1- اصهب
اصهب در لغت به معنای شتر سرخ موست و به رومیان نیز به دلیل رنگ چهره و دشمنی با اسلام گفته می شود (1) و به معنای خاص نام یکی از دو مدّعی قدرت و رقیب سفیانی است. بر اساس روایات اصهب و ابقع دو رهبر مخالف سفیانی اند که سفیانی در منطقه «شام» با آنها به نزاع برمی خیزد و بر آنان چیره می شود. (ابقع در لغت به ابلق یعنی هر شیء سیاه و سفید و به خصوص به کلاغ سیاهی که با سفیدی آمیخته باشد و به هر شخص پلید و به ابرص و شوره زار و کسی که لباس وصله دار و رنگارنگ می پوشد، تعبیر شده است.) روایات درباره او و اصهب به اجمال سخن گفته اند. در این باره به حدیثی از امام باقر (علیه السلام) برمی خوریم که می فرمایند:
«از شرّ اصهب ابرص پرهیز کن!» پرسیدند: اصهب کیست؟ فرمودند: «ابقع». پرسیدند: ابقع کیست؟ فرمودند: «ابرص». سپس فرمودند: «از شرّ سفیانی نیز پرهیز کن» در این حدیث اصهب و ابقع یک نفر معرفی شده (2)؛ اما بر اساس بیشتر احادیث اصهب و ابقع نام دو نفر است.
احتمالاً اصهب غیر مسلمان است؛ زیرا برخی از روایات او را با صفت علج معرفی کرده اند و این تعبیر معمولاً درباره سربازان کافر به کار می رود، از روایاتی که ابقع و اصهب را نکوهش کرده اند، چنین برمی آید که مواضع سیاسی آنان مخالف اسلام و طرفدار دشمنان دین و کافرند. بنابراین معنی اختلاف و درگیری دو گروه نظامی در سرزمین«شام» که در روایات آمده، همان اختلاف دو زمامدار بر سر زمامداری منطقه است. به نظر می رسد که مرکز فرماندهی ابقع، در پایتخت قرار دارد. چون روایات دلالت دارند که قیام اصهب از خارج پایتخت یا مرکز آغاز می شود. هیچ یک از این دو فرمانده نمی توانند بر دیگری پیروزی قاطعی به دست آورند. سفیانی از این فرصت استفاده کرده، از خارج پایتخت دست به یورش می زند و هر دو نفر را تار و مار می کند. (3)
امام علی (علیه السلام) فرمودند:
«از شام سه پرچم برافراشته می شود: پرچم اصهب، ابقع و سفیانی.» (4)
امام رضا (علیه السلام) نیز می فرمایند:
«از نشانه های ظهور آن حضرت، ویرانی شام به هنگام برخورد سه لشکر در زیر پرچم های سفیانی، اصهب و ابقع است.» (5)
سفیانی ابتدا به جنگ با ابقع می پردازد و پس از آن اصهب را سرکوب می کند و بر شام استیلا می یابد؛ چنان که امام باقر (علیه السلام) در حدیث معتبری فرمودند:
«اولین سرزمینی که خراب می شود، سرزمین شام است. در این هنگام سه پرچم (لشکر) با یکدیگر به نزاع برمی خیزند: پرچم اصهب و ابقع و سفیانی. سفیانی با ابقع مواجه می شود و با یکدیگر می جنگند. سفیانی او و یارانش را می کشد و پس از آن، اصهب را می کشد.» (6)
همچنین در روایتی دیگر آمده است:
«هنگامی که کافر در شام به هلاکت برسد، اصهب کافر قیام می کند و تسخیر مرکز (شام) بر او سخت می شود و طولی نمی کشد که او نیز کشته می شود و حکومت به اتراک می رسد و در شام گرانی پدید آید و رویدادها پشت سر هم روی می دهد و در هر قدمی جنگ برپا می شود.» (7)
در حدیث دیگری امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:
«در آن هنگام، سه پرچم در شام به اهتزاز درمی آید که پرچم های سفیانی، اصهب و ابقع است و مردم شام زیر این سه پرچم نبرد می کنند.»
این حدیث به روشنی دلالت می کند که خروج اصهب و ابقع با خروج سفیانی هم زمان و با ظهور حضرت بقیه الله (علیه السلام) مقارن است و از نشانه های نزدیک بودن ظهور خواهد بود. بدون تردید شورش سفیانی از روزی که خروج کرده تا روزی که نام و نشانی از او باقی نباشد، از 14 ماه تجاوز نمی کند. (8)
علامه شهید سیدمحمدصادق صدر در سخنانی می فرمایند:
دمشق (شام) در آن زمان میدان جنگ های داخلی و تنازعات مسلحانه میان گروه های سه گانه (تحت فرمان ابقع، اصهب و سفیانی که مانند مرکز ثقل نیروهای سیاسی و نظامی می شود) خواهد شد. هرسه از صراط مستقیم حق منحرف گشته اند و هر کدام تاج و تخت و حکومت را برای خود می طلبند. (روایات تفکرات و عقاید آنها را برای ما به روشنی بیان کرده اند) ابقع و سپاهیانش با سفیانی می جنگند که منجر به پیروزی سفیانی و کشته شدن ابقع و یارانش می شود. در جنگ سفیانی با اصهب هم، چنین اتفاقی تکرار می شود و فاتح نهایی جنگ ها سفیانی است. این اتفاقات مصداق بارز این آیه است که: «فَاخْتَلَفَ الْأَحْزَابُ مِنْ بَیْنِهِمْ فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ مَشْهَدِ یَوْمٍ عَظِیمٍ؛ (9) احزاب با هم بر سر آنچه در میانشان بود، اختلاف کردند؛ پس وای بر آنها (از آنچه) بر قیامت (بر سر آنها خواهد آمد). (10)
در پایان باید گفت درگیری ابقع، اصهب و سفیانی و چیره شدن سفیانی بر آن دو از حوادث پیش از ظهور است که بر اساس روایات گفته شده، به وقوع می پیوندد.
2- ابقع
از رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و ائمه اهل بیت (علیهم السلام) روایت شده است که خروج ابقع در «مصر» و به دنبال دیده شدن ستاره دنباله دار و کسوف خورشید و خسوف ماه خواهد بود که همه اینها در نزدیکی ظهور رخ می دهند. (11)
در روایتی که جابر جعفی از امام باقر (علیه السلام) نقل کرده است، چنین می خوانیم:
«پیوسته بر جای خود باش و بی حرکت بمان تا علامت هایی که بر تو بیان می کنم، مشاهده کنی، اختلاف بین خاندان فلانی و ندای آسمانی و صدایی که از ناحیه «دمشق» بیاید که مژده بخش ظهور است و فرو رفتن آبادی ای از شام که آن را «جابیّه» می نامند و روی آوردن هواداران ترک ها برای ماندن در «جزیره موصل» و مستقر شدن سرکشان رومی در رمله. در آن سال در تمام سرزمین های اسلامی که در ناحیه غرب واقع شده اند، اختلاف بسیار شود. نخستین سرزمینی که نابود گردد، «شام» است که در آن میان، سه لشکر اصهب، ابقع و سفیانی اختلاف شود.» (12)
در روایت دیگری چنین آمده:
«نخستین سرزمینی که در آن کشتار و شورش می شود، شام است که سه لشکر در آن با یکدیگر نبرد می کنند: 1. اصهب، 2. ابقع و 3: سفیانی. این سه لشکر با یکدیگر می جنگند تا سفیانی با ابقع درگیر می شود و او را با سپاهیانش می کشد و سپس اصهب را نیز از پای درمی آورد.» (13)
از این روایات برمی آید که پیروز نهاییِ جنگ شام، سفیانی است.
پی نوشت ها :
1. تونه ای، مجتبی، فرهنگ الفبایی مهدویّت، ص 107.
2. روزگار رهایی، ص 993.
3. بحارالانوار، ج 52، ص 212؛ عصر ظهور، ص 106.
4. معجم الاحادیث الامام المهدی (علیه السلام)، ج 3، ص 81؛ سفیانی از ظهور تا افول، ص 58.
5. روزگار رهایی، ج 2، ص 993.
6. الغیبه، نعمانی، ص 391؛ باب 14، ح 67؛ سفیانی از ظهور تا افول، صص 64-65.
7. الزام النّاصب، ص 204؛ روزگار رهایی، ج 2، صص 991-992.
8. روزگار رهایی، ج 2، ص 992.
9. سوره مریم (19)، آیه 37.
10. شش ماه پایانی، ص 77.
11. روزگار رهایی، ج 2، ص 993.
12. همان، ج 1، ص 111.
13. روزگار رهایی، ج 2، ص 995.
منبع مقاله :
شفیعی سروستانی، اسماعیل؛ (1391)، دانشستان سرزمین های درگیر در واقعه ی شریف ظهور، ج 1، تهران: موعود عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، دوم