به گزارش خبرآنلاین، محمدهاشمی رفسنجانی رئیس سازمان صدا و سیما در اوایل انقلاب در برنامه گفت و گو محور «جوش شیرین» در آپارات به بیان
خاطرات امام راحل و نظر ایشان درباره موسیقی و اخلاق در رسانه و اجتماع پرداخت. گزیده ای از این برنامه را در ادامه می
خوانید؛
توقع ما از وضع موجود بسیار بیشتر است، عمق
ریشههای دینی، فرهنگی، سنتی و ادب و آدابی که آموختهایم چنین اقتضایی را نداشته و مارابه یک عمق شایسته نرسانده است، نظر شما چیست؟
بنده به دلایل گوناگون در مراحل مختلف زندگی
همیشه نگاه متفاوتی به آموزههای اسلامی داشتهام، زمان تحصیلم در آمریکا گروههای مختلف
دانشجویی با گرایشهای متفاوت فکری ــ که عمدتاً چپ و لیبرالیست بودند ــ آنجا حضور
داشتند از سال 48 تا سال 52 با حضور آقایان مرحوم دکتر چمران، دکتر یزدی، دکتر ایزدی،
بنده و 40 نفر از عزیزان در آمریکا حضور داشتیم. ابتدا مسلمانان در اقلیت بودند.
کم بودن جمعیت مهم نبود و ما در مقابل چپیها به بحث میپرداختیم. آن زمان همیشه دو
مطلب مدنظرمان بود؛ به آنها میگفتیم که ایدئولوژی خوبی ندارند زیرا در ایدئولوژی
آنها هدف وسیله را توجیه میکند، بنابراین میتوانند برای یک هدف به راحتی فردی را
بکشند، زندانی یا شکنجه کنند یا حتی از آن دزدی کنند. انها ابتدا هدف را میدیدند
و بعد وسیلهی رسیدن به هدف را بررسی میکردند. اما در اسلام هدف وسیله را توجیه نمیکند.
آیا اصل هدف وسیله را
توجیه می کند جزءً هم در اسلام
نیست؟
امام از تکالیف صحبت میکردند و نحوه انجام
آن مدنظرشان بود، حال اینکه موفق شویم یا خیر مهم نبود. در جنگ نیز امام همین تفسیر
را داشتند که ما در حال دفاع هستیم اگر پیروز شویم که خیلی خوب است و چنانچه شکست بخوریم
به وظیفهمان عمل کردهایم، اما در طرف مقابل صدام را میبینید که برای رسیدن به هدف
مردم شهر مرزی خود را بمباران شیمیایی میکند. ما به آرمانهای مبتنی بر فرهنگ، اخلاق
و ارزشهای اسلامی مینگریم و اکنون که در میدان عمل قرار گرفتهایم به جایى رسیده
ایم که برخی از دوستان میگویند چه فکر میکردیم و چه شد. اصول موجود بیانگر آن بود
که فرد در میدان سیاسی و رقابتی حق تخریب رقیب را ندارد و تنها موظف به معرفی خود است
و مردم میتوانند انتخاب کنند. خداوند در آیه «فَبَشِر عِبادی الَّذینَ یَستَمِعُونَ
القَولَ فَیَتَّبعُونَ اَحسَنَهُ» (پس به آن بندگان من که به همه سخنان گوش مى دهند
و از آن میان از بهترینش پیروی میکنند بشارت ده!) به صراحت عنوان کرده و بشارت میدهد،
اما ما در حال عبور از مسیر دیگری هستیم.
اثرگذاری انقلاب، گذشت زمان
و رشد عقل و کمال بشریت کاملاً مشهود است، اما عجیب است که دورهای است که عدم فهم
هم رشد کرده و گویا هرچه ستون عقل بالا میرود ستون بیعقلی هم متعاقب آن بالا خواهد
رفت!
در جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی مطالعات
و مقایساتی روی ویژگیهای ملتها انجام شده است، این تحقیقات نشان میدهد بسیاری از
ملل دنیا قانونپذیر هستند و از اعمال قانون هراس دارند. اعمال قانون نیز برای سطوح
پایین و میانی، جدی عمل میکند. لازم به ذکر است که یکی از ویژگیهای ملت ایران قانونگریزى
بوده است، البته این ویژگی از قبل از انقلاب نیز معروف بوده که با تصویب شدن هر قانونی
عدهای به دنبال راه گریز هستند. البته باید در ویژگی دوم که طی سالهای اخیر افزایش
یافته دقت بیشتری داشت، در فرهنگ ایرانی یا ایرانی ـ اسلامی ظاهراً واژهها و عناوین
بشردوستانهی بسیار و زیبایی مانند انساندوستی، صداقت، راستگویی، امانتداری وجود
دارد.
آیا
میتوان از آنها به عنوان علائم ارزشی پرطمطراق نام برد؟
بله. ما از این کلمات در بیان استفاده میکنیم
در عمل خیر. حدود سالهای 63 یا 64 آقای ارکانی مدیر رادیو بودند، ایشان در ماه رمضان
بخشنامه کردند که در رادیو فقط کلام داشته باشیم و از پخش موزیک پرهیز کنیم، جناب زورق
نیز معاون سیاسی و مدیر خبر به گویندگانِ آقا اعلام کرده بودند که ریش خود را نتراشند
و پس از ماه رمضان نیز اقدام به این کار نکنند. پس از اینکه این خبر به گوش امام رسید،
ایشان در روز دوم یا سوم ماه رمضان بنده را خواستند و فرمودند آیا چنین مطلبی درست
است و بنده گفتم بله، ایشان فرمودند برو به آن آقایی که مانع پخش موزیک در ماه رمضان
میشود بگو اگر موسیقی را حرام میدانید قبل و بعد از ماه رمضان هم باید حرام بدانید،
پس چرا چنین کاری میکنید؟ به آن آقایی هم که دستور گذاشتن ریش را داده است بگویید
چرا قصد دارید جو ریا و تظاهر در جامعه ترویج
شود؟ اجازه بدهید افراد هرطور تمایل دارند ظاهر شوند و اینگونه، چنین دستوراتی
را لغو کردند. این مسائل در حالی اتفاق افتاد که فتوای امام برای نتراشیدن ریش احتیاط
واجب بود، اما تمایلی نداشتند که تظاهر و ریا در جامعه ترویج پیدا کند و معتقد بودند
مفسدهی چنین کاری بیشتر خواهد بود.
این
بیانات مستقیماً به خود شما ابلاغ شد؟
بله و بنده هم پیام ایشان را منتقل کردم که
از فردای آن روز روند کاری قبلى پیگیری شد. صحبت این است که در فرهنگ اسلامی یک سری
ارزش و ضد ارزش، اخلاق حسنه، سیئه و رذیله وجود دارد که متأسفانه امروزه به وضعیتی
رسیدهایم که گاهی برای حفظ ظاهر به اخلاق رذیله متوسل میشویم
میتوان گفت گاهى رذایل غالب است و غلبه دارد؟
بله. اما مسئله مهم این است که خدا نکند
مواردی مانند اخلاق رذیله به عنوان کار پسندیده و رایج خریدار داشته باشد.
میتوان گفت حتى تبدیل
به هنجار میشود؟
بله. درست مانند تملقگوییست که فردی بیجهت
شروع به تعریف از دیگری کند و او هم از این کار خوشش بیاید. بنده خاطرات دیگری در این
رابطه از امام دارم که یکی از آنها مربوط به مرحوم فخرالدین حجازى است و دیگری سرودیست
که یکی از نیروهای دریایی یا هوایی در وصف امام تهیه کرده و خوانده بودند، این سرود
حاوی تملقات فراوان بود و با یک بار پخش آن امام پخش مجدد را منع کردند.
خاطرم
است اوایل انقلاب امام صراحتاً با نَصب عکسهایشان مخالفت میکردند و میگفتند اگر
قرار باشد همان طور که در دورهی شاه عکسها را به دیوار مى زدند در این دوره هم همانطور
باشد پس اوضاع چه فرقی کرده است؟ من در یزد درس میخواندم و خاطرم است کار به جایی رسید
که مدرسهی ما چند صباحی عکسها را پایین آورد.
بله همینطور است؛ امام با مسائل اینچنینی
مقابله جدی میکردند. حتی گاهی در رابطه با اخبار دیدار
وزرا با یکدیگر ایراد میگرفتند و میگفتند چه معنا دارد از دیدار اینها صحبت میکنید
بدون اینکه کلمهای از فحوای مکالماتشان بیان کنید، اگر اینطور است من روزی چند بار
با احمد ملاقات میکنم پس بگویید که فلانی و احمد روزانه چندین بار یکدیگر را میبینند،
منظورم این است که چنین صحبتهایی را نمیپسندیدند. یک بار هنگام نمازجمعه ایشان من
را خواستند و من نیز به خدمت ایشان رفتم، همانطور که نشسته بودند دستشان را بلند کردند
و گفتند ابتذال را به اوج رساندهایم، من خیلی تعجب کردم که آقا چه کار کردهایم؟ ایشان
پس از اینکه دیدند بنده منقلب شدهام فرمودند نماز جمعه را میگویم که به طور مستقیم
از رادیو، تلویزیون و اخبار پخش میشود، مگر مردم چه گناهی کردهاند؟ ما هم گفتیم چشم
دیگر این کار را نخواهیم کرد. خاطرهی دیگر هنگامی بود که در پاریس خدمت امام بودم،
عموماً به دلیل مسائل امنیتی خرید منزل ایشان برعهدهی بنده بود. یک روز که برای خرید
میوه میرفتم ایشان من را صدا کردند و گفتند نروی بهترین میوهها را بخری و ویژگی میوههای
مدنظرشان را عنوان کردم. من گفتم آقا نمیشود که بروم -زیرا پاریس 80کیلومتر است و
صدها مغازه در آن وجود دارد، من نمیتوانم- میوهای که مد نظر شماست انتخاب کنم؛ این
کار از من ساخته نیست. ایشان تبسمی کردند و گفتند نمیگویم همهی پاریس را برای خریدن
میوه بگرد، بلکه به مغازهای که میروی بهترین میوه اش را نخر، ایشان به نکات ریز بسیار
دقت میکردند و همان اخلاق عملی که امروز دیده نمیشود و به گونهای دیگر عمل میکنیم
را پیش گرفته بودند.
باید سخن گفت و به تعبیر
جنابعالی در مقیاسی تکاملیافتهتر از نقد استفاده کرد. ما براساس وظیفهی دینی باید
به یکدیگر تذکر دهیم. البته باید پذیرفت که نقد کردن
هم ادب و آداب دارد.
در این رابطه میتوانم یک مثال طنز بیاورم،
اوایل انقلاب بعضی از آقایان میگفتند وقتی انقلاب به پیروزی برسد هر روز پول نفت را
در منزلتان به شما میدهیم، پس از آن جنگ پیش آمد و نفت کم شد. یک نفر نزد یکی از همین
افراد رفته و گفته بود آقا پول نفت هیچ، ما پول میدهیم شما به ما نفت بدهید! اگر بخواهید
آموزش صحیح داشته باشید باید از دزدی، تکبر و مقاومت در برابر نقد بپرهیزید و امانتداری
را حفظ کنید؛ آموختن به ما پیشکش!
در این حرف هاى شما جملاتیست
که از عمق جامعه برمیخیزد و مصداق «از طلا بودن پشیمان گشتهایم مرحمت فرموده ما را
مس کنید» است. این مسائل از طرف خود شما هنگامیکه مسئولیت داشتید چگونه اعمال میشد؟
آیا ترسی داشتید؟ البته فردی مانند امام بالای سرتان بودند و هرازگاهی شما را در امور
مختلف دعوا میکردند.
روزی خدمت امام رسیدم و ایشان با یک لحن جدی
به من گفتند با کسی رودربایستی ندارم و اگر خلاف شرع در رادیو و تلویزیون ببینم اعلام
خواهم کرد. ابتدا کمی جا خوردم و سپس گفتم مشخص است ما خلاف شرعی انجام ندادهایم که
شما اعلام نکرده اید، امام پس از آن اخم تبسمی کردند. یکی از موارد مهم در سازندگی،
نظارت صحیح است در صورتی که تشکیلات نظارتی ما هیچیک وظیفهی جدی خود را انجام نمیدهند.
اما این بسیار مهم است که عامل بازدارنده در زندگی، نظارت است. یک فرد میتواند دو
ناظر برای خود داشته باشد، یکی وجدان اوست؛ باید در نظر داشته باشیم اگر کاری میکنیم
و کسی آن را نمیبیند خدا همهجا ناظر و حاضر است. این مسئله برای کسانیست که آدم
شدهاند، اما افرادی که مانند من آدم نشدهاند باید یک ناظر فیزیکی و قانونی برایشان
گذاشت که نظارت جدی کند. در اسلام امر به معروف و نهی از منکر وظیفهی عمومیست و اگر
کسی تخلفی ببیند باید آن را تذکر دهد. بحث این نیست که آبروی کسی را ببرید یا او را
مجازات کنید، اما باید راه اشتباه اعلام و مسیر درست مشخص شود، ما چنین ناظری را در
زندگی کم داریم، یا بهتر است بگوییم داریم و عمل نمیکند.
27216