خبرگزاری ایسنا: «سان» نوشت: فیلم «خداحافظ کریستوفر رابین» با بازی «دامنل گلیسون» و «مارگو رابی»، به زودی اکران میشود و رازهای خانوادگی «ای.ای. میلن» نویسنده را برملا میکند؛ اسراری که علاقهمندان به «وینی پو» (وینی خرسه) دوست ندارند باور کنند.
«میلن» را نویسندهای محبوب میدانند که با نوشتن داستانهای «پو»، لذت معصومانه کودکی را به بسیاری از بچههای دیروز و امروز چشانده، اما حقیقت این است که او به بچهها علاقهای نداشته، به همسرش خیانت کرده و در زمان مرگ، با پسرش که الهامبخش این داستانها بوده، قهر بوده است.
فیلم «خداحافظ کریستوفر رابین» براساس کتابی از «نادیا کوهن» توسط «سایمن کورتیس» ساخته شده و قرار است 29 سپتامبر راهی پرده نقرهای شود.
نمایی از فیلم «خداحافظ کریستوفر رابین»
تنها فرزند «میلن» و «دافنه»، در واقع «کریستوفر رابین» نام داشت، همان «کریستوفر»ی که در داستانهای «وینی پو»، دوست خرس پرخور و بازیگوش است. پدر او پیش از نوشتن این داستانهای کودکانه هم به عنوان نویسنده مجله «پانچ» شهرت داشت. او سال 1923 در تعطیلات شروع به نگارش داستانهایی درباره «کریستوفر» سهساله و خرس عروسکیاش کرد.
یک سال بعد داستان «وقتی خیلی جوان بودیم» به چاپ رسید و پس از آن، «وینی پو» در سال 1926 منتشر شد. اما موفقیت و شهرت بیشتری که انتشار این داستانها برای «میلن» به همراه داشت، چندان به مذاقش خوش نیامد؛ چون او در آن زمان تمایل داشت به عنوان منتقدی سیاسی جدی گرفته شود.
کودکی «کریستوفر رابین»
مردم بیشتر دوست داشتند «کریستوفر رابین» واقعی را ملاقات کنند تا نویسنده داستانهایش را. «میلن» در نامهای به یکی از دوستانش نوشته است: مردم برای دیدن «کریستوفر رابین» سر و صدا راه انداخته بودند، نه من.
با این حال او به نوشتن داستانهای «پو» ادامه داد و در سال 1927 «حالا شش نفر هستیم» را منتشر کرد. سال بعد هم «خانهای در محله پو» روانه بازار کتاب شد. موفقیت کتابهای «وینی پو» آنچنان ادامه پیدا کرد که «میلن» به ناشرش گفت که این داستانها برگ برندهشان است. از آن پس، او به جای نگارش مقالات ضدجنگ و نمایشنامه، خود را وقف نوشتن داستانهای «پو» و دوستانش کرد.
اما این موفقیت برای «دافنه» همسرش، بیمعنا بود. «دافنه» از اینکه «میلن» آنها را از غرب لندن به مزرعهای در ساسکس برده بود، عصبانی بود و دست به خیانت زد. «میلن» هم این مساله را نادیده گرفت و خود به همین کار مشغول شد.
«کریستوفر» و مادرش «دافنه»
با فروپاشیدن بنیان خانواده «میلن»، «کریستوفر» بیشتر نزد دایهاش وقت میگذارند. او در همین زمان در فیلمی به کارگردانی «کلی مکدونالد» بازی کرد. «کریستوفر» بعدها درباره پدرش گفت: قلب پدرم در طول زندگیاش قفل بود. بعضیها با بچهها خوب هستند، بعضی نه. این یک ودیعه است. یا شما آن را دارید، یا نه. پدرم نداشت. فقط میتوانم بگویم گرچه به طور حتم دلم برای مادر و پدرم تنگ نمیشد، برای دایهام به شدت دلتنگ میشدم.
«کریستوفر رابین» در سن 10 سالگی راهی مدرسه شبانهروزی شد و از این بابت عصبانی بود که کودکیاش حکم اموال عمومی را داشته است. البته وقتی او در مدرسه مورد تمسخر قلدرهای کلاس قرار گرفت، مساله برای او بدتر هم شد. «ویل تیلستون» همبازی او در فیلم و همکلاسیهایش شعرهایی را که در کتابهای پدرش از زبان او نقل میشد، برایش میخواندند و او را آزار میدادند.
او در اینباره گفته است: هیچوقت پدرم را نمیبخشم که اسم خوب من را دزدید و برایم چیزی جز قاب خالی پسرش بودن باقی نگذاشت.
رابطه «کریستوفر» و پدر و مادرش آنقدر خراب شد که وقتی بزرگتر هم شد، تنها با نامه نوشتن با آنها ارتباط میگرفت و از دیدنشان خودداری میکرد.
سال 1947 «میلن» تمام عروسکهای اصلی «پو»، «پیگلت»، «تیگر»، «اییور» و «کانگا» را که به «کریستوفر» تعلق داشتند، به یک ناشر آمریکایی داد. ناشر آنها را قرض خواسته بود اما پس از آن دیگر هیچ کس سراغشان را نگرفت و عروسکهای «کریستوفر» دهها سال در دفتر آن ناشر در نیویورک خاک میخوردند.
عروسکهای اصلی داستانهای «وینی پو»
حق اقتباس آثار «وینی پو» در سال 1961 به «والت دیزنی» فروخته شد و در سال 2001 به طور کامل به قیمت 240 میلیون پوند به این کمپانی واگذار شد.
روابط خانوادگی آنها زمانی بدتر شد که «کریستوفر» عاشق «لزلی» دخترخالهاش شد. با وجود مخالفت والدین، «کریستوفر» در سال 1948 با دخترخالهاش ازدواج کرد و تنها دخترشان با معلولیت جسمی به دنیا آمد. «کلر» به دلیل ناتوانی مادرزادی باید تا پایان عمر از ویلچر استفاده میکرد.
«کریستوفر» شکستخورده و غمگین، مصاحبهای انجام داد و والدینش را به بیتفاوتی و سردی متهم کرد. «دافنه» مادرش آنچنان از این حرفها عصبانی شد که دستور داد گودال بزرگی در باغشان بکنند و مجسمه «کریستوفر» را در آن مدفون کنند تا دیگر چشمش به آن نیفتد.
«میلن» سال 1956 در سن 74 سالگی درگذشت و «کریستوفر» با ظاهری ژولیده در مراسم خاکسپاری پدر شرکت کرد. این آخرین دیدار آنها بود.
سنگ قبر «ای.ای. میلن»
مادر «کریستوفر» 15 سال پس از آن هم زندگی کرد اما حتی در بستر مرگ هم از دیدن او خودداری کرد.
مزرعه و خانه خانواده «میلن» در هارتفیلدِ ساسکس، به «برایان جونز» بنیانگذار گروه موسیقی «رولینگ استونز» فروخته شد و بعدها جسدش در استخر آن پیدا شد.
«کریستوفر» با وجود تنفرش از کاری که «میلن» با اسمش کرده بود، سهمی از میراث پدرش را قبول کرد و گفت که تنها به خاطر دخترش «کلر» این کار را کرده است. او بعدها نیمی از سهمش را به قیمت 150 هزار پوند به بنیاد سلطنتی ادبی فروخت و پول آن را خرج مراقبت از دختر معلول خود کرد.
خانه خانواده «میلن»
«کریستوفر» و همسرش «لزلی» 20 سال کتابفروشی کوچکی را در دارتموث اداره میکردند، تا این که او سال 1996 در سن 75 سالگی از دنیا رفت.
دخترش در سال 2002 بنیادی را به نام خود برای کمک به پروژههای مرتبط با کمتوانان راهاندازی کرد. «کلر» در سال 2012 زمانی که 56 سال داشت، فوت کرد.
«پو» و دوستانش پس از «میکی ماوس» سودآورترین و مشهورترین شخصیتهای کمپانی «دیزنی» هستند. «دیزنی» سالانه سه میلیارد پوند از این طریق در سرتاسر جهان درآمد کسب میکند.
اما چه بر سر عروسکهای اصلی «پو» و دوستانش آمد؟ آنها بالاخره از دفتر ناشر نجات پیدا کردند و اکنون پشت شیشههای ضدگلوله کتابخانه عمومی نیویورک زندگی میکنند.