گاهی به تعویق انداختن ازدواج و دوره طولانی نامزدی مسایلی را پیش می‌کشد که هر کسی را از شدت حیرت انگشت به دهان می‌کند. برای مثال، دوره نامزدی 11 ساله که از 32 سالگی یکی از زوجین شروع شده است! نامزدی طولانی مدت جدای از شگفت‌انگیزی محاسنی هم دارد که زبان هر کسی را به تحسین می‌گشاید. نامزدی طولانی مدت کار سهل و ساده‌ای نیست چون این نوع رابطه به طور کلی حرف و حدیث‌های زیادی به دنبال می‌آورد. همه می‌دانند هر پیله‌ای قرار نیست که پروانه شود چون مشکلاتی ایجاد می‌شود که هیچ کس پیش از آن درباره آنها صحبتی نکرده است. به همین دلیل، در این مطلب قرار است از 20 نکته دوره طولانی مدت نامزدی برایتان بگوییم؛ نکاتی که از زبان هیچ کس نشنیده‌اید.
گاهی احساس می‌کنید نامزدی شما در حالت خلبان خودکار است
livingly
همین اول کار بگوییم که اصلا حالت بدی نیست. اما تا بیایید به خود بجنبید این حالت به حالت خلبان خودکار درونی تبدیل می‌شود. شما و نامزدتان سعی می‌کنید که صبح و شب را طبق قواعد خاصی سپری کنید. برای مثال، اول شما دوش می‌گیرید و در همین حین نامزدتان صبحانه را آماده می‌کند. بعد در حالی که شما دارید لباس می‌پوشید و صبحانه میل می‌کنید نوبت نامزدتان است که برود دوش بگیرد. همین روال هر روز صبح اتفاق میافتد و از نظر شما عملا چیز خوبی است.
در مورد اشتباهات جر و بحث می‌کنید
livingly
در حالی که دوره نامزدی کوتاه مدت جر و بحث خاصی ندارد، در نامزدی طولانی مدت زوجین به طور مرتب بر سر هر چیزی بحث داغ میانشان درمی‌گیرد. مثلا در مورد این که چه کسی آخرین کلوچه را خورده است کارتان به داد و بیداد هم بکشد. بعد طرف مقابل‌تان درمی‌آید می‌گوید: «من این کلوچه را برای روز پنج‌شنبه نگه داشته بودم.» این جا است که حس می‌کنید روح‌تان را به بازی گرفته‌اند!
«دوستت دارم» را از روی عادت نمی‌گویید
livingly
نه! به این معنی نیست که شما دیگر نامزد خود را دوست ندارید اما دست خودتان نیست و جمله «دوستت دارم» را در جاهایی می‌گویید که انتظارش نمی‌رود. در حقیقت، الان زمان آن فرارسید که با اندکی تلاش و کوشش قدری رابطه نامزدی خود را اسرارآمیز کنید.
چیز بامزه‌‌ای که حالا دیگر بامزه نیست
livingly
صادقانه بگوییم؛ خروپف کردن شما در خواب تا یک اندازه‌ای برای نامزدتان بامزه است و اگر ادامه پیدا کند روی اعصاب است!
شرم و حیا کم می‌شود
livingly
راستش فقط به همین حا محدود نمی‌شود و حتی ممکن است کار بیخ پیدا کند و مثلا در دستشویی کارهایی بکنید که قبلا نمی‌کردید. این حالت خیلی توی ذوق می‌زند اما چه باید کرد که اتفاق میافتد!
چیزهایی خواهید دید که دل‌تان نمی‌خواست ببینید 
livingly
دوباره اگر به مورد دستشویی برگردیم خواهیم دید که لحظاتی وجود دارد که نامزدتان گیر می‌دهد که در دستشویی چه کار می‌کردید. شما هم از قرار چاره‌ای جز صداقت ندارید و باید اقرار کنید که مبتلا به بیماری هموروئید هستید و... حالش را ببرید!
صمیمیت معنای تازه‌ای پیدا می‌کند
livingly
چه باورتان بشود و چه نشود مورد بیماری هموروئید صمیمیت بیشتری بین‌تان ایجاد می‌کند. البته صمیمیتی که تا پیش از آن این گونه نبوده اما بالاخره نوعی از صمیمیت است دیگر!
رابطه عاشقانه هم معنی دیگری می‌یابد
livingly
در حالی که معمولانه حرف‌های عاشقانه را زوجین در پارک نثار هم می‌کنند، احتمالا در همان حال نامزد شما هنوز دارد به مساله دستشویی و باقی قضایای مربوط به آن فکر می‌کند!
آدم‌هایی در آینده شما سرک می‌کشند
livingly
حالا که مقدر شده تا نامزدی شما طولانی مدت شود، بقیه‌ام بی‌کار نمی‌نشینند و مکرر در مکرر صفحاتی پشت سرتان می‌گذارند که به مخیله شما خطور نمی‌کرد. مثلا این که می‌گویند این‌ها (یعنی شما دو نفر) بچه‌شان نمی‌شود! البته این مسایل به کسی ربطی ندارد اما خوب... دروازه را اگر بشود بست، دهان آدمی را هم که ببندی از پنجره سرک می‌کشد!
هنوز هیچ فکری برای آینده نکرده‌اید
livingly
هیچ کس حاضر نیست زیر بار این قضیه برود که باید برای آینده فکری کرد. پس در این مورد شما به طور قطع تنها نیستید و همین شما را قانع و ارضا می‌کند.
"قرار ملاقات" تعریف جدیدی دارد
livingly
تصورتان از "قرار ملاقات" این است که خانه را ترک کنید و برای مثلا صرف شام با نامزدتان بیرون بروید؛ درست مثل روزهای اول آشنایی. اما اندک اندک قرار ملاقات‌های بیرون کم می‌شوند و جایشان را به نشستن در خانه، خوردن شام و تماشای فیلم می‌دهند.
رابطه عاشقانه کم فروغ می‌شود
livingly
باور کنید می‌شود! به این دلیل که به کار شاق هر روزه تبدیل می‌شود. پس تا دیر نشده کاری کنید.
هیچ قطعیتی میان‌تان حاکم نیست
livingly
تصور مردم از طولانی شدن رابطه نامزدی این است که حتما مشکلی بین زوجین پیش آمده است. حال آن که همیشه این تصور حقیقت ندارد. زندگی به هیچ کس بابت هیچ چیز تضمین نداده است. بنابراین با نامزدها هم تعارفی ندارد.
عشق با امواج سهمگین می‌آید و می‌رود
livingly
عشق عوض می‌شود. بزرگ می‌شود، پژمرده می‌شود، دوباره جوانه می‌زند و شما را به میل خودش به هر سو می‌کشاند. روزی می‌رسد که از خواب بیدا می‌شوید و به نامزدتان می‌گویید از او متنفرید اما روز بعد حاضرید هر چه که دارید فدای عشق او کنید.
مردم می‌خواهند از خصوصی‌ترین رابطه شما سر دربیاورند 
livingly
وقتی دوره نامزدی شما سال‌ها طول بکشد، آدم‌هایی که چنین تجربه‌ای نداشته‌اند راه و بی راه می‌پرسند: «هیچ معلوم هست شما دو نفر چه کار می‌کنید؟» حتی ممکن است بپرسند عیب و ایراد از کدام‌تان است و... اما اگر شما بلدید که چه طور دست به سرشان کنید، قاعدتا خیلی محترمانه به طرف مقابل حالی می‌کنید که: «می‌خواهیم ببینیم فضولش چه کسی است!؟»
بر خلاف خواسته خود سازش می‌کنید
livingly
همه رابطه‌ها بر اساس سازش شکل می‌گیرند. گاهی اما این سازش بر خلاف نیت و خواسته شما است. درمورد طرفین به همین سیاق است.
آن قدر که به پایان رابطه فکر می‌کنید اهمیتی برای پذیرش آن قایل نیستید
wisdompills
از آن جا که رابطه‌ها به سختی شکل می‌گیرند، این احتمالا وجود دارد که هر از چندی و برای مدتی بی‌خیال رابطه شوید. آخرش چه می‌شود؟ هیچ! سیر طبیعی خودش را طی می‌کند.
هیچ کس درمورد حرف اول و آخر رابطه دروغ نمی‌گوید
marcandangel
کاملا درست است! عینا به نوعی، یک جوری، شبیه به همان آدمی می‌شوید که بود. البته نه به طور کامل ولی قطعا به طریقی این اتفاق میافتد.
همه به شکل مخفیانه حسادت می‌کنند
livingly
پیدا کردن آدمی که شما را کامل کند و تحویل‌تان بگیرد کار دشواری است. بنابراین، کسانی که چنین کسی را ندارند به آنهایی که دارند مخفیانه حسادت می‌کنند. حتی به وقتی که زندگی خصوصی شما در حال متلاشی شدن است نیز حسادت می‌کنند.
قدردان رابطه طولانی مدت خواهید شد 
livingly
شاید همه این‌هایی که گفتیم مهم نباشد اما خواه‌ناخواه در مسیری قرار می‌گیرید که از بابت پیدا کردن یکدیگر قدرشناسی خواهید کرد. در این هنگام است که احساس خوشبختی می‌کنید؛ گو این که کسی در این باره با شما حرفی نزده باشد چون مردم بیشتر به دنبال این هستند تا ببینند چه طور با هم سر شاخ می‌شوید. البته از نوع عاشقانه!
