ماهان شبکه ایرانیان

تحلیل مفهوم آخرالزمان در ادیان ابراهیمی با رهیافت تطبیقی

پاسخ به این سوال که آخرالزمان دقیقا چیست و چه ویژگی هایی دارد آسان نیست (Borg، ۱۹۹۴؛ Rowland، ۲۰۰۸). به لحاظ لغوی آخرالزمان به کسر خاء به معنای انتهای زمان یا مکان بوده و در اینجا به زمان اضافه شده است و به معنای پایان زمان یا دوره می باشد

مقدمه

پاسخ به این سوال که آخرالزمان دقیقا چیست و چه ویژگی هایی دارد آسان نیست (Borg، 1994؛ Rowland، 2008). به لحاظ لغوی آخرالزمان به کسر خاء به معنای انتهای زمان یا مکان بوده و در اینجا به زمان اضافه شده است و به معنای پایان زمان یا دوره می باشد. "ال" در "الزمان" یا برای جنس است یعنی جنس زمان به پایان می رسد و نه زمان جزئی و یا برای عهد ذهنی است که معنای خاصی از آن اراده شده، یعنی زمانی که حیات موجودات بر چیده می شود و " قسمت واپسین از دوران که به قیامت پیوندد". به لحاظ اصطلاحی آخرالزمان معادل Eschatology از ریشه یونانی Eschatos به معنای آخر یا "آخرین امور" گرفته شده است. اسکاتولوژی آنگونه که پیترسن (Petersen، 1992) میگوید اشاره دارد به زمانی در آینده که در آن تاریخ تا بحدی دستخوش تغییر میشود که می توان از ایجاد واقعیتی بکلی جدید سخن گفت. نیکلسبورگ (Nickelsburg،1992) نیز آنرا به عنوان پایان سرنوشت ساز نظم موجود و شروع نظمی کاملا نوین معرفی می کند. آخرالزمان شناسی یکی از زیر مجموعه های علم کلام محسوب میشود زیرا "آخرین امور" بیانگر نهایی ترین تصمیمات خدا برای تاریخ بشریت است (Gillman، 2007). دلیل اهمیت آخرالزمان شناسی در تفکر الهیاتی آن است که می تواند به سوالات ما در مورد معناداری نظام خلقت پاسخ دهد (Polkinghorne، 2002). علاوه بر این مداخله مستقیم، روشن و قدرتمندانه خدا در تاریخ نه تنها نشانگر قدرت خدا است بلکه اثبات کننده آن نیز هست که خالق هستی خداست (Baker، 2014). سخن از آخرالزمان برای فلاسفه سکولار نیز از اهمیت برخوردار است زیرا با دو مفهوم مهم مرگ و قضاوت اخلاقی روح در ارتباط است (Ward، 2002؛ Campos، 2005). اما باید اضافه کرد که اهمیت آخرالزمان تنها مربوط به علم کلام و یا فلسفه نیست. نظام الهیات آخرالزمانی ادیان گوناگون بطور گسترده ای مسائل سیاست داخلی، سیاست های فرهنگی و امور اجتماعی جوامع را تحت تاثیر قرار می دهد. علاوه بر این رد پای اعتقادات آخرالزمانی را میتوان در بسیاری از درگیریها و تضادهای منطقه ای و بین المللی نیز به وضوح مشاهده کرد. از این رو شناخت هرچه بیشتر بنیاد این مفهوم و بررسی تحولات مرتبط با آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

مفهوم آخر الزمان در ادیان ابراهیمی

مفهوم آخرالزمان در دین یهود

مفهوم آخرالزمان در یهودیت بطور گسترده ای با مفهوم اعتراض پیوند خورده است؛ اعتراض یک اقلیت سرکوب شده (Aune، 2005). این مفهوم در دین یهود دارای سه بعد می باشد: بعد جهانی، بعد ملی و بعد فردی. سوال اصلی در این سه بعد این است: سرنوشت دنیا چه خواهد بود؟ سرنوشت قوم یهود چه خواهد بود؟ و سرنوشت تک تک افراد بشر در آخرالزمان چه خواهد شد؟ پاسخ سوال اول این است: جهان به صلح می رسد با اجرای عدالت اجتماعی و برقراری دین واحد (یهودیت) بر جهان (Gillman، 2007).با بررسی متون مقدس میتوان دو پاسخ برای سوال دوم یافت: 1. به کیفر رسیدن دشمنان قوم یهود و پیروزی بنی اسرائیل و تشکیل حکومت بر سرتاسر زمین که در همین دنیا تحقق می یابد: «وای بر شما که مشتاق روز خداوند هستید، روز خداوند برای شما چه خواهد بود؟ تاریکی، و نه روشنایی....ظلمت غلیظی که در آن هیچ درخشندگی نباشد.»( عهد عتیق، عاموس نبی، 5: 18 ـ 20). 2.آغاز دوره ای جدید از زندگی که مخصوص قوم یهود است و آنها در این زندگی به سعادت ابدی نایل می شوند. همچنان که دشمنان یهود دچار عذاب الاهی و ابدی می گردند. از بعضی عبارات عهد عتیق چنین برداشت می شود که دوره کامروایی قوم یهود در همین دنیا است اما از عبارات دیگر چنین استنباط می شود که آخرالزمان که به روز یهوه تعبیر شده، عبارت از عالمی جدید با زندگی نو خواهد بود که با داوری یهوه و سپس به پاداش و کیفر رسیدن افراد همراه است. اما در بعد فردی سرنوشت همگان مرگ است اما پس از آن بدن ها از خاک سربرمی آورند. اما رستاخیز ارواح نکته ای است که در منابع اولیه یهودیت یافت نمی شود (Gillman، 2007).

مفهوم آخرالزمان در مسیحیت

مسیحیت دینی است که اصولا ایمان خود و نیز دکترین سعادت و رستگاری را تا حد زیادی بر آموزه های آخرالزمانی بنا کرده است. به عبارت دیگر مسیحیت تجربه اکنون و حال را در پرتو آینده تفسیر می کند. این امر زمانی روشن تر می شود که به مفهوم امید و امید دادن به بازگشت عیسی در آینده نزدیک توجه کنیم (The International Standard Bible Encyclopedia، 1915). آخرالزمان در مسیحیت، آنگونه که بارث (Barth، 1933) می گوید تنها به معنای انتهای امور نیست بلکه انتهایی است که خود سرآغازی نوین است و آن انتها بدون در نظر گرفتن این سرآغاز کامل نیست. انتها خود آغاز است و با مفهوم امید در این دین پیوند دارد. گروههایی از مسیحیان مانند پیوریتن ها، پیتیست های آلمانی و مسیحیان محافظه کار امریکایی حتی از پیوند امید و آغاز آخرالزمانی برای ایجاد جنبش های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در تاریخ معاصر استفاده کرده اند (Clouse، 2008؛ Sauter، 2008).

آموزه آخرالزمان در بخش های مختلف کتاب عهد جدید آمده است، اما به طور یکنواخت نیست و به سختی می توان تفسیری روشن از آنها به دست آورد. از برخی سخنان عیسی نیز که در انجیل ها نقل شده، استفاده می شود که وی خود را آغازگر تحولی بزرگ و منجی آخرالزمان می شناخته و این که عیسی، یحیی معمدان را همان الیاس پیامبر می داند (انجیل متی، 71: 11 ـ 13؛ مرقس، 9: 11 ـ 13.) که ظهورش مقدمه ظهور مسیحا است. «یحیی همان کسی است که اشعیا درباره اش پیشگویی کرده و گفته بود: کسی در بیابان صدا می زند و می گوید که راهی برای آمدن خداوند بسازید، راهی درست در صحرا برایش آماده کنید.» ( انجیل متی، 71: 11 ـ 13؛ لوقا، 3: 4). بنا بر این در اینجا همانند منابع یهود، از آخرالزمان تعبیر به روز خدا یا آمدن خداوند شده است.

مفهوم آخر الزمان در اسلام

آخر الزمان نقش برجسته و قابل توجهی در نظام اندیشه اسلامی ایفا می کند (Chittick، 1987؛ Rippin، 1996) با این حال این اصطلاح به طور صریح و مشخص در قرآن بیان نشده، اما با واژه هایی دیگر مانند: پسینیان یا آخرین (واقعه/14 و40) و یا آیاتی که مربوط به عاقبت زندگی بشر بر روی زمین آمده است (قصص/5). اما در منابع روایی فریقین (صحیح بخاری، ابو داوود، ابن ماجه، و مرحوم مجلسی) احادیثی از پیامبر نقل شده که نزدیک شدن عالم به پایان عمر خود را بیان می کند مانند: « میان من و قیامت فاصله ای نیست، همان سان که میان انگشتان سبابه و وسطی فاصله نیست» (صحیح مسلم،ج2،581؛اشراط الساعه، 81)و یا « آنچه از عمر دنیا باقی مانده است در مقایسه با گذشته آن به همان نسبت باقی مانده وقت امروز در مقایسه با گذشته آن است». بنابر این نزد مسلمانان به ویژه شیعه، اصطلاح «آخرالزمان» حکایت از عصری می کند که منجی موعود در آن ظهور می کند و تحولات ویژه ای در جهان رخ می دهد. در روایات مسلمانان برای این عصر، مشخصات ویژه ای به نام «علائم آخرالزمان» نقل شده است. در نظر عده ای از مفسران متأخر علاوه بر روایات، در قرآن آیاتی است که آینده جوامع انسانی را بیان می کند و راجع به حکومت توحید و عدل است. این عده از مفسران معتقدند که آیات مربوط به استخلاف انسان وراثت صالحان آیاتی هستند که سرنوشت آینده بشریت را پیشگویی می کنند و مستقیماً به مسأله آخرالزمان مربوط هستند (المنار، ج 9، ص 80؛ تفسیر المیزان، ج14، ص 330؛ سیدقطب، ج 5، اعراف/ 128؛ انبیاء/ 105؛ صافات/ 171ـ175). چنین افرادی آیات و روایات مربوط به تحولات آخرالزمان را بیانگر نوعی فلسفه تاریخ و آینده طبیعی جامعه انسانی می دانند. در نقطه مقابل این تصور در آثار اکثر مسلمانان قدیم مسأله آخرالزمان به فلسفه تاریخ ربط داده نشده است. در نظر آنان تحولات آخرالزمان امری است غیرعادی که در آخرین بخش از زندگی نوع انسان واقع می شود. طبق این نظر ممکن است هر قطعه ای از تاریخ نوع انسان، آخرالزمان باشد.

بعد کیهانی آخرالزمان در ادیان ابراهیمی

منظور از بعد کیهانی وقایع و حوادث آسمانی و اتفاقات غیر منتظره در عالم طبیعت است که بعنوان مقدمه ای برای جهان آخرت رخ می دهند.

بعد کیهانی آخرالزمان در دین یهود

متون مقدس یهودیت موارد زیر را از جمله نشانه های کیهانی آخرالزمان برشمرده اند:

1.جهان با نور خداوند روشن می شود: «بار دیگر آفتاب در روز نور تو نخواهد بود، و ماه با درخشندگی برای تو نخواهد تابید، زیرا که یهوه نور جاودانی تو و خدایت زیبایی تو خواهد بود.»( عهد عتیق، اشعیاء، 60: 19، 30: 26).

2.آب در آخرالزمان از أورشلیم جاری می شود و به گونه ای است که شخص بیمار با نوشیدن آن شفا پیدا می کند: «و واقع خواهد شد که هر ذی حیات جنبنده ای در هر جایی که آن نهر داخل شود زنده خواهد گشت» ( عهد عتیق، حزقیال، 47: 9) و گیاهان و درختان میوه پر ثمر خواهند شد به طوری که همیشه میوه دارند و برگ آنها هم برای شفای بیماری استفاده می شود چون با آب مقدس آبیاری می شوند.( همان، 47: 12).

3.جهان آباد و سامان پیدا می کند و حتی شهرهایی هم که قبلاً ویران شده ساخته می شوند ( همان، 16: 55).

4.در آخرالزمان مرگ وجود نخواهد داشت (همان، اشعیاء، 25: 8) که احتمال دارد منظور عدم مرگ طبیعی یا وجود عمر طولانی (همان، 65: 21 ـ 23) و یا از بین رفتن مرگ معنوی در اثر گناه باشد.

5.نعمت فراوان میشود و قحطی بروز نمی کند: «... و غله را خوانده آن را فراوان خواهم ساخت و دیگر قحط بر شما نخواهم فرسناد. و میوه درختان و حاصل زمین را فراوان خواهم ساخت تا دیگر میان امتها متحمل رسوایی قحط نشود» (عهد عتیق، حزقیال، 36:29ـ30).

بعد کیهانی آخرالزمان در مسیحیت

در مسیحیت در رابطه با آخرالزمان به اتفاقات کیهانی و طبیعی زیر اشاره شده است:

1.در آخرالزمان آسمان و زمین جدید، پدید می آید: «و دیدم آسمانی جدید و زمینی جدید چون که آسمان اول و زمین اول درگذشت».( عهد جدید، مکاشفه یوحنا، 21: 1) و در عبارت بعد میگوید: «گفت الحال همه چیز را نو می سازم».

2.مرگ از بین خواهد رفت و انسان ها دارای حیات ابدی می شوند: «و خدا هر اشکی را از چشمان ایشان پاک خواهد کرد و بعد از آن مرگ نخواهد بود. و ماتم و ناله و درد دیگر رو نخواهد نمود»( همان، 21: 4).

3.آبادی و عمرانی زمین به ویژه شهر اورشلیم، بعد از محاصره و تخریب که خود به اعتقاد بسیاری از محققین یهودی و مسیحی خود یک عذاب آسمانی و نشانه اجرای عدالت الهی بوده است (Gleason، 2002 ). عهد جدید در این باره می گوید: «و شهر مقدس اورشلیم جدید را دیدم که از جانب خدا از آسمان نازل می شود، حاضر شده چون عروسی که برای شوهر خود آراسته است.» و «و شهر مقدس اورشلیم را به من نمود که از آسمان از جانب خدا نازل می شود و جلال خدا را دارد و نورش مانند جواهر گرانبهاست چون یشم بلورین»( همان، 2 و 10).

4.شب و تاریکی از بین می رود و زمین همیشه روشن است و دیگر احتیاجی به چراغ نیست: «و شهر احتیاج ندارد که آفتاب یا ماه آن را روشنایی دهد، زیرا که جلال خدا آن را منوّر می سازد و چراغش برّه است...... و دروازه هایش بسته نخواهد بود، زیرا که شب در آن جا نخواهد بود»( عهد جدید، مکاشفه یوحنا،23ـ25).

5.فراوانی نعمت در آخرالزمان و جاری شدن آب و ثمر دادن فراوان درختان و استفاده از برگ درختان جهت درمان: «و در وسط شارع عام آن و بر هر دو کناره نهر درخت حیات را که دوازده میوه می آورد. یعنی هر ماه میوه خود را می دهد و برگ های آن درخت برای شفای امت ها می باشد. و دیگر هیچ لعنت نخواهد بود.»( همان، 22: 2ـ3).

6.از بین رفتن بیماری ها و شفا یافتن مریضان: «کوران، بینا می شوند و لنگان، به رفتار می آیند و ابرصان، طاهر و کران، شنوا و مردگان، زنده و فقیران، بشارت داده می شوند.» (انجیل متی، 11: 5).

لازم است به این نکته اشاره شود که در مسیحیت نشانه های هراس آمیزی نیز ذکر شده است که البته بعضی ازمحققان معتقدند این نشانه های هراسناک جنبه فرعی داشته و بیشتر برای اخواف و هشدار به غیر معتقدانی است که در میان جماعت مسیحی وجود دارند ( Peterson1993(.

بعد کیهانی آخرالزمان در اسلام

طبق آنچه از روایات در این باب فهمیده می شود، درآخر زمان نعمت در جامعه زیاد می شود، زمین از رشد گیاهان خوداری نمی کند و باران های فراوان می بارد، زمین آنچه که استعداد دارد می رویاند، و بیماری های مهلک نیز از بین می روند.(الزام الناصب، ص 163؛ البرهان، ب اول؛ بحارالانوار، ج 10 و ج 52، ص 327).

1.ابی سعید خدری روایتی از پیامبر اسلام (ص) نقل کرده که حضرت فرمودند: امت من در زمان حکومت مهدی به اندازه ای از نعمت برخوردار می شوند که به طور قطع هیچ امتی چنان از نعمت ها برخوردار نشدند و حتی شخص فاجر هم از آن برخوردار می شود. از سویی آسمان مرتب بر انسان ها باران می بارد و از طرفی زمین هم از رویاندن گیاه خودداری نمی کند (فرائدالسمطین، ج 2، ص 315).

2.در حدیثی از امام حسن عسکری آمده است که فرموده خداوند در هر زمان و دوره ای، از زمان آدم (ع) تا قیامت، به سبب وجود حجت خود بر روی زمین بلا را از اهل زمین دور می کند، به برکت او باران می بارد و نیز به واسطه اوست که زمین برکات و میوه های خود را آشکار می سازد و یکی از آن حجت ها، مهدی موعود است، که در زمان او به جهت وجودش چنین آثاری مترتب می شود (کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، ص 384).

3.در آخر الزمان معادن زمین استخراج و قابل دسترسی است و همه از این نعمت به طور مساوی برخوردار می شوند، بر این اساس فقر و تنگدستی از جامعه دور می شود. در حدیثی دیگر پیامبر می فرماید: در زمان مصلح، اهل زمین و آسمان، پرندگان، حیوانات درنده، ماهیان دریا، از فراوانی نعمت بهره مند می شوند. آب نهرها فراوان، میوه های درختان چند برابر و معادن استخراج می شود (منتخب الاثر، ج 3، فصل 4، ب 8،133ـ146).

بخش دوم: بعد اجتماعی آخرالزمان در ادیان ابراهیمی

ادیان ابراهیمی توجه خاصی به مسائل اجتماعی که در آخرالزمان رخ میدهد داشته و ویژگی هایی را برای آن ذکر کرده اند که ذیلا مورد بررسی قرار میگیرد.

بعد اجتماعی آخرالزمان در دین یهود

یکی از ابعاد اجتماعی آخرالزمان در دین یهود حکومت مصلح موعود است. به لحاظ تاریخی بسیاری از یهودیان منتظر و مشتاق ظهور رهبرانی بوه اند که دین آنان را از فساد کشیشان مبرا نماید (Gleason، 2003). این اشتیاق به تنهایی برای ایجاد تغییر کافی نبوده است و بنابراین تعدادی از پژوهشگران، با تفسیری هرمنوتیک از وعده ها و مواعید آخرالزمانی، معتقدند که این سخنان در دین یهود کارکردی عملگرایانه در راستای ایجاد یک جنبش سیاسی موعودگرایانه و مبتنی بر حمایت از قوم بنی اسرائیل دارد (Harvey،. n.d). در این رابطه مزامیر سلیمان از این دوران به عنوان عصر رهایی از گناه و روشنی و شادابی تعبیر می کند. مسیحا اورشلیم را از گناهانش پاک ساخته و بین قبایل بنی اسرائیل داوری کند و سپس آن را میان قوم تعلیم می کند و به غیر یهود حتی اجازه نمی دهد که بین آنها ساکن شوند و ایشان به عنوان یک حاکم شناخته می شوند. از عبارات مزامیر سلیمان چنین برداشت می شود که قوم یهود در نهایت در اورشلیم حاکم می شوند. اما بر خلاف کتب دیگر یهود، قوم بنی اسرائیل تنها در آن محدوده حکومت می کنند و نه در تمام زمین. مطلب دیگر اینکه: در اینجا داوری مسیحا را محدود به قوم بنی اسرائیل دانسته در حالی که در موارد دیگر از کتب مقدس، داوری را نسبت به همه انسانها دانسته و در روز داوری همه افراد روی زمین نتیجه اعمال خود را می بینند. البته در جای دیگر آمده است که بیگانگان تسلیم قدرت جهانی بنی اسرائیل خواهند شد (17: 32).

انبیای بنی اسرائیل مکرر به روزهای آخر به عنوان دورانی که در آن عظمت ملی یهود به آخرین حد اعتلای خود خواهد رسید، اشاره کرده اند. اعتقاد بر این است که ظهور "ماشیح" در جهت تأمین سعادت بشر، قسمتی از نقشه خداوند در آغاز آفرینش جهان بوده است. در یکی از میدارش های متأخر آمده است: «از آغاز خلقت عالم، پادشاه ماشیح به دنیا آمد. زیر لزوم وجود او حتی پیش از آن که جهان آفریده شود، به ذهن خداوند خطور کرد»( بسیقتار باتی، ب 152 و به نقل از گنجینه ای از تلمود). جنگ در حکومت ماشیح از بین می رود و جای خود را به صلح می دهد (عهد عتیق، ارمیا، 11: 6 ـ 9).

سلطنت

در ظهور مسیحیت فدائیان متعصب یهودی که به «زیلوت» مشهور بودند، یک شعار عمومی داشتند که عبارت بود از «هیچ شاهی جز خدا». در بین یهودیان آن دوران، چه آنهایی که در فلسطین خود را در بند می دانستند و چه آنهایی که در دیاسپورا، بی وطن می زیستند و یا سرگردان بودند، بزرگترین امید و آرزویشان همین تحول جهان و ظهور حکومت خدا بود تا در صهیون تخت خود را برقرار سازد و قوم برگزیده خویش را در اسرائیل به دور خود جمع کند. در کتاب مقدس بارها به سلطنت یهوه اشاره شده است. در این مجموعه هم ملکوت معرف قلمرو الهی و هم نشان سلطنت خداوند است. یهوه تنها سلطان ملت اسرائیل است و اطاعت از خدای دیگر و یا قبول سلطانی جز یهوه خلاف این میثاق و مستحق کیفر شدید است. باید پذیرفت که معتقدات بنی اسرائیل هیچ گونه سازشی با حکومت و سلطنت ندارد. در (13/145) آمده است «ای خداوند سلطنت تو ابدی است و حکومت تو از نسلی به نسل دیگر ادامه دارد.» در اینجا مقصود از حکومت تنها تسلط او بر جهان از این جهت که خالق و مدبر می باشد نیست، بلکه برای اسرائیل یک شاه و حاکم است.

ویژگی های حکومت منجی در دین یهود

دین یهود مانند بسیاری از ادیان الاهی قایل است که در آخرالزمان منجی موعود ظهور خواهد نمود و با تشکیل حکومت الاهی از جانب خداوند، به وعده های الاهی محقق می گردد. با تتبع در عهد قدیم می توان برای این حکومت ویژگیهایی ذکر نمود: 1. توحید و خدا پرستی (عهد قدیم، ارمیا، 31: 1ـ2)؛ (همان، 15ـ19)؛ 2. برقراری عدالت (عهد قدیم، اشعیا، 9: 7.)، (همان، 11: 4ـ5 و 32: 15)؛ 3. نابودی قدرتها و تسلط او بر جهان (همان، 11: 6ـ9)؛ (همان، 65: 25)؛ 4. آرامش و امنیت (همان، 32: 16ـ18)، (عهد قدیم، هوشع، 2: 18)؛ 5. بهبود وضع اقتصادی (همان، اشعیا، 32: 15ـ20)، (همان، 2: 4).

بعد اجتماعی آخرالزمان در دین مسیحیت

سلطنت

مهم ترین اصل تعلیمات عیسی، که مرکز رسالت او قرار گرفته است، بشارت ظهور دولت آسمانی است. در انجیل های همگون حکومت خدا هسته تعلیمات عیسی است و رستگاری انسان فقط در این قلمرو تحقق می پذیرد. در انجیل مرقس، قدیمی ترین انجیل کانن، که به برداشت اولیه مسیحیت نزدیک تر است، حکومت خدا را با ظهور پسر انسان معرفی می کند که لازم است متحمل رنجهای فراوان شود و به وسیله رهبران، سران کاهنان و ملایان یهود طرد و کشته شود و پس از سه روز رستاخیز نماید (انجیل مرقس، 31: 8؛ 31: 9؛ 33: 10). البته باید توجه داشت این سلطنت و پادشاهی تنها در آینده تحقق نخواهد پذیرفت بلکه همیشه و در هر حال برای عیسی مقرر و متحقق است (Kümmel، 1957).

بعد اجتماعی آخرالزمان در دین اسلام

طبق وعده قرآن مجید، عاقبت، حکومت از آن متقیان و صالحان خواهد بود و آنها هستند که وارث زمین می شوند (ابراهیم/ 13). و یا در جایی دیگر فرموده که من و پیامبرانم هر آینه پیروز می شویم و این جای تردید نیست، زیرا خداوند، توانا و نیرومند است و از کلمه «کتب» معلوم می شود که سرنوشت، تغییرناپذیر و محتوم است و از طرفی هم فرموده که خداوند به وعده هایش عمل می کند و قابل تخلف نیست (همان/ 47). طبق روایات این آیه و مشابه آن مختص به آخرالزمان و حکومت حضرت مهدی (عج) است که مشرکان را از بین می برد و حاکم بر شرق و غرب عالم می شود و عالم را پر از عدل و داد می کند، بعد از آنکه از ظلم و جور پر شود، زیرا تا کنون چنین وعده ای تحقق نیافته و از طرفی هم تخلف در وعده الاهی محال است. خداوند در آیه ای دیگر می فرماید: «ما در زبور نوشتیم که بعد از ذکر، بندگان صالح خدا وارث زمین می شوند» (انبیاء/ 105). از امام پنجم نقل شده که مراد از ذکر، اهل بیت هستند و صالحون هم آل محمد «ص» می باشند. که از این آیه و روایت دو چیز فهمیده می شود. اولاً ظهور و آمدن منجی آخرالزمان و حکومت عدل او بر سراسر زمین و دیگر مسأله رجعت و آمدن سایر أئمه زیرا صالحون را به جمع آورده و طبق روایت هم مراد ائمه علیهم السلام است.

ویژگی های حکومت منجی در اسلام

ابعاد و مأموریت و تشکیل حکومت الاهی تنها شامل جنبه سیاسی نیست بلکه به معنویات و بعد اجتماعی، و علمی هم توجه دارد که موارد زیر را در بر میگیرد: مبارزه با ظلم و ستم (الغیبه نعمانی، ص 127)؛ (شرح نهج البلاغه، ج 2، ص 178 به نقل از عصر ظهور، ص 252)؛ مبارزه با انحرافات دینی (کهف/ 65)؛ عدالت در حکومت (بحارالانوار، ج 52، ص 351)؛ ایجاد امنیت در جامعه (نور/ 55) (کتاب الغیبة، ص 240)؛ بالا رفتن سطح زندگی(بحارالانوار، ج 52، ص 336.) (همان، ص 336 و 391.) (کمال الدین و تمام النعمه، ص 331)؛ بالا رفتن عقول و فهم بشری (منتخب الاثر، ب 8، ص 169ـ170)؛ پیروزی اسلام و جهانی شدن آن (توبه/ 33) (محجة بهرانی، ص 86) و استخراج معادن و گنج های زمین (بقره/ 22 و 29؛ اعراف/ 10؛ طه53ـ54).به طور خلاصه می توان ویژگی های حکومت در آخرالزمان که توسط مصلح موعود تحقق پیدا می کند را در چهار محور عدالت، معنویت، عقلانیت، و امنیت خلاصه کرد.

بخش سوم: بعد معنوی آخرالزمان در ادیان ابراهیمی

جنبه های معنوی آخرالزمان نیز از جمله مواردی است که سه دین ابراهیمی بر بوجود آمدن تغییراتی در آن تاکید کرده اند.

بعد معنوی آخرالزمان در دین یهود

یهودیت تاکید دارد که تمام ملل در دین متحد و همه در زیر پرچم حکومت ماشیح دارای دین توحیدی می شوند: «زیرا که در آن زمان، به ملت ها زبان پاک و روشنی خواهم داد، تا جمیع ایشان اسم (یهوه) را بخوانند، و یک دل (و یک دوش) او را عبادت نمایند» ( عهد عتیق، صفنیا، 3: 9، تنحومانوح/ 19). این مسئله با رجعت و آمدن منجی تحقق پیدا می کند.

روز خداوند

از مفاهیمی که از طریق انبیا در دین یهودیت وارد شده، مفهوم یوم الرب یا روز خداوند است. این اصطلاح اولین بار در کلمات عاموس نبی از پیامبران قرن هشتم (ق.م) به چشم می خورد و از اصطلاحات اندیشه آخرالزمان می باشد.( فکر دینی یهودی، ص 96) طبق آیات ذیل، یهودیان روز خداوند را روز نجات، پیروزی و تمام شدن گرفتاریها می شمردند، ولی عاموس نبی می گوید که این روز به علت گناه و خطاهای بنی اسرائیل، روز تاریکی و ظلمت است: «وای بر شما که مشتاق روز خداوند می باشید، روز خداوند برای شما چه خواهد بود، تاریکی نه روشنایی... آیا روز خداوند تاریکی نخواهد بود و نه روشنایی و ظلمت غلیظی که در آن هیچ درخشندگی نیست» ( عهد قدیم، عاموس، 5: 18 ـ 20). «یوم الرب» در کلمات انبیای بعد از عاموس با تعابیر و تفاسیر مختلفی آمده است. برخی آن را نزدیک شمرده اند (همان، حزقیال، 30: 3؛ صفنیاء، 1: 14) و برخی آن روز را به دلیل گناهان و خطاهای مردم دوران سختی و تاریکی بیان کرده اند که در آن روز، گناهکاران هلاک می شوند. و گاهی اتفاقات طبیعی و نجومی نیز، بیان شده است ( همان، اشعیاء، 13: 9 و 34: 4 و 14: 10؛ عاموس، 5: 18 ـ 203).

همچنین واقعه «یوم الرب» گاهی به قوم بنی اسرائیل، اختصاص داده شده و زمانی شامل همه قومها و اقوام بت پرست می شود و غضب خداوند برای هر کسی که گناهکار باشد وجود دارد و بشارت پیروزی می دهد (همان، صفنیاء، 2: 4 ـ 15 و 3: 8). می توان نتیجه گرفت که در منابع دینی یهود «یوم الرب» هم روز غضب گناهکاران و هم دشمنان بنی اسرائیل و هم بشارت و پیروزی برای کسانی است که تنها «یهوه» را پرستیدند.

داوری در دین یهود

«اگر از تو بپرسند که چرا آه میکشی، بگو که آه و ناله ات، به خاطر خبر هولناکی است که خداوند داده است. با شنیدن این خبر، بند دل ها پاره خواهد شد و هول و هراس بر همه مستولی خواهد گشت، دست ها سست و زانوها لرزان خواهد گردید. بگو که روز هلاکت و سیاهی ایشان نزدیک است و داوری های من واقع خواهد شد» ( عهد عتیق، حزقیال، 21: 7).

پاداش و کیفر در دین یهود بنابر قبول رستاخیز مردگان در این دین است و دلیل دیگر مطرح شدن این عقیده، شاید برای تسکین رنجها و آلامی بود که یهود متحمل آن شدند و کیفر دیدن دشمنان و مخالفان را تنها راه حل مشکل خود می دانستند. اثر دیگر این اندیشه، استقامت قوم بنی اسرائیل در مقابل دشمنان و مشکلات است. زیرا همه آنها به چنین روزی امید داشته و دارند که در نهایت قوم بنی اسرائیل به پاداش، و دشمنان به کیفر عمل خود خواهند رسید. بنابراین هر شخصی دوبار در دادگاه محاکمه می شود. در یک دادگاه ملتها و داوری به صورت گروهی صورت می گیرد و در دادگاه دیگر، هر فردی بر اساس اعمال خود احضار و محاکمه می شود «و مردم خم خواهند شد و مردان ذلیل خواهند گردید و چشمان متکبران پست خواهد شد» ( عهد عتیق، اشعیاء، 5: 15).

بعد معنوی آخرالزمان در دین مسیحیت

اگر بخواهیم مراحل اساسی حیات دینی از ابتدای خلقت را از دیگاه دین مسیحیت برشماریم می توانیم به این شاخص ها اشاره نماییم: آدم (عصر خلقت)، ابراهیم (عصر اسرائیلیان)، عیسی (عصر کلیسا)، آشوب آخرالزمان، بازگشت عیسی و داوری نهایی (عصر عیسی/ هزاره) (Leonhard، 2010). در کتب مسیح ایمان به قیامت اموات و داوری نهایی ثابت شده، گرچه نوع و کیفیت آن بیان نشده است: «کسی که جسد و خون مرا بخورد، حیات ابدی پیدا می کند و من در قیامت او را زنده می کنم»( انجیل یوحنا، 6: 54). مقصود از قیامت اموات تنها به کمال رسیدن فرد نیست، بلکه، اکتمال کل عالم کون است و روح خداوند در عالم فراگیر خواهد شد و در این روز است که مسیح ملک را تسلیم پدر می کند « و یومئذ یسلم یسوع المسیح ملکه للاب، و یکون اللّه کلاً فی الکل» از این مطالب چند چیز برداشت می شود: 1. مسیحیت نیز قایل به قیامت است که همه افراد به جزای عمل خود می رسند؛ ( عهد جدید، رساله اول پولس به قرنتیان،15: 28) 2. مسیحیت قایل است که انسان با بدن جسمانی محشور می شود این مختص به آن عالم و ابدی بودن آن است؛ 3. صالحان حیات ابدی پیدا می کنند. 4. کل عالم و نه فقط انسان، متحول می شود.

پادشاهی خدا

پیام عیسی مسیح را می توان به طور خلاصه به این صورت بیان کرد: «ساعت مقرر فرا رسیده است، پادشاهی خدا نزدیک است، توبه کنید و به این بشارت ایمان آورید»( انجیل مرقس، 1: 5). این پیام در چهارچوب پیام یحیی تعمید دهنده است که مردم را به توبه توصیه و بشارت پادشاهی خدا را داده است. مفهوم پیام این است که با از بین رفتن نیروهای شیطانی، سلطنت الاهی بر جهان به زودی تشکیل می گردد. در ظهور و پادشاهی خدا بشر هیچ نقشی ندارد: «و گفت ملکوت خدا را به چه چیز تشبیه کنیم و برای آن چه مثالی بزنیم؟ مثل دانه خردلی است که وقتی آن را بر زمین می کارند کوچک ترین تخم های زمین است، لکن چون کاشته شد، می روید و بزرگتر از جمیع بقول می گردد»( انجیل مرقس، 4: 30ـ32).

روز خداوند

در عهد جدید راجع به روز خداوند با تاکید گوشزد کرده و قطعیت آمدن آن روز را به پیروان خود اعلام نموده و از هر گونه تردید نسبت به تحقق آن نهی کرده گرچه ممکن است بعضی ناآگاهان وعده های مسیح را به تمسخر بگیرند و به آمدن چنین روزی ایمان نداشته باشند: «به هر حال بدانید که روز خداوند حتما خواهد آمد، آن هم مثل دزدی که همه را غافل گیر کند»(عهد جدید، نامه دوم پطرس، 3: 10). اما روز خداوند چه روزی خواهد بود؟ روزی که عیسی با شکوه از آسمان پایین می آید و بر تخت داوری نشسته از جانب خداوند بین مردم داوری می کند: «هنگامی که من، مسیح موعود، با شکوه و جلال خود و همراه با تمام فرشتگانم بیایم، آنگاه بر تخت باشکوه خود خواهم نشست» (انجیل متی، 25:31).

نجات در دین مسیحیت

مسئله نجات یکی از موضوعات مورد بحث در مباحث کلامی مسیح است. از آنجا که مسیح اعتقاد دارد که به علت گناه نخستین آدم ابوالبشر، گناه وارد ذات و جوهره انسان شده، لذا مساله نجات از گناه از جایگاه ویژه ای برخوردار است. به اعتقاد مسیح، آمدن پسر انسان و به صلیب کشیده شدن او، تنها به خاطر نجات از گناه اولیه انسان بوده است. همان طور که به خاطر گناه اولیه انسان، بشریت در گناه مُرد، و به خاطر به صلیب کشیده شدن مسیح نجات یافت.

بعد معنوی آخرالزمان در دین اسلام

نوسازی و اصلاح دین

در آخرالزمان و قبل از تحقق حکومت الاهی و ظهور منجی، دین توحیدی اسلام دچار دستخوش و دگرگونی فراوان می شود. تحریف در تفسیر دین یا توسط افراد جاهل و یا حاکمان جورانجام می گیرد. با آمدن مصلح دین تمام این پیرایه ها از اسلام زدوده می شود و دین را مطابق آنچه خدا و رسولش بیان کردند، پیاده می کند. این دگرگونی و تحول به گونه ای است که طبق روایت وارد شده، همه چنین تصور می کنند که دین و آیین جدیدی آورده است: «اذا خرج القائم یقوم بأمر جدید، و کتاب جدید، و سنة جدیده و قضاء جدید»( اثبات الهداة، ج 7، ص 83؛ بحارالانوار، ج 52، ص 352). محورهای اساسی احیای اسلام حقیقی به قرار زیر است: تبیین و بسط معارف دینی، بدعت ستیزی، احیای کتاب و سنت (دانشنامه امام علی، ج 3، ص 315ـ324).

یکی از کارکردهای مهم دینی مصلح در آخرالزمان وحدت در دین است زیرا حکومت واحد و مقتدر همراه با صلح تنها با وحدت در دین قابل تحقق است. در سایه این وحدت، تمام اختلاف های ملیتی، زبانی، مکانی و غیره از بین می رود. امام صادق در روایتی می فرماید: «به خدا سوگند، ای مفضل اختلاف از میان ادیان برداشته می شود و همه به صورت یک آیین در می آید، همان گونه که خدا عز و جل می گوید: دین در نزد خدا، تنها اسلام است»( بحارالانوار، ج 52، ص 352؛ مهدی انقلابی بزرگ، ص 321). در اسلام نیز مانند یهود و مسیح روزهای مهم و سرنوشت که اصطلاحا نقطه عطف در جامعه محسوب و بعنوان روز خداوند یا ایام الله نامیده می شود و به پیامبران خود امر نموده که روزهای خداوند را به یاد مردم آور تا تذکری برای آنان باشد و موجب پند شود و به قدرت الاهی بیشتر معرفت حاصل نمایند (ابراهیم/ 5). در آیات متعددی آمده که دین آینده جهان، اسلام خواهد بود و ادیان دیگر نیز به دین اسلام می گروندو این روز یوم الله است: «خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردید و عمل صالح انجام دادید، وعده داده است که خلافت روی زمین را به آنها خواهد بخشید، همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت را بخشید، و دینی را که برای آنها پسندیده، پا برجا می گرداند»(نور/ 55). در روایات نیز از پیامبر نقل شده است: «در آن زمان، دین اسلام زمین را فرآ می گیرد و حکومت از کفار گرفته می شود و حکومتی جز، اسلام نخواهد بود و سراسر زمین از تیرگی رهایی می یابد»( الملاحم و الفتن، ب 171، ص 186).

رجعت

یکی از مباحث مهم کلامی در اسلام «رجعت» است که در آخرالزمان رخ می دهد. گروهی از پژوهشگران معتقدند که مرکزی ترین موضوع در آخرالزمان شناسی اسلامی مسئله رجعت است (Hermansen، 2008؛ Chittick، 1987؛ Chittick، 2008). تأمل در آیات و احادیث اهمیت این موضوع را روشن می سازد: «به یاد آورید آن زمانی را که گفتید: ای موسی ما به تو ایمان نخواهیم آورد تا آن که خداوند یکتا را آشکارا ببینیم، پس صاعقه شما را در برگرفت در حالی که می نگریستید. سپس شما را بعد از مرگتان برانگیختیم، شاید سپاسگزاری کنید»( بقره/ آیات 55ـ56).«آیا از حال کسانی که از بیم مرگ از خانه های خود خارج شدند، و هزاران تن بودند، خبر نیافتی؟ سپس خداوند به آنان گفت: تن به مرگ بسپارید، آنگاه آنان را زنده ساخت. آری، خداوند نسبت به مردم صاحب بخشش است، اما بیشتر مردم شکرگزار نیستند» (بقره/ 243). راجع به رجعت، روایاتی از بزرگان دین به ما رسیده که تواتر معنوی دارند. به عنوان مثال از امام صادق نقل شده که فرموده اند «به خداوند سوگند که روزها و شبها به پایان نمی رسند مگر آن که خداوند مردگان را زنده کند و زندگان را بمیراند و حق را به أهل خود باز گردانده و دینی را که پسندیده بر پا نماید»(اصول کافی، ج 2، ص 353). شاید از این عبارت حداقل دو مطلب استفاده شود، یکی برگرداندن حق به صاحبان خود و دیگری برپایی و تحقق حکومت الاهی است که در همه أدیان وعده آن داده شده و به تعبیری هر دو مطلب به یک چیز برگشت می کند، زیرا مراد از برگرداندن حق به صاحبان آن و اهلش معصومین و اولیا هستند.

مقایسه و جمع بندی مفهوم آخرالزمان در ادیان ابراهیمی

مقایسه مفهوم آخرالزمان

هر سه دین در این مطلب اشتراک دارند که مراد از آخرالزمان، دوره ای از زندگی بشر است که ظلم و فساد از بین می رود و مؤمنانی که به شریعت خود عمل نموده اند، وارث زمین می گردند. نقطه اشتراک آنها این است که در آخرالزمان حکومت الاهی بنابر وعده پیامبران تحقق می یابد و مردم موحد می گردند. هر سه دین اعتقاد دارند که در آخرالزمان، اتفاقات غیر طبیعی و بی سابقه رخ خواهد داد. نیز معتقدند که آغاز این دوره با آمدن منجی موعود آغاز می شود.

آیا آخرالزمان قطعه آخرین این عالم است و یا عالمی جدا؟ دیدگاه سه دین ابراهیمی در این زمینه متفاوت است. در کتب مقدس یهود آخرالزمان به معنای روز خداوند و روز انتقام از گنهکاران و پاداش افراد نیکوکار است، زمانی که قوم برگزیده خداوند بر سایر اقوام پیروز می شوند. اما در کتب مقدس مسیحی آمده است رجعت عیسی و رستگاری مؤمنان به او است. دین یهود و مسیح اعتقاد دارند که مراد از مفهوم آخرالزمان آغاز دوره ای نو با عالم و کواکب و آسمان و زمینی نو می باشد که ابدی خواهد بود. یعنی آخرالزمان در نظر دو دین مذکور در واقع آغاز دوره قیامت و به کیفر و پاداش رسیدن افراد است. اما در نظر اسلام آخرالزمان قطعه ای از همین دوره از عالم است و با اتمام این دوره و به کمال رسیدن انسانها و تحقق وعده الاهی، عمر عالم به پایان خواهد رسید و قیامت برپا خواهد شد.

مقایسه اتفاقات کیهانی در آخرالزمان

در مورد وقایع مربوط به متن آخرالزمان، هر سه دین اعتقاد دارند که اوضاع کیهانی عالم در آخرالزمان و بعد از آمدن منجی بهبود می یابد و همه مردم و نیکوکاران از مواهب آن بهره مند می شوند. می توان موارد اشتراک را چنین برشمرد: آبادی و عمران شهرها، فراوانی نعمت، بارش باران به اندازه ای که عالم سراسر سبز می شود، ریشه کن شدن بیماریهای مهلک، روشن شدن جهان و بی نیازی از نور خورشید و ستارگان و بوجود آمدن آسمان و زمینی نو، که در دو مورد اخیر تنها دین یهود و مسیح با هم اشتراک دارند و اسلام این مورد را مختص به آخرت می داند. در مورد اتفاقات طبیعی قبل از واقعه آخرالزمان ادیان ابراهیمی تشابه زیادی با یکدیگر دارند که تقریبا همه این موارد جنبه منفی دارند. از این رو شاید بتوان با دقت و تأمل مواردی برای اختلاف آنها ذکر نمود از جمله اینکه تنوعی که در اسلام برای حوادث طبیعی ذکر شده بیشتر از دو دین دیگر است و نیز در اسلام حوادث از جهت ذکر مکان و زمان دقیق تر است در حالی که در دو دین دیگر معمولاً کلی گویی شده است.

اما در مورد وقایع متن آخرالزمان، تفاوتی که بین اسلام و دین یهود و مسیح وجود دارد این است که اسلام وقایع آخرالزمان را مربوط به همین عالم و قبل از قیامت و مسئله رجعت مردگان و حسابرسی می داند در حالی که در دین یهود و مسیح منظور از وقایع آخرالزمان، وقایعی است که در زندگی ابدی و اخروی انسانها صورت می گیرد. با تحولی که در همین دنیا در آسمان و زمین رخ می دهد، حداقل در سه مورد تفاوت دارند: یکی پدید آمدن آسمان و زمین جدید که در یهود و مسیح آمده، در حالی که در اسلام اینها ویژه عالم دیگر است؛ دوم از بین رفتن مرگ و ایجاد زندگی جاوید و عدم نیاز به روشنایی ماه و خورشید؛ سوم اینکه با زنده شدن مردگان و حسابرسی انسانها، زندگی جدیدی آغاز می شود که با زندگی این دنیا متفاوت است.

مقایسه وقایع اجتماعی در آخرالزمان

وقایعی که در بعد اجتماعی و قبل از واقعه آخرالزمان رخ می دهد، معمولاً از دیدگاه هر سه دین منفی است. وقایعی از قبیل بروز جنگ و اختلاف بین اقوام، ظلم و بی عدالتی حکام، روی کار آمدن افراد ناصالح، ایجاد هرج و مرج و نبود امنیت. هر سه دین مردم را از این دوره برحذر داشته اند و به پیروان خود توصیه نموده اند که در این مشکلات دچار وسوسه های شیطانی نگردند و خود را برای دوران بعد از آن مهیا سازند. از جمله این وقایع، آمدن الیاس قبل از ظهور منجی است و نیز ظهور ضد مسیح که در دین مسیح و اسلام وجود دارد، البته با این تفاوت که در اسلام ظهور افراد ضد منجی و مصلح آمده که هر دو دین تعبیر به دجّال نموده اند، اما در دین یهود این مطلب دیده نشد. همچنین در این دو دین ظهور افراد کاذب و منحرف کننده که مدعی نبوت و یا امامت هستند، پیش بینی شده، در حالی که این مطلب نیز در دین یهود وجود ندارد. نکته قابل توجه آن است که دین یهود وقایع را از دید منفی بیان می کند که همراه نوعی ملامت و وعید به عذاب است و آن را مختص دشمنان و مخالفان یهود می داند و در مقابل، به یهود وعده بهروزی، تسلط بر جهان و حکومت را می دهد. اما در دین مسیح و اسلام گاهی این وقایع و هشدارها در متن جامعه دینداران اتفاق می افتد و به پیروانی که در ظاهر دیندار هستند اما دنبال منافع خود می باشند هشدار می دهند. با این حال اسلام و مسیحیت نیز عاقبت کار را برای مؤمنان می دانند، با این تفاوت که آن را منحصر به پیروان خود نمی دانند، بلکه هرکس که توبه کند و تابع آن دین و آیین شود نیز نجات خواهد یافت.

حکومت در ادیان ابراهیمی

در ادیان ابراهیمی، بر تشکیل حکومت عدل الاهی در آخرالزمان تصریحات فراوانی شده است. دین یهود با بشارت به آمدن «ماشیح»، دین مسیح با آمدن پسر انسان و اسلام با آمدن مصلح موعود نوید حکومتی نو و عادلانه را داده اند با این تفاوت که در یهودیت تمرکز فراوانی بر آمدن «ماشیح» شده و بر سایر نکات مرتبط با آخرالزمان، در مقایسه با اسلام و مسیحیت، تاکید کمتری شده است (Leonhard، 2010). در موارد دیگری نیز اختلاف اساسی وجود دارد. دین یهود و مسیح درباره تشکیل حکومت قبل از آمدن منجی، سکوت کرده اند و حتی به آن قایل نیستند، بلکه حکومت را منحصر به آن زمان می دانند، اما اسلام مخالف تشکیل حکومت اسلامی با اجرای احکام دین نیست و حتی آن را زمینه پیدایش حکومت نهایی می داند. تفاوت دیگر مربوط به زمان تحقق حکومت است، زیرا اسلام حکومت عدل را در همین دنیا و قبل از برپایی داوری نهایی می داند، اما یهود و مسیح حکومت را بعد از پایان یافتن عالم و زمان داوری نهایی می دانند. اختلاف دیگر از همین ویژگی ناشی می شود که یهود و مسیح حکومت را صرفا الاهی و خدایی می دانند که بشر هیچگونه دخالتی در آن ندارد، در حالی که در اسلام حکومت، الاهی ـ انسانی است؛ به این معنا که در عین خدایی بودن، انسانها در تحقق و اجرای آن دخالت مستقیم دارند.

مقایسه بعد معنوی ادیان ابراهیمی

در بعد معنوی نیز ادیان ابراهیمی دو دوره را راجع به آخرالزمان بیان کرده اند. در مورد وقایع معنوی قبل از تحقق و فرا رسیدن متن آخرالزمان، هر سه دین مشترکا جوامع بشری را رو به انحطاط و فاصله گرفتن از معنویات معرفی کرده اند. از جنبه اخلاق فردی، هر سه دین قایل هستند که در این دوره گناه و ارتکاب فسق و فجور زیاد و افراد دچار انحطاط اعتقادی می گردند. تفصیل بعضی از موارد اشتراک ادیان به شرح زیر است:

1.دین آینده جهان

دین همه انسانها توحیدی و زندگی همه مصالحت آمیزی میشود (عهد عتیق، صفنیا، 3: 9)؛ (عهد جدید، انجیل مرقس، 1: 15)، (. توبه/ 33) اما هر دین فقط خود را بر حق می داند.

2.اصلاح دین

از بشارتهایی که در یهودیت (عهد عتیق، حزقیال، 36: 25)، مسیحیت (عهد جدید، انجیل مرقس، 1: 15) و اسلام (عهد جدید، مکاشفه یوحنا، 20: 4ـ5) وارد شده می توان این مطلب را استنباط نمود که با آمدن منجی دین واقعی به مردم عرضه می شود، یعنی همان دینی که در ابتدا توسط پیامبر آن دین آورده شده است. البته تفاوت اسلام با دو دین دیگر در این است که اسلام به این مسئله بیشتر اهمیت داده است و انواع کارکردهای دینی منجی را نیز به روشنی بیان نموده است. این اصلاح و نوسازی حداقل در سه محور اساسی می تواند باشد: احیای کتاب و سنت، تبین معارف دین و بدعت ستیزی.

3.رجعت

رجعت در هر سه دین ابراهیمی وعده داده شده است. در دین یهود اعتقاد به ظهور ماشیح با اعتقاد به رستاخیز مردگان و رجعت همراه است (عهد عتیق، اشعیا، 43: 5ـ6). در دین مسیح از اعتقاد به رجعت به «اجماع زنده» یاد می شود و زنده شدن مسیح را بعد از مصلوب شدن دلیل بر رستاخیز می داند (عهد جدید، قرنطیان اول، 15: 14)؛ (پیشین، نامه دوم به قرنتیان، 4: 14). رجعت در قرآن و روایات اسلامی نیز وارد شده است. به اعتقاد مسلمانان در آخرالزمان و هنگام آمدن مصلح موعود، عده ای زنده می شوند تا گروهی از آنان از نعمت حکومت عدل برخوردار گردند و گروهی دیگر به جزا و کیفر عمل خویش برسند. با این همه در مسئله رجعت بین ادیان ابراهیمی تفاوتهایی وجود دارد. دین یهود اعتقاد دارد که تنها قوم بنی اسرائیل دوباره زنده می شوند تا زندگی جاوید پیدا کنند، اما در دین مسیح بعضی عبارات عهد جدید، رجعت را در مورد همه صادق می داند (عهد جدید، مکاشفه یوحنا، 20: 4ـ6). دین اسلام هم به دو گونه رجعت قایل است. گرچه رجعت دنیوی را مخصوص عده ای خاص می داند، ولی رجعت اخروی را در مورد همه اعتقاد دارد. تفاوت دیگر در آن است که دین یهود و مسیح رجعت را در همین دنیا می دانند و آن زمانی است که ماشیح و مسیح موعود ظهور کند، اما در اسلام رجعت هم در آخرالزمان و هم در آخرت تحقق می یابد. در دین مسیح نیز گاهی رجعت اخروی و آن دنیایی استنباط می شود. البته دین مسیح نیز، در یک جا قائل شده که رجعت دوبار پیش خواهد آمد، در انتهای این عالم و در آخرت (عهد جدید، مکاشفه یوحنا، 20: 4ـ5). علاوه بر این رجعت در دین یهود بیشتر جنبه تاریخی دارد تا مبنای اعتقادی، زیرا قوم یهود رجعت را زمینه ساز پیروزی خود بر دشمنان و به کیفر رسیدن آنها می دانند، اما در مسیح و به ویژه دین اسلام جنبه اعتقادی و دینی دارد.

4.روز خداوند

اصطلاح روز خداوند در سه دین ابراهیمی مشترکا وجود دارد. در دین یهود، روز خداوند به معنای روز پیروزی موحدان و عذاب گناهکاران، در مسیحیت به عنوان روزی که مسیح بین مردم داوری می کند و در اسلام روز خدا آمدن مصلح موعود و استقرار حکومت عدل معرفی شده است. اما تفاوت در این است که در دین یهود و مسیح روز خداوند تنها بر آمدن منجی و پاداش و کیفر دادن افراد اطلاق شده اما در اسلام موارد دیگری نیز از ایام الله محسوب می شوند.

منابع

الحر العاملی، محمد بن الحسن، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، 3 ج، المطبقه العلمیه، قم.

اُ. کهن، گنجینه ای از تلمود، ترجمه امیر فریدون گرگانی، انتشارات اساطیر، تهران، 1350.

پژوهشکده فرهنگ و اندیشه اسلامی، دانشنامه امام علی، 8 ج، زیر نظر علی اکبر رشاد، تهران، 1380.

جوینی خراسانی، ابراهیم بن محمد، فرائد السمطین، 2 ج، مؤسسة المحمودی للطباعة و النشر، بیروت، 1398 ه ق.

حائری یزدی، علی، الزام الناصب فی اثبات الحجة الغائب، موسسة الاعلمی، بیروت، 1422.

رشید رضا، محمد، تفسیر المنار، 12 ج، بیروت، 1420.

سید بن طاووس، علی بن موسی بن جعفر بن محمد، الملاحم و الفتن، موسسة الوفاء، بیروت، 1403.

صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر، 3 ج، سلمان فارسی، قم، 1422.

صدوق، محمد بن علی بن الحسین قمی، کمال الدین و تمام النعمه، 2 ج، جامعه مدرسین، قم، 1416.

صدوق، محمد بن علی بن الحسین قمی، کمال الدین و تمام النعمه، 2 ج، جامعه مدرسین، قم، 1416.

طباطبایی، محمد حسین، المیزان، 22 ج، موسسة الاعلمی، بیروت، 1417.

ظاظا، حسین، الفکر الدینی الیهودی، دارالقلم، بیروت، 1995.

قرآن.

کتاب مقدس (عهدین)، ترجمه انجمن کتاب مقدس ایران.

کلینی، جعفر بن محمد بن یعقوب بن اسحاق، اصول و فروع کافی، 8 ج، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1375.

کورانی، علی، عصر ظهور، چاپ و نشر بین الملل سازمان تبلیغات، 1387.

متقی هندی، علی بن حسام الدین، البرهان فی علامات مهدی آخرالزمان، دارالغد الجدید، مصر، 2003 م.

مکارم شیرازی، ناصر، مهدی انقلابی بزرگ، مطبوعاتی هدف، قم، 1356.

مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، 110 ج، دارالاحیاء التراث العربی، بیروت، 1412.

نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، انتشارات صدوق، تهران، 1363.نهج البلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدی، انتشارات علمی فرهنگی، تهران، 1378.

منابع لاتین

“Eschatology of the New Testament”. (1915). The International Standard Bible Encyclopedia, Vol. II: 979-993.

Barth, Karl. 1933. The Resurrection of the Dead. Trans. H. J. Stenning. New York: Revell.

Borg, Marcus J. 1994. Jesus in Contemporary Scholarship. Valley Forge, PA: Trinity. Press International.

Campos, Alvaro Vallejo. 2005. "Escatología y Retórica en los Diálogos Platónicos. Revista de Filosofia 30 (1): 117-34.

Chittick, William C. 1987. "Eschatology." In Islamic Spirituality: Foundations, ed. S. H. Nasr. New York: Crossroads, 378-409.

Chittick, William C. 2008. "Muslim Eschatology." In The Oxford Handbook of Eschatology, ed. J. L. Walls. New York: O xford Univers ity Press, 132-50.

Clouse, Robert G. 2008. "Fundamentalist Theology." In The Oxford Handbook of Eschatology, ed. J. L. Walls. New York: O xford University Press, 263-79.

David E. Aune, 2005, understanding Jewish and Christian Apocalyptic, Word and World, Vol. 25, Number 3.

Eric W. Baker. (2014). The Eschatological Role of the Jerusalem Temple: An Examination of Jewish Writings Dating from 586 BCE to 70 CE, Dissertations. Paper 13.

George W. E. Nickelsburg. “Eschatology (Early Jewish).” Anchor Bible Dictionary. Edited by David N. Freedman. New York: Doubleday, 1992. 2:579-2:594.

Hermansen, Marcia. 2008. "Eschatology." In The Cambridge Companion to Classical Islamic Theology, ed. T. Winter. New York: Cambridge University Press.

John Polkinghorne. The God of Hope and the End of the World, New Haven: Yale University Press, 2002. p. 139–40.

Neil Gillman, (2007). How Will it All End? Eschatology in Science and Religion, crosscurrents, Spring 2007.

Petersen, David L. “Eschatology (OT).” Anchor Bible Dictionary. Edited by David N. Freedman. New York: Doubleday, 1992. 2:575-579.

R.A. Peterson, ‘Apostasy’, Presbyterion, 19 (1993) 24–28.

Randall C. Gleason, (2002). Eschatology of Warning in Hebrews, Tyndale Bulletin 53.1, 97-120.

Randall C. Gleason, (2003). Angels and the Eschatology of Heb 1–2. New Testament Studies, No. 49. PP. 90 – 107. Printed in the United Kingdom, Cambridge University Press.

Richard Harvey. (n.d.), Evaluating Messianic Jewish theology today: have we gone too far or not far enough? All Nations Christian College, UK.

Rippin, Andrew. 1996. "The Commerce of Eschatology." In The Qur'an as Text, ed. S. Wild. Leiden: E. J. Brill, 125-35.

Robert Leonhard, (2010), Visions of Apocalypse, Strategic Assessments, National Security Analysis Department, The Johns Hopkins University, Maryland.

Rowland, Christopher. 2008. "The Eschatology of the New Testament Church." In The Oxford Handbook of Eschatology, ed. J. L. Walls. New York: Oxford University Press, 56-72.

Sauter, Gerhard. 2008. "Protestant Theology." In The Oxford Handbook of Eschatology, ed. J. L. Walls. New York: O xford University Press, 248-62.

2.G. Kümmel, Promise and Fulfilment: The Eschatological Message of Jesus (London: SCM, 1957).

Ward, S. P. 2002. Penology and Eschatology in P lato's Myths. Lewiston, N Y: Edwin Mellen Press.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان