منتظر و منتظر
در قسمتى از دعاى افتتاح آمده است:
»صَلّ عَلى وِلىِّ اَمْرِکَ القائِمِ الْمُؤَمَّل وَ الْعَدْلِ الْمُنْتَظَر؛
درود بفرست بر ولىّ خود صاحب الامر(عج) امام قائم مورد آرزو و عدالت منتظر«
اساساً داشتن روح انتظار منّتى بزرگ است که خداوند به شخص مؤمن در عصر غیبت عطا کرده است.
دغدغه او نیز این است که مبادا از او بى وفایى یا بى لیاقتى سر بزند و خداوند این مقام را از او بگیرد. منتظر پس از اینکه در دعاى افتتاح شهادت در راه خدا را درخواست مى کند به خداوند عرض مى کند: اللهم انّى اسئلکَ أنْ تَجْعَلَنى مِمَّنْ تَنْتَضِر بِهِ لدینکَ وَ لا تَسْتَبْدِلْ بى غَیْرى... خدایا از تو مى خواهم که مرا از کسانى قرار دهى که دین خود را به وسیله آن ها یارى کنى و در این امر، دیگرى را به جاى من قرار ندهى. آنچه که مهم است اینکه انسان روحیه انتظار را در درون خود نهادینه و آن را تا پایان عمر حفظ کند و وقتى به چنین درجه اى رسید، دیگر نباید از اینکه ممکن است زمان ظهور را درک نکند غمگین باشد؛ زیرا امام باقر (ع) چنین وعده داده است: ما ضَرَّ مَنْ ماتَ مُنْتَظِراً لَأمْرنا ألاّ یَمُوتَ فى وَسَطِ فُسُطاطِ المَهْدِىّ و عَسْکَرِهِ(اصول کافى، ج 1، ص 372)
کسى که در انتظار امر (فرج)، بمیرد ضرر نکرده است (و نگران نباشد) از این که در میان خیمه مهدى(عج) و لشکر او نمرده است. از سوى دیگر منتظر همواره چشم به راه منتظر است چشم براه کسى که در این فراز از دعاى افتتاح از ایشان تعبیر به عدل منتظر شده، عدالتى فراگیر و گسترده که حتى به درون خانه ها نیز نفوذ مى کند و روابط خصوصى افراد خانواده را تحت تأثیر قرار مى دهد. کارى که از عهده هیچ حکومتى بر نمى آید. امام صادق (ع) مى فرماید: به خدا سوگند مهدى(عج) عدالتش را تا آخر زوایاى خانه هاى مردم وارد مى کند، هم چنان که سرما و گرما وارد خانه ما مى شود. پس:(بحارالانوار، ج 52، ص 362)
السّلامُ عَلى شَمْس الظَّلامِ وَ پَدْرِ التَتَّمامِ، السَّلامُ عَلى ربَیع الْاَنامِ وَ نَضَرة اِلْاَیّامِ سلام بر خورشید تاریکى ها و ماه پب(مفاتیح الجنان، دعاى حضرت صاحب الامر(عج))
چهارده، سلام بر بهار مردم و خرمّى زمانَ.
پیام: اگر روح انتظار در کسى نهادینه شود، اجر سرباز امام زمان(عج) را دارد.
در فرازى »فرشتگان خدمتگزار« از دعاى افتتاح آمده است:
وَ حُفَّهُ بِملائَکَتِکَ المُقَّربینَ وَ اَیّدْهُ بِرُوحِ الْقُدُس یا رَبَّ الْعالَمینَ
او را به سپاه فرشتگاه مقربّت فراگیر و به روح القدسش مؤید بدار اى پروردگار عالمین فرشتگان از طرف خداى عزّوجل مامورند که تحت فمران امام (ع) باشند در هر کارى به خدمت امام(عج) برسند و با اجازه ایشان آنچه را متعلق به امام است بین خلائق تقسیم کنند، خدا به آنها امر فرموده که مطیع ائمه (ع) باشند و به فرمان ایشان عمل کنند.
امام موسى بن جعفر (ع) فرمودند: مامِنْ مَلَک یهُبِطُهُ اللَّه ذ فى اَمْرممّا یَهبْطُ لَهُ اِلّابَدَأ بالامام، فَعَرَضَ عَلَیْه و اِنّ مُخْتَلَفَ الملائِکَةِ مِنْ عِنْدِ اللَّه تبارکَ و تعالى اِلى صاحِبِ هذا الأَمْرِ
(همان، ج 26، ص 357)
هیچ دسته اى نیست که خدا او را براى کارى فرو فرستد مگر این که از امام شروع مى کند و آن کار را خدمت امام (ع) عرضه مى کند و به طور کلى آمد و شد ملائکه از جانب خداى تبارک و تعالى به سوى صاحب این امر (حجت خدا) است.
امام حسین (ع) مى فرماید: واللَّه ما خَلَق اللَّهُ شیئاً اِلّا وقَداَمَره بالطّاعَةِ لنا 3 قسم به خدا، خدا چیزى را نیافریده، مگر آن که به او امر فرموده تا از ما اطاعت و فرمانبردارى کند، بنابراین فرشتگانى که براى انجام کارى به زمین فرود مى آیند، باید مطیع اوامر امام باشند.
دعا براى امام زمان(عج)
در دعاى افتتاح آمده است: اللَّهُمَّ اَعِزَّهُ وَ اَعْزِرْ بِهِ وَ انْصُرْهُ وَ انْتَصِرْ بِهِ وَ النْصُرْهُ نَصْراً عَزیزاً وَ افْتَحْ لَهُ فَتْحاً یَسیراً وَ اجْعَلْ لَهُ مِنْ لَدُنْکَ سُلْطاناً نَصیراً
خدایا او را (امام زمان(عج) را) عزّت بخش و ما را به ظهورش عزیز گردان و او را یارى کن و ما را به او یارى فرما و او را نصرت کامل با عزّت و اقتدار بخش و جهان را به دست او فتح کن و از جانب خود او را سلطنت و قدرت عنایت فرما.
منتظر حقیقى در هر حالى، نگران امامش است و از این که به او آزارى برسد، آزرده خاطر مى شود. از این رو افزون بر دادن صدقه براى دفع بلا از او، براى سلامتى او دعا مى کند. او با زبان دل دعاى فرج را براى سلامتى اش زمزمه مى کند که خدایا در این ساعت و در همه ساعات، ولىّ و دوستت، حجة بن الحسن را که درود تو بر او و پدرانش باد سرپرست و حافظ و رهبرى و یاور و راهنما و نگهبان باش. تا او را از روى میل و رغبت مردم در روى زمینى سکونت دهى و زمانى دراز بهره مندش سازى.
منتظر با درکى که از آثار و برکات ظهور دارد و آگاهى از زیان هاى تأخیر در فرج آن حضرت، از صمیم قلب براى ظهور مولایش دعا مى کند و از خداوند تعجیلدر چنین امرى را مى خواهد. او مى داند که مولایش نیز این دعا را دوست دارد و خود نیز براى ظهور خود دعا مى کند و به شیعیانش نیز دستور داده که براى فرجش دعا کنند: اَکْثِرُوا الدُّعاءَ بِتَعجیلِ الْفَرَجِ فَاِنَّ ذلِکَ فَرَجُکُمْ.
(بحارالانوار، ج 52، ص 92)
براى تعجیل در فرج زیاد زیاد دعا کنید که این کار خود فرج شماست.
جانشین و خلیفه خدا در زمین
در فرازى دیگر از دعاى افتتاح مى خوانیم: اِسْتَخلِفْهُ فِى الْاَرْضِ کَما اسْتَخْلَفْتَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِ مَکِنْ لَهُ دینَهُ الّذى اَ تَضیْتَهُ لَهُ و او را خلیفه خود در زمین گردان، چنانکه پیشینیان او را امام و خلیفه گردانیدى و او را تمکین ده براى حفظ دین او که پسند توست.
وجود امام نعمتى است بى انقطاع که پروردگار مهربان به بندگانش عطا فرموده است. این نعمت گاهى به صورت آشکار و گاه پنهان نصیب بندگان مى شود، خداوند متعال در قرآن کریم مى فرماید: واَسْبَغَ علیکم نِعْمَهُ ظاهِرَةً و باطَنِةً و نعمت هاى ظاهر و باطن خود را بر شما تمام کرده است. (لقمان / 20) نعمت آشکار، امام آشکار است و نعمت باطن امام غائب است خداوند متعال، نظام دنیا را به گونه اى قرار داده است که بدون وجود امام (ع) امکان زندگى روى زمین وجود ندارد، چرا که زمینى به برکت امام (ع) قرار و آرامش مى یابد، امام صادق (ع) مى فرماید: جَعَلَهُمْ اللَّهُ ارکانَ الأرض أن تَمیدَبِهِمْ.
(اصول کافى، کتاب الحجة، باب ان الائمه هم ارکان الارض، ح 1)
خدا ایشان را ارکان زمینى قرار داده است تا اهلش را نلرزاند.
امام صادق (ع) در روایتى دیگر وجود دنیا را بدون حجت خدا چنین ترسیم مى کند: لوبَقِیَتِ الْأَرضُ بَغْیرِ اِمامٍ لَساخَتْ اگر(همان، ح 10)
زمینى بدون امام بماند، فرو مى ریزد. پیامبر گرامى اسلام در روایتى حتى پابرجایى آسمان ها را افزون بر ثبات زمین از آثار محبت خدا مى شمارد: بِهِمْ یُمْسِکُ اللَّهُ السّماءَ اَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرضِ الّارَبِهِم حَفْظُ اللَّهُ الأرضَ اَنْ تمیدَ بِاَهْلِها خدا به وسیله(بحارالانوار، ج 2 (ع)، ص 120)
ایشان، آسمان را از این که بدون اجازه او بر زمین افتد، نگاه مى دارد و به وسیله ایشان، زمین را حفظ مى کند که اهل خود را به تزلزل در نیاورد.
فتنه و آزمایش سخت در آخر الزمان
در بخشى از دعاى افتتاح آمده است: اَللَّهُمَّ اِنّا نَشْکُو اِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیّنا صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ غَیْبَة وَ لِیِّناَ وَ کَثرَةَ عَدُوِّنا و قِلّةَ عَدَدِنا وَ شِدَّةَ الْفِتَن بِنا و تَظاهُرَ الزَّمانِ عَلَیْنا.
بارالها به درگاه تو شکایت مى کنیم از فقدان پیغمبرت6 و از غیبت امام ما و بسیارى دشمن ما و کمى عدد ما و فتنه هاى سخت بر ما و غلبه محیط روزگار بر ما
یکى از سنّت هاى مهم و تغییرناپذیر الهى، سنت امتحان است، بر طبق این سنت هرکس که ادعاى ایمان نکند و خود را مؤمن بداند، مورد آزمایش الهى قرار خواهد گرفت تا علاوه بر این که خود را بهتر بشناسد با قبولى در این امتحانات بر درجات و رشد خود بیفزاید. قرآن کریم مى فرماید: اَحَسِبَ النّاسُ اَنْ یُتْرَکُوا اَنْ یَقُولُوا آمَنّارُهُمْ لایُفْتَتُون (عنکبوت / 1) آیا مردم گمان کرده اند، به صرف اینکه بگویند ایمان آورده ایم، رها مى شوند و آزمایش نمى شوند. امام رضا (ع) درباره آزمایش هاى الهى قبل از ظهور چنین مى فرمایند: واللَّه ما یَکُونُ ما عَدُوُّنَ اَعْیُنکُمْ اِلَیْهِ حَتِىَّ تُمَحَّصُوا وَ تُمَیَّزُوا حَتَّى لایَبْقى مِنْکُمْ اِلّا الْاَنْدَرُ فالْاَنْدَرُ
(بحارالانوار، ج 52، ص 114)
سوگند به خدا آن چه چشم بدان دوخته اید، نخواهد شد تا این که آزمایش شوید و (مؤمن و منافق) از هم جدا گردند و تا این که از شما باقى نماند مگر نادرترین پس نادرترین.«./ آنچه مسلم است فتنه ها و آزمایش هاى آخر الزمان به قدرى است که بسیارى از مدعیان دیندارى و ولایت اهل بیت (ع) دست از دیندارى خود بر مى دارند امام صادق (ع) در این باره فرمودند: به خدا قسم شما شیعیان امتحان مى شوید و غربال خواهید شد. چنان که دانه تلخ از میان گندم جدا مى شود. در(همان، ص 101)
این حال امام على (ع) درباره نقش تقوا در نجات از فتنه ها مى فرمایند: اِعْلَمُوا اَنّه مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یِجَعْلَ لَهُ مَخْرَجاً مِنَ الْفِتَن وَ نوراً مِنَ الظَّلم بدانید که هرکسى تقواى الهى داشته باشد، خداوند براى او راه خروجى از فتنه ها و نورى در تاریکى قرار(نهج البلاغه، خطبه 183)
مى دهد.
شناخت خدا در پرتو شناخت امام
در دعاى افتتاح آمده است:
یَعْبُدُکَ لایُشرِکُ بِکَ شَیْئاً
خوف او را پس از این مدّت بدل به ایمنى گردان، تا تو را بپرستد و هیچ به تو شرک نیاورد. اما حقیقت مجسم است حضور او در میان مردم، توحید و یکتاپرستى را گسترش مى دهد. حقیقت شناخت خدا، تسلیم شدن نسبت به حجت اوست و آن کسى که چنین تسلیمى ندارد، در واقع موحّد نیست چنین کسى سر تسلیم در مقابل امامان کفر فرو مى آورد و ولایت آنان را مى پذیرد و از این رو بدون نکه خود بداند، مشرک شده است امام باقر (ع) مى فرمایند: اِنّ اللَّهَ عَزّوجَلَّ لَصَبَ عَلِیّاً (ع) عَلَماً بَیْنَهُ و بَیْنَ خَلْقِهِ و مَنْ نَصَبَ مَعَهُ شیئاً کانَ مُشْرکاً همانا خداى عزّوجل على (ع) را پرچم و نشانه میان خود و آفریدگانش(اصول کافى، باب الایمان و الکفر، باب الکفر، ح 20)
قرار داده است و هرکس براى دیگرى در کنار او مقامى قائل شود، مشرک است. / شرک نسبت به خو این است که در برابر خدا و آن راهى که خدا براى بندگى خود قرار داده، چیزى را قرار دهیم، بنابراین، بعضى از مشرکین براى خدا شریک قائلند و برخى دیگر براى رسول خدا وعده اى در برابر امام، شریکى قرار مى دهند، هر سه گروه از این جهت که مشرکند با هم تفاوت ندارند. بنابراین همانطور که معرفت امام، هم طریق توحید است و هم نشانه و مویه آن، دشمنى با امام نیز، هم طریق شرک است و هم نشانه و میوه آن ابو حمزه ثمالى از امام باقر (ع) نقل مى کند: اى ابوحمزه، همانا فقط کسى خدا را عبادت مى کند که او را شناخته باشد ولى آن کسى که خدا را نشناخته، گویى غیر خدا را گمراهانه عبادت مى کند. عرض کردم: معرفت خدا چیست؟ فرمود: اینکه خدا را تصدیق کند و محمد رسول خدا6 را تصدیق کند. همراه با دوستى على (ع) و پذیرفتن امامت او و امامان هدایت پس از او و بیزارى جستن از دشمنانشان به سوى خدا و شناخت خدا چنین است.
(بحارالانوار، ج 2 (ع)، ص 57)
پیام: حقیقت خداشناسى، در شناخت و پیروى کامل از حجت خدا صورت مى گیرد و دشمنى با امام نیز طریق شرک و گمراهى است.
بصیرت دینى و احیاى سنت پیامبر6
در فرازى از دعاى افتتاح مى خوانیم:
»اللَّهُمَّ اَظْهِرْ بِهِ دینَکَ وَ سُنَّةَ نَبِّیِکَ حَتّى لایَسْتَخْفِىَ بشَى ءٍ مِنَ الْحَقِّ فَحافَةَ اَحَدٍ مِنَ الْخَلْقِ؛
خدایا به دست او (مهدیبت) دینت را و نعمت پیغمبرت را آشکار ساز تا آنکه دیگر چیزى از حق و حقیقت از خوف احدى از خلق مخفى نماند.
بیا بیا که کتاب خداست بى تو غریب
کجاست دانش بى دانشان، کتاب کجا
همه انسان ها به معارف ناب الهى نیازمندند. و براى بصیرت یافتن در دین نیز به امام وابسته اند و فیض کاشانى آشنایى بیشتر با حلال و حرام خدا در پرتو حضرتش خواهد بود. در دعاى ندبه به آن حضرت خطاب مى کنیم:
اَیْنَ یُحْیى مَعالِمِ الدّینِ وَ اَهْلِهِ کجاست آن که معالم و معارف دین و اهل دین را زنده مى کند
(مفاتیح الجنان)
منتظر به خوبى مى داند که بدون شناخت صحیح و دقیق دین نمى تواند به وظایفى که در قبال خداوند و حجّت او دارد، به درستى جامه عمل بپوشاند. کسانى که صرفاً به ظواهر دین مى پردازند و در تطبیق اعمال و عباداتشان با حکم شرع و دستورهاى خداوند بى توجهى مى کنند به جاى کمک به امام زمان(عج)، آن حضرت را رنج مى دهند. خود آن حضرت از دین داران ضعیف و بى توجه بدین گونه شکایت مى نماید:
قَدْ آذانا جُهَلاءُ الشّیعَةِ و حُمقائُهُمْ وَ مَنْ دینُهُ جَناحُ البَعُوضَةِ اَرْحَجُ مِنْهُ.
(بحارالانوار، ج 25، ص 266)
بدون شک شیعیان جاهل و کم خردان آن ها و کسانى که بال پشه از دین آن ها محکم تر است، ما را آزار مى دهند. بنابراین منتظر نهایت بینش و بصیرت خود را به کار مى گیرد تا آن چه را که در دین نیست، به اسم دین نپذیرند و آن چه را در دین آلت، رها و طرد نسازد و در این راه از علماى ربانى کمک مى گیرد.
درخواست فرج حضرت مهدى(عج)
در دعاى افتتاح آمده است: وَاسْتَجِبْ بِهِ دَعْوَتَنا وَ اَعْطِنا بِهِ سُؤْلَنا و بَلِّغْنا بِهِ مِنَ الدُّنْیا وَ الْأَخِرَةِ امالَنا و اَعْطِنا بِهِ فَوْقً غْبَتِنا یا خَیْرَ الْمسؤلینَ دعاهاى ما را مستجاب و درخواست هاى ما را عطا فرما و به آرزوهایى که در دنیا و آخرت داریم برسان و به ما فوق آنچه مایلیم عطا فرما اى بهترین سؤال شدگان
کسى که در انتظار ظهور حضرت ولىّ عصر(عج) به سر مى برد، بالاترین آرزویش در زندگى فرج و گشایش آن امام منتظر است و بیشترین چیزى که او را ناراحت مى کند، سختى ها و ناراحتى هایى است که در زمان غیبت به امام زمانش مى رسد. بنابراین وظیفه خود مى داند که براى تعجیل در فرج حضرتش دعا کند او این نیت حسنه را از خود حضرت آموخته است آنگاه که پس از به دنیا آمدن به صورت به سجده مى افتند و از خداوند چنین طلب مى کنند: اَللّهُمَّ اَنْجِزْ لى وَعْدى و اَتْمِمْ لى اَمْرى وَ ثَبّتْ وَ طْاَتى وَ امْلاءِ الْاَرْضَ بى عَدْلاً و قِسْطاً خداوند، وعده اى که به من داده اى، عملى ساز و امر مرا به اتمام(بحارالانوار، ج 51، ص 13)
رسان و گام هاى مرا استوار گردان و زمینى را به وسیله من پر از عدل و داد کن.
البته دعا براى تعجیل فرج، سنّتى بوده که امامان گذشته ما هم به آن عمل مى کردند و بر آن اصرار داشتند از جمله امام صادق (ع) که در صبح روز بیست و یکم ماه رمضان پس از اداى فریضه صبح به سجده رفته و در انتهاى یک دعاى نسبتاً بلند به درگاه ایزد یکتا چنین عرضه داشتند: خدایا از تو مى خواهم به حقّ همه آنچه از تو درخواست کردم و آنچه نخواستم از جلال و عظمتِ تو که اگر آنها را مى دانستم به حقّ آنها هم از تو درخواست مى کردم که بر محمد6 و اهل بیت او درود بفرستى و اجازه فرمایى فرج کسى را که فرج همه اولیا و برگزیدگان تو از آفریدگانت به فرج اوست و به وسیله او ستمکاران را نابود و هلاک مى کنى، اى پروردگار جهانیان در این امر تعجیل بفرما. (همان، ج 98، ص 158)