وقتی از خواستگاری سنتی حرف میزنیم از چه چیزی حرف میزنیم؟ خواستگاری به روش سنتی، شکلی از آشنایی است که در فضای خانه صورت میگیرد و اولین قدم، معمولاً تماس با مادر دختر است. در این شیوه که احتمالاً شما هم یا آن را تجربه کردهاید یا بارها و بارها در سریالهای تلویزیونی دیدهاید، خانوادهٔ پسر برای دیدن دختر و توافقات اولیه در خانهٔ دختر حاضر میشوند. در شیوهٔ خیلی سنتی در همان جلسهٔ اول تکلیف عقد و عروسی و مهریه معلوم میشود. آیا برای دنیای امروز این حد از آشنایی برای ازدواج کافی است؟ آیا باید این شیوهٔ خواستگاری را بهعنوان یک شیوهٔ آشنایی کاملاً کنار بگذاریم؟
خواستگاری چه عیبها و چه حسنهایی دارد؟
قبل از اینکه سراغ روشهای بهینهکردن خواستگاری برویم، اول ببینیم خواستگاری چه حسنها و چه عیبهایی دارد.
محاسن
همدیگر را در بافت خانواده میبینیم
در جریان خواستگاری، فرد را در بافت خانوادهاش میبینیم. روابط فرد با خانوادهاش و نیز خصوصیات اخلاقی و ظاهری خانواده ممکن است با خودِ فرد متفاوت باشد و باید در کنار او، به خانواده هم توجه کرد.
عاطفی نمیشود
در روش سنتی، احتمالِ عاطفیشدنِ بیشازحد، کمتر است. چون ارتباطات هدفمند است و قرار است ازدواج کنیم.
امنیت روانی وجود دارد
دختر و پسر، در روش خواستگاری احساس امنیت روانی دارند؛ چون در یک فضای آشکار و چارچوب مشخص به دور از هرگونه پنهانکاری عمل میکنند و از لورفتن نمیترسند.
میشود طولانیاش کرد
اخیراً خانوادهها جلسات خواستگاری را بیشتر کردهاند و این خودش به کسب نتیجهٔ بهتر کمک میکند.
معایب
ممکن است هیچ آشنایی قبلی درکار نباشد
در این صورت، اگر تنها به یک جلسه اکتفا شود، انتخاب مناسبی صورت نمیگیرد. آمار بالایی از طلاقها مربوط به خواستگاریهای تکجلسهای هستند که همهچیز در همان جلسهٔ اول تصمیمگیری شده است.
بیشازحد رسمی است
چون موقعیت رسمی است، ممکن است خانوادهها از لحاظ زمان محدودیت قائل شوند و ترجیح بدهند که مراسم و تشریفات خواستگاری در جلساتی محدود صورت بگیرد.
تکلیف زود معلوم میشود
ممکن است خیلی زود بحث خواستگاری به تعیین مهریه و تاریخ عقد و عروسی کشانده شود، در صورتی که این بحثها صرفاً مربوط به جلسهٔ آخر است و طرح زودهنگامش باعث طرحنشدن مسائل اصلی و مهم خواهد شد.
افراد غیرمتخصص زیاد دخالت میکنند
در روش سنتی، دخالت افراد غیرمتخصص زیاد است. یادمان باشد ما به صرفِ پدرومادربودن، حق تصمیمگیری دربارهٔ ازدواج فرزندان نداریم و فقط میتوانیم مشورت بدهیم.
ممکن است فقط ویترین را ببینیم
در روش سنتی، اصطلاحاً ممکن است ویترین، جذابتر از انباری باشد! همه خیلی شیک هستند و بهترین برخوردها و رفتارها را دارند؛ در صورتی که برای آشنایی و شناخت، باید پشتِ صحنهٔ این ظاهرهای مرتب هم دیده شود.
چهطور خواستگاری سنتی را بهینه کنیم
برای رفعکردن عیبهای انکارنشدنی خواستگاری سنتی میتوانیم کارهای زیر را انجام دهیم:
خواستگارها را غربال کنیم
برای ایجاد آشنایی ابتدایی، باید غربالگری اولیه داشته باشیم: تحصیلات، سطح درآمد به معنای شغل پدرِ پسر و شغل خود پسر، سن دختر و پسر و نیز محل زندگی از جمله مسائلی هستند که پیش از اولین جلسهٔ خواستگاری باید پرسیده شوند تا هر دو خانواده در صورتی که تناسب داشتند، جلسهٔ اول خواستگاری را برگزار کنند.
تعداد جلسات را زیاد کنیم
برای برطرفکردنِ مشکل محدودیت تعداد جلسات، خانوادهها باید بدانند هر رابطهای برای شکلگرفتن، زمان خودش را نیاز دارد. برای شناخت حداقل چهار جلسه لازم است؛ ولی اینکه این عدد را به اضافهٔ چند کنیم، بستگی به میزان تناسبها و تفاوتها دارد. در کل باید هر دو خانواده انعطافپذیری لازم را برای ادامهدادن جلسات داشته باشند.
مراسم و مهریه را بگذاریم جلسهٔ آخر
مسائلی از قبیل مهریه را باید در جلسهٔ آخر مطرح کرد، چون طرح زودهنگام این مسائل، راه را برای شناخت وجوه دیگر طرفین سدّ میکند و به نتیجهگیری مثبت یا منفیِ زودتر از موعد میانجامد.
مشورت بدهیم اما دخالت نکنیم
بهعنوان پدر و مادر، به فرزندانمان مشورت بدهیم، ولی دخالت نکنیم. نظرمان را مستدل مطرح کنیم، ولی بگوییم که تصمیمگیری با خودِ دختر یا پسر است.
سؤالات اساسی بپرسید
اینکه چه سؤالاتی در جلسهٔ خواستگاری بپرسیم، خودش یک مقالهٔ جداگانه نیاز دارد؛ اما متأسفانه در جلسهای که معمولاً دختر و پسر با هم میگذارند و میخواهند سنگهایشان را بهاصطلاح با هم وابکنند، معمولاً سؤالهای سطحی یا غیرلازم پرسیده میشود. این سؤالها باید اساسی باشند. سؤالات اساسی چند بخشند: اول باید ببینیم طرف مقابلمان چرا میخواهد ازدواج کند؟ فرار از محیط خانواده، نیازهای جنسی، تکمیلکردن کلکسیون موفقیتها و فشار والدین دلایل خوبی برای ازدواج نیستند. دوم اینکه آیا آمادگی ازدواج دارد؟ هم از نظر سنی و هم از نظر استقلال فکری و عاطفی و مالی از خانواده باید دید که طرف مقابلمان آمادهٔ ازدواج هست یا نه؟ سوم تناسبات خانوادگی است: باید ببینیم آیا سطح فرهنگی و اقتصادی و نوع عقاید خانوادهها و خود دو فرد با هم جور است یا نه؟ چهارم تناسبات شخصیتی است: اینکه در برونگرایی و درونگرایی، اشتیاق به تجربههای تازه، وظیفهشناسی و میزان انعطافپذیری به هم شبیه باشیم، خیلیخیلی مهم است. پنجم و بعد از همهٔ اینها، توافق در مورد آینده است: اینکه نگاهمان به پیشرفت چیست، کِی میخواهیم بچهدار شویم، کجا میخواهیم زندگی کنیم، نگاهمان به اشتغال همسرمان چیست، آیا میخواهیم ادامه تحصیل دهیم و با ادامه تحصیل طرف مقابل موافقیم یا نه، اینها نکات مهمی است که حتماً باید در جلسههای دونفره پرسیده شود. توافق دربارهٔ مراسم، کماهمیتترین موضوع و آخرین نقطهای است که باید به آن رسید. متأسفانه این توافق برای خانوادهها به مهمترین و اولین توافق در جلسهٔ خواستگاری تبدیل شده است. این توافق دربارهٔ مراسم میتواند نشانهٔ مثبتی باشد اما بههیچوجه یک ازدواج خوب را تضمین نمیکند.
تحقیق کنیم
برای اینکه فریب ویترین زیبای افراد را نخوریم، باید تحقیق کنیم. هم پسر هم دختر باید تحقیق کنند. خانوادهٔ دختر در همان جلسات اول، باید به منزل خانوادهٔ پسر بروند و از نزدیک جنس زندگی آنها را ببینند. راهکار دیگر برای تماشایِ پشتصحنهٔ زندگی افراد این است که مکانهایی بجز خانه را امتحان کنیم. رستوران و پارک و فضاهای عمومی از این قبیل، تجربیات بیشتری نصیب هر دو خواهد کرد. در واقع وقتی ما آدمها را در بافتهای متفاوت میبینیم و رفتار آنها را با آدمهای دیگر هم میبینیم، دستمان میآید چهجور شخصیتی دارند.
مشاوره را به هیچ وجه فراموش نکنیم
مرحلهٔ بعد از گفتوگوهای خواستگاری و تحقیق همزمان، مشاوره است. اگر نتیجهٔ مشاورهٔ پیش از ازدواج مثبت یا منفی بود که تکلیف روشن است؛ اما بعضی اوقات نتیجهٔ مشاوره این است که با برطرفکردن برخی مسائل، نتیجه مثبت خواهد بود. گاهی ملاکها سازگار نیست و بعید است ملاکها یکی شوند. گاهی با وجود ملاکهای مشترک، یکسری ایرادها هست که میتوان آنها را رفع کرد. درواقع نتیجهٔ مشاوره، حسنها و عیبهای انتخاب ما را میگوید.
مشاورهٔ پیش از ازدواج در هر نوع آشنایی لازم است، اما در نوع خواستگاری سنتی خیلی بیشتر نیاز است؛ چون هیچ آشنایی قبلی در کار نیست و میزان خطا بالاست.