ماهان شبکه ایرانیان

احمد شاکری پاسخ داد

دلایل تب چاپ کتاب چیست؟

احمد شاکری می‌گوید: جشنواره‌های ادبی به افزایش تب انتشار کتاب دامن می‌زنند، زیرا آثاری برگزیده می‌شوند که حداقل‌ ملاک‌های برگزیده شدن را ندارند.

دلایل تب چاپ کتاب چیست؟

این نویسنده در گفت‌وگو با ایسنا درباره تب نوشتن و نویسنده شدن، اظهار کرد: «تب» را می‌توان به معانی مختلف در نظر گرفت و باید در به کار بردن آن دقت کرد. گاهی اوقات تبِ نوشتن به معنای اشتیاق است که این اشتیاق فی‌نفسه خوب است زیرا طیفی از کسانی که مخاطب ادبیات بودند می‌خواهند تجربیات یا توانایی هنری خود را در قالب محصولاتی با دیگران به اشتراک بگذارند  که از این جهت مسئله‌ای ندارد.

او اضافه کرد: گاهی تب نوشتن به معنای «توهم نوشتن و نویسندگی» است، به این معنا که فرد در ضابطه مشخص هنری حرکت نمی‌کند و متوجه قالبی که در آن داستانش را روایت می‌کند نیست. تب نوشتن از این جهت مذموم است.

شاکری با بیان این‌که باید بین تب نوشتن و تب نشر تفکیک قائل شد، گفت: گاهی  اشتیاق برای انتشار مطالبی که نوشته شده بیشتر از اشتیاق به نوشتن است. نوشتن از حیث خود چندان محل ایراد نیست،  مشکل بیشتر تبِ انتشار است، یعنی اشتیاق وافر به انتشار کاری که هنوز صلاحیت‌های لازم را برای انتشار ندارد.

او با بیان این‌که تب انتشار کتاب مختص نوقلمان و کسانی که با این حوزه آشنایی ندارند، نیست خاطرنشان کرد:  تب نوشتن لزوما به این معنا نیست که کسی با هزینه شخصی خود کتاب منتشر کند. ما شاهد هستیم نویسندگان بزرگ‌، حرفه‌ای‌ و جدی‌ ما اشتیاق روزافزونی به نشر دارند  و کارهای‌شان را قبل از این‌که اثر قابلیت لازم را برای انتشار داشته باشد، منتشر می‌کنند.  به تعبیری در ذهن برخی حرفه‌ای‌نویسی به معنای انتشار مستمر و سالانه یک یا چند عنوان کتاب است.

این منتقد اظهار کرد: انتشار آثار تأثیرگذار نیز یکی از دلایل اشتیاق کاذب برای نشر کتاب است؛  یعنی با انتشار این کتاب‌ها، این توهم  در مخاطبان عادی  که با این عرصه آشنا نیستند،  ایجاد می‌شود که آن‌ها نیز قادر به چنین کاری هستند. به طور مثال زمانی که ترانه‌ای به اصطلاح گل می‌کند خیلی‌ها هستند که آن را تکرار می‌کنند و با وام‌گیری از آن چیز مشابهی را می‌آفرینند. این از جهتی سازنده است اما جنبه مشکل‌آفرینش انتشار برخی آثار ضعیف، عامه‌پسند، کلیشه‌ای و غیرخلاق است. به نظرم این‌ها معیار و ملاک نویسندگی را در کشور تقلیل می‌دهند.

او با بیان این‌که برخی از جشنواره‌ها در تقلیل معیار نویسندگی شریک هستند، خاطرنشان کرد: جشنواره‌ها آثاری را برمی‌گزینند که ملاک‌های حداقلی برگزیده شدن در آن‌ها نیست. آن‌ها با این‌ کار عملا به تب انتشار دامن می‌زنند و این غیرقابل تحمل است. خیلی از جشنواره‌ها اصرار دارند که حتما برگزیده داشته باشند، در حالی‌که این هدف‌گذاری دقیقی نیست. اثری که در جشنواره‌ها برگزیده می‌شود باید ضمن لحاظ حداقل‌های لازم، خصوصیت ویژه‌ای داشته باشد.

این نویسنده دیگر دلیل افزایش تب انتشار کتاب را فقدان تجربه زیستی و داشتن رویکرد فرمی دانست و گفت: یکی از آسیب‌های جریان شبه‌ روشنفکری به ادبیات ما، انداختن جریان ادبی بر ریل فرم‌گرایی بود، به این معنا که  معیار و ارزش ادبی را تکنیک‌های داستانی تعیین می‌کند که این باعث شد دوره‌های آموزش داستان‌نویسی راه بیفتد و خیلی‌ها را به توهم بیندازد که ما هم نویسنده‌ایم و همه لوازم و علل نویسندگی در ما وجود دارد. این درحالی است که بن‌مایه اولیه داستان‌نویسی تجربه غنی است و تکنیک در خدمت تجربه است.

احمد شاکری درباره این‌که چگونه می‌توان نویسندگانی را که در کتاب اول متوقف شده‌اند در مسیر درست قرار داد، بیان کرد: این موضوع که کتاب‌اولی‌ها و کتاب‌های‌شان چه سرنوشتی پیدا می‌کنند، به پژوهش نیاز دارد که می‌تواند پژوهش راهبردی باشد و بگوید به  لحاظ آماری چند درصد نویسندگان کتاب‌ اول‌شان موفق بوده است و توانسته‌اند کتاب دوم خود را منتشر کنند و چند درصد کتاب اول‌شان  صلاحیت داشته است اما صلاحیت لازم در آثار دیگرشان  وجود ندارد.

او در ادامه اظهار کرد: به نظرم جریان‌های نقد ادبی  و آموزشی نیز در افزایش تب انتشار کتاب تعیین‌کننده است. اما متأسفانه جریان نقد ما دو آسیب جدی دارد که به واسطه این دو آسیب به تب تند انتشار دامن می‌زند؛ یکی از آسیب‌ها این است که ما جریان منتقد متعهد برآمده از فرهنگ‌ بومی‌مان نداریم. ممکن است تک‌منتقدینی باشند که نقد کنند اما به جریان تبدیل نمی‌شوند و  نمی‌توانند سرنوشت کتابی را تعیین کنند.

او افزود: دوم این‌که اگر جریان نقدی حضور داشته باشد در خطا و گناه کسانی که دچار تب تند انتشار هستند سهیم است زیرا آن‌ها موید عواملی هستند که موجب تب تند می‌شود. برخی از جریان‌های نقد بیشتر جریان نقد محفل‌محور هستند یعنی ملاک محفلی و به تعبیر من شبه روشنفکری را به کار می‌گیرند، که بر اساس آن‌ها نیاز نیست اثر به درد همه بخورد و همین‌ که یکی‌ - دو نفر  آن را بفهمند کافی‌ است و ارزشمند می‌شود.  این تفسیر سلیقه‌ای عملا موجب می‌شود توهم روشنفکری در ذهن برخی قوت بگیرد و در نهایت به این‌ نتیجه برسند که داستان من توسط یک نفر فهم شود کافی است. این موجب می‌شود نویسنده هرچیزی را به ذهنش رسید منتشر کند و مانعی در مقابل انتشار وجود ندارد.

این نویسنده با بیان این‌که رغبت به مطالعه با انتشار  کتاب در توازن نیست، گفت:  ما در نشر بی‌پرواییم و در خواندن مشتاق نیستیم، که نتیجه آن انبوه کتاب‌هایی است که منتشر شده و هیچ‌گاه خوانده نمی‌شود. بازار کتاب پر از کتاب‌هایی است که در قفسه کتابخانه‌ها و یا انتشاراتی‌ها می‌مانند بخصوص بسیاری از کتاب‌اولی‌ها که با سرمایه خودشان کتاب منتشر می‌کنند. همچنین تیراژ پایین کتاب‌ها گویای این است که نویسنده تمایل شدیدی به انتشار دارد  و مخاطب  اشتیاقی برای خواندن ندارد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان