رکسانا خوشابی؛ کارشناس ارشد مشاوره
مدتها بود که در محل کارم یکی از همکاران آقا به یکی از همکاران خانم توجه خاصی نشان میداد. دائماً در حوزه توجه او وارد میشد، از او تعریف و تمجید میکرد و به او میگفت که شما با بقیه خیلی فرق دارید. او به هر شکل ممکن سعی میکرد تا طرف مقابل را به خود جلب کند. از هیچ کمکی نسبت به او دریغ نمیکرد و خلاصه از تمام تکنیکهایی که بلد بود استفاده میکرد تا توجه همکار خانم را به خود جلب کند. بالاخره بعد از گذشت یک سال موفق شد تا کاملاً هوش و حواس و علاقه آن خانم را به خود معطوف کند...
وقتی مردی توجه خاصی را به زنی نشان میدهد، اینطور برداشت میشود به آن زن علاقمند است و به احتمال قوی قصدش از نشان دادن این همه توجه و اشتیاق ، یک ازدواج موفق است که سرشار از عشق و محبت باشد و از آنجا که در اکثر جوامع و بخصوص در جامعه ما پیشنهاد ازدواج از طرف مرد مطرح میشود در چنین شرایطی، زن در یک حالت انتظار قرار میگیر تا مرد رابطه را به سمت ازدواج راهبرد کند!
برگردیم به ادامه ماجرا. خانم همکارم متقاعد شد که این مرد، همان مرد ایدهآل اوست و منتظر شد تا پیشنهاد ازدواج مطرح شود. ولی کمکم زمان این انتظار از حالت قابل انتظار خارج شد. پس از مدتی نه تنها پیشنهادی مطرح نشد بلکه بر عکس، رفتار آقا 180 درجه تغییر کرد و حتی به نظر میرسید که در حال فرار کردن است.
اینجا بود که سؤالات مختلفی در ذهن همکارم ایجاد شد و از لحاظ عاطفی صدمه زیادی دید. او مدام رفتار خودش را تجزیه و تحلیل میکرد و بدنبال پاسخ این سؤال بود که چه رفتار ناشایستی از خود نشان داده و یا چه اشتباهی مرتکب شده که این چنین مورد بیمهری قرار گرفته است. این جریان او را به شدت عاجز و درمانده کرد و کاملاً عزت نفساش را از دست داد.
به نظر شما چه اتفاقی افتاده بود؟ چرا رفتار این آقا انقدر تغییر کرد؟
بر اساس تحقیقات، آنچه در اینجا رخ داده فوبیای تعهد یا ترس از پذیرش تعهد آقا بوده است. واقعیت این است که در بین ما افرادی زندگی میکنند که از پذیرش تعهد گریزان هستند و حتی وحشت مبالغهآمیزی از آن دارند. ترس از پذیرش تعهد در حوزه های بسیاری وجود دارد ولی یکی از خطرناکترین حالتهای آن، زمانی است که فرد در یک رابطه عاطفی وارد میشود. البته فوبیای تعهد هم در خانمها وجود دارد و هم در آقایان ولی طبق آمار این مسئله در آقایان شدت بیشتری دارد.
این همکار ما نیز مبتلا به فوبیای تعهد بود، زیرا زمانی که متوجه شد خانم به او علاقمند شده و به فکر ازدواج افتاده است ناگهان احساس کرد که در دام افتاده و دچار اضطراب شدیدی شد. به همین دلیل تصمیم گرفت که دامنه این ارتباط را محدود کند .
البته نکته عجیبی که در این قضیه وجود دارد این است که مبتلایان به فوبیای تعهد معمولاً مدتی بعد از قطع ارتباط دوباره بر میگردند و همان رفتارها را از سر میگیرند و خلاصه این چرخه رفتاری باز هم تکرار میشود، مگر اینکه فرد مقابل خود را نجات دهد و به این بازی خاتمه دهد.
چگونه از یک مبتلای به فوبیای تعهد دوری کنیم؟
معمولا دو حالت وجود دارد. حالت اول زمانی است که ما هنوز با فرد مبتلا به فوبیای تعهد وارد ارتباط نشده ایم، پس چه بهتر که اصلا چنین ارتباطی را شروع نکنیم و قبل از آنکه درگیر ماجرایی شویم فرد مبتلا به فوبیای تعهد را شناسایی کنیم.
باید سعی کنیم نسبت به فرد مورد نظر تا جایی که میتوانیم شناخت بدست بیاوریم و قصد و هدفش را از برقراری این ارتباط جویا شویم و با مطرح کردن سوالات کلیدی او را تجزیه و تحلیل کنیم و از افکار و عقایدش مطلع شویم. باید بیاموزیم که موقعیت " محکوم به نا کامی" را شناسایی کنیم و به موقع و با کمترین صدمه ممکن خودمان را کنار بکشیم.
حالت دوم این است که ما با یک مبتلای به فوبیای تعهد درگیر رابطه شده ایم و ضربه عاطفی را خورده ایم. در این جا، مهم ترین کاری که میتوانیم انجام دهیم ، کسب مجدد عزت نفس و دور ساختن احساس رانده شدگی است. باید زمانی که غلط بودن رابطه را لمس کردیم، خود را با ویژگیهای آن مطابقت ندهیم. به عنوان مثال عیبهای فرد را نادیده نگیریم و از او برای خودمان بت نسازیم. باید از خودمان سوال کنیم که هدف نهایی ما چیست و از یک رابطه دائمیچه انتظاری داریم؟
آیا این فرد واقعاً مناسب ما هست؟ آیا قادر است خواستههای ما را تحقق بخشد؟ باید به این موضوع فکر کنیم که اگر با او ازدواج کرده بودیم، چه اوضاع نابسامان تری داشتیم! برای داشتن یک ازدواج موفق، متعهد بودن امری بسیار ضروری است. فرد متعهد، کسی است که عهدی را میبندد و مسئولیتی را میپذیرد و به قولی که میدهد پایبند است و به وفاداری ارج مینهد.
تعهد او مثل باد پاییزی گذرا نیست.و مسلما فردی که نمیتواند تعهدی را پذیرا شود، فرد قابل اطمینانی نخواهد بود. پس او همراه و همسر مناسبی برای ما نخواهد بود. باید ارزش خود را در یابیم و هر چه سریعتر خودمان را نجات دهیم. سپس باید نگاه دقیقی به خود بیفکنیم و تجربه های زندگی خود را بررسی نماییم و ببینیم چگونه میتوانیم از تکرار این الگوی مخرب جلوگیری کنیم و شاید بهتر باشد که حتی به فکر تجدید دنیای رویاهایمان بیفتیم و در روابطمان تجدید نظر کنیم !