روستای شیخ هابیل از توابع بخش سرفاریاب چرام در فاصله 40 کیلومتری شمال شرق دهدشت در استان کهگیلویه وبویراحمد واقع شده است. اهالی روستای شیخ هابیل در سند دیگری چنین معرفی شده اند: ” سادات صحیح النسب از ذریه ی امامزاده حسن مثلث(ملقب به یحیی) ابن امامزاده حسن مثنی ابن امام حسن مجتبی(ع)…معروف به مشایخ هابیل الهاشمی…” (مادر امامزاده یحیی رقیه دختر امام حسین ع است.) تعدادی از این طایفه درسال 1210قمری در اثر اختلاف با خان کهگیلویه که گفته می شود بر سر پرداخت مالیات بوده است، به ایل قشقایی پناه می آورند.قشقایی ها مقدم این سادات را که همه با سواد و معلومات مذهبی بودند گرامی داشتند چون دیگر باحضور آنان در ایل ناچار نبودند برای نوشتن نامه ها، قراردادها،عقدنامه ها،غسل و تلقین وتدفین مرده ها و… در روستاها به دنبال ملا بگردند. سه تن از این مهاجرین سید غلامحسین، سید محسن و برادر زاده جوانشان سید علیرضا بودند که به دستگاه ایلخان قشقایی راه یافتند. در طایفه عمله ساکن شدند و به منشیگری و مکتبداری پرداختند. چند سال بعد سید علیرضا که مجرد بود از طایفه قادیلی(قادرلو)همسری انتخاب کرد که از وی صاحب سه دختر و پسری به نام سید محمد ابراهیم گردید. محمد ابراهیم در مکتب پدر به کسب علم و معارف اسلامی میپردازد وبا ذوق و قریحه کم نظیرش در خوشنویسی، حفظ قرآن و احادیث و دواوین شعرا و عرفای متقدم در اندک مدتی به درجات عالی میرسد در سیزده سالگی پدرش دار فانی را وداع گفت.محمدابراهیم نزد عموی پدرش سید غلامحسین منشی ایلخانی میرود و در کنار او به کار دبیری و شاهنامه خوانی میپردازد و سالها در این سمت می ماند چون مردم ایل منشی را میرزا خطاب میکردند وی به (میرزا) شهرت پیدا میکند و اشعار خود را با تخلص میرزا میسراید و اشعاری با این تخلص در دفاتر و اوراق به دست آمده از وی باقیست. مدتی بعد به دلیل اتفاقی که رخ داد ظل سلطان والی اصفهان به وی تخلص مأذون را میدهد. سید محمد ابراهیم پس از جدایی از همسر دوکوهکی و پیوستن مجدد به دارابخان در سفری از طایفه دره شوری همسری انتخاب میکند دارای پسری به نام احمد می شودکه جوانمرگ میگرددودخترانی به نام خورشید بی بی و جواهرسلطان داشته که اولی با یکی از محترمین دو کوهک ازدواج میکند که مرحوم سرهنگ شباب یکی از نوادگان اوست و یکی از بستگان مأذون، سیدفتح ا… دبیری از طایفه شیخ هابیلی ، که دبیر و منشی آقاکیخا و فرزندش نصرا…خان بوده در سفری به گلستان و دو کوهک میفهمد که مأذون از دنیا رفته و هنوز جواهر سلطان ازدواج نکرده، لذا بستگان را واسطه خیر قرار می دهد و با وی که دختری ادیب، فاضل و حافظ قرآن واشعار پدرش بوده ازدواج میکند… فرزندان جواهر سلطان، سید صدرا…، سید لطف ا…و سید سیف ا… دبیری بودند… مأذون در سال 1313هجری قمری در شهر شیراز درگذشت و در بقعه شاهزاده منصور واقع در محله دروازه اصفهان این شهر مدفون است. اینک عده ای از فرهنگ دوستان قشقایی با تشکیل بنیاد خیریه میرزا مأذون در صدد بازسازی آرامگاه وی می باشند.