ماهان شبکه ایرانیان

کارنامه ی سیاه سفیانی در عراق

براساس تسلسل زمانی، نخستین علامتی که از علائم حتمی ظهور مبارک امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) رخ می دهد، خروج سفیانی است

کارنامه ی سیاه سفیانی در عراق

براساس تسلسل زمانی، نخستین علامتی که از علائم حتمی ظهور مبارک امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) رخ می دهد، خروج سفیانی است. شیخ صدوق، با سند صحیح از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده که فرمودند:
«پیش از قیام قائم (علیه السلام) پنج نشانه ی حتمی است: یمانی، سفیانی، بانگ آسمانی، قتل نفس زکیّه و خسف سرزمین بیداء.» (1)
حمیری با سند صحیح از امام رضا (علیه السلام) روایت کرده که فرمودند:
«امر قائم (علیه السلام) از سوی خدا حتمی است، خروج سفیانی نیز از سوی خدا حتمی است و هرگز بدون سفیانی، قائم (علیه السلام) قیام نخواهد کرد.» (2)

1ـ خروج شیصبانی قبل از خروج سفیانی

از محضر امام صادق (علیه السلام) در مورد خروج سفیانی پرسیدند، فرمودند:
«سفیانی هرگز خروح نمی کند، جز اینکه پیش از او «شیصبانی» (3) در سرزمین کوفه خروج کند، سپاهیانش همانند آب که از زمین می جوشد، چون مور و ملخ در اطراف او گرد آیند و جمعیت شما را هلاک کنند. پس از خروج شیصبانی منتظر خروج سفیانی، سپس ظهور قائم (علیه السلام) باشید.» (4)

2ـ عراق، تنها هدف سفیانی

نعمانی با سند صحیح از امام باقر (علیه السلام) روایت کرده که سفیانی پس از کشتن اَبقع و اَصهب، هدفی جز عزیمت به سرزمین «عراق» ندارد. سپاه سفیانی در «قرقیسیا» نبرد سختی کرده، یکصد هزار تن از ستمگران را بر خاک مذلّت انداخته، سپاهی هفتاد هزار نفری به سوی «کوفه» گسیل می دارد. آنها اهل کوفه را می کشند، به دار می زنند و به اسارت می گیرند.
در آن هنگام، پرچم هایی از سوی «خراسان» شتابان حرکت می کنند که شماری از یاران حضرت (علیه السلام) در میان آنهاست. سپس یکی از شیعیان کوفه با جمعی از افراد ناتوان خروج می کند، که در میان کوفه و «حیره» به دست سرلشکر سفیانی کشته می شود؛ (5) امام باقر (علیه السلام) در حدیثی، کارکرد سفیانی را شرح می دهد و در فرازی از آن فرمودند:
«تنها انگیزه ی سفیانی، خشم و حرص او نسبت به شیعیان ما می باشد.» (6)
امیرمؤمنان (علیه السلام) در این باره فرمودند:
«سپاه سفیانی به جست و جوی اهل خراسان می پردازد، هر کجا شیعه ای از شیعیان آل محمّد (ص) را پیدا کند، به قتل می رساند.» (7)
از طریق عمّار یاسر روایت شده که:
«سپاه سفیانی چون تاریکی شب پیش می رود، با هر چه مواجه شود [آن را] در هم می شکند، تا وارد کوفه شده، شیعیان آل محمّد (علیه السلام) را به قتل برساند. آنها همه جا به جست و جوی اهل خراسان می پردازند.» (8)
3ـ شاخص ترین اقدامات سفیانی در عراق

1ـ3. سیطره ی سفیانی بر شهر کوفه

پیامبر اکرم (ص) به هنگام شمارش أشراط السّاعه، یعنی حوادث ده گانه ای که باید پیش از رستاخیز رخ دهد، از خروج سفیانی و سیطره اش بر «کوفه» سخن گفته است. (9)
امیرمؤمنان (علیه السلام) در این باره فرمودند:
«پسر هند جگر خواره، از تبار ابوسفیان، عثمان نام، پسر عنبسه، مردی چهارشانه، بدچهره، سر ستبر، آبله رو و کور نما از وادی یابس خروج کرده، در سرزمین کوفه فرود آید و بر منبر آن قرار می گیرد.» (10)
امام باقر (علیه السلام) در این باره فرمودند:
«آنچه انتظار می کشید، اتفاق نمی افتد، جز هنگامی که سفیانی بر فراز منبر آن قرار بگیرد. در آن هنگام قائم آل محمّد (علیه السلام) از طرف حجاز به سوی شما حرکت می کند.» (11)
الف. تقارن خروج سفیانی با یمانی و خراسانی: فضل بن شاذان با سند صحیح از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده که فرمودند:
«خروج سه تن: خراسانی، سفیانی و یمانی در یک سال، یک ماه و در یک روز خواهد بود.» (12)
نظیر همین تعبیر از امام باقر (علیه السلام) نیز روایت شده است. (13)
در فرازی از این حدیث آمده است:
«سفیانی و خراسانی، یکی از مشرق و دیگری از مغرب، به سوی آنها (بنی العبّاس) خروج می کنند و مانند دو اسب مسابقه، هم زمان وارد کوفه شده و نابودی بنی فلان (بنی العبّاس) به دست آنها خواهد بود.» (14)
ب. دوازده نیروی مسلح در کوفه: امام باقر (علیه السلام) فرمودند:
«ابقع خروج کرده، با قومی که ابزار و ادوات جنگی دارند، می جنگد، سفیانی خروج کرده و با هر دو می جنگد. سفیانی، أخوَص ملعون (15) بر همه ی آنها پیروز می شود. آنگاه منصوریان (یمانی پیروز) با سپاهیانش، با شوکت و قدرت، از صنعا خروج کرده، با پرچم های زرد و جامه های رنگین با سفیانی درگیر شده، آنها را به شیوه ی عهد کهن از پای در می آورد.»
در آن ایّام، دوازده پرچم شناخته شده در «کوفه» نصب می شود. مردی از تبار امام حسن (علیه السلام) یا امام حسین (علیه السلام) که به سوی پدرش فرامی خواند، در کوفه کشته می شود و مردی از موالیان خروج می کند که وصفش معلوم است و در کشتار اسراف می کند و به دست سفیانی کشته می شود. (16)
ج. نسل کشی سفیانی در کوفه: امیرمؤمنان (علیه السلام) در مورد نسل کشی سپاه سفیانی فرمودند:
«لشکر اعزامی سفیانی به شرق، هفتاد هزار نفر را در کوفه می کشد، شکم سیصد زن را می شکافد و به هنگام ورود به کوفه گروه انبوهی را به قتل می رساند.» (17)
و در حدیث دیگری فرمودند:
«سپاه اعزامی او به شرق، وارد کوفه شده، چه خون هایی که ریخته شود، چه شکم هایی که دریده گردد، چه اموالی که به یغما رود و چه خون ها که هدر شود.» (18)
و در فرازی از خطبه اش فرمودند:
«سپاه سفیانی وارد کوفه می شود، کسی را در آنجا فروگذار نمی کند، جز اینکه می کشد، اشیای قیمتی را می بیند و متعرض نمی شود؛ ولی کودکان را دستگیر کرده و گردن می زند.» (19) از طریق عمّار یاسر روایت شده که سفیانی وارد «کوفه» شده، دوستان و شیعیان آل محمّد (ص) را به قتل می رساند و شخصیت معروفی را در آنجا می کشد. (20)
د. در به در به دنبال شیعیان: امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
«گویی سفیانی (یا امیر لشکر سفیانی) را می بینم که در رُحْبَه ی کوفه (21) اقامت کرده، منادی اش فریاد می زند: «به هر کسی که سر شیعه ای را بیاورد، هزار درهم جایزه می دهم». پس همسایه به همسایه یورش برده، گردنش را می زند و می گوید: این نیز از آنها است. پس هزار درهم جایزه می گیرد. (22)
آنگاه از وضع زمامداران سخن می گوید و از جاسوسان ماسک دار خبر می دهد که خود را از پیروان آیین شما نشان می دهند، شما را شناسایی می کنند و از یکایک شما گزارش تهیه می کنند. چنین افرادی جز، حرام زادگان نخواهند بود.» (23)
ه‍. ویرانی کوفه به دست سفیانی: در ذیل آیه ی شریف: «وَ إن مَّن قَرْیَهٍ إلاَّ نَحْنُ مُهْلِکُوهَا؛ (24) و هیچ شهری نیست، مگر اینکه ما آن را [در صورت نافرمانی] پیش از روز رستاخیز به هلاکت می رسانیم.» از مقاتل نقل شده که عامل ویرانی هر شهری را بر شمرده، در مورد کوفه می گوید:
امّا ویرانی کوفه به دست سفیانی از تبار عنبسه از آل ابی سفیان است. (25)
حذیفه نیز از رسول اکرم (ص) روایت کرده که فرمودند:
«سپاه سفیانی به سوی کوفه سرازیر می شوند و اطراف کوفه را ویران می کنند.» (26)

2ـ3. سفیانی بر کرانه ی رود دُجَیل

پیامبر اکرم (ص) در مورد فجایع سفیانی فرمودند:
«چون سفیانی از فرات عبور کند و به محلّی به نام «عاقِر قَوْفا» (27) برسد، خداوند ایمان را از دلش می زداید، در کرانه ی رود دُجیل هفتاد هزار مرد جنگی و بیش از آن از افراد غیر نظامی را به قتل می رساند. بر خزانه دست پیدا می کند، نظامیان را می کشد و شکم بانوان را می شکافد، به این بهانه که شاید حامله باشند و فرزند پسر به دنیا آورند.» (28)
ایشان در ادامه فرمودند:
«بانوان قریشی از رهگذرها و قایق ران ها استمداد می جویند و از آنها می خواهند که آنان را سوار کرده، به منطقه ی امنی ببرند، ولی آنها به جهت دشمنی با اهل بیت آنان را سوار نمی کنند.» (29)
پیامبر اکرم (ص) در حدیث دیگری فرمودند:
«برای پسر عموهایم (بنی العبّاس) شهری در سمت مشرق، در میان دجله و دجیل خواهد بود... نابودی آن به دست سفیانی می باشد. گویی با چشم خود می بینم که سقف های آن روی پایه هایش فروریخته است.» (30)

3ـ3. جنایات سفیانی در شهر بصره

سفیانی سه بار وارد «بصره» می شود، اشراف (سادات) را می کشد، عزیزان را بر خاک مذلّت می نشاند، بانوان را به اسارت می برد؛ وای بر آبروهای بر باد رفته، شمشیرهای از نیام برآمده، کشته های روی هم انباشته و دامن های مورد تعرّض قرار گرفته. (31)

4ـ3. کارکرد سفیانی در عَینُ التَّمْر

در منابع حدیثی آمده است که، سفیانی در «عَینُ التّمر» (32) هفتاد هزار نفر را به قتل می رساند. (33)

5ـ3. دیوار حائل

سفیانی با لشکری جرّار به سوی «عراق» حرکت می کند، یکصد هزار نفر به دنبال او حرکت می کنند، در بین «جلولا» و «خانقین» سد ایجاد می کند و معترضان را همانند گوسفند سر می برد. (34)

6ـ3. کشار فجیع در موصل

در «خطبه البیان» منسوب به امیرمؤمنان (علیه السلام) آمده است:
«سفیانی پس از حوادث خون بار حِمص، حلب، رَقَّه، رأس العین و نَصیبیین، وارد موصل می شود، مردم بغداد در آنجا گرد آیند و اهالی شهر حضرت یونس (علیه السلام) به لخمه می روند، نبرد سختی در موصل رخ می دهد که تعداد شصت هزار نفر در آن میان کشته می شود.» (35)

7ـ3. جنایات بی شمار سفیانی در بغداد

از پیامبر اکرم (ص) روایت شده که:
«سپاه سفیانی بیش از پانصد هزار نفر را در بغداد به قتل می رساند.» (36)
امیرمؤمنان (علیه السلام) در فرازی از یک خطبه ی طولانی از کشته شدن هفتاد هزار نفر در «بغداد» خبر داده است. (37)
امام صادق (علیه السلام) از انتقال پایتخت عبّاسیان به «زوراء» (بغداد) خبر داده، در فرازی از این روایت فرمودند:
«در آن هنگام سفیانی خروج کرده، بدترین شکنجه ها را روا می دارد.» (38)

8ـ3. درگیری های پراکنده

امام باقر (علیه السلام) فرمودند:
«هنگامی که سفیانی بر ابقع، منصور، کندی، ترک و روم چیره شود، به سوی عراق عزیمت می کند... بر شهری سیطره پیدا می کند، کشتار فجیعی در آن به راه می اندازد، افرادی را می کشد و شش تن از افراد برجسته ی بنی العبّاس را به قتل می رساند.» (39)
و در حدیث دیگری از درگیری سپاه سفیانی در «اصطخر»، «قُومِس»، «دولات ری»، «مرز زریخ»... «ری»، «بابل»، «مداین» و «نصیبین» و حوادث مرگ بار در آنها سخن گفته است. (40)
آنچه گفته شد نَمی از یَم و اندکی از جنایات بی شماری است که سفیانی در «عراق» مرتکب می شود.

در حدیثی، به بیان مولای متّقیان، علی (علیه السلام) شماری از جنایات سفیانی برشمرده شده است که در زیر می آوریم:
1. دستگیره های اسلام را یکی پس از دیگری نابود می کند؛
2. اهل دانش و فضیلت را می کشد؛
3. قرآن ها را طعمه ی حریق می سازد؛
4. مساجد را ویران می کند؛
5. محرّمات را مباح می سازد؛
6. دستور ساز و آواز در کوچه و بازار می دهد؛
7. فرمان باده نوشی در گذرگاه ها صادر می کند؛
8. کارهای ناشایست را مباح اعلام می کند؛
9. از انجام فرایض جلوگیری می کند؛
10. در گسترش فسق و ستم تلاش می کند؛
11. هر لحظه بر طغیان و سرکشی خود می افزاید؛
12. از روی دشمنی با اهل بیت (علیهم السلام)، هر کس را که نامش: محمّد، احمد، علی، جعفر، حمزه، حسن، حسین، فاطمه، زینب، رقیه، ام کلثوم، خدیجه و عاتکه باشد، به قتل می رساند؛
13. کودکان را جمع می کند، در دیگی با زیتون می جوشاند؛
14. دو کودک را که حسن و حسین نام دارند، دستگیر کرده، به دار می زند. (41)

4. افول قدرت سفیانی و بشارت ظهور

جنایات بی شمار سفیانی موجب می شود که گروه های غیور با یکدیگر پیمان بسته، علیه سفیانی خروج کنند، که به چند نمونه از آنها اشاره می کنیم:
1. سپاه سفیانی بر عفّت سی هزار دوشیزه در «کوفه» تعدّی می کنند، سپس سرهای آنها را برهنه کرده، به عنوان برده در معرض فروش قرار می دهند... خبر به اهل «بصره» می رسد، از دریا و خشکی حمله می کنند و زن ها را از دست آنها رهایی می دهند. (42)
2. نیروهایی از «کوفه» و «بصره» هم پیمان شده با سفیانی به نبرد می پردازند. (43)
3. سفیانی چهل روز با آنها درگیر می شود، چون نیروی کمکی نمی رسد، ناگزیر با رومیان قرارداد صلح امضا می کند، که هیچ یک از طرفین، چیزی به طرف دیگر پرداخت نکند. (44)
4. سید هاشمی با «پرچم های سیاه» به پرچم داری شعیب بن صالح از «خراسان» حرکت می کند، در «دروازه ی اصطخر» با سپاه سفیانی درگیر می شود، نبرد سختی روی می دهد، پرچم های سیاه پیروز می شوند و سپاه سفیانی فرار می کنند. (45)
5. به هنگام خروج سفیانی از کوفه، دو سپاه متّحد شده، با سپاه او می جنگند، آنها را از پای در می آورند و غنایم و اسیران جنگی را از دست آنها می رهانند. (46)
6. جوان هاشمی، با خالی در کف دست چپ، با پرچم های سیاه و جلوداری مردی از بنی تمیم به نام شعیب بن صالح، با سپاه سفیانی نبرد می کند و آن را شکست می دهد. (47)
7. پرچم های سیاه، سپاه سفیانی را شکست داده، آنها را تا «بیت المقدّس» عقب می رانند و زمینه را برای حکومت حضرت مهدی (علیه السلام) فراهم می سازند. (48)
پیشوای پرواپیشگان، امیرمؤمنان (علیه السلام) در فرازی از خطبه ی مفصّلی فرمودند:
«هنگامی که لشکر سفیانی به سوی کوفه عزیمت نمود، منتظر ظهور بهترین آل محمّد (ص) باشید.» (49)
از طریق عمّار یاسر روایت شده که:
«چون سفیانی وارد کوفه شود و یاوران آل محمّد (علیه السلام) را به قتل برساند، حضرت مهدی (علیه السلام) ظاهر شود و پرچم او را شعیب بن صالح حمل کند.» (50)
امام زین العابدین (علیه السلام) فرمودند:
«قائم (علیه السلام) از مدینه حرکت نموده... وارد قادسیّه می شود؛ در حالی که مردم با سفیانی بیعت کرده، در کوفه گرد آمده باشند.» (51)

1ـ4. بیعت سفیانی

امام باقر (علیه السلام) درباره ی فرجام کار سفیانی فرمودند:
«به سفیانی خبر می رسد که حضرت قائم (علیه السلام) به سوی او عزیمت نموده، با سپاهیانش به سوی آن حضرت حرکت می کند و تقاضای دیدار می نماید. حضرت مهدی (علیه السلام) حجّت را بر وی تمام می کند، او تسلیم شده، بیعت می کند. چون به سوی سپاهیانش برمی گردد، آنها او را سرزنش می کنند، پس بیعتش را می شکند و آماده ی نبرد می شود و حضرت مهدی (علیه السلام) آنها را شکست می دهد. اگر یکی از آنها پشت درخت، یا پشت سنگی مخفی شده باشد، آن درخت و آن سنگ می گوید: «ای مؤمن، فرد کافری در پشت من مخفی شده است».» (52)

2ـ4. دستگیری سفیانی

رئیس مذهب تشیّع، حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
«قائم (علیه السلام) وارد نجف اشرف می شود، سفیانی با یارانش از کوفه حرکت می کند، حضرت با آنها محاجّه می کند... آنگاه پرچم پیامبر اکرم (ص) را به اهتزاز درمی آورد، فرشتگان بدر به یاری اش فرود می آیند... پس سپاه سفیانی را شکست داده، تا داخل کوفه به عقب نشینی وادار می کند.
منادی حضرت ندا سر می دهد: زخمی ها را نکشید و فراری ها را دنبال نکنید. پس با آنها همانند سیره ی امیرمؤمنان (علیه السلام) در مورد اهل بصره رفتار می کند». (53)
در «خطبه البیان» منسوب به امیرمؤمنان (علیه السلام) آمده است:
«سفیانی با دویست هزار مرد جنگی از سواره و پیاده حرکت می کند تا در حیره فرود آید... در آنجا نبرد سختی بین او و حضرت مهدی (علیه السلام) رخ می دهد. سپاه سفیانی شکست می خورد، سفیانی با تعداد اندکی از یارانش فرار می کند. یکی از یاران حضرت به نام «صیّاح» با گروهی از اصحاب، او را دنبال کرده،‌ دستگیر نموده، به نزد حضرت می آورد.» (54)

پی نوشت ها :

1. غیبت شیخ طوسی، ص 267؛ کمال الدّین، ص 649؛ ارشاد، ج 2، ص 279.
2. نعمانی، الغیبه، ص 302.
3. شیصبان معانی مختلفی دارد، از جمله نام شیطان و رئیس گروهی از پریان می باشد. (ابن منظور، لسان العرب، ج 7، ص 111).
4. نعمانی، الغیبه، ص 302.
5. همان، ص 280.
6. همان، ص 301.
7. سلمی، عقد الدّرر، ص 87.
8. مروزی، الفتن، ج 1، ص 303، ح 882.
9. طبری، دلائل الامامه، ص 466، ح 450.
10. کمال الدّین، ج 2، ص 651.
11. مسعودی، اثبات الوصیّه، ص 226.
12. خاتون آبادی، کشف الحقّ، ص 173، خ 29.
13. نعمانی، الغیبه، ص 255.
14. همان.
15. اخوص، از القاب سفیانی به معنای: چشم ریز، چشمش به گودی نشسته و کسی که یک چشمش کوچک تر از چشم دیگر او باشد. [ابن منظور، لسان العرب، ج 4، ص 244].
16. مروزی، الفتن، ج 1، ص 291، ح 849.
17. عقدالدّرر، ص 92.
18. مروزی، الفتن، ج 1، ص 301، ح 878.
19. سیّد ابن طاووس، الملاحم و الفتن، ص 423، ب 157.
20. شیخ طوسی، الغیبه، ص 464، ح 479.
21. «رحبه» نام روستایی در یک منزلی کوفه است. [یاقوت، معجم البلدان، ج 3، ص 33].
22. شیخ طوسی، الغیبه، ص 450، ح 453.
23. همان.
24. سوره ی إسراء (17)، آیه ی 58.
25.مقدّسی، البدء و التّاریخ، ج 4، ص 103.
26. ثعلبی، الکشف و البیان، ج 8، ص 95.
27. عاقر به معنای شن زار است و احتمالاً منظور از «عاقرقوفا» «عَقَرقُوف» از کوه های سیلحین در نواحی بغداد باشد. معجم البلدان، ج 4، ص 68.
28. مروزی، الفتن، ج 1، ص 304، ح 885.
29. همان.
30. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج 1، ص 38.
31. حائری یزدی، علی، الزام النّاصب، ج 2، ص 203.
32. نام شهری در نزدیکی انبار، در غرب کوفه، [یاقوت، معجم البلدان، ج 3، ص 759].
33. سلمی، عقد الدّرر، ص 77.
34. الزام النّاصب، ج 2، ص 209.
35. همان، ص 213.
36. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج 1، ص 40.
37. عقدالدّرر، ص 912.
38. سیّد ابن طاووس، الملاحم و الفتن، ص 134، ب 54.
39. مروزی، الفتن، ج 1، ص 3047، ح 884.
40. همان، ص 316، ح 913.
41. عقدالدّرر، ص 93.
42. مقدّسی، فرائد فوائد الفکر، ص 310.
43. مروزی، الفتن، ج 1، ص 316، خ 916.
44. همان، ص 222، ح 620.
45. همان، ص 316، ح 912.
46. طبری، تفسیر جامع البیان، ج 22، ص 72.
47. مروزی‌، الفتن، ج 1، ص 314، ح 907.
48. همان، ص 310، ح 894.
49. سیّد بن طاووس، الملاحم و الفتن، ص 125، ب 39.
50. مروزی، الفتن، ج 1، ص 314، ح 908.
51. نیلی، سرور أهل الایمان، ص 100، ح 78.
52. سرور أهل الایمان، ص 101، ح 80.
53. همان، ص 101، ح 79.
54. حائری یزدی، علی، الزام النّاصب، ج 2، ص 221.
منبع مقاله :
شفیعی سروستانی، اسماعیل؛ (1391)، دانشستان سرزمین های درگیر در واقعه ی شریف ظهور، جلد دوم (عراق، عربستان و یمن)، تهران: موعود عصر (عج)، چاپ دوم

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان