سرویس فرهنگ و هنر مشرق- «هفت ماهگی» در بهترین حالت یک فیلم تلویزیونی است. آن هم
نه یک تله فیلم موفق. یک فیلم تلویزیونی متوسط که فقط بازیگران شاخص سینما در آن
حضور دارند. با بازیهای متوسط یا حتی پایینتر از آن با داستانی که در اپیزودهایی
از مجموعه «شاید برای شما اتفاق بیفتد» دیدهایم و بارها مرور کردهایم. همان
داستان خیانت زن و مردهای جوان که یکی از آنها مظلومتر از دیگری است و مورد ظلم
واقع میشود.
طرف مقابل هم واجد تمامی خصوصیات بدمن داستان است. هم بدرفتاری میکند،
هم دروغ میگوید، هم خیانت میکند. دلیلی هم برای کار خود ندارد. خیانت را درست در
زمانی انجام میدهد که همسرش باردار است و نیازمند توجه. اما او از همین یک کار هم
دریغ کرده و در عوض گناهان بزرگتری را هم مرتکب میشود. تمامی افراد داستان هم از
طبقه متوسط هستند که خیانتشان کمتر توجیه دارد. نه موقعیت مالی خوبی دارند نه
زیبایی منحصر به فردی و نه چیز دیگر. در پایان داستان هم فرزندی به جا میماند که
حضور او باعث پشیمانی و پریشانی گناهکاران داستان میشود. زن باردار در بدترین
شرایط به بیمارستان میرسد و بقیه داستان هم که معلوم است. هاتف علیمردانی بعد از
«کوچه بینام» به سراغ چنین موضوعی رفت. دلیل اینکه او خود را ملزم میداند که هر
سال فیلم بسازد و هر سال در جشنواره فجر حضور داشته باشد، مشخص نیست. هنوز بعد از
ساخت هفت فیلم، آنقدر عطش فیلمسازی دارد که حتی به خود فرصت نمیدهد تا نفسی تازه
کند و به نوعی ریکاوری شود و داستانی تازه پیدا کند که نتوان به آن انگ کهنه و
تکراری زد. نکته اینجاست که سرمایه فیلمهایش را هم خود مهیا میکند و به همین
دلیل نیازی به پیدا کردن سرمایه گذار و تهیه کننده ندارد. در فیلمهای «به خاطر
پونه» و «کوچه بینام» که فرهاد اصلانی به عنوان بازیگر در کنار او حضور داشت و از
مشاوره او بهره میگرفت، میتوانست اثری متوسط روبه بالا بسازد که هم منتقدان را
راضی کند و هم مردم را اما در این فیلمهای اخیرش جای مشاوری که خوب بتواند برای
کارگردانش بازی کند هم به شدت خالی است.
با همه اینها نباید توانایی علیمردانی
برای تبلیغ فیلمهایش و البته تبلیغات محیطی که به مدد پول و سرمایه فراهم میشود
را نادیده گرفت. فیلمهای او همیشه در گیشه فروش قابل قبولی دارند مثل همین «هفت
ماهگی» که نزدیک به دو میلیارد فروش کرد که بخشی از آن به دلیل حضور بازیگران مطرح
است و بخش عمدهاش به دلیل تبلیغات تلویزیونی و ماهوارهای و البته بیلبوردهای
شهری. شاید همین فروش خوب فیلمهایش است که برای او فرصت کاذبی برای شروع فیلم
جدید فراهم میکند بدون اینکه آماده باشد و بدون اینکه حرف تازهای برای گفتن
داشته باشد.
منبع: ماهنامه تجربه