۱۰ احساس ناخوش آیند در زندگی که ریشه در کودکی و نوجوانی دارند

کودکی یکی از بهترین دوران زندگی ما محسوب می‌شود و بسیاری از محققین اعتقاددارند که کودکی خوب، سرشار از شادی و تفریح به همراه آموزش دیدن روش زندگی از همان روزها می‌تواند نقش مؤثری در تشکیل شخصیت و قالب هویتی ما داشته باشد

کودکی یکی از بهترین دوران زندگی ما محسوب می‌شود و بسیاری از محققین اعتقاددارند که کودکی خوب، سرشار از شادی و تفریح به همراه آموزش دیدن روش زندگی از همان روزها می‌تواند نقش مؤثری در تشکیل شخصیت و قالب هویتی ما داشته باشد. نوجوانی و کودکی به‌عنوان یک عامل مهم در شخصیت و تمام زندگی ما محسوب می‌شوند. ما همگی خاطرات جالبی از آن روزها داریم ولی در کنار این خاطرات زیبا، گاهی احساس ناراحتی عجیبی علی‌رغم اینکه دوست نداریم آن را به یاد بیاوریم با خاطرات ما همراه می‌شود. زمانی که ما جوان‌تر یا بهتر بگویم کودک بودیم، احساس‌هایی در ما به وجود آمده‌اند که همانند یک بیماری پوستی با یادآوری آن‌ها احساس ناراحتی می‌کنیم. زمان و مدت این خاطرات انقدر مهم نیست، شما هر بار این خاطرات را به یاد بیاورید ناراحت خواهید شد. ما امروز در بنیتا به بررسی ده احساس ناخوش آیند که از دوران جوانی ما شروع‌شده‌اند خواهیم پرداخت. همراه ما باشید.

 

10 – هنگامی‌که پدر مادر از هم جدا شدند

پدر مادر از هم جداCredit: toptenscentral

یکی از بدترین خاطراتی که هرکس می‌تواند در جوانی آن را تجربه کند، جدایی پدر و مادرش از همدیگر است. معمولاً مردم از درک اینکه این اتفاق چه اثرات سوئی می‌تواند بر روان کودک خودشان داشته باشد آگاه نیستند و یا به آن اهمیت نمی‌دهند. اثرات این اتفاق می‌تواند باعث لکنت زبان، کاهش عزت‌نفس، از دست دادن اعتمادبه‌نفس و یا در بدترین حالت باعث به وجود آمدن یک حس خشونت نسبت به جنس مخالف را در کودک به وجود آورد. اگر پدر یا مادر شده اید برای رفتار بهتر و اجتناب از رفتارهای زننده بهتر است نگاهی به مقاله والدین بد چه کارهایی انجام می‌دهند داشته باشید.

 

9- مرگ حیوان خانگی

مرگ حیوان خانگیCredit: toptenscentral

داشتن یک حیوان خانگی که دوست شما باشد، یکی از زیباترین احساس‌های دوران جوانی و نوجوانی است. پیوند بین شما و حیوان خانگی که تمام‌روز در کنار شما است باارزش و گران‌بها است. ولی مشکل این است که این موجودات عمر کمتری نسبت به ما انسان‌ها دارند و شما باید نبود او را در روزهای بعد مرگش تحمل‌کنید. مگر اینکه حیوان خانگی شما لاک‌پشت باشد وگرنه او به شما زودتر خداحافظ خواهد گفت. مرگ حیوان خانگی می‌تواند یکی از غم‌انگیزترین اتفاق‌ها و احساس‌هایی باشد که در ذهن شما شکل بگیرد. همان‌طور که گفتیم شما با هر بار یادآوری مرگ حیوان خانگی خودتان، احساس ناراحتی خواهید داشت حتی اگر سالهای زیادی از آن گذشته باشد.

 

8- زورگویی

زورگوییCredit: toptenscentral

زورگو همه‌جا وجود دارد، ما این‌چنین افرادی را می‌توانیم در محل کار خودمان، مدرسه و یا در میان نزدیک‌ترین افرادمان، خواهر، برادر و یا پدر و مادر خودمان پیدا کنیم. مورد زورگویی قرار گرفتن یکی از بدترین احساس‌هایی است که می‌تواند در جوانی در شما شکل‌گرفته باشد، بدتر از زورگویی این است که کسی نتواند در آن زمان به شما کمک کند که باعث می‌شود در هر یادآوری آن صحنه شما با شدت بیشتری ناراحت شوید و نسبت به دیگران احساس انزجار کنید. از اینکه دیگران در آن لحظه بی‌احساس بودند و به شما کمکی نکردند همیشه شمارا اذیت خواهد کرد.

 

7- وسایل بازی کم

وسایل بازی کمCredit: toptenscentral

یکی از تغییراتی که در شما هنگامی‌که بزرگ‌تر می‌شوید این است که از داشتن وسایل بازی خودتان خسته می‌شوید، نه اینکه آن‌ها را دوست ندارید. احساس شادی و تأثیراتی که این وسایل بر روی شما می‌گذارند از بین می‌رود شما به دنبال وسایل بهتری برای القاء حس خوشحالی هستید. وسایلی که به شما شادی می‌بخشند در هرلحظه از زندگی شما تغییر شکل می‌دهند و ثابت نیستند؛ اما اگر در کودکی خودتان، وسایل بازی کافی نداشته باشید به‌عنوان یک خلأ عاطفی در آینده شما شکل می‌گیرد و با یادآوری اینکه شما وسایل بازی کافی نداشتید به‌شدت ناراحت خواهید شد.

 

6- از دست دادن دوست خودتان

از دست دادن دوست خودتانCredit: toptenscentral

بهترین دوستی‌ها از همان زمان‌های نوجوانی و جوانی شکل می‌گیرد و ارتباط صمیمی میان دوستان در آن دوران بیشتر از باقی عمر است. از دست دادن یک دوست صمیمی در نوجوانی و جوانی به‌عنوان احساس ناخوش آیند در خاطرات شما محسوب می‌شود. ممکن است در خفیف‌ترین حالت، دور شدن یک دوست هم بتواند شما را بعد از سالها، هنگامی‌که به او فکر می‌کنید شمارا ناراحت کند. در این زمان‌ها حمایت خانواده از شما می‌تواند کمی از شدت این اندوه رها سازد در غیر این صورت زمان زیادی برای شما لازم است که بتوانید غم از دست دادن دوست خودتان را فراموش کنید.

 

5-شکست عشقی

شکست عشقیCredit: toptenscentral

عاشق کسی شدن زیباترین حس در دنیا است. این حس شمارا بالا می‌برد ولی همیشه باید بدانید که هرچقدر این دوست داشتن عمیق‌تر شود، هنگامی‌که از بین برود شما با شدت بیشتری به زمین خواهید خورد. هنگامی‌که شما در سنین نوجوانی و جوانی توسط کسی دوست داشته شوید و یا عاشق کسی شوید، این احساس معمولاً عمیق‌تر از دوران جوانی و میان‌سالی در شما شکل می‌گیرد. تصورش را بکنید که از عشق خودتان جدا شوید. حس اندوهی که آن روزها در شما شکل می‌گیرد به‌قدری شدید است که شما سالها بعدها هم از یادآوری آن احساس ناراحتی و اندوه می‌کنید. می‌توانیم به شما فقط بگوییم که ناامید نباشید و همیشه اوضاع می‌تواند بهتر از قبل شود.

 

4- حرف‌های نامناسب از کسی که دوستش داشتید

حرف‌های نامناسبCredit: toptenscentral

معمولاً افراد خانواده هرکسی به‌عنوان یک نقش حمایتی را دارند، اما اگر روزی هرکدام از آن‌ها با حرفی که شما انتظارش را نداشتید شمارا ناراحت کنند، سالها بعد با یادآوردن همین لحظه، صورتتان را درهم خواهید کرد. شنیدن جملاتی که از کسی انتظار ندارید می‌تواند یکی از بدترین لحظات هر نوجوان و جوانی باشد؛ اما لطمه‌ای که می‌تواند اعضای خانواده به شما وارد کند دوستان شما نمی‌توانند. ولی دوستان شما می‌توانند حرف‌های به‌شدت دردناک‌تر از خانواده به شما بگویند. پس بار دیگری که خواستید حرفی بزنید و کسی را ناراحت کنید، فکر آینده او هم باشید.

 

3- نداشتن حمایت

نداشتن حمایتCredit: toptenscentral

یک گرگ تنها شدن در سنین نوجوانی به این آسانی‌ها هم که در فیلم‌ها نمایش داده می‌شود نیست. اگر کسی در نوجوانی و جوانی از شما حمایت نکند ممکن است اشتباهات فراوانی بکنید و عملاً در زندگی خودتان شکست بخورید. احساس بد تنهایی و نداشتن کسی که بتواند از شما حمایت کند، احساسی نیست که به این راحتی از دست آن خلاص شوید. من افراد زیادی را دیده‌ام که در اثر همین احساس سرنوشت بدی داشته‌اند و از رسیدن به اهداف خودشان بازمانده‌اند.

 

2- نارضایتی والدین

نارضایتی والدینCredit: toptenscentral

شما تا دوران جوانی خودتان همیشه سعی می‌کنید که نمرات بهتری بگیرید، مدارج بالاتر را در دانشگاه به دست آورید، شغل خوب به دست آورید و پول کافی برای زندگی خودتان داشته باشید ولی والدین شما همیشه از شما ناراضی هستند و از شما انتظارات بیشتری دارند. شما 90 درصد کار را انجام داده‌اید و پدر شما هنوز به دنبال مشکل همان 10 درصد است و از شما همیشه ناراضی بوده است. این احساس نارضایتی می‌تواند در شما طوفانی باشد که با هر بار یادآوری آن روزها و یا تکرار نارضایتی آن‌ها آغاز شود. ادامه داشتن این روند اعتمادبه‌نفس شمارا از بین می‌برد. شاید زمانی که می‌فهمید شما همیشه نمی‌توانید انتظارات پدر و مادر خودتان را برآورده کنید دیر شده باشد. اگر والدین کودکی هستید، هیچ‌وقت او را انکار نکنید و همیشه او را به خاطر دستاوردهایش تشویق کنید. برای تشویق بهتر کودکان خود به درس می توانید از مقاله روش‌هایی برای تشویق کودکان به یادگیری و درس خواندن کمک بگیرید.

 

1- حس کنید کودکی نکرده‌اید

کودکیدر رتبه اول بدترین و ناخوش آیند ترین احساس دوران جوانی و نوجوانی، حسی است که هرکسی ممکن است تجربه کرده باشد. حسی که شما خودتان را در یک مرحله دیگر از زندگی می‌بینید و از اینکه نوجوانی و یا کودکی خودتان را ازدست‌داده‌اید احساس ناراحتی و پشیمانی کنید. کودکی و نوجوانی اکثر ما در اثر بی‌دقتی و همچنین مهم نبودن برای خودمان( به علت سن کم) تقریباً بدون هیچ برنامه‌ای ازدست‌رفته حساب می‌شود. احساس ناخوشایندی که هر بار با یادآوری کودکی ازدست‌رفته تمام وجود ما را می‌گیرد.
اگر شما تجربیات دیگری دارید می‌توانید آن‌ها را با ما در میان بگذارید.




قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان