روستای زیبای دستجرد در شمال شهرستان استهبان و در 2 کیلومتری جنوب دریاچه بختگان قرار دارد .
گفتنی است که این روستا زادگاه اردشیر بابکان بوده است.
روستای دستجرد.در دهستان خیراز توابع بخش رونیز شهرستان
استهبان واقع شده است. از نظر موقعیت ریاضی روستا در 53
درجه و55دقیقه و22ثانیه عرض شمالی و29درجه و 16دقیقه
37ثانیه شرقی استقرار دارد.ازشمال به دریاچه بختگان. جنوب به
روستای بنوان.شرق به اراضی کشاورزی روستای دهویه وغرب
به اراضی روستای سهل آباد وسواحل بختگان محدود میشود.
دسترسی روستاازطریق جاده اصلی بنوان.ماه فرخان تامین میشود
آب وهوای روستا جلگه ای ومتوسط ارتفاع نقاط روستا از سطح
دریای آزاد1567 محاسبه شده است.
روستای دستجرد درسرشماری عمومی سال 1385دارای جمعیت
معادل1173جمعیت ودر سال 1386 جمعیتی معادل1337نفر
بوده است.که درسطح دهستان رتبه4ودرسطح شهرستان رتبه 6
از نظر جمعیتی بوده است.
تنها اثر به ثبت رسیده روستا. گورستان دستجرد است که به دیرینگی دوره قاجار در 18
شهریور سال1387که با شماره ثبت23433به عنوان یکی از
آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.که در ضلع غربی بافت روستا
واقع شده است.
شغل اصلی مردم دستجرد کشاورزی و دامداری است وعمده
محصولات روستا گندم.جو.پنبه ومحصولات باغی است که در دهه
1380نیمی از محصولات در اثر خشک سالی از بین رفته است
دو روستای دستجرد وبنوان در دهه80به طور کامل به هم
چسبیده اندو بطور یک مجموعه جمعیتی در آمده اند و پیش بینی
می شود در اینده نزدیک یک مرکز جمعیتی را تشکیل دهند.(مثلا یک
بخش یا یک شهر)90درصد مردم دستجرد از خاندان زارع هستند
و ما بقی هم با وصلت های که کردندبایک دیگر قوم شده اند.و
همین عامل باعث اتحاد ویک پارچه گی دستجرد شده است .
دستجرد باتوجه به نسخه ها وکتیبه های قدیمی قدمت چند هزار
ساله دارد.و در زمان قبل از اسلام به ان دستگرد میگفتند.
. دستجرد معرب دستگرد است و این نوع نامگذاری ها که به پسوند گرد ختم می شود در فارس باستان بسیار دیده می شود مانند دارابگرد که همان شهر داراب باستان است . ساسانیان و حکومت های پیش از آنان شهرها را بیشتر با پسوند گرد می ساخته اند همانند سوسنگرد، بروگرد (بروجرد) و دارابگرد. پسوند گرد در اینجا نه به معنای گردی که تغییر یافته است (=دایره ای) بلکه به مفهوم اثر و ساخته است. مثلا دارابگرد می تواند شهری باشد که به دستور و یا برای بزرگداشت داراب ساخته شده است . دستگرد به مفهوم کرده ی دست و یا دست ساخت است. در روسیه نیز نام شهرهایی چون لنین گراد به همین ترتیب ساخته شده اند و جرد و گرد در آخر نام دستگرد از این قاعده مستثنی نیست . البته خیری ها آن را دستغرد می نامند . روستاهای دستجرد و بنوان به طور کامل در دهه 80 به هم پیوسته ان. در تاریخ طبری می خوانیم : ” گویند که اردشیر بابکان در یکی از دهکده های اصطخر تولد یافت به نام طیروزه که از روستاهای خیر بود “. گردآوری اوستا توسط ساسانیان به اردشیر بابکان و اقدامات قاطعانه ی وی نسبت داده شده است . اردشیر در یک نقش برجسته خود را این طور معرفی می کند : ” این تصویر خداوندگار مزداپرست اردشیر ، شاهنشاه روزگار ساسانیان و سده های اول اسلامی از شیراز تا دریای پارس و جزایر جنوبی از خارک تا قشم و از شرق به دارابگرد و از غرب به بیشابور و کازرون محدود می شد . در کتاب کارنامک ارتخشیر پاوه کان (کارنامه اردشیر بابکان) هیچ نامی از خیره برده نشده است . مستند به کتاب اردشیر بابکان زاده بختگان نوشته آقای محمدرضا آل ابراهیم نام خیر در کتاب های زیر آمده است که در همه آنها اشاره به این شده که خیر نام شهری کوچک بوده است .
خیره پس از ساسان ، از رونق می رود و در گستره تاریخ ایران محو می گردد تا اینکه امروز به شکل کنونی دهستان خیر در آمده است . یک بار اتفاقی از یک خیری عبارت ملک خیره را شنیدم که منظورش همان خیر بود . در یک نوشته خوانده بودم که محل شهر خیره احتمالا روستای دستجرد کنونی بوده است.
در برخی از نوشته ها مکان شهر خیره را در دستجرد کنونی دانسته اند . نویسنده تارنگار اطلاعات جامع و کاملی در مورد مردم دستجرد نیست
در فرتور زیرین هکل یا قارچ وحشی را می بینید که خوراکی و غیر سمی است و در پایان اسفند و آغاز فروردین در شمال غربی دستجرد دیده می شود میزان بارانی که در پایان سال می بارد تاثیر زیادی در رویش این تیره آغازیان دارد . بنا بر گفته های مردم بارانی که با رعد و برق شدید همراه باشد رویش این ماده خوراکی را زیاد می کند و علت آن هم اکسیدشدن ازت هوا و تبدیل شدن به نوعی ماده معدنی مفید برای رشد می شود .
نوع لحن و گویش بنوانی ها و دستجردی ها که چند تفاوت کوچک با لحن و گویش سایر خیری ها دارد کاملا شبیه لحن و گویش نیریزی هست : نمی در مضارع و ماضی استمراری منفی که از پیشوند نمی + فعل ساخته شده است در گویش سایر خیری ها به صورت نم nem هست اما در گویش نیریزی ، بنوانی و دستجردی به صورت نی ney هست . به طور کلی تفاوت نه چندان محسوسی در گویش خیری ها و نی ریزی هاست ولی اگر با دقت بیشتری توجه کنیم خواهیم یافت که لهجه خیری ها اندکی بم تر از لهجه نی ریزی هاست .