سرویس سبک زندگی فردا: آیت الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی در خانوادهای با تقوا و پارسا در تبریز به دنیا آمد. خانواده وی از تاجران متمکن تبریز بودند. پدر او که حاج میرزا شفیع نام داشت، موفق شد که در خدمت مرحوم حاج میرزا علینقی همدانی مراتب تهذیب و تزکیه نفس را طی نموده و به مقامات والای انسانیت نائل شود.(شیخ مناجاتیان، ص 31) در ادامه این مطلب را به نقل از تبیان میخوانیم.
سال تولد وی دقیقا مشخص نیست، ولی از قراین و شواهدی که درتالیفات او به دست میآید، در سال 1312 هجری قمری، دوران جوانی خود را سپری میکرده است.
تحصیلات
میرزا جواد ملکی تحصیلات خود را در نجف نزد علما و اساتید بزرگ آن زمان فرا گرفت. او در زمینه اخلاق و عرفان از بهترین شاگردان مکتب آخوند ملا حسینقلی همدانی بود.
توصیههایی از میرزا جواد آقا ملکی تبریزی
نفس مسیحایی استاد در جان شاگردان چنان تاثیری میبخشید که بزرگانی چون امام خمینی (ره) از میان آنان برخاست. امام خمینی(ره) در کتاب «چهل حدیث»، بیداردلان را به «رساله لقاء الله» آن بزرگوار رهنمون میشود.
وی میگوید: مرا در ایام تحصیلم در نجف اشرف، «شیخی» بود که در تربیت، مرجع طلاب متقی زمان خود بود و آن چه را از اعمال بدنی که مؤثر به حال سالک الی الله است، تجربه کرده بود. او در این باره، سه امر را بیان کرد:
1. آن که در هر روز و شبی یک سجده طولانی کند و در آن بسیار بگوید: «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین» و در آن قصد کند که روح من در زندان طبیعت، اسیر و مقید به این قیود است و پروردگار من، پاک تر از این است که به من ستم کند و من هستم که به خود ستم کردهام و آن را در این مهلکهها انداختهام و او یاران خود را به این سجده توصیه میکرد و هر کس به آن عمل میکرد، تاثیر آن را در حالات خود میفهمید و هر چه طول سجود فردی بیشتر بود، تاثیر بیشتری نیز نصیب ساجد میشد.
2. انگشتری عقیق یا فیروزه به دست کردن؛ زیرا در حدیث آمده است که خداوند تعالی میفرماید: «من از بندهای که دست به دعا بردارد و در دستش انگشتری فیروزه باشد، شرم دارم که دست او را رد کنم و محروم دارم».
3. صدقه دادن قبل از دعا است؛ چنان که روایت شده است که «استنزلوا الرزق بالصدقه؛ یعنی روزی را به وسیله صدقه به سوی خود فرود آرید»
استفاده از مقبره استاد
مرحوم شالچی تبریزی می فرمود: ایشان اینجا در قم بودند و فوت شدند. قبرشان هم در شیخان است. من حالا هم از قبرش استفاده می کنم. بروید سر قبرش، فاتحه بخوانید، حوائجتان را هم بخواهید. گمان می کنم که نتیجه بگیرید.
عالمی که خبر فوت فرزندش را یک هفته جلوتر میدانست
حاج آقا شالچی فرمودند: «روزی همراه استادم مرحوم حاج میرزا جواد آقا ملکی قدم میزدیم که ایشان در جایی نشستند و مشغول خواندن چیزی شدند.
ما احساس کردیم ایشان مشغول فاتحه خوانی هستند و در عین حال قبری را هم آنجا نیافتیم! از ایشان سؤال کردیم: آیا قبر بزرگی در اینجاست که مشخص نیست و ما نمیدانیم؟
ایشان با لبخندی گذشتند. ما فهمیدیم که ایشان مایل به جواب گفتن نیستند. پس از این ماجرا، هفته بعد فرزند ایشان فوت کرد و در همانجا دفن گردید و معلوم شد که مرحوم ملکی خبر این حادثه را از قبل میدانستند!»
خاطرات و کرامات/ شنیدن صدای فرشتگان
مرحوم ملکی، به تمام معنا اهل عبادت و تهجّد بود و از بُکّائون(اهالی گریهی بسیار) زمان خویش محسوب میشد. او در کتاب «اسرار الصلوة» خود مینویسد:
«...این روایات را بپذیر و انکار نکن، خدا را شاهد میگیرم که من از متهجدّین و شب زنده داران کسی را میشناسم که به هنگام سحر صدای فرشتهای که او را بیدار می کند، میشنود، فرشته با لفظ «آقا» به او خطاب میکند و آن شخص با این سخن بیدار میشود و به نماز میایستد»
تصور میشود این شخص که با صدای فرشته برای اقامه نماز شب در سحرگاهان از خواب بر میخیزد، خود میرزا جواد آقاست که برای پرهیز از توهم خودستایی، این حقیقت را بدین عبارت بیان کرده است.
ارتحال
زاهد عابد مرحوم حسین فاطمی قمی که از دوستان مرحوم ملکی بود فرمود: از مسجد جمکران بازگشتم. در منزل به من گفتند که آقای حاج میرزا جواد جویای حال تو شده است.
[آقای فاطمی] فرمود: من با سابقه کسالتی که از ایشان داشتم با عجله به خدمتش رفتم (و به گمانم فرمود عصر جمعه بود) دیدم ایشان استحمام کرده خضاب بسته و پاک و پاکیزه در بستر بیماری افتاده و آماده ادای نماز ظهر و عصر است.
در میان بستر شروع به گفتن اذان و اقامه کرد و دعای تکبیرات افتتاحیه را خواند و همین که به تکبیرة الاحرام رسید و گفت: الله اکبر! روح مقدسش از بدن اقدسش به عالم قدس پرواز کرد.
این واقعه به سال 1343 هجری قمری بود. پیکر پاکش پس از تجهیز در شیخان قم به خاک سپرده شد.