چند روزی است که خرسهای قهوهای سوژه رسانهها و فضای مجازی شدهاند. فیلمها و تصاویری که از آنها دست به دست میشود سبب شده تا موجی از توجهها به حیات وحش ایران جلب شود؛ تصاویر و فیلمهایی از خرسی که بر اثر ضرب و شتم در پارک ملی گلستان جان میدهد، خرسی که از تله سیمى باغداران شهرستان بلده رهایی مییابد، خرسی که در کلاله به خودروى محیط زیست حمله میکند و بعد زندهگیری میشود از جمله اتفاقاتی است که در این چند روز جنجال آفرین شدهاند.
به گزارش به نقل از روزنامه ابتکار، در همه این تصاویر اما آنچه بیش از همه چیز جلب توجه میکند ابزار و ادواتی است که نیروهاى محیطزیست برای زندهگیری حیوانات استفاده میکنند. این امکانات بعضا انقدر ضعیف و ابتداییاند که به نظر میرسد یکی از خلاءها برای حفاظت از حیات وحش ایران به روزرسانی و تجهیز تیم زندهگیری حیوانات است.
روند حیات خرس قهوهای در ایران از گذشتههای دور تا به امروز حکایت از کمرنگ شدن خاطره این گونه صلح طلب دارد که به رغم کمترین آزار از سوی این حیوان، گه گاهی تصاویر و خبرهای دلخراشی از مرگ، شکار یا به دام افتادنش به گوش میرسد. خبرهایی که حکایت تلخ انقراض نسل یک گونه حیاتی برای اکوسیستم ایران را روایت میکند. حیات وحش ایران دارای 194 گونه پستاندار بوده که در 37 خانواده و 10 راسته جای گرفتهاند که در این بین خرسها یکی از خانوادههای ارزشمند محیط زیست ایران به شمار میآیند. در ایران از هشت گونه خرسی که در دنیا وجود دارد تنها دو گونه قهوهای و سیاه شناسایی شده است. از میان این دو گونه خرس سیاه تنها به جنوبشرقی ایران و پاکستان محدود شده و خرس قهوهای نیز مدام در درگیری با شکارچیها و کشاورزان یا در تصادف با خودروها کشته میشود. همان طور که آمار دقیقی از تعداد یوزهای ایرانی وجود ندارد، کسی هم خبری از تعداد خرسها باقیمانده ندارد و خبرهای ناگوار پیاپی از مرگ آنها شاید این فرضیه را بیشتر از گذشته تقویت کند که شاید باید به جز انقراض یوزها نگران خرسهای سیاه و قهوهای نیز بود.
ضرورت آنچه در زیستگاه این دو گونه حیوان که بزرگترین گوشتخواران حیات وحش ایران به شمار میآیند، بشدت احساس میشود، یکی تحت حفاظت قرار گرفتن هرچه سریعتر منطقه، دیگر تصحیح دیدگاه مخدوش شده بومیان نسبت به خطرآفرین بودن این حیوان برای جان مردم است و نکته دیگر شاید به تجهیز امکانات و ابزار زندهگیری این حیوانات باز میگردد. در طی سالهای اخیر گرچه سازمان حفاظت محیط زیست توجه ویژهای به حیات وحش و مناطق تحت حفاظت نشان داده اما به طور کاملا تصادفی و البته به دلیل کاهش شکار و غذا، خرسها به خارج از منطقه حفاظت شده پا گذشتهاند و با روستاییان منطقه مواجه شدهاند. مواجههای که گاهی به زخمی شدن این حیوانات و همینطور مرگ آنها ختم شده است. سازمان حفاظت محیط زیست برای آنکه این مواجهه را به حداقل برسانند نیروهای محیطزیست و محیطبانان را مسئول زندهگیری این حیوانات پیش از رویارویی با این روستاییان کرده است. نیروهایی که بعضا توان و ابزار لازم برای زندهگیری این حیوانات را ندارند.
نیروهای محیط زیست برای زندهگیری حیوانات از چه ابزاری استفاده میکنند؟
احمد بحری که مدت 10 سال است محیطبان استان قم است درباره ابزارها و تجهیزات نیروهای محیط زیست برای زندهگیری حیوانات به «ابتکار» میگوید: در درجه اول باید این را بدانیم که در وظایف محیطبانها زندهگیری حیوانات تعریف نشده و کار محیطبان گزارش چنین وقایعی یعنی گرفتار شدن حیوان در دام یا مشاهده آنها خارج از منطقه حفاظت شده است. زندهگیری حیوانات کار کارشناسان محیطزیست است. اما ابزاری که اغلب برای زندهگیری حیوانات توسط کارشناسان استفاده میشود، یکی دارت بیهوشی است. ابزاری که برد اسلحه را ندارد و فرد برای استفاده از آن باید در فاصلهای نزدیک به 10 متر به حیوان قرار گرفته باشد. ضمن اینکه این ابزار بیشتر در شرایطی قابل استفاده است که حیوان در دام افتاده و تحرک کمی دارد چرا که ممکن است سرنگ بیهوشی به خطا رود. او میگوید: به خطا رفتن و سعی دوباره باید با دقت و توجه بیشتری انجام شود تا مبادا میزان ماده بیهوشی کم یا زیاد شود چرا که ممکن است اثرات منفی و خطرناکی روی حیوان داشته باشد.
این محیطبان میگوید: نوع دیگری از ابزار و سلاحی که نیروهای محیط زیست از آن برای زندهگیری حیوانات استفاده میکنند اسلحه خودکار بیهوشی است که کار با آن بسیار سخت است و کار با آن نیاز به گذراندان دورههای آموزشی و تخصصی دارد که توسط مربیان خارجی آموزش داده میشود.
محیطبانان اجازه کار با سلاح بیهوشی را ندارند
آن طور که احمدی میگوید: محیط بانها اجازه کار با این دو ابزار را ندارند و آموزش کار با این دو ابزار به محیطبانها داده نمیشود. تنها کارشناسانی که در اداره کل محیطزیست آموزش آن را دیدهاند اجازه کار با آن را دارند. گرچه او میگوید که اکثر محیطبانها این تجهیزات را دارند و از کارشناس آموزش دیده نیز بهره میبرند اما در برخی مواقع شرایط اجازه رسیدن این کارشناسان را به محل نمیدهد. فارغ از آن داشتن تجهیزات تنها کافی نیست بلکه فرد آموزش دیده باید کار با این ابزار و قرار گرفتن در چنین شرایطی را تجربه کند و بارها آن را تمرین کنند.
احمدی میگوید: اگر قرار باشد که محیطبانان و افراد کارشناس همیشه برای زندهگیری حیوانات آماده باشند باید این شرایط را تجربه و تمرین کنند. با توجه به این که این گونه موقعیتها به ندرت پیش میآید آمادگی محیطبانان و نیروهای کارشناس پایین است. نشانهگیری با دارت بیهوشی به حیوان همانند نشانهگیری با سیبل نیست که بتوان روی آن تمرین کرد بنابراین نیاز به یک نمونه زنده دارد. بنابراین افزایش مهارت به این زودیها امکان پذیر نیست.
گرچه احمد بحری میگوید که هر محیطبان در طول عمر کاریاش به ندرت با زندهگیری حیوانات مواجهه میشود اما لزوم آموزش محیطبانها و نیروهای محیط زیست به همراه فراهم شدن تجهیزات برای زندهگیری حیوانات ضرورت دارد. موضوعی که سازمان محیط زیست باید به آن توجه کند.