آمار طلاق به عنوان یک آسیباجتماعی موردتوجه افراد و در فهرست مهمترین اخبار اجتماعی قرار دارد. توجه و حساسیت جامعه نسبت به طلاق زنان را در مواجهه با آن به نسبت مردان آسیبپذیرتر و مشکلات بیشتری را برای آنها ایجاد میکند.
به گزارش ، آرمان نوشت: به رغم افزایش نرخ طلاق طی 10 سال اخیر نگاه جامعه به زنان مطلقه تغییر زیادی نکرده و آنها را در معرض انواع آسیبهای اجتماعی و روحی قرار داده است. سمیه محمودی، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس در گفتوگو با «آرمان» با اشاره به لزوم تغییر نگرش افراد به زنان مطلقه میگوید:«نگاه منفی اغلب جامعه به زنان مطلقه از نگاه آنها به معضل طلاق ناشی میشود. واقعیت این است که بهرغم افزایش طلاق در سالهای اخیر و رواج طلاقهای توافقی این امر هنوز در میان مردم مذموم است. زنان بعد از طلاق درگیر مشکلات بسیاری میشوند و مشکلات اقتصادی در صدر مسائل آنهاست. راهحل توانمندسازی، ایجاد اشتغال و کارآفرینی برای آنهاست.»
عمده مسائلی که زنان پس از طلاق با آن در جامعه مواجهند، شامل چه مواردی می شود؟
در صورت از بین رفتن کانون گرم خانواده بیشترین ضربه به زنان وارد میشود، به ویژه اگر دارای فرزندی باشند و همچنین پشتوانه اقتصادی و مالی نیز نداشته باشند در این صورت مسائل و مشکلات زیادی را تجربه میکنند. مهمترین این مشکلات مسائل و آسیبهای روحی و روانی است و از نظر اقتصادی نیز آنها را دچار مشکل می کند. اگر همسر شرایط حضانت فرزند را نداشته باشد او در کنار مادر زندگی میکند، در نتیجه مادر با مشکلات بسیاری برای تامین مالی و عاطفی فرزند مواجه میشود. میتوان گفت که مشکلات اقتصادی بزرگترین مساله این زنان هستند اما آنها پس از طلاق از نظر اجتماعی نیز آسیبپذیر میشوند و نگاه جامعه به آنها تغییر میکند. با اینکه آمار طلاق در جامعه بالا رفته اما همچنان زنان مطلقه به واسطه طلاق متحمل مشکلاتی در جامعه میشوند.
چه دلایلی سبب برچسب خوردن زنان مطلقه و بروز مشکلات در جامعه برای آنها میشوند؟
برخلاف فرهنگ شهرهای بزرگ، طلاق در شهرهای کوچک هنوز امری پذیرفته برای خانوادهها نیست. عدم پذیرش طلاق توسط خانوادهها سبب میشود که زن در خانه پدر خود نیز شرایط قبل از ازدواج را نداشته باشد. در واقع خانواده و جامعه هنوز در پذیرش و درک مهر طلاق در شناسنامه زنان دچار مشکل هستند. مشکلاتی که پس از طلاق دامنگیر زنان میشوند بسیار زیاد است. اکثریت افراد جامعه میدانند که دلایل بروز طلاق تنها منحصر به مشکلاتی از سوی زن خانواده نمیشود و در اکثر موارد دخالت والدین زوجین، اعتیاد همسر، خشونت و... سبب بروز طلاق در میان زوجین میشود. وقوع طلاق در کشور عادی نیست و در برخی مناطق کشور هنوز سنتشکنی محسوب میشود. یکی از عوامل عادی نشدن طلاق در جامعه این است که در دستورات دینی امری مذموم است. عرف جامعه نیز طلاق را بهطور کلی نهی نمیکند اما تا آنجایی که میتواند بر ادامه و استمرار زندگی زوجین اصرار میورزد. به دلیل این موضوع زنان مطلقه در جامعه برچسب خورده و درگیر مشکلات و آسیبهایی میشوند.
چگونه میتوان میزان محدودیتهای اجتماعی را پس از طلاق برای زنان کاهش داد؟
طبیعی است که آموزش هر موضوع یا روش زندگی نیازمند فرهنگسازی در جامعه است. تمام طلاقها به دلایل ناپسندی مانند خیانت، رابطه نامشروع و... نیستند اما نگاه به طلاق نیز نگاهی تشویقکننده و رواجدهنده نیست. اکنون در صورتی که به هیچعنوان امکان ادامه زندگی وجود نداشته باشد مسلما طلاق برای افراد اولین راهکار است اما واقعیت آن است که آخرین راهکار پیش روی افراد باید طلاق باشد. در شهرستان حوزه انتخابیه من بیشترین عامل طلاق دخالت والدین است. بنابراین اگر فرهنگسازیهایی برای والدین صورت گیرد و آنها آگاهیهای لازم را به دست بیاورند هیچگاه دخالتهای بیمورد در زندگی خانوادگی فرزندان خود انجام نمیدهند. در واقع باید در زمینه کاهش محدودیتهای زنان طلاق گرفته در جامعه فرهنگسازی و برای کاهش محدودیتهای اجتماعی برای زنان مطلقه، خانوادهها و جامعه باید اطلاعرسانی کرد و به آنها آگاهی کافی درباره چگونگی برخورد با پدیده طلاق را داد. از سوی دیگر قبل از آغاز زندگی مشترک زوجین باید دورههای آموزشی ببینند تا اطلاعات و آگاهی آنها از یکدیگر افزایش پیدا کرده و در نتیجه نحوه صحبت و نگاهشان به یکدیگر اصلاح شود، زیرا بسیاری از مسائل و مشکلات ایجادکننده طلاق بسیار کوچک و قابلحل هستند اما متاسفانه در نهایت به طلاق منجر میشوند. اگر بتوان بر این دلایل تمرکز کرد میزان طلاق در جامعه کاهش مییابد و شرایط بهتری نیز برای زنان طلاقگرفته ایجاد میشود.
باتوجه به افزایش چشمگیر طلاقهای توافقی به ویژه در طبقه متوسط جامعه و کلانشهرها، مسائل کوچکی عامل طلاق میشوند که در نهایت پس از طلاق مسائل بزرگتری را برای زنان در جامعه ایجاد میکنند. چاره این موضوع چیست؟ به اعتقادتان نوع نگاه به طلاق یا زنان مطلقه در جامعه دچار مشکل است؟
بله. در راستای حل این مشکلات ابتدا باید آموزشهای قبل ازدواج را توسعه داده و از طلاقهای ناشی از مسائل جزئی به این روش جلوگیری کنیم. در مدارس، دانشگاهها، رسانهها و... باید لزوم ارائه آموزش قبل از ازدواج برای خانوادهها تبیین شود. بعد از ازدواج نیز باید خانوادهها را آموزش داد تا شاهد مشکلات بیاهمیت اما تاثیرگذار در بحث طلاق نباشیم. بسیاری از مسائل خانوادهها در هنگام طلاق به سبب عدمآموزش کافی ایجاد میشوند. بنابراین نه تنها زوجین که خانوادههای آنها نیز باید آموزشهای کافی پس از ازدواج فرزندان خود ببینند. در حال حاضر رسانه ملی در این زمینه اقدام قابلتوجهی ندارد و این تعلل در شرایطی است که میزان اعتیاد، طلاق، آسیبهای اجتماعی روزبهروز در جامعه بالاتر میرود. متاسفانه هیچبرنامه آموزشی خاصی در این زمینه نداریم. ابتدا باید آمار بروز آسیبهای اجتماعی را کاهش داده و دلایل ایجادکننده آنها را نیز رفع یا تعدیل کنیم. سپس میتوان برای جامعه در زمینه رفتار با زنانی که مجبور به طلاق میشوند، فرهنگسازی کرد. افراد جامعه نباید حق زندگی این زنان را به عنوان یک شهروند نادیده بگیرند.
مادرانی که با وجود فرزند مجبور به طلاق میشوند درگیر چه مشکلاتی میشوند؟
در اغلب موارد فشار روحی طلاق بر دوش مادران است اما گاهی عدم احساس مسئولیت توسط والدین در برابر آینده فرزندان سبب طلاق در خانواده میشود، زیرا در برخی موارد مسائل و مشکلات حادخانودگی را نیز میتوان با گفتوگو حل کرد، البته اگر فرد تمایل به ادامه زندگی و تحکیم بنیان خانواده داشته باشد. در هر صورت زنان بیسرپرست تحتپوشش کمیته امداد و بهزیستی قرار دارند، این سازمانها باید برنامههای آموزشی و حمایتی خوبی برای تامین مالی زنان سرپرست خانوار و مطلقه داشته باشند. اگر زن در خانواده دچار آسیب شود تمام افراد خانواده آسیب میبینند. راهحل تحکیم خانواده اولویتدهی به نیازهای زنان است. کمیته امداد وظیفه زیادی در قبال زنان بیسرپرست دارد.
آیا زنان مطلقه در زمینه اشتغال نیز در جامعه دچار مشکل میشوند؟
طبیعی است زن دچار مشکلات اقتصادی میشود. حدود 15درصد از افراد در سن اشتغال در جامعه مشکل نبود شغل دارند. زنان به محض طلاق درگیر مسائل و مشکلات اقتصادی، تامینخانه و اجارهخانه میشوند. طلاق تنها به معنی جدا شدن زنان از شوهران نیست و زنان باید تمام این مشکلات را در هنگام طلاق در نظر بگیرند. زنان سرپرست خانوار و مطلقه نیازمند توانمندسازی و گرفتن تسهیلات از کمیتهامداد هستند که آن را دریافت میکنند. در حال حاضر 5/2میلیون نفر زن بیسرپرست در کشور داریم که به دلایل متعددی بیسرپرست شدهاند و یکی از دلایل آن طلاق است.این زنان باید تحت آموزش، کارآموزی و یادگیری مهارتهای فنی و حرفهای قرار بگیرند و اعطای تسهیلات به آنها کافی نیست. وامهای اشتغال باید بر زندگی آنها تاثیرگذار بوده و آنها را توانمند کند. زنان مطلقه برای تامین زندگی و فرزندان خود باید از نظر آموزشی و مهارتی توانمند شوند.