بسیاری از این ازدواجها، غیرقانونی و بدون کسب مجوزهای دولتی صورت میگیرد. در واقع دختران ایرانی پس از تصمیم خود به ازدواج با اتباع خارجی، از مشکلات و عواقب این تصمیم مطلع میشوند. قوانینی که روزی با نیت حمایت از زن ایرانی وضع شده است، اکنون بیشترین فشار را به زن ایرانی تحمیل میکند.
- من میخواهم بروم کلاس فوتبال برای ثبتنام کپی شناسنامه لازم هست.
- تا ١٨سالگی صبر کن.
- من میخواهم برم کتابخانه ثبتنام کنم.
- تا ١٨ سالگی صبر کن.
- من میخواهم درس بخوانم.
- تا ١٨ سالگی صبر کن.
- من میخواهم آینده داشته باشم.
- تا ١٨ سالگی صبر کن.
به گزارش ، روزنامه شهروند در ادامه نوشت: «تا ١٨سالگی صبر کن.» پاسخ صریح قوانین کشور به تمامی نیازهای فرزندانی است که از مادری ایرانی و در سرزمین ایران متولد شدهاند. طبق قوانین ایران کودکانی که مادر ایرانی و پدری غیر ایرانی دارند و در ایران متولد شدهاند، تا ١٨سالگی تابعیت ایرانی نخواهند داشت و بعد از پایان ١٨سالگی میتوانند تقاضای تابعیت و دریافت شناسنامه کنند. نکته قابل توجه این است که بعد از ١٨ سالگی امکان تقاضای تابعیت ایران وجود دارد و نه تعهدی برای اعطای آن.
آمارها درباره تعداد کودکان بیشناسنامهای که نتوانستهاند تابعیت را از مادر بگیرند، متفاوت است. آمار ازدواج دختران ایرانی با اتباع خارجی چه تعداد است؟ چند درصد از این ازدواجها ثبت شدهاند؟ این اتباع خارجی از چه ملیتی هستند؟ فرزندان حاصل از این ازدواجها چه تعداد هستند؟ وضع دختران ایرانی پس از ازدواج چگونه است؟ در کدام استانهای کشور سکونت میکنند؟ دکتر رضا شیرانخراسانی، نماینده مردم مشهد و کلات در مجلس شورای اسلامی، جمعیت فرزندان حاصل از ازدواج بانوان ایرانی با مردان غیر ایرانی را بین ٨٠٠هزار نفر تا یکمیلیون نفر عنوان کرد. فاطمه اشرفی، مدیر انجمن حمایت از کودکان و زنان پناهنده، از جمعیت ٣٠٠هزار نفری کودکان بیشناسنامه حاصل از ازدواج زن ایرانی و مرد خارجی خبر میدهد. آمارهای غیررسمی دیگر از وجود بیش از یکمیلیون کودک بیشناسنامه حکایت میکنند.
چه تعداد مادران سرگردان و کودکان بیشناسنامه داریم؟ در وضع موجود، نه تنها مادران ایرانی بلاتکلیف هستند، بلکه حاکمیت نیز سرگردان است و به دلیل فقدان آمار ثبتشده، مبنای دقیقی برای برنامهریزی در این حوزه ندارد. تناقض اعداد، فقدان آمار رسمی و بیاطلاعبودن از واقعیتهای این حوزه مهمترین مسأله ازدواج دختران ایرانی با اتباع خارجی است. منتقدان ساماندهی وضع موجود یکی از دلایل مخالفت خود را با اعطای تابعیت به این فرزندان نگرانیهای امنیتی حاصل از این اقدام عنوان میکنند. اگر نگران ابعاد امنیتی صدور شناسنامه برای آنها هستیم، ادامه وضع موجود به مراتب مسأله امنیتی بزرگتری است. اینکه هیچ دادهای از هویت بیش از یکمیلیون فرزند حاصل از این ازدواجها در دسترس حاکمیت قرار ندارد، مسأله امنیتی نیست؟ بدیهی است ثبت آمار و اطلاعات این افراد نخستین گام در جهت رفع دغدغههای امنیتی است.
در غیاب آمارهای رسمی، اخبار غیررسمی متعددی در مورد ازدواج اتباع خارجی (عمدتا افغانستانی) با بانوان ایرانی منتشر میشود. قوانین جاری کشور این ازدواجها را شرعی اما غیرقانونی میداند. با توجه به شرایط فوق مادران سرگردان ایرانی و فرزندان بیهویت با مشکلات و مسائل عمدهای مواجه هستند؛ ازجمله:
مشکلات فرزندان حاصل از این ازدواج
مطابق قوانین کشور فرزندان حاصل از ازدواج بانوان ایرانی با اتباع خارجی تا ١٨سالگی بدون هیچ مدرک قانونی هستند و بعد از آن هم تنها میتوانند تقاضای تابعیت ایرانی را پیگیری کنند؛ به عبارت دیگر هیچ ضمانتی برای اعطای تابعیت پس از ١٨سالگی و حتی شرایط مشخصی وجود ندارد. این فرزندان در مدرسه با انواع مشکلات تربیتی مواجه میشوند و در موارد متعدد نیز امکان ادامه تحصیل در مقاطع عالی برایشان مقدور نیست. نکته تأسفآور وضع موجود این است که در بسیاری از این خانوادهها مرد افغانستانی چند ده سال است در ایران زندگی میکند، چند ده سال است با همسر ایرانی خود ازدواج کرده و فرزندانی دارد که در ایران به دنیا آمدهاند.
عدم مسئولیتپذیری شوهر
در برخی موارد اتباع خارجی صرفا با انگیزه اخذ مجوز اقامت با زنان ایرانی ازدواج کردهاند، پس از چندین سال زندگی با همسر ایرانیشان و حتی با وجود چندین فرزند، همه چیز را رها کرده و به کشورشان برگشتهاند. زن ایرانی نیز به دلیل اینکه به ازدواج غیر قانونی با تبعه خارجی تن داده است، از هیچ حمایتی از سوی دولت ایران برخوردار نیست. در این شرایط، زن ایرانی با یک ازدواج غیرقانونی ثبتنشده، چندین کودک بدون شناسنامه و بدون هیچ حمایتی سرگردان در اجتماع میشود.
مهاجرت زن ایرانی به افغانستان
در مواردی زنان ایرانی به دلایل مختلف (مشکلات تابعیت فرزندان در ایران، فقر، اخراج همسر و...) همراه با همسر خود به افغانستان مهاجرت کردهاند. زندگی در کشوری که همچنان به ثبات نرسیده است، برای این زنان بسیار سخت است. علاوه بر این، فرزندان آنها که در ایران به دنیا آمدهاند، نیز شرایط زندگی خوبی را در افغانستان ندارند.
تنهاماندن زن ایرانی
در برخی موارد شوهر افغانستانی فوت میکند و زن ایرانی بدون هیچ حمایتی با چند فرزند بیشناسنامه و ازدواج ثبتنشده سرگردان میشود.
سوءاستفاده زن ایرانی
در برخی موارد هم این وضع به ضرر مرد افغانستانی تمام میشود. برخی از مردان افغانستانی که هیچ مدرک هویتی ندارند، حق ثبت داراییها به نام خود را ندارند. این افراد داراییهای خود (خانه، ماشین، حساب بانکی و...) را به نام زن ایرانیشان ثبت میکنند؛ در مواردی پیشآمده که همسر ایرانی همه داراییها را تصاحب کرده و مرد افغانستانی نیز به دلیل حضور غیرقانونی در کشور رد مرز شده است.
بسیاری از این ازدواجها، غیرقانونی و بدون کسب مجوزهای دولتی صورت میگیرد. در واقع دختران ایرانی پس از تصمیم خود به ازدواج با اتباع خارجی، از مشکلات و عواقب این تصمیم مطلع میشوند. قوانینی که روزی با نیت حمایت از زن ایرانی وضع شده است، اکنون بیشترین فشار را به زن ایرانی تحمیل میکند. نکته دیگری که حایز اهمیت است، تغییرات در روندهای مهاجرتی دنیا و سادهشدن زندگیهای بینالمللی است. انسانهای بسیاری در اقصی نقاط مختلف دنیا در جایی زندگی میکنند که در آنجا متولد نشدهاند. کشورهای توسعهیافته سیاستهای متنوعی را برای افزایش مهاجرپذیری خود و بسترسازی برای حضور افراد از کشورهای مختلف طراحی میکنند. این در حالی است که قوانین موجود کشور هویت فرزندانی که از مادر ایرانی و در ایران متولد شدهاند را به رسمیت نمیشناسد.
اکنون وقت تصمیمگیری است. دو گزینه پیش روی قانونگذار است. نخست آنکه در ادامه راه سالیان گذشته، ازدواجهای غیرقانونی و فرزندان بیهویت را افزایش دهیم و منتظر نسل جدیدی از این فرزندان باشیم. ١٨ سال بیهویتی و سپس بلاتکلیفی برای این فرزندان و عدم دسترسی به اطلاعات این قشر از جامعه برای حاکمیت ارمغان این تصمیم در سالیان گذشته است.
گزینه دیگر اینکه، ازدواج شرعی دختران ایرانی با اتباع خارجی را به رسمیت بشناسیم، هویت فرزندان حاصل از این ازدواجها را بپذیریم و با اصلاحات قانونی، تهدیدهای موجود را به فرصت تبدیل کنیم. فرصتهای ناشی از حضور فرزندانی که در ایران و از مادر ایرانی متولدشده است و خود را متعلق به سرزمین مادری خویش میداند؛ اکنون وقت تصمیمگیری است.