای اخلاقی، خداباوری مریم و جای گرفتن وی در مقدسترین مکان، پرداختن به پرستش شبانه روزی خداوند و تغذیه از پاکترین غذاها در دوره پیش از مادری، ضرورت و توجیه درخور فهم و عقلانی نمییافت!
افزون بر این، بشارت تولد عیسی را فرشتگان به مریم دادند و آن نوزاد را با لقب «فرزند مریم» معرفی کردند و این، یعنی او سهمی به سزا در تحقق اراده الهی و تولد فرزندی چون عیسی از دامن او داشته است:
(إِذْ قَالَتِ الْمَلاَئِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ وَجِیهاً فِی الْدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ)؛ (22)
هنگامی را که فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را به کلمهای [وجود باعظمتی] از طرف خود بشارت میدهد که نامش مسیح، عیسی پسر مریم است؛ در حالی که در این جهان و جهان دیگر، صاحب شخصیت خواهد بود و از مقربان الهی است.
یکی از آیاتی که به گونه صریح تأثیر نقش تربیتی، شخصیتی، و صفات اخلاقی و دینی مریم را در تکوین شخصیت عیسی (علیه السلام) باز میگوید، آیه 75 سوره مبارکه مائده است:
(مَا الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیَمَ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَأُمُّهُ صِدِّیقَةٌ کَانَا یَأْکُلاَنِ الطَّعَامَ)؛ (23)
مسیح فرزند مریم، فقط فرستاده [خدا] بود؛ پیش از وی نیز، فرستادگان دیگری بودند. مادرش، زن بسیار راست گویی بود؛ هر دو غذا میخوردند؛ [با این حال، چگونه دعوی الوهیت مسیح و پرستش مریم را دارید؟].
یکی از جنبههای تأکید خداوند بر «صدیقه» بودن مریم، آن است که بگوید، پارهای از این ویژگیها و صفات منحصر به فرد و استثنایی عیسی (علیه السلام) رهاورد صفت صدیق بودن مادر او، مریم است، وگرنه او انسانی است بسان سایر انسانها.
3. مادر موسی (علیه السلام)
موسی (علیه السلام) در روزگاری به دنیا آمد که فرعون، فرزندان پسر بنی اسرائیل را سر میبرید تا سلطنت وی زوال نیابد.
از همان روزهای نخست ولادت موسی، مادر وی را تشویق و اضطراب فراگرفت و از تدبیر و چاره اندیشی در حفظ جان فرزند خویش عاجز ماند. در این هنگام بود که مادر موسی از سوی خدا راهنمایی شد:
(وَأَوْحَیْنَا إِلَىام مُوسَى أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ وَلاَ تَخَافِی وَلاَ تَحْزَنِی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ * فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِیَکُونَ لَهُمْ عَدُوّاً وَحَزَناً)؛
و ما به مادر موسی الهام کردیم: او را شیر ده و هنگامی که بر او ترسیدی، وی را در دریای [نیل] بیفکن؛ و نترس و غمگین مباش که ما او را به تو باز میگردانیم، و او را از رسولان قرار میدهیم. [و هنگامی که مادر به فرمان خدا او را به دریا افکند] خاندان فرعون او را از آب گرفتند، تا سرانجام دشمن آنان و مایه اندوهشان گردد!
این ماجرا از چند موضوع قابل بررسی است:
الف) وحی الهی به مادر موسی چه به معنای الهام باشد و یا شنیدن صدا و یا هر مکانیسم دیگر، آنچه مهم مینماید و منزلت مادر موسی را به عنوان مادر، بسی والایی میبخشد، این واقعیت است که میبینیم، تمامی تدبیر و راهکارهای وحیانی خداوند به صورت ریز، دقیق، مدبرانه و باشجاعت برخاسته از ایمان از سوی مادر موسی فراگرفته و اجرا میشود و خداوند از ایمان، قلب مطمئن، تعهد و اجرای دقیق دستورهای خود به وسیله مادر موسی (علیه السلام) با لحن ستایش گزارش میکند.
ب) راز بازگشت دوباره موسی به آغوش مادر، تسکین قلب مادر موسی، زدودن اندوه از وی و اثبات حقانیت وعده خداوند دانسته شده است:
(فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ کَیْ تَقَرَّ عَیْنُهَا وَلاَ تَحْزَنَ وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ)؛ (24)
ما او را به آغوش مادرش بازگردانیدیم تا چشمش روشن شود و غمگین نباشد و بداند که وعده الهی حق است.
اما این واقعیت که از میان تمامی راههای ممکن، خداوند راه امتناع او از پذیرش و مکیدن پستان زنان دیگر را عامل بازگشت موسی به مادر، تقدیر و پیش بینی میکند، میتواند نشان دهنده این مطلب باشد که کار تربیت، پرورش، تغذیه و رشد موسای پیامبر باید به وسیله زنی چون مادر خود وی، کمال و انجام پذیرد، نه هر زن شیرده دیگر. و این به معنای برجسته کردن اهمیت نقش تربیتی مادران در سمت و سویابی فرزندان و ارائه الگوی موفق از مادری است که با ایمان، اخلاص، اعتماد و اتکال به خداوند، کار تربیت و پرورش فرزندی چون موسی را به شیوه احسن و بهترین وجه ممکن به فرجام رساند.
مربیگری، راز ستایش قرآن از مادران
اگر از داستان نوح بگذریم که برخی از قرآن پژوهان، شقاوت فرزند نوح را برآیند زاده شدن و تربیت یافتن در دامان مادر ناشایست قلمداد کردهاند - زیرا که از خانواده نوح این هر دو مادر و فرزند بودند که به نوح ایمان نیاوردند و با کافران غرق توفان شدند - موردی را نمیتوان یافت که زن در نقش مادری نکوهش شده باشد.
به ویژه این که قرآن، بدفرجامی و اعراض فرزند نوح از ایمان به شریعت و آیین پدر را، حتی با اشاره و تلویح به مادر او نسبت نداده است. بدین ترتیب جایی را نمیشود سراغ گرفت که قرآن کریم به صورت روشن و صریح، زنان را در جایگاه و نقش مادری نکوهش و توبیخ کرده باشد.
آنان که با ملاکهای ارزش گذاری اسلام آشنایی دارند، میدانند که اسلام و فرهنگ قرآنی به تمامی کسانی که دارای نقش و کارکرد تربیتی هستند، ارج و منزلت بیش از سایرین بخشیده است؛ ربوبیت از صفات کمالیه الهی و خداوند «رب» (تربیت کننده و پرورش دهنده) مطلق جهانیان است: (اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ).
از جمله صفات و رسالتهای پیامبران الهی، مربیگری و آموزگاری است: (هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِن کَانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلاَلٍ مُبِینٍ). (25)
از این رو مهمترین مواردی که قرآن به نقش قابل تحسین مادران پرداخته، مواردی است که به جنبه مربیگری آنان نظر داشته است؛ از آن جمله:
1. حق بیشتر مادران بر فرزندان، نیکی و احسان به والدین، در هفت سوره قرآن، سفارش شده و همواره پس از ایمان به خدا و یکتاپرستی - که سنگ بنای سازواره اندیشه اسلامی است - قرار گرفته است.
در دو سوره از سورهها بر روی واژهی «ام» جداگانه تکیه شده و زحمتها، رنجها و بیداریهایی که برای پرورش، تربیت و سلامت فرزند خود در هنگام بارداری، شیردهی، متحمل گشته یادآور شده و بدین سان، منزلت مادری را ارج بیشتر از پدر بودن نهاده و حقوق بیشتر او بر فرزندان را گوشزد کرده است:
(وَوَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلَى وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِی عَامَیْنِ أَنِ اشْکُرْ لِی وَلِوَالِدَیْکَ) (26)
و ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم. مادرش او را با ناتوانی روی ناتوانی حمل کرد [به هنگام بارداری هر روز رنج تازهای را متحمل میشد] و دوران شیرخوارگی او دو سال پایان مییابد. آری، [به او توصیه کردیم] که برای من و پدر و مادرت شکر به جای آور که بازگشت [همه شما] به سوی من است.
(وَوَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَاناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَوَضَعَتْهُ کُرْهاً وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلاَثُونَ شَهْراً...)؛ (27)
ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکی کند، مادرش او را با ناراحتی حمل میکند و با ناراحتی بر زمین میگذارد و دوران حمل و از شیر بازگرفتنش سی ماه است.
2. قرآن در سوره اسراء، احسان و نیکی به والدین را در شمار قضا و احکامی که الزامی و بایدی است، قرار میدهد و نمونههایی از رفتار و برخورد محسنانه و نیکو را نیز یادآور میشود و در آخر میافزاید که فرزندان باید، در خلوتگه راز و نیایش با خداوند، از نقش تربیتی والدین یاد کنند:
(... وَقُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیراً)؛ (28)
و بگو: پروردگارا، همان گونه که آنان مرا در کوچکی تربیت کردند، مشمول رحمتشان قرار ده.
انتخاب عنوان «تربیت» گذشته از این که میتواند به دلیل شمول و پوشش دهی آن بر همه فعالیتهای کودک پروری پدر و مادر باشد (بیان کننده) آن است که از یک سو، تمامی اعمال و رفتارهای پدر و مادر جنبه تربیتی دارند و از سوی دیگر، تربیت ستوده و بایسته همان پدر و مادر بوده که چنین فرزند خداجو و نیایشگری پرورده شده است.
پینوشتها:
1. اسراء، آیه 31.
2. تکویر، آیات 8 و 9.
3. قصص، آیه 26.
4. همان، آیات 11-13.
5. نساء، آیه 1.
6. همان.
7. روم، آیه 21.
8. همان، آیه 233.
9. طلاق، آیه 6.
10. بقره، آیه 223.
11. تحریم، آیات 10 و 11.
12. بقره، آیه 233.
13. Dr. Benyamin Spock.
14. بنیامین اسپاک، تغذیه، تربیت و نگهداری کودک، ترجمه احمد میرعابدینی، ص 544.
15. همان، ص 549.
16. آل عمران، آیه 42.
17. همان، آیه 35.
18. همان، ص 543.
19. آل عمران، آیه 36.
20. تحریم، آیه 12.
21. آل عمران، آیات 42 و 43.
22. آل عمران، آیه 45.
23. مائده، آیه 75.
24. همان، آیه 13.
25. جمعه، آیه 2.
26. لقمان، آیه 14.
27. احقاف، آیه 15.
28. اسراء، آیه 24.
منبع مقاله:
جمعی از نویسندگان، (1391)، زن و خانواده در افق وحی، قم: مؤسسه بوستان کتاب (مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم)، چاپ اول