در یادداشت این شاعر با عنوان «بودایی درنده» که در اختیار ایسنا قرار گرفته آمده است:
«"آنگ سان سوچی"!
فکر میکردم زن باید ایندیرا گاندی باشد. فکر میکردم زن باید مادر ترزا باشد. فکر میکردم آن همه تنگنا و حصر و هراس را تنها تو از سرِ عشق به اولادِ آدمی، هزینه حوصله کردهای. آن سالها را به یاد آر دخترِ آزادیخواه، چه رخ داد. دنیا را که کبوتر سفید را سر بُریده، کرکسِ لاشخوار برگزیدهای بر دو شانه خود؟!
میگویند کرور کرور کشتار کردهای به کینه از کودکانی که قوانین شما، در شناسنامه آنها نوشتهاند؛ مذهب: بودایی، یا مذهب: بوده دیگری. اما این نابودیسمِ بیرحمانه به فرمانِ تو رُخ داده است. "آنگ سان سوچی"! هولآورِ هولوکاستِ میانمار...! مار میانِ تنهایی تو چنبر زده بود و ما نمیدانستیم! دریغا... مگر تو دختر مادرت نبودهای، مگر تو زن نیستی. مگر تو هرگز کودک نبودهای، مگر تو با همان زبانی تکلم نمیکنی که کودکانِ میانمار!؟ آنها که به مردم خود رحم نمیکنند، چه ربطی به رویای صلح دارند... دروغگو! آنها که به مردم خود رحم نمیکنند، شرف ندارند... دروغگو! بشریت اگر از روبهرو شدن با چنین پرونده هولناکی از شرم تلف شود حق دارد. یک قلاده رهبر قلابی، صدها کودک را پیاپی قتل عام کرده است و جهان گوش به زنگِ شکست داعش است. داعشیزم و درندگی شکست نمیخورد، از این غار گریخته، در چهره آنها ظهور میکند. این حضورِ شناور، مولود و گماشته جهان سرمایهداری است. سرمایهداریِ ستمگری که قادر است "آنگ سانْ سوچی" صلحطلب را به یک ماده گرگ هار بدل کند. دریغا دنیای درنده، دیگر به چه کس، به چه چیز، به کدام جریان و حقیقت میتوان اعتماد کرد!؟ روزگار فروپاشی خانوار مشترک بشری، فرزندانی بهتر از ترامپ و سوچی و... نخواهد زایید. ناشنیدن ضجه زنان و کودکان بیدفاع، تاوان درشتی دارد. درد سهمناکی دارد. رقم خوردن پایان کار به عهده ستمگران نخواهد بود. هی بودایه درنده! »
آنگ سان سوچی، رهبر کشور میانمار، که سالها در حبس خانگی بود و موفق به دریافت جایزه صلح نوبل شد، به خاطر عملکردش در قبال خشونتهای اخیر علیه مسلمانان روهینجا با انتقادهای شدیدی مواجه شده و برخی خواستار پس گرفتن جایزه صلح نوبل از او شدهاند.