این نویسنده درباره این کتاب که در نشر سخن منتشر شده است به ایسنا گفت: این کتاب درواقع دو جلد است که جلد اول آن با عنوان «درآمدی بر بینامتنیت: نظریهها و کاربردها» منتشر و استقبال خوبی از آن شد. جلد دوم مکمل کتاب «درآمدی بر بینامتنیت» است که در پایان سال گذشته چاپ شد.
او اظهار کرد: محور اصلی «بینامتنیت: از ساختارگرایی تا پسامدرنیسم» نظریههای جدید بینامتنیت است. این کتاب نوعی روش مطالعه آثار با تأکید بر بینامتنیت است که بینامتنیت را با رویکردهای دیگر بررسی کردهام، مثلا کمکی که بینامتنیت به رویکر تازه پستمدرن و یا پسااستعماری میکند، مطالعات حاشیهای که اینها چگونه از بینامتنیت استفاده کردهاند تا بتوانند رویکرد خود را کامل کنند. بینامتنیت یک رویکرد مطالعاتی به آثار ادبی و هنری و رویکرد در ادبیات تطبیقی نیز هست که متنها را با هم مقایسه میکند.
این دانشیار گروه زبان و ادبیات فرانسه دانشگاه شهید بهشتی در معرفی کتابش با بیان اینکه «بینامتنیت: از ساختارگرایی تا پسامدرنیسم» شش بخش دارد، گفت: در این کتاب به نسلهای آخر نظریههای بینامتنیت پرداختهام، بخش اول این کتاب «بینامتنیت از ساختارگرایی باز تا پساساختارگرایی» است که یک فصل این بخش «از ترامتنیت تا بینامتنیت نزد ژرار ژنت» است که او پنج گونه رابطه بین یک متن و متون غیر خود قائل است که یکی از آنها بینامتنیت است، فصل دوم «آنتوان کمپانیون و نظریه نقل قول» است که کمپانیون یک کتاب بزرگ در رابطه با بینامتنیت دارد و یکی از وجوه آن نقل قول است که در این فصل به آن پرداختهام، فصل دیگر این بخش «هارولد بلوم و نظریه تأثیر» است که بیشتر به جایگاه روانشناسانه در بحث بینامتنی پرداخته است، یعنی تأثیر متن بر متون دیگر و تأثیر شخصیت نویسنده بزرگ بر شخصیتهای پیرامونی اوست که باعث به وجود آمدن وجوه تازه بینامتنی شده است.
نامورمطلق افزود: بخش دوم کتاب «بینامتنیت» در رابطه با نظریهها پساساختاگراست که شامل دو فصل است. در فصل اول این بخش (فصل چهارم) به رویکرد «پسااستعماری و بینامتنیت» پرداختهام و نظریههای ادوارد سعید، اسپیواک، هُمی بابا و نیلسن را بررسی کرده و نشان دادهام چگونه رویکرد پسااستعماری از رویکرد بینامتنیت بهره میبرد و چه رابطهای بین این دو وجود دارد. در فصل دوم این بخش رابطه «بینامتنیت و نقد جغرافیایی برتراند وستفال» را مطرح کردهام.
او در ادامه معرفی این کتاب گفت: در بخش سوم رابطه «بینامتنیت و تحلیل گفتمان» و نظریه نورمن فرکلاف را بررسی کردهام. بخش چهارم نیز درباره «بینامتنیت در ادبیات پستمدرن» با رویکرد لیندا هاچن است. او نظریهپردازی است که تاریخگرایی و بینامتنیت را مطرح میکند و بر نوشتههای پستمدرن کار کرده است. بخش پنجم نظریه خودم هست در رابطه با «بینامتنیت و بیناتمدنی»، یعنی مباحثی که امروز مطرح است مثلا فیلم «سیصد» که علیه ایران ساختند، یا فیلمهای «اسکندر کبیر» و «سنگسار ثریا». من از آن ها به عنوان ژانر بیناتمدنی یاد کردهام.
این پژوهشگر با بیان اینکه بخش ششم دو فصل دارد، اضافه کرد: در این فصل نمونههای کابردی مطرح شده است. فصل هشتم در مورد «طوفان امه سزر» است که آن را با رویکرد پسااستعماری بررسی کردهام، «طوفان امه سزر» درواقع واکنشی به نمایشنامه شکسپیر است. این نویسنده سیاهپوست برخلاف «طوفان» شکسپیر مینویسد؛ نمایشنامه شکسپیر را نقد میکند و میگوید این نمایشنامه نگاه استعماری دارد. فصل آخر نیز به «شهرهای نامرئی کالوینو» پرداخته و آن را با نظریه لیندا هاچن بررسی کردهام.