سرویس بینالملل فردا: محمدمحسن فایضی: این یادداشت به دنبال بررسی چرایی عدم توجه لازم و نگرش صحیح به فاجعه یمن در رسانهها و افکار عمومی داخل ایران به بهانه ورود انقلاب 21 سپتامبر به چهارمین سال خود است.
21 سپتامبر 2014، انقلاب یمن با ورود انصارالله به شهر صنعا وارد مرحلهای جدید شد. اتفاقی که از سوی موافقان انصارالله روز ملی یمن نام گرفت و از سوی طرفداران عبدربه منصور هادی، کودتای انصارالله و علی عبدالله صالح علیه انقلاب اولیه یمن در سال 2011 تعبیر میشود. در این روز جنبش انصارالله و طرفدارانش به دلیل عدم تشکیل دولت ملی و پایبند نبودن منصور هادی و معاونش خالد بحاح به توافق ملی که پس از برکناری صالح امضا شده بود خود را به صنعا رساندند و تداوم تظاهرات و اعتراضات در چند ماه موجب فرار عبدربه به ریاض و آغاز دخالت و تهاجم سعودی به یمن به بهانه بازگرداندن عبدربه به قدرت شد.
حال با گذشت سه سال از انقلاب دوم یمن و رسیدن نیروهای انصارالله به صنعا و تهاجم دو و نیم ساله سعودیها به مردم مظلوم و مستضعف یمن، شرایط فقیرترین کشور منطقه و عربی بسیار دچار تغییر شده است.
یمن؛ کشوری جنگزده در آستانه فاجعه انسانی
صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل (یونیسف) در ماه گذشته اعلام کرد که به دلیل حملات نظامیان عربستان سعودی به یمن و شیوع بیماری وبا در حال حاضر 10 میلیون کودک یمنی نیاز به کمکهای بشردوستانه دارند. کمبود شدید غذا و سوءتغذیهای که در یمن وجود دارد باعث آسیبپذیرتر شدن کودکان در مقابل وبا شدهاند. حمله آل سعود وارد سومین سال خود شده است که به همین دلیل زیرساختهای بهداشتی این کشور و آبرسانی نابود شده است. همچنین کمیته صلیب سرخ جهانی هشدار داد که تا پایان سال جاری میلادی (2017) حدود 850 هزار نفر در یمن به بیماری وبا مبتلا میشوند. بر اساس آمار بیش از 35 هزار نفر در جنگ سعودی به یمن کشته و زخمی شدهاند که از بین آنها، 10 هزار کودک و زن و 25 هزار نوجواناند.
یکی از وظایف نظام جمهوری اسلامی ایران بر اساس قانون اساسی، حمایت از مستضعفین در سراسر جهان و جهان اسلام است. دولت مستقر در صنعا که در ایران به دولت انصارالله مشهور شده است، از جهاتی مشروعیت سیاسی و مردمی هم برخوردار است. پیش از این در یادداشتی تحت عنوان «چند پیشنهاد ملی و مردمی برای کمک به یمن/ ادامه وضعیت بحرانی و آزمون جمهوری اسلامی ایران» به برخی پیشنهادات در سطح رسمی و دولتی و سطح دیپلماسی عمومی و مردمی در قبال مردم یمن پرداخته شده است؛ بدین منظور از این مبحث عبور مینماییم؛ اما در این یادداشت به دنبال تذکر در خصوص عدم توجه لازم و نگرش صحیح به فاجعه یمن در رسانهها و افکار عمومی داخل ایران است.
نگرش به یمن: تقابل راهبردی با سعودی یا حمایت از مظلوم؟
سؤالی که مطرح است این است: آیا کشتار و وضعیت فاجعهبار یمن، همانند دو شهر فوعه و کفریا برای رسانهها و افکار عمومی جمهوری اسلامی ایران حساسیتبرانگیز بوده است؟ آیا نگاه به وضعیت بغرنج یمن همانند شرایط مظلومانه دو شهر فوعه و کفریا در زمان محاصره، انسان دوستانه و بشردوستانه بوده یا نگاه از درون ایران به یمن متفاوت از این مؤلفههاست؟ یا آنکه حداقل موضوع مظلومیت و مستضعف بودن مردم صنعا در ردههای دوم و سوم نگرش به بحران یمن قرار دارد؟
یمن و مردمش با توجه به سابقه استعمار انگلیس و پس از آن حکومت مستبدانه علی عبدالله صالح در سایه حمایت و سیاست عامدانه سعودی در وضعیت استضعاف فرهنگی و مالی شدیدی قرار گرفتهاند و علیرغم هویت تمدنی طولانی مدت، اکنون جز ضعیفترین و عقبماندهترین جوامع عربی و جهانیاند. لذا کمک به چنین جامعهای برای رهایی از این وضعیت ظالمانه طولانی مدت و کمک به بازیابی هویت سیاسی و فرهنگی خویش جدا از نژاد و مذهبشان، قطعاً جزو وظایف اساسی جمهوری اسلامی ایران خواهد بود.
اما گاهی در رسانهها و افکار عمومی و تحلیل گران، موضوع یمن در وهله نخست به یک ابزاری در تقابل با سعودی و یا اهرم فشاری راهبردی در جنگ منطقهای ایران و سعودی تحلیل و فهم میشود؛ هرچند این امر کاملاً صحیح و حائز توجه است اما باید توجه کرد که «حمایت از مظلوم» و تلاش برای رهایی از جامعه یمن از این استضعاف تاریخی باید در صدر و دریچه نخست نگاه ما به یمن قرار داشته باشد.
اگر نگاه به یمن، همانند و در همسطح دلنگرانی حساسیتها از دو شهر فوعه و کفریا باشد، آنگاه هم افکار عمومی یمن و منطقهای و هم افکار عمومی داخلی بسیار بهتر و محکمتر از عملکرد و هزینههای جمهوری اسلامی ایران در یمن و دیگر مناطق منطقه حمایت خواهد کرد.
به امید روزی که شاهد آزادی کامل و پیشرفت فرهنگی و توسعه اقتصادی کشور یمن در کنار دیگر کشورهای اسلامی منطقه غرب آسیا باشم؛ امری که خنثی کننده اصلیترین هدف استکبار و آمریکا از ناامنی و خونریزی در منطقه است.